پشیمان هستیم، آن روحانی با این روحانی تفاوت دارد و... موضوعاتی است که طی هفتههای اخیر به نقل از برخی اصلاحطلبان شنیده میشود اما واقعیت متفاوت از این اظهارات است و آنها پایبند به حمایت خود از روحانی در سالهای ۹۲ و ۹۶ هستند. اصلاحطلبانی مانند احمد شیرزاد تاکید دارند که در کنار نقد باید راهکار سازنده ارائه داد تا روحانی بتواند مسیر درست را بپیماید و البته در میان اظهاراتش به آنچه اشاره دارد که روحانی باید زودتر انجام میداد. احمد شیرزاد فعال سیاسی اصلاحطلب درباره آنچه روحانی باید انجام دهد با آرمان به گفتوگو پرداخته است که در ادامه میخوانید.
غلامحسین کرباسچی در جایگاه دبیرکل حزب کارگزاران از استعفای حسن روحانی یا کنارهگیری قهرمانانه وی از ریاست جمهوری سخن گفته است و در عین حال از به مصلحت نبودن چنین اقدامی سخن به میان آورده میشود! نظر شما در این باره چیست؟
مطرح شدن طرح استعفا یا کنارهگیری قهرمان گونه حسن روحانی از ریاست جمهوری، توسط برخی چهرههای شناخته شده سیاسی، نشان از نارضایتی این افراد از عملکرد دولت است. در چنین شرایطی نباید به چنین اظهاراتی پر و بال داد. در بحث انتقاد و ابراز نارضایتی از دولت بهتر است مصداقی وارد شد و عنوان کرد که دقیقا به کدام حوزه و عملکرد دولت نقد یا نارضایتی وجود دارد. انتقاد از دولت و عملکرد آن بارها مطرح شده و چیز جدیدی هم نیست.
اصولا بیان چنین مواضعی به خصوص از سوی چهرههای سیاسی اصلاحطلب، با توجه به اینکه جریان اصلاحات مهمترین حامی روحانی است، ناظر بر چه مسائلی میتواند باشد؟
بهطور کلی موافق بیان چنین اظهارات و بسط دادن به این مواضع نیستم، زیرا مشکلی از مشکلات کشور و مردم حل نخواهد کرد. در واقع چنین حرفها و ویژهگوییهایی چند روز بر سر زبانها میافتد و رسانهای میشود و سپس تمام میشود. اما باید مشاهده کرد که چنین اظهاراتی که از سوی افراد تشکیلاتی جریان اصلاحات بیان میشود، جنبه فردی دارد یا تشکیلاتی. تصور میکنم موضعگیریها و بیان دیدگاههای مجموعه جریانات اصلاحطلب و به شکل تشکیلاتی مهم تلقی میشود البته افراد نظراتی دارند که محترم است و نباید مانع بیان آنها شد. اکنون مواضع و اظهاراتی که بیان میشود باید در جهت اصلاح امور و حل مشکلات کشور و دولت باشد نه اینکه نام شخص یا جریانی را در اذهان زنده نگه دارد یا همواره مطرح باشد. نام بنده اگر در صدر اخبار و رسانهها باشد یا نباشد که چندان مهم نیست زیرا گرهی از مشکلات کشور باز نخواهد کرد.
اگر نقد بیان نشود، پس باید چه کرد تا مسائل مطرح شوند؟
باید راهکارهای مناسب برای برون رفت از مشکلات ارائه داد. در اوضاع فعلی بیش از تشر زدن یا نهیب زدن به دولت یا رئیسجمهوری، نیاز به راهکار و برنامه داریم تا بر مشکلات متعدد فائق آییم. هدف ما باید رفع مشکلات باشد. باید روی مسائل یا حوزه مشخصی تمرکز شود و نقد متوجه همان حوزه مشخص باشد تا بتوان بهطور مصداقی درباره آن اظهارنظر کرد یا به نقد پاسخ داد. اینکه بر عملکرد دولت روحانی در حوزه اقتصادی بهخصوص در چند ماهه اخیر نقد وارد است، اظهر من الشمس است و همه میدانند و انتقاد به این حوزه جای بحث ندارد. حتی خود دولت و مدیران دولت هم میدانند که در بخش اقتصادی عملکرد نامناسبی نداشتهاند و از این رو تغییر روش و رویکرد دادند. اینکه افرادی در تیم اقتصادی دولت باید تغییر کنند، بارها گفته شده است و نیاز به تکرار ندارد. اما تصور میکنم باید درباره یک بحث و عملکرد سخن گفته شود یا انتقادی صورت گیرد و در عین حال راهکار داده شود. خوب بود تغییرات تیم اقتصادی زودتر انجام میشد. شاهد بودیم که وقتی رئیس کل سابق بانک مرکزی تغییر کرد، چه تغییراتی به وجود آمد.
آیا اصلاحطلبان به نحوه چینش و انتخاب وزرا و مسئولان دولت انتقاد داشتهاند یا دنبال این بودند که چهرههای اصلاحطلب انتخاب شوند؟
اصلاحطلبان و بهطور کلی مردم شخصی را به عنوان رئیسجمهوری کشور انتخاب کردهاند و او اکنون در رأس دولت قرار دارد. دلیلی ندارد که چون اصلاحطلبان به روحانی رأی دادهاند، به او بگویند افراد یا وزرایی را که ما میگوییم انتخاب کن. نمیتوان گفت چه کسی باشد یا چه کسی نباشد، بلکه تنها میتوان نظر داد و اگر انتقادی در کار وجود دارد مطرح کرد و در مجموع به یک رئیسجمهوری نمیتوان چندان خرده گرفت که با چه افرادی کار کند. رئیسجمهوری میخواهد با افرادی کار کند که مورد اعتماد و مد نظرش باشند تا بتواند برنامهها و کارهای خود را پیش ببرد. بنابراین نمیتوان کسی را به شخص اول اجرایی کشور تحمیل کرد. مجموعه اصلاحطلبان با علم و آگاهی نسبت به اطرافیان ایشان، از روحانی حمایت کردند و به او رأی دادند. اصلاحطلبان آقای روحانی را با مجموعه فعلی و دیدگاهها و نظرات و برنامههای مطرح شده، بر سایر کاندیداها ترجیح دادند و سال گذشته هم دوباره بر همین اساس به روحانی رأی دادیم.
یعنی مجموعه جریانات اصلاحات و چهرههای اصلاحطلب باید پای انتخاب حسن روحانی باشند؟
بله باید پای این انتخاب بایستیم و صحبتها و مواضع ناساز کمکی به دولت و کشور نخواهد کرد و در واقع چنین سخنانی به مصلحت هم نیست. به عملکرد دولت آقای روحانی انتقاد وارد است اما باید با دولت لابی شود و مذاکره شود و صحبت رودررو انجام بگیرد. با مصاحبه و صحبتهایی که بنده از آن به عنوان شاذگویی نام میبرم راه به جایی نخواهیم برد و مشکلی حل نخواهد شد.
برخی اظهارات چهرههای اصلاحطلب و نقدهای آنها به دولت را متناظر بر اختلاف نظر حزبی بین طیف خاصی از اصلاحطلبان(حزب کارگزاران سازندگی) و حزب نزدیک دولت(اعتدال و توسعه) میدانند و حرف و حدیثهایی هم مبنی بر اختلاف واعظی و جهانگیری شنیده میشود. در چنین شرایطی نظر دبیرکل کارگزاران این بوده که باید به دولت نهیب زد. آیا حرفهایی که درباره خواب بودن مطرح شده به نظر شما درست است؟ آیا ابراز چنین سخنی زیاده روی و افراط نیست؟
بنده هم خواب بودن را قبول ندارم. اصلا خواب و بیداری وجود ندارد. دولت معذوریتها و مشکلاتی دارد که همه میدانیم. به محدودیتهای دولت و شخص روحانی آگاهی داریم. بخشی از محدودیتها قانونی است و برخی دیگر نیز به دولت ربط ندارد و این موضوعی عجیب و پوشیده نیست و تقریبا همه مردم هم این را میدانند. ضمن اینکه میشود به مسائلی انتقاد کرد که واقعا مربوط به دولت میشود. مثلا روحانی در جاهایی خوب عمل نکرده یا کمکاری داشته است. عرض بنده این است که مگر روحانی را تازه کشف کردهایم؟ مگر تازه او را شناختهایم؟ آقای روحانی را همه ما میشناختیم و از مواضع و دیدگاههای او آگاه بودیم. همین دوستانی که امروز خواستار کنارهگیری قهرمانانه روحانی هستند مثل آقای کرباسچی، به خوبی روحانی را میشناسند و در مجلس با هم همکار بودهاند. روحانی در سمتها و مسئولیتهای مختلف مشی سیاسیاش همین بوده و تغییری نکرده است. حتی از وقتی که رئیسجمهوری هم شده مواضع و مشی او تغییر نکرده است! اساسا نباید فراموش کنیم که حسن روحانی از اردوگاه اصولگرایی آمد و خواستگاه او جریان اصولگرا است. بنابراین اصلاحطلبان یک انتخاب داشتهاند و باید عوارض و نتایج چنین انتخابی را بپذیرند و با خود صادق باشند. مجموعه اصلاحطلبان کجا ادعا کردهاند که دولت روحانی یک دولت اصلاحطلب است؟ کجا و چه موقع ادعا کردیم که چون حسن روحانی اصلاحطلب است به وی رأی دادیم؟ گویی یادمان رفته است که در چه شرایطی به روحانی رأی دادیم و او را انتخاب کردیم. سال ۹۲ که مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی به دلیل کهولت سن تایید صلاحیت نشد، در بنبستی که برای جریان اصلاحات به وجود آمد، وجود حسن روحانی نور امیدی بود که به اردوگاه اصلاحطلبان تابید. فراموش نکنیم پس از دوره وحشتناک احمدینژاد که سیستم مدیریتی و تصمیمگیری کشور را مختل کرده بود، ما به سال ۹۲ و انتخابات ریاست جمهوری آن سال وارد شدیم و در پی راه امید و روزنهای روشن بودیم. ممکن است چنین شرایطی در دور بعدی(سال ۱۴۰۰) هم روی دهد. مگر دست اصلاحطلبان برای دورههای بعد باز است؟ ممکن است اصلاحطلبان از گزینههای مطلوب خود محروم بوده و برای رقابت با جناح اصولگرا دست باز نداشته باشند. این محذورات و مشکلات را باید به یاد داشته باشیم. بالاخره در هر دورهای، در شرایط خاص به چهرهای امید میبندیم تا از آن شرایط خارج شویم. باید متوجه باشیم که در آن شرایط چه تصمیمی گرفتیم و شرایط ما چه بود. باید با خودمان صادق باشیم و بدانیم که انتخاب روحانی در یک تنگنایی بود که انتخاب و چاره دیگری جز او نداشتیم. انتخاب ما در سال ۹۲ بین عارف و روحانی بود و نهایتا به روحانی رسیدیم. مجموعا اصلاحطلبان باید پای انتخاب خود بایستند و هزینه انتخابی را داشتهاند بدهند، اما آن سوی سکه را هم باید ببینیم.
این سخن و تحلیل شما فقط مربوط به انتخابات سال ۹۲ است یا انتخابات سال۹۶ را هم شامل میشود؟
باید ما سال ۹۲ را مدنظر داشته باشیم و روحانی ۹۶ را نبینیم. ما ۹۲ چه کاندیداها و گزینههای انتخابی داشتیم؟ ولایتی؟ محسن رضایی؟ آیا گزینه اصلاحطلبان قالیباف بود یا جلیلی؟ جریان اصلاحات باید به کدامیک از این افراد سوق پیدا میکرد و گزینه نهاییاش میبود؟ پاسخ هیچکدام است! اصلاحطلبان دو گزینه داشتند؛ عارف و روحانی. در نهایت اجماع دوستان در جریان اصلاحات روی آقای روحانی بود. به طور طبیعی هم در سال ۹۶ گزینهای جز روحانی نداشتیم. هرچند آقای جهانگیری هم در صحنه بود اما در مجموع رأی آوری و امکان مطرح شدن آقای روحانی بیشتر بود و طبیعتا ایشان را حمایت کردیم. بنابراین انتخاب روحانی عجیب و غریب نبود. در ضمن انتخاب در چنین سطحی برای ۶ ماه یا یک سال که نیست! رئیسجمهوری را برای ۴ سال انتخاب میکنیم و باید برای این ۴سال حمایت کرد و برنامه داشت. گویا برخی از دوستان در جریان اصلاحات این موارد را فراموش کردهاند و توجهی به آن ندارند.
بحث نهیب زدن و هشدار دادن به دولت و آقای رئیسجمهوری را چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر قرار است نهیبی زده شود، خب، بزنیم! میتوانیم تیم جمع کنیم، لابی کنیم، رایزنی کنیم و با روحانی دیدار داشته باشیم و مسائل را مطرح کنیم؛ اشکالی هم ندارد. اما برای اینکه پیازداغ حرف را زیاد کنیم که مثلا تاثیر بیشتری داشته باشد و در نهایت حرف شاذی بزنیم که بله؛ میخواهیم به روحانی نهیب بزنیم، اصلا جالب نیست و من شخصا چنین رویکردی را قبول ندارم. برای نقد دولت میتوان از ادبیات مناسبی استفاده کرد و اعلام نارضایتی نمود و عملکردها و حوزههای مشخص را مورد انتقاد قرار داد. البته باید هم راهکار ارائه داد و هم پیشنهاد را مطرح کرد. بارها گفتهام که بهتر است آقای رئیسجمهوری در این مقطع ۴ یا ۵ وزیر را تغییر دهد. این یک پیشنهاد مشخص است که بیان شده، نه شاذگویی است و نه پیشنهادی عجیب و غریب. باید مواضع و انتقاداتمان را با ادبیات صحیح بیان کنیم.
- 20
- 5