محمود احمدی نژاد با تکیه بر ضعف حافظه تاریخی عمومی، هر چه از دوران ریاست جمهوری اش بیشتر فاصله میگیرد، انتقاداتش را نسبت به دولت تدبیر و امید شدت میبخشد. هیچ رئیس جمهوری در ایران در زمان ترک مسئولیت به اندازه او در میان افکار عمومی نامحبوب نبود، حوادث سال ۸۸، تحریم، تورم و مشکلات اقتصای روزافزون و موقعیت بینالمللی ایران، یادگار ۸ سال تفکرات پوپولیستی وی و تئوریسین اصلی دولتش اسفندیار رحیم مشایی بود. عملکرد و مشکلات اقتصادی دولت و از همه ناخوشایندتر انفعال عمومی و رسانه ای دولت که در برابر حملات فزاینده احمدینژادیها در لاک دفاعی فرو رفته است، رئیس جمهور پر حاشیه اسبق را جریتر کرده است، او در یکی از سفرهای استانی پرتعدادش به شمال کشور که در ایام تعطیل به ویژه اماکن مذهبی که از شلوغی برخوردار است ضمن درخواست کنارهگیری رئیس جمهور(!)، از وی خواست تا در صدا و سیما با وی مناظره کند. واقعیت آن است که اصولگرایان آنچنان که تظاهر میکنند، نسبت به احمدی نژاد بیتفاوت نیستند. احمدی نژاد دیگر به سختی سالهای گذشته نیست و منعطف شده است، او با توجه به میزان طرفدارانش (در مقایسه با دیگر چهرههای اصولگرا) میتواند یک قلک انتخاباتی خوب محسوب شود. احتمال توافق وی و اردوگاه اصولگرایی پیش از انتخابات ۱۴۰۰ وجود دارد. حمایت جدی احمدی نژاد از کاندید این جناح، شانس وی را افزایش خواهد داد. به نظر میرسد ۱۴۰۰ سال شگفتیها خواهد بود.
راهبرد بی تفاوتی
اصولگرایان هر چند در ظاهر احمدی نژاد را در عمل «خارج شده از خط » و «غیر خودی » میخوانند، اما در باطن به صورت قطعی رشته ای مهر با وی نگسستهاند و گاهاً تحسینش میکنند. به شکل جالب توجهی هر زمان که اصلاح طلبان یا حامیان دولت نسبت به سخنان رئیس جمهور سابق واکنش نشان میدهند، آشفته میشوند و میگویند که «کی میخواهید دست از سر دولت سابق بردارید». اصولگرایان انتقاد از روش و شیوه مدیریت در دولت سابق را دوست ندارند. محمود احمدی نژاد در ۲۲ آذر (۹۷) در صومعهسرا، حسن روحانی را به کنارهگیری و مناظره با خود فرا خواند. رئیس جمهوری که در زمان زمامداری اش کوچکترین انتقادی را برنمیتافت و علی رغم نارضایتی عمومی وسیع از عملکردش حاضر به کنارهگیری نشد، اکنون با توجه به بازگشت تحریمها و تغییر شرایط اقتصای، خواهان کنارهگیری رئیس جمهور شده است.اولین پرسش در برابر این درخواست شاید این باشد که احمدینژاد در مناظره چه میخواهد بگوید که تاکنون در تریبونهای متعدد و سفرهای استانی و حاشیه امن بی مانندش نگفته است؟ بی شک غیر از تکرار ادعا و اتهامهای پیشین حرفی برای گفتن ندارد، اما دولت و حامیانش باید راهبرد بی اعتنایی را کنار بگذارند و اتفاقاً با فراغ بال این پیشنهاد را بپذیرند، جوابهای بسیار قاطعی برای احمدی نژاد وجود دارد، تا کنون تنها واکنش به این درخواست احمدی نژاد از سوی حسام الدین آشنا ابراز شده است. آشنا در واکنش به این پیشنهاد گفت: «اگر خاطرشان باشد یک بار به اسم مناظره در همین تلویزیون ۱۹ دقیقه و ۴۴ ثانیه وقت سفارشی اضافی تک نفره گرفتند و از آن نهایت استفاده را کردند. متاسفانه در همیشه بر یک پاشنه نمیچرخد» عدم پاسخ درست به احمدی نژاد و سوء استفاده وی از شرایط در کنار ضعف مطلق رسانه ای دولت او را جری تر کرده است. واقعیت آن است که احمدینژاد مانند سابق تکرو و غیرمنعطف نیست، شرایط فعلی وی را منعطف کرده است. این احتمال زیاد وجود دارد که اگر برخی خواستههای او پذیرفته شود در انتخابات پیش رو از یک کاندید اصولگرا حمایت کند. آزادی عمل او و افزایش موضعگیریها و سفرهای استانی او نیز میتواند در همین راستا باشد. او نیز به تازگی سعی میکند که برخی مواضع جریان اصلی اصولگرایان را تکرار کند تا طیف بیشتری از آنان را با خود همراه سازد. در صدر این تغییر موضع حمله به برجام و تکرار موضع «واگذاری کشور به بیگانگان است». احمدی نژاد در صومعه سرا گفت: «معلوم است که یک عده میخواهند کشور را به تسلیم بکشانند، دشمنان میخواهند استقلال ما را مخدوش کنند، راه پیشرفت و عظمت و آزادی و آبادانی و رفاه ملت را ببندند. آنها میخواهند از کار بزرگ ملت ( توسعه ای هسته ای ) انتقام بگیرند، من با اطلاع دارم به شما میگویم. تبلیغ میکنند که ما باید چشممان را بدوزیم به ترحم دست اروپاییها. این کار، تحقیر ملت ایران است، در واقع تکمیل کردن حلقه توطئه دشمن برای تضعیف ملت و به سلطه کشیدن ملت است. متاسفانه این روزها دوباره تعهدات جدیدی را مطرح کردند. » این گونه مواضع بسیار خوشایند افراطیون اصولگرا است و میتواند تلطیف دهنده قلوب آنها نسبت به احمدی نژاد باشد. برخی ناظران سیاسی این احتمال را مطرح میکنند که رئیس جمهور سابق نگران است که با باز شدن کانال مالی با اروپا (spv) مشکلات مالی و در نتیجه فشارها روی دولت روحانی کاهش یابد. این نگرانی مشترک وی با برخی جریانات تندرو است، آنها متوجه شده اند که چاره ای جز همکاری ندارند و این همکاری در حملات همه جانبه و پوپولیستی به دولت خلاصه شده است. روشی که وی در آن مهارت دارد. احمدینژاد در صومعهسرا گفت: «یارانه یک موقعی ۴۵۵۰۰ تومان بود همه قیمتها را بردید بالا، آخه بی انصافا یک چیزی هم روی این بگذارید و بدهید به مردم!» او به خوبی میداند که با توجه به تحریمهای نفتی و کاهش صادرات، دولت منابع لازم برای افزایش یارانهها را ندارد، اما تحریک طبقات فرودست از طریق افزایش سطح مطالبات عمومی، راهبرد او برای وارد آوردن ضربه کاری به دولت است. ادبیات خاص وی در این شرایط ممکن است خوشایند برخی اقشار قرار گیرد. او از کلماتی استفاده میکند که روحانی معمولاً از آنها استفاده نمیکند. احمدینژاد در سفر خود به شمال کشور گفت: «من تا آخر پای شما ایستاده ام و نوکر شما هستم، اصلا احمدی نژاد هیچ عددی نیست، افتخار من این است که نوکر ملتم، قطره کوچکی از اقیانوس ملتم، افتخار میکنم تا آخرین نفس در راه عزت ملت ایستادهام.»
چرا باید دعوت به مناظره را پذیرفت
بازگشت دوباره یک چهرهای جوان و پوپولیست اصولگرا با حمایت انتخاباتی احمدی نژاد، نقشه ای است که بخشهای مهمی از اصولگرایان روی آن حساب کرده اند. این مسئله با توجه به کار ریشه ای که احمدی نژاد در حال انجام آن است، ممکن است عملگرایانهترین اقدام اصولگرایان باشد. مردمی که در زمان ریاست جمهوری اش هیچ پیشنهادی را برای مناظره نمیپذیرفت و در زمانی که نارضایتیها از عمکلرد او در اوج بود، بیشترین تلاش خود را برای قطع صدای مخالفان انجام داد، این مناظره و پاسخ به احمدی نژاد به خاطر مقابله با این نقشه خطرناک حتماً باید پذیرفته شود. این اوست که باید پاسخگوی عملکردش باشد. احمدینژاد باید بگوید که در صورت خروج از برجام و قطع کانال مالی با اروپا (همان راهبرد کاغذپاره خوانده قطعنامهها) چه روش جایگزینی دارد؟ او که دولت را به عدم شفافیت متهم میکند باید پاسخگوی دهها مورد از فسادهای دولتش باشد. وی تاکنون حاضر نشده است که به یک مورد از آنها پاسخ دهد و همیشه با کلیگویی از آن فرار کرده است. او هیچ وقت پاسخی به سوالات اساسی در مورد حوادث سیاسی و اقتصادی دولتش نداده و تنها، مطرحکنندگان این موارد را به بیانصافی متهم کرده است. اتفاقاً دولت و اصلاح طلبان باید از فرصت رودررویی با او استقبال کنند. فرقی نمیکند این رویارویی در قالب مناظره باشد یا هر روش دیگری. عدم پاسخ به او این شائبه را به وجود میآورد که انگار حق با او است. مردی که هرگز به شکل واقعی پاسخگوی عملکردش نبوده حق ندارد دیگران را به پاسخگویی فرا بخواند. او تاکنون حاضر نشده یک جمله پاسخگوی هزاران میلیارد فساد مالی محرز شده و مفقود شدن میلیاردها دلار از منابع بودجه شود. چگونه با اعتماد به نفس دولت را به مناظره فرا میخواند؟ کسی منکر کاستیهای بسیار در دولت نیست، اما بی شک احمدی نژاد مشروعیت چنین فراخوانی را برای پاسخگویی ندارد.
اعتماد به نفس کاذب
میتوان در هر مناظره یا رویارویی سوالات بسیاری را از احمدی نژاد مطرح کرد که تاکنون یک کلمه در مورد نقشش در رابطه با آنها صحبت نکرده است. چگونه میتواند باور کرد که وی از تمام این موارد بیاطلاع بوده است؟ چگونه سه وزیر وی در حمایت از بابک زنجانی نامه مینویسند و او از آن بیاطلاع بوده است؟ احمدینژاد به شکل طنزآمیزی از وضعیت در بازار ارز انتقاد میکند، اما به گفته ارسلان فتحی پور رئیس وقت کمیسیون اقتصادی مجلس، در دولت وی تنها در یک مورد فساد ارزی سه صراف در تبانی با بانک مرکزی هفت هزار میلیارد تومان سود کردهاند. او خواهان پشت کردن به برجام شده، این در حالی است که در سایه سیاستهای وزیر نفت او، تنها در یک مورد دو دکل نفتی و سه نفت کش گم شدند. احمدینژاد با چه رویی از نفوذ آقازادهها حرف میزند؟فساد ۱۲ هزار میلیارد تومانی بانکی، بدهی ۳۵ میلیارد دلاری شرکت نیکو (برابر با کل منابع بودجه حال حاضر کشور) به شرکت ملی نفت ایران، فساد احتمالی اطرافیانش ناپدید شدن هزاران تن چای در سازمان چای کشور، تخلف ۱۳ هزار میلیارد تومانی در منطقه آزاد قشم، گم شدن اسناد تاریخی و کتابهای خطی سازمان میراث فرهنگی، پاداش ۲۶ میلیارد ریالی احمدینژاد به یارانش، دانشگاه جامع ایرانیان، فساد هشت هزار میلیاردی در صندوق ذخیره فرهنگیان، مجوز واگذاری نسیه نفت به بنیادها و نهادها از جمله مواردی است که یک مناظره فرصت مناسبی برای سوال از این مرد مدعی است. موسسات مالی غیرمجاز که اقتصاد کشور را به بحران کشاندند حاصل مدیریت وی هستند. او در زمان دولتش کدام کار موثر را برای مبارزه با فساد آنها انجام داد؟ به جای وضعیت انفعالی، دستگاه رسانهای دولت باید قاطعانه به او پاسخ دهد. سکوت در برابر او ممکن است که نداشتن پاسخ تعبیر شود. باید حتماً از پیشنهاد مناظره با او استقبال کرد و اصولگرایان را به همان لاک دفاعی که به آن تعلق دارند فرو برد. احمدی نژاد خود یک بار گفت که ۶۰ درصد از معوقات بانکی در دست ۳۰۰ نفر است، اما در نهایت شگفتی حتی یک نفر از آنها را معرفی نکرد یا اقدامی برای بازپسگیری اموال مردم انجام نداد. تنها در یک مورد برای مثال در گزارش تفریق بودجه سال ۹۰ دیوان محاسبات کشور گزارشی منتشر کرد که نشان میداد بانک مرکزی در یک مورد دلالی محرز رقمی در حدود ۱۸ هزار میلیارد ریال تخلف محرز انجام داده. در آن بودجه همچنین هفت هزار میلیارد ریال از منابع بودجه به افراد خاص داده شد و رشد ۲۰۰ درصدی کمک به برخی نهادهای خاص را نیز در خود داشت. این حکایت هر سال بودجهریزی در دولت او بود و حال وی چگونه از نحوه تنظیم بودجه در این دولت انتقاد میکند و اصولگرایان نیز از او حمایت میکنند؟
- 19
- 28
آگو
۱۳۹۷/۱۰/۱۳ - ۱۲:۳۸
Permalink