کتاب محمد سرافراز رئیس پیشین سازمان صداوسیما با عنوان «روایت یک استعفا؛ ۲۴ سال مدیریت در رسانه ملی» منتشر شده است. او که در ماههای اخیر به یکی از چهرههای جنجالی تبدیل شده است، اکنون با انتشار کتابی ۲۷۲صفحه ایبه موضوع مدیریتش در رسانه ملی از آغاز تا پایان پرداخته است. اردیبهشت ماه بود که انتشار تصاویری از سرافراز با شهرزاد میرقلیخان و نهایتا اظهاراتش در گفتوگوی مفصل با عبدالرضا داوری او را بر سر زبانها انداخت. تا جایی که خیلیها سرافراز و ادعاهایش را به محمود احمدینژاد تشبیه کردند. پس از آن خبری از محمد سرافراز نبود تا اینکه از چند روز پیش نسخه مجازی کتاب او دست به دست شد. البته کتاب در قالب گفتوگویی تفصیلی منتشر شده که میلاد دخانچی انجام داده و به صورت کتاب منتشر شده است. کتابی که صرفا برای اطلاعرسانی است و نه فروش چرا که هیچ شناسنامهای در ابتدای این کتاب درج نشده و نهتنها نام و نشانی از ناشر ندارد، بلکه خبری از شماره شابک و کتابشناسی ملی هم در آن نیست. این کتاب هشت فصل دارد.
سرافراز در فصول مختلف از این گفتگوی مفصل به موضوعات جنجالی و پر حاشیهای مانند مسائل مرکز آرشیو سازمان صداوسیما، ممنوعالتصویرها، مزایده سازمان و انصراف یکباره سی متقاضی، ماجرای شهرزاد میرقلی خان، مصاحبه فردوسیپور با محمدجواد ظریف پرداخته است. در صفحات پایانی کتاب هم پیوست تصاویر برخی مطالب مطرح شده به عنوان سند و همچنین عکسهایی از سرافراز در دورانهای مختلف قرار دارد.
به فکر شهرت نبودم
سرافراز در ابتدای کتاب پیشگفتاری سه صفحهای نوشته است. او درباره خدمات خود در سازمان صدا و سیما و به خصوص معاونت برون مرزی اینطور گفته: «وقتی پس از یازده سال دوری از رسانه ملی در سال ۱۳۷۳ وارد ساختمان برون مرزی شدم، فضایی عبوس و بینشاط یافتم که به گفته کارکنانشبه تبعیدگاه سازمان شهره بود. رادیوهای برونمرزیبه سبک رادیوهای بلوک شرق، متون فارسی یکسانی را برای همه نقاط جهان ترجمه میکردند. تصور نمیکردم بیست سال در آنجا دوام بیاورم، در این مدت اما رادیوهای برون مرزی از دارالترجمه" به تولیدکننده" تغییر نقش یافتند.» او در بخش دیگری از این پیشگفتار، نوشته که «وقتی مقرر شد که سُکّان رسانه ملی را در دست بگیرم، میدانستم به سبک مرسوم مدیران کار نخواهم کرد. به فکر شهرت و محبوبیت نبودم و میخواستم بزرگترین رسانه کشور را با اصلاحات ساختاری به رسانهای چابک، کارآمد، مستقل، مؤثر، الگو و حرفهای تبدیل کنم.»
او درباره دلیل انتشار کتاب هم نوشته که «پس از کنارهگیری از سازمان، با درخواستهای متنوعی از جانب اهالی رسانه مبنی بر بازگو کردن مشاهدات و تجربیاتم روبهرو شدم. به نظر میرسید اهالی رسانه دنبال کشف حقیقت بودند و ذهنهای کنجکاو آنها دائم در حال گمانهزنی و پرسوجو بود. دو سال و نیم سکوت کردم زیرا شرایط کشور را برای بیان حقایق آماده نمیدیدم تا اینکه پس از ارسال نامهای برای مقام رهبری تصمیم گرفتم دلایل استعفا و نظرات خود را بازگو کنم.»
اشتراک نظر سیاسی با لاریجانی
سرافراز در فصل اول کتاب با عنوان «چرا سرافراز انتخاب شد؟» روایتی از ورودش به سازمان صدا و سیما، شرایط این سازمان در آن دوره، نحوه انتخابش به عنوان رئیس رسانه ملی و برخی اطلاعات فردی خود را شرح داده است. فصل دوم کتاب «دوره علی لاریجانی» نام دارد. او تغییراتی که در این دوره در صدا و سیما شکل گرفته را شرح داده است. او در بخشی از این فصل تاکید کرده که «اشتراک نظر سیاسیاش با علی لاریجانی زیاد بود.» او در این بخش گفته که صداوسیما در آن دوره نقش زیادی در انتخاب سیدمحمد خاتمی به عنوان رئیسجمهور داشت. چون به گفته او، لاریجانی رابطه خوبی با مرحوم هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس دولت داشت. به همین دلیل «در میان دو کاندیدای اصلی ریاست جمهوری آقای ناطق نوری شده بود نماد "حفظ وضع موجود" و "ادامه دهنده راه هاشمی" و نتوانست رأی بیاورد و آقای خاتمی شد " نماد تغییر" و "منتقد وضع موجود" و سریع در جامعه رشد کرد و رأی آورد.»
او در ادامه در پاسخ به اینکه «فضای دوم خرداد تاثیری روی معاونت برونمرزی و اداره آنجا داشت؟»، ادعای جدیدی علیه رئیس دولت اصلاحات مطرح کرده و گفته که «وقتی دولت آقای خاتمی مستقر شد، متوجه شدند علی لاریجانی را نمیتوانند عوض کنند. شرط گذاشته بودند سه نفر از معاونها باید عوض شوند و یکی هم من بودم و از طریق وزارت اطلاعات هم برای من پروندهسازی کردند؛ اما از طریق رهبری جلوی آن کار گرفته شد.» سرافراز در عین حال تاکید میکند که هیچگاه در انتخابات به سیدمحمد خاتمی رای نداده است.
اختلاف نظر با ضرغامی
فصل سوم کتاب با روایتی از دوران مدیریت ضرغامی بر صدا و سیما و تحت عنوان «دوره عزتا... ضرغامی» ادامه پیدا کرده است. او عملکرد ضرغامی را ادامه ریلگذاری علی لاریجانی توصیف میکند. هرچند معتقد است که در این دوره با گسترش شبکهها، راه ورود بیرویه نیرو به سازمان باز شد و به گفته سرافراز «نظام پرداخت دوگانه، انضباط مالی راهم برهم زد». سرافراز تاکید میکند که از همان زمان منتقد چنین رویکردی بوده است. او در این فصل از کتاب، برخی اختلاف نظرات خود با ضرغامی را شرح میدهد که معطوف به مسائل فنی، زیرساختی و محتوایی بوده است.
او در همین رابطه گفته است: «اختلافنظر ما به دستگاههای بیرون از سازمان و بیشتر وزارت امور خارجه برمیگشت. آنها یک حرف ساده میزدند و مرتّب تکرار میکردند، میگفتند صداوسیما دولتی است و هر سخنی از آن پخش میشود موضعگیری رسمی تلقی میشود، من میگفتم ما از خودمان نظری نداریم، دیدگاههای دیگران را پخش میکنیم.» او همچنین ادعا کرده که «یکی از منتقدین راهاندازی شبکه العالم، آقای سیدحسن نصرالله، دبیر کل حزبالله لبنان بود. ایشان میگفت شما ایرانیها با زبان و فرهنگ کشورهای عربی چندان آشنا نیستید و نگران بود این شبکه نتواند از عهده کار برآید.» البته گفته که با گفتوگو با سیدحسن نصرا... توانسته او را راضی کند. «ایده پرس تی وی» عنوان فصل پنجم کتاب است که سرافراز با تفصیل چند و چون راهاندازی این شبکه را از ابتدا توضیح داده است.
او در بخشی از توضیحاتش درباره اینکه چه حقوق و مزایایی برای این مسئولیتها و با راهاندازی شبکههای جدید پیدا کرده بود، با کنایهای به ضرغامی، گفته است: «در زمانی که من شخصاً مدیریت شبکه پرس تی وی وآی فیلم را در کنار معاونت برونمرزی به عهده داشتم، نه حقوقم اضافه شد و نه نامه تقدیر و تشکری وجود داشت .تا زمانی که معاون برونمرزی بودم حقوقم با بیست سال سابقه و مدرک دکترا از تمام معاونین سازمان به جز یک نفر کمتر بود. در عوض آقای ضرغامی چند بار سؤال کرد چه زمانی مدیر شبکه منصوب میکنی؟»
تشکیل تیم تولید از سوی رحیمپور ازغدی
سرافراز در بخشی از فصل ششم کتاب با عنوان «اولویتهای رئیس سازمان» در حاشیه بحث پیرامون استعفای غلامرضا غلامی، مدیر وقت شبکه چهار، در اعتراض به دخالتهای مدیر بالادستی و نیز حجم فساد مالی، پشتپرده برنامههای حسن رحیمپور ازغدی را مطرح کرده است. او گفته که: «آقای رحیمپور ازغدی خودش تیم تولید برنامه تشکیل داده بود و در عین حال همزمان در سه شبکه برنامه داشت. نظر آقای غلامی این بود که هم در مورد موضوعات و هم در مورد کیفیت فنی باید با شبکه هماهنگی شود و آقای رحیمپور ازغدی زیر بار نمیرفت.»
تذکر به فردوسیپور
سرافراز ماجرای مصاحبه عادل فردوسیپور با محمدجواد ظریف و عدم پخش آن را هم در همین فصل توضیح داده است. او در این رابطه گفته که «برنامه ۹۰ یک برنامه ورزشی و محور اصلی آن فوتبال است. نباید مجری در این برنامه به همه مسائل کشور بپردازد و اظهارنظر کند.» سرافراز در این باره اینطور توضیح داده است: «وقتی پس از صحبت حضوری و تذکر کتبی رئیس سازمان باز هم مصاحبهای غیرمرتبط با موضوع برنامه ۹۰ انجام شد، رئیس سازمان نباید میپذیرفت. برنامه ۹۰ پخش شد اما مصاحبه غیرمرتبط پخش نشد.»
ماجرای حاشیهها
«ممنوعالتصویرها» عنوان یکی از مباحث مطرح شده ذیل فصل ششم است که محمد سرافراز در باب ممنوعیتها در سازمان صداوسیما، ناگفتههایی را مطرح کرده است. آقای سرافراز از قراردادی بهعنوان راهحل یاد میکند که آن را در مشورت با مدیران تلویزیون تهیه میکند و همه مجریان، ازجمله ممنوعشدههایی چون مهران مدیری، رضا رشیدپور و فرزاد حسنی، آن را امضا میکنند تا به «وظایف خود و انتظارات سازمان» متعهد شوند و مراقب «حاشیهها»ی زندگی و رفتار خود باشند. البته در مورد مهران مدیری که «هم خودش و هم کلیه سریالهایش غیرقابلپخش بودند»، طبق روایت سرافراز، فهرست ممنوعشدگان در صداوسیما به چند مجری و بازیگر محدود نیست. هرچند درباره پخش کلیپ امیرحسین مقصودلو (تتلو) گفته که موضوع برعکس بوده و سرافراز با پخش کلیپ «هستهای» مخالفت کرده است.
فصل هفتم با عنوان «پنج اقدام اساسی» عموما به روایت سرافراز پیرامون مسائل مالی سازمان صدا و سیما مربوط میشود که پیش از این هم در گفتوگویش با عبدالرضا داوری به آنها اشاره کرده بود. و نهایتا در ادامه توضیحات خود، به اختلافات به وجود آمده در این رابطه اشاره میکند و در فصل هشتم تحت عنوان «روایت استعفا» ماجراهای به وجود آمده در خصوص شهرزاد میرقلیخان و اختلافاتی را که در این رابطه پیدا کرده بود، شرح داده است.
به هرحال انتشار این کتاب و اظهارات رئیس پیشین صدا و سیما در روزهای گذشته واکنشهایی را در پی داشته است. حسامالدین آشنا در همین رابطه در صفحه شخصی خود در توئیتر نوشته است: «خاطرات آقای سرافراز گاه به شدت یکسویه است ولی چون مربوط به زمانی نزدیک است دیگر راویان زنده هم میتوانند ابعاد دیگر مسائل را روشن کنند. بعد از روزنوشتههای ناقص آقای لاریجانی، این اولین امکان دسترسی عمومی به برخی چالشهای مدیریتی در عظیمترین سازمان رسانهای کاملا حاکمیتی است.» هرچند بخشهایی از این خاطرات مورد توجه فعالان فضای مجازی هم قرار گرفته است و برخی همچون حسین دهباشی بخشهایی از اظهارات سرافراز را مورد نقد قرار دادهاند. به هرحال با توجه به این که نام اشخاص زیادی در این کتاب برده شده، میتوان در روزهای آینده انتظار انتشار واکنشهای رسمی دیگری را هم داشت.
- 11
- 1