اگر تا ديروز از کارشناسان يک جريان سياسي براي اظهارنظر و اعلام مواضع دعوت ميکرد تا به افزايش آراي انتخاباتي جريان اصولگرا کمک کرده باشد اما اکنون اين اقدام خردهترين رويکرد صداوسيماست و در برابر اقدامات ديگرش چندان به چشم نميآيد! صداوسيما گويي رسانه مستقل و خصوصي است که همين عملکرد سبب انتقاد رئيس جمهور هم شد.
حسن روحاني ۲۰ آبانماه با تاکيد بر اينکه زماني صدا وسيماي دولتي بود اما امروز همه افراد با کمک تلفنهاي همراه، صدا وسيما به همراه خود دارند و فضاي مجازي نيز تحول بسيار بزرگي در جامعه ايجاد کرده است اگر روي افکار گذشته بمانيم ضرر ميکنيم و نبايد کُند حرکت کرد و از دنياي امروز عقبماند» يا رئيسجمهور در روز افتتاح خط ۶ متروي تهران حرفهايي زد که به مذاق صداوسيما خوش نيامد و باعث شد تا بخشي از سخنان رئيسجمهوري درباره نقش آيتا... هاشميرفسنجاني در ساخت پروژههاي مترو و سدسازي در کشور سانسور شود.
۲ آبان هم «برنا» نوشت: «حسن روحاني در جلسه هيأت دولت حرفهاي مهمي در خصوص اقتصاد، سياست خارجي، برجام، لوايح افايتياف و مبارزه با فساد ايراد کرد ولي صداوسيما در بخشهاي مختلف خبري از پخش آنها خودداري کرد.» رئيس جمهور سعي دارد تا با رسانه ملي مدارا کند چنانکه ۲۲مهر کنايهاي به صدا وسيما زد و گفت: «سعي ميکنم هر چهارشنبه گزارشي را از اوضاع به مردم ارائه کنم که بعضي روزها صدا وسيما ما را ياري ميکند و البته ممکن است زماني هم از نوع صحبتهاي ما خوششان نيايد که بايد با هم بسازيم تا اين دو سال هم تمام شود»
قانون چه ميگويد؟
پخش اعترافات از صداوسيما از ديگر انتقادات به رسانهاي است که قرار بود بيشتر در خدمت مردم باشد و براساس خواست آنها رفتار کند. پخش اعترافات از صداوسيما از سوي بسياري از آگاهان پذيرفته نيست. عبدالصمد خرمشاهي حقوقدان در اين باره به «آرمانملي» ميگويد: «پذيرش اين موضوع سخت است که شخصي هر چند شرور و آشوبگر قبل از برگزاري دادگاه و اثبات جرم، مقابل چشمان ميليونها نفر در تلويزيون عليه خود صحبت کند و به نوعي آيندهاش را تحت تاثير اين اعترافات قرار دهد. طبق قانون متهم بايد در ظرف ۴۸ ساعت با وکيل خود ديدار و صحبت نمايد، اما آيا اين افراد در حضور وکيلشان اين اعترافات را بيان کردهاند يا خير، علامت سوال بزرگ در مقابل اعترافات تلويزيوني است. در قانون آييندادرسي کيفري و قانون اساسي ممنوع شده و نبايد متهمان را وادار به اقرار و اعتراف کرد.»
به همين دليل بود که برخي نمايندگان مجلس طرح «ممنوعيت ضبط و پخش اعترافات اشخاص» را ارائه کردند که هنوز به نتيجه خاصي در مجلس نرسيده است.
آقاي ۲۰:۳۰ چه نقشي داشت؟
پخش اعترافات هميشه با حاشيه همراه بوده است. يکي از مستندهاي پخش شده در صداوسيما با همين رويکرد «مظنونين هميشگي» بود که پس از پخش آن «آفتابنيوز» نوشت: « شبکه فارسي زبان ايران اينترنشنال به نقل از رامين سيدامامي مدعي شد: گزارشگر اين مستند يک بازجو بوده است! علي رضواني، خبرنگار بخش خبري ۲۰:۳۰ است که در مستند «مظنونين هميشگي» با يک کارشناس مسائل امنيتي گفتوگو ميکند.» علي رضواني که او را آقاي ۲۰:۳۰ خطاب ميکند، از حواشي رخ داده براي خودش چنين تعريف کرده بود: «دوماه مانده به المپيک ۲۰۱۲ يک رستوراني رفته بودم سمت درکه، يک نفر گفت دوتا از ورزشکارهاي المپيکي شانس اول مدال، آن گوشه چه قليوني ميکشند. من هم پا شدم و رفتم سروقتشان. تا من را ديدند داشتند قبض روح ميشدند. ولي خب جايي هم نقل نکردم.»
باز هم ابهام عملکردي مجري ديگر ۲۰:۳۰
اما مسأله به همين مورد خلاصه نشد و اخيرا سپيدهقليان هم مدعي شده و درباره حضور مجري ۲۰:۳۰مطالبي بيان کرده است. مشرق نوشت؛ سپيدهقليان درباره خبرنگار برنامه ۲۰:۳۰ در توئيتي مدعي شده بود: «در مراحل توليد طرحي سوخته، شخص خانوم آمنه سادات ذبيحپور، در اتاق بازجويي حضور داشت تا پس از ساعتها شکنجه جسمي و روحي، متني را از قبل آماده کرده بود، براي خواندن در مقابل دوربين، در اختيار ما بگذارد.» آمنه سادات ذبيح پور در اينستاگرام در واکنش به توئيت قليان نوشت: تو را نديدم هيچگاه، تو اهواز بودي و من تهران اما تمام تو را ميشناختم. براي مستندم دربارهات هرچه بود ديده و خوانده بودم. ساده بودي آنقدر ساده که به هر رنگي در ميآمدي مثل موهايت ميديدم گرگها چگونه دورهات کردهاند از توانا تا آن پير نادانا! افسوسِ سپيده را براي روسياهي ميخواستند. بازجويت به تهران آمد.
او را ديدم خانمي باوقار، نجيب وآرام . اخلاق برايش حکم ميکرد از تو به بدي ياد نکند از تو واقعيتها را گفت. اما بعدها شنيدم که براي بار دوم و براي ديدنت به در خانهات آمده برادرت با لگدي او را از پله به پايين پرت کرده و چند دنده او شکستهاند وهم چند برابر شد وقتي او اهواز بود و بستري و من تهران… تو را نديدهام اما بهجاي تنفر به تو ترحم دارم. دلم ميخواست ببينمت اما بهجاي آنکه تو سر حرف زدن را باز کني، من تشنه يک صحبت طولاني بودم. تو از من به حقوق بشر غربي شکايت کردي، من اما از تو به خدا شکايت ميبرم. يقين دارم هرکه با آل علي درافتاد ورافتاد.
من تو را نديم اما بهتر است ديدار ما به قيامت باشد، آنجا ديگر طلبکار و بدهکاري براي حق الناس نخواهد بود.» فارغ از ارزيابي درستي ادعاي قليان، آنچه ذبيح پور منتشر کرد عاري از ابهام نيست. نخست آنکه رنگ موي قليان چه ارتباطي با اتهامات او دارد. از سوي ديگر پاسخ به اين سوال هم لازم است که چه ارتباطي ميان او و بازجوي قليان وجود دارد و از آنجا که ادعاي مواجهه خانم بازجو با برادر قليان امر عادي نيست مشخص نيست مجري ۲۰:۳۰ چرا چنين موضوعي را مطرح کرده است.
داستان تکراري تهديد
کيهان و جهاننيوز هم از قافله عقب نماند و ديروز بيان داشتند: «شبکههاي ضدانقلاب و معاند فارسيزبان بيبيسي و ايران اينترنشنال که به مزدوري ملکه انگليس و رژيم آلسعود مشغول هستند و از سوي استکبار تغذيه فکري ميشوند در برنامههاي تحليلي خبري پنجشنبه شب پنجم دي خود به بهانه حمايت از پسماندههاي آشوبهاي اخير در آبانماه ۹۸ در ايران از گزارشهاي ويژه خبرنگار خبرگزاري صداوسيما (آمنه سادات ذبيحپور) در افشاگري پشت پرده اين حوادث برآشفتند. اين رسانهها در همين ارتباط ضمن نکوهش کار خبرنگار خبرگزاري صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران، وي را تهديد کردند.»
- 21
- 1