- جناب ربیعی سخنگوی دولت در حالیکه ماسک به صورت زده بود اظهار کرد:« رنج مردم با تک تک سلول های اعضای دولت احساس می شود.» با تمام احترامی که برای ربیعی قائل هستم و معتقدم او نسبت به دیگر مسؤولان دولت واقعی تر به مسایل کشور نگاه می کند و پیشینه کارگری او در جنرال موتورز و دغدغه هایی که در حین وزارت در خصوص کارگران داشت، باید بگویم نه آقای سخنگو! شما درد مردم را حس نمی کنید.
شما اگر صبح ها به جای خودرویی که با راننده دنبال تان می آید، سوار بی آرتی، مترو یا تاکسی می شدید، درد مردم را می فهمیدید. مردمی که بخاطر یک لقمه نان به دل کرونا (corona) می زنند و در اتوبوس مثل دانه های بلال کنار هم می ایستند و امیدوارند کرونا با آنها کاری نداشته باشد.
شما اگر می توانستید با دستمزد ۲ میلیونی در عصر گرانی و تورم زندگی کنید، درد مردم را می فهمیدید. سرپرست خانواده ای که نمی داند با حقوقی که می گیرد چه کند، به کدام زخم زندگی اش مرهم بگذارد.
تا به حال سه ماه یا بیشتر حقوق تان عقب افتاده است؟ آیا تا به حال تعدیل شده اید؟ تنها کافی است تصور کنید. صبح با قابلمه غذا به محل کار می رسید ، صاحبکار به شما می گوید به علت مشکلات اقتصادی، نمی تواند تولیدی یا شرکتی که دارد را اداره کند و ناچار است، مُهر« تعطیل» است به در آن بزند. چه حسی پیدا می کنید؟
کدام یک از اعضای دولت پول های شان را روی هم گذاشته اند که منزل یا اتومبیل بخرند و صبح که بیدار میشوند می بینند با پولی که کنار گذاشته اند اتومبیل بخرند، دوچرخه هم نمی شود خرید؟
آقای ربیعی یا هر کدام از اعضای دولت که با تک تک سلول هایتان رنچ مردم را حس می کنید، تا به حال برای عقب افتادن دو قسط بانک، آبروی تان رفته است؟ بانک به ضامن هایتان زنگ زده است؟ در گوشی تان پیامک های جریمه عقب افتادن یک قسط را دارید؟
واقعا احساس پدری که می خواهد برای دخترش جهیزیه بخرد را درک می کنید؟ حس پسری که داماد شده است و نمی داند چگونه خانه اجاره کند و زندگی اش را بچرخاند را درک می کنید؟
می دانید به چه دلیل باور نمی کنیم شما مصائب مردم را درک می کنید؟ چون اگر درک می کردید حقیقتا برای بهتر شدن وضع کشور کاری می کردید یا دست کم اگر می بینید که نمی توانید، کرسی ریاست و مدیریت را رها می کردید و با زبانی بی لکنت به مردم می گفتید که نمی توانید باری از دوش آنها بردارید و استعفا می دادید.
یاد دیالوگ مشهور فیلم آژانس شیشه ای افتادم که« سلحشور» با بازی رضا کیانیان روی صندلی چرخ دار آژانس هواپیمایی نشسته بود و« حاج کاظم» با بازي پرویز پرستویی با یک ژ- ۳ در دست می گفت:« می دونی یه گردان بره خط، گروهان برگرده یعنی چی؟ می دونی یه گروهان بره خط، دسته برگرده یعنی چی؟ می دونی یه دسته بره خط، نفر برگرده یعنی چی؟»
واقعا شما می دانید زندگی با تورم و گرانی یعنی چه؟
*مصطفی داننده
- 26
- 6