مهرداد خدیر، روزنامهنگار، در یادداشتی در عصر ایران نوشت: «روابط عمومی وزارت کشور به نامۀ محمود احمدینژاد، رییس جمهوری پیشین ایران، به حسن روحانی، رییس جمهوری کنونی ایران، واکنش نشان داده و اعلام کرده دربارۀ تجمع روز ۲۲ بهمن ۱۳۹۹ در میدان ۷۲ نارمک، درخواستی به فرمانداری و استانداری نرسیده بود تا مجوزی صادر شود. همچنین نامه را «واجد اطلاعات خلاف واقع و تعابیر غیر صحیح» دانسته و صدور مجوز تجمع را به «مسئولیتپذیری برای مدیریت و نظمبخشی به منظور جلوگیری از سوءاستفادۀ جریانهای موجسوار» منوط کرده است. مراد از «اطلاعات خلاف واقع و تعابیر غیر صحیح» قاعدتاً این بخش از نامۀ آقای احمدینژاد است:
«متأسفانه از صبح روز ۲۲ بهمن، انبوه مأمورین با کمک لباسشخصیها از فاصلۀ دور، کل محدودۀ میدان ۷۲ نارمک را به محاصره درآوردند و با نصب موانع راه را بر عبور و مرور مردم بستند. آنها با تهدید و ارعاب و بعضاً ضرب و شتم، مردم بیگناه را منع یا متفرق میکردند؛ تا جایی که برخی از جانبازان پشت موانع دچار مشکلات تنفسی شدند.»
هم نامۀ محمود احمدینژاد و هم پاسخ وزارتخانۀ متبوع عبدالرضا رحمانی فضلی درخور تأمل است و دربارۀ هر دو سوی منازعه یا مناقشه میتوان این نکات را مطرح کرد:
۱. طعنهآمیزترین وجه ماجرا این است که جناب عیسی فرهادی فرماندار کنونی تهران در دولت آقای احمدینژاد فرماندار ویژه کرج و استاندار البرز بوده است؛ اولین استاندار البرز.
رییس جمهوری سابق آیا به منصوب سابق خود نامه نوشته یا مرئوس سابق به درخواست رئیس سابق اعتنا نکرده است؟ یا اساسا احمدینژاد درخواست کننده نبوده تا نامه بنویسند. عدهای میخواستند ۲۲ بهمن را در میدان ۷۲ نارمک جشن بگیرند و طی آن از رییس جمهوری سابق دعوت کنند در انتخابات ۱۴۰۰ کاندیدا شود.
۲. احمدینژاد به روحانی نامه نوشته اما وزارت کشور جواب داده است. این به معنی آن است که انتقادات مطروحه دربارۀ مأموران را متوجه خود دانسته و یادآورشده برخوردها خشن نبوده است. وقتی وزیر کشور نمیتواند رییس یک کلانتری را جا به جا کند چرا اصرار دارند خود را مسئول نشان دهند؟ اگر واقعا در کنترل او هستند در قبال شعارهای موتورسواران در اصفهان و اهانت به رییس جمهوری چه اقدامی انجام داده و چه کار می تواند انجام دهد؟
۳. اشاره به «لباسشخصیها» هم جالب است. به یاد داریم رییس جمهوری سابق وقتی یاد زندان و زندانی افتاد که مشاور و معاون او زندانی شدند. حالا در حالی دم از آزادی می زند و نامه را با ارجاع به آن شروع می کند که پرپولترین سازمان دولتی را که در واقع متعلق به کارگران و کارفرمایان است به نماد دشمنی با آزادی سپرده بود و هنگامی متوجه حضور لباسشخصیها شده که آنها را کنار خانه خود دیده است.
۴. اگر رییسجمهوری و دولت و وزارت کشور از نگاه احمدینژاد مسئول این برخوردها هستند چرا در سال ۱۳۸۸ از خود و دولت خود و وزارت کشور خود سلب مسئولیت میکرد؟ اگر هم مسئول نیستند چرا از آنان توضیح میخواهد؟
۵. از آقای وزیر کشور هم میتوان پرسید این که عدهای بخواهند در میدانی گرد آیند و سالگرد پیروزی انقلاب را جشن بگیرند یا از رییس جمهوری سابق بخواهند چهار باره کاندیدا شود آیا نیاز به طی «فرآیند قانونی» دارد؟ برای تجمعات دیگر چه فرایندی باید طی شود؟
۶. در پاسخ وزارت کشورآمده «رویکرد غیر اصیل و غیر سازنده» - یعنی اتهاماتی که مطرح کرده - برای جبران «عدم اقبال» و «به قصد دیده شدن» بوده است. این که اقبال هست یا نیست را نه روابط عمومی وزارت کشور که انتخابات آزاد و رقابتی مشخص می کند. انتخابات را هم اگر چه وزارت کشور برگزار میکند اما چون عملا نقش این وزارتخانه به معاونت اجرایی شورای نگهبان تقلیل یافته نمی توان انتظار خاصی از آن داشت.
۷. در بیانیۀ وزارت کشور آمده که کار آنها برنامهریزی و تصمیمگیری است و در کارهای میدانی و عملیاتی دخالت ندارند. به بیان دیگر سطح ما بالاتر از این است. اما آیا واقعا وزارت کشور دست بالا را دارد یا نهادهای دیگر نیز دست در کارند؟
۸. نوع مواجهه با مقامات سابق یکی از سنجههای میزان مردمسالاری در هر ساختار سیاسی است. این که مقام سابق می تواند به کار آزاد سیاسی یا اجتماعی یا فرهنگی اشتغال داشته باشد یا در تبعید یا زندان یا انزواست.
سال ۸۴ نوشتم این که یک مقام ارشد سابق آن هم در حد رییسجمهور بی آنکه هیچ سمتی بپذیرد در ایران به فعالیت ادامه دهد کمتر سابقه داشته و اتفاق فرخندهای است. چون در این سرزمین ارج و قرب تا وقتی است که در مقام هستی؛ چرا که در اکثر موارد مقام ارشد سابق یا ناگزیر از ترک وطن میشود یا به کنجی میخزد و کمی عقبتر زندگی او هم در مغرض خطر قرار میگرفت. مرگ و تبعید اگر نبود خانهنشینی و انزوا بود. به یادآوریم که در سال ۸۸ خیلی ها از دیدن مهندس موسوی شگفتزده شدند چون او را درست ۲۰ سال در تلویزیون ندیده بودند. خبری از فرهنگستان هنر هم منتشر نمیشد.
از این رو ۸۴ تا ۸۸ که رییسجمهوری آن موقع سابق و حالا اسبق، با مجلۀ چلچراغ شب یلدا برگزار میکرد، کیک تولد خود در مؤسسه اطلاعات را میبرید یا در خانۀ هنرمندان سخنرانی میکرد اهمیت داشت؛ چرا که هاشمی رفسنجانی هم اگر چه رییس جمهور سابق بود اما به عنوان رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام مقام لاحِق به حساب میآمد و حضور او در قدرت ادامه داشت. با این نگاه ایجاد محدودیت برای احمدینژاد به عنوان رییسجمهور سابق، صورت خوشی ندارد. ولو نه همیشگی که در ساعات محدود حتی.
۹. برای این که بدانیم وزارت کشور چه حد اختیار دارد میتوان تصور کرد یک حزب قانونی برای اعتراض به توهین به رییس جمهوری که مقام ارشد وزیر کشور است یا در حمایت از مذاکره برای رفع تحریمها درخواست تجمع کند و مسئولیت آن را هم بپذیرد. چه اتفاقی میافتد؟ مجوز میدهند یا نه؟ اگر آری، اعلام کنند تا محک زده شوند و اگر نه، وقتی برای رییس خود نمیتوانند برای کی میتوانند و چرا اصرار دارند دولت را جدای جنبههای خدماتی در عرصههای کلان هم تأثیرگذار نشان دهند؟»
- 19
- 3