به گزارش آرمان، از نظر تاریخی روابط ایران و روسیه باید گفت که در ابتدای این مناسبات ایران یک امپراتوری قدرتمند بود و روسیه یک خاننشین ضعیف در اطراف مسکو که مستقیما با هم کاری نداشتند. بعدها که پترکبیر و کاترین بزرگ روسیه را تبدیل به یک امپراتوری قدرتمند کردند ایران عصر قاجاری به سراشیب بیقدرتی افتاد و در جنگهای دوم ایران و روسیه که تماما تقصیر عباس میرزا قاجار بود بهواسطه قرارداد ترکمانچای ایران به تحتالحمایه روسیه تبدیل شد. در انقلاب بلشویکی ۱۹۱۷ شوروی به میمنت تشکیل پادشاهی پهلوی همه جنبههای استعماری قرارداد ترکمانچای را در سال ۱۹۲۱ لغو کرد منهای پس دادن سرزمینهایی که روسیه تزاری در جنگ از ایران قاجاری جدا کرده بود. بااینحال ایران نتوانست از این وضعیت برای اقتدار خودش در رقابتهای استعماری روس و انگلــیس در قرون نوزده و بیستم استفاده کند. بعدا پهلوی دوم توانست در بــرابر توسعهطلبیهای شوروی مقاومت مؤثری نشان دهد و محمد رضاشاه پهلوی با توسعه روابط متوازن ژئوپلیتیکی توانست یک وضعیت متعادل مطلوب متکی بر استراتـژی موازنههای مثبت در روابط خود با شوروی و آمریکا برقرار کند که حتــی در مواردی توانست به اتکای همکاریهای متوازن با شوروی جلوی برخی زیادهرویهای آمریکایی را در رابطه با ایران بگیرد. برای مثال در مقابل اکراه آمریکا نسبت به فروش صنعت مادر و صنعت هستهای به ایران محمدرضا شاه توانست هر دو که دارای اهمیت زیادی بود را برای صنعتی شدن ایران از شوروی بگیرد. پس از این و با پیروزی انقلاب اسلامی و اعلام سیاست نه شرقی و نه غربی، ایران در عمل خود را گرفتار نیاز به حمایت روسیه در راه نه گفتن به غرب کرد و این وضعیت منجر به بروز علائمی از باجگیری ژئوپلیتیکی روسیه کنونی از ایران شد.
در شرایط کنونی روسیه را متحد قابلاعتمادی برای ایران میدانید؟ روابط دو کشور باید در چه سطحی قرار داشته باشد که منافع ایران را تأمین کند؟
خیر؛ از نظر بنده در دنیای امروز هیچ کشوری برای کشور دیگر شریک و متحد قابلاعتماد نیست. اگر ما به دنبال متحد سیاسی در عرصه بینالمللی هستیم باید از چنان درایت و سیاستی برخوردار باشیم که بتوانیم برای خود شریک قابلاعتماد درست کنیم. ما باید این هنر را داشته باشیم که یک دوست معمولی و یک کشور بیطرف را به یک شریک قابلاعتماد تبدیل کنیم. شرایط به شکلی نیست که یک کشور بدون هیچ دلیل و پیشزمینهای برای کشور دیگر قابلاعتماد باشد. چنین چیزی در جهان امروز وجود ندارد. هنر در سیاست این است که دشمنان خود را نیز به دوست تبدیل کنید. بهصورت طبیعی هیچ کشوری در عرصه بینالمللی دوست و یا دشمن کشور دیگر نیست.
چرا نقش روسیه در مذاکرات وین تا به این اندازه پررنگ شده است؟ این کشور چه منافعی را در مذاکرات دنبال میکند؟
واقعیت این است که نقش روسیه در مذاکرات پررنگ نشده و این نقش ایران کمرنگ شده است. خود ما کاری کردیم که این اتفاق رخ بدهد. ما خود را ارزان کردهایم. ما به شکلی در عرصه بینالمللی رفتار کردیم که آمریکا و کشورهای اروپایی به این برداشت رسیدند که روسیه متحد ایران در مذاکرات است. ما چنین اجازهای دادیم و زمینه این وضعیت را ایجاد کردیم. روسیه بهتنهایی نمیتواند معجزه کند. ما باید بپذیریم که دولتهایی که در ایران در چهار دهه گذشته روی کار آمدهاند در زمینه سیاست خارجی پیشرفت چشمگیری نداشتهاند. ما در سیاست خارجی دچار شعارزدگی ایدئولوژیک بودهایم و به همین دلیل در طول این چهار دهه گذشته درجا زدهایم. در شرایط کنونی نیز حاضر به بازنگری در این رویکرد نیستیم. عملکرد ما در عرصه سیاست خارجی به شکلی بوده که برخــی کشورها اعتماد خود را نســبت به مـــا از دست دادهاند. از سوی دیگر موفق نشدهایم اعتماد کشورهای جدیدی را به دست بیاوریم تا منافع ملی خود را تأمین کنیم. امروز ما نمیتوانیم روسیه را سرزنش کنیم. اگر منظور این است که روسیه رویکرد استعماری دارد سؤال این است که در جهان امروز کدام کشوری را میشناسید که برای منافع ملی خود رویکرد استعماری نداشته باشد؟ ما نباید اجازه بدهیم کشوری با ما بهصورت استعماری برخورد کند. ما نباید اجازه بدهیم کشوری از دوستی با ما سوءاستفاده کند. ایران یک کشور سرزنده، معتبر و بسیار مهم در منطقه است. اگر کشوری با ما رفتاری بهجز این میکند تقصیر خودمان است. در سیاست خارجی درایتهای لازم را به کار نمیبریم.
چرا رویکرد ما در سیاست خارجی به شکلی بوده که درایتهای لازم را نداشتهایم؟
در هشت سال گذشته دولتی در ایران روی کار آمده بود که مورد حمایت اصلاحطلبان بود و اغلب اعضای کابینه اصلاحطلب بودند. پس از این دوران در شرایط کنونی دولتی روی کارآمده که اصولگرا است. با این وجود در عمل مشاهده میکنیم که رویکرد دو دولت در زمینه سیاست خارجی هیچ تغییری نکرده است. شعارها هیچ تغییری نکرده و چشماندازی نیز که ترسیمشده با گذشته هیچ تفاوتی نکرده است. درعینحال هیچ نشانهای از پیشرفت و توسعه در سیاست خارجی نیز مشاهده نمیشود. همچنان سیاست خارجی ما اسیر شعارهای ایدئولوژیک است. در چنین شرایطی اگر کشورهای دیگر از این وضعیت سوءاستفاده میکنند ما نمیتوانیم دیگران را سرزنش کنیم. تفاوتی هم نمیکند این کشور چین و روسیه یا هر کشور دیگری باشد. ما باید استعداد بازنگری در رویکردهای اشتباه را در خودمان به وجود بیاوریم. ما باید از است استعداد برخوردار باشیم که هر لحظه در رویکردهای خود در عرصه بینالمللی تجدیدنظر کنیم و در صورت لزوم آنها را تغییر بدهیم.
رئیسجمهور با بیان اینکه رویکرد به غرب که در دولت حسن روحانی وجــود داشت به نتیجه نرسیده خواستار سیاست متوازن در عرصه بینالمللی شده و به همین دلیل نگاه به شرق را در دستور کار خود قرار داده است. در چه شرایطی میتوانیم به یک رویکرد متوازن در عرصه بینالمللی دست پیدا کنیم؟
بنده خطاب به آقای رئیسجمهور عنوان میکنم شرق و غربی که ایشان مطرح میکنند، مدتهاست از بین رفته و امروز وضعیت جهان تغییر کرده است. پس از جنـــگ جهانی دوم جهان به دو قطــب شــرق و غـــرب تقسیمبندی شد که شــرق دارای ایدئولوژی سوسیالیستی بود و غرب از ایدئولوژی کاپیتالیستی پیروی میکرد. امروز این دوقطبی از بین رفته است. شرایط به شکلی است که آمریکا که مظهر ایدئولوژی کاپیتالیستی به شمار میرفت امروز از رویکردهای سوسیالیستی استفاده میکند. از سوی دیگر روسیه نیز از وضعیت گذشته فاصله گرفته و امروز به یک قدرت درجهدو کاپیتالیستی تبدیل شده است. به همین دلیل باید به آقای رئیسجمهور گفت که امروز شرق و غربی وجود ندارد و ما با جهان جدیدی مواجه هستیم. در جهان جدید نیز این قدرتهای منطقهای هستند که نقش تعیینکنندهای دارند. ما نیز یک قدرت منطقهای هستیم و امکانات و ظرفیتهای زیادی در اختیارداریم. سؤال اینجاست که آیا از این موقعیت و ظرفیت استفاده میکنیم؟ شرایط زندگی ما در چنین موقعیتی به چه صورت است؟ چه کسی گفته آقای روحانی تمایل به غرب داشته است؟ بر اساس چه سند و مدرکی آقای روحانی به سمت غرب تمایل داشت؟ اینکه آقای روحانی با کشورهای غربی و آمریکا مذاکره کرد به معنای تمایل به غرب نیست. آقای رئیسی نیز در رویکردی که در پیشگرفته نه تمایل به غرب دارد نه شرق. ایشان موظف هستند منافع ملی ایران را تأمین کنند. ایشان در برخی زمینهها دارای هوشیاری هستند و در مقابل در زمینههایی نیز از هوشیاری کافی برخوردار نیستند.
چرا معتقدید هیچ تغییری در رویکرد دو دولت در زمینه سیاست خارجی رخ نداده درحالیکه دولت سیزدهم منتقد جدی دولت گذشته بوده است؟
سیاستها و روشها همان است و هیچ تغییری نداشته است. تنها وزیر خارجه تغییر کرده و کارگزاران پس از وزیر همان کارگزارانی هستند که در دولت گذشته حضور داشتند. این در حالی است که تصمیم گیران اصلی همین کارگزاران هستند. توصیه میکنم آقای رئیسی در وضعیت خود بازنگری کند و جهان امروز را با مقتضیات امروز مشاهده کنند و نه با نگاه پنجاه سال گذشته. دنیای سیاست وسیعتر از دنیای اصلاحطلبان و اصولگرایان است. شاید بتوان در عرصه داخلی از اصولگرایی و اصلاحطلبی صحبت کنید که از نگاه من هیچ تفاوتی باهم ندارند. اما در روابط بینالملل نمیتوان جهان را به اصولگرایی و اصلاحطلبی تقسیمبندی کرد. نگاهی که حسن روحانی را متمایل به غرب تصور میکند و ابراهیم رئیسی را متمایل به شرق شکستخورده و قهقرایی است. رئیسجمهور باید بداند که جهان جای وسیعتری از دعواهای داخلی ایرانیان است. امروز که به رویکرد دولت در زمینه سیاست خارجی دقت میکنیم متوجه میشویم که هیچ تغییری در سیاستها رخ نداده است.
با توجه به شرایط موجود و گمانهزنیهایی که درباره نتایــج مذاکرات وین صورت میگیرد تحلیل شما از شرایط ایـــران و کشورهای غربی بـرای رسیدن به توافق چیست؟
به نظر میرسد جمهوری اسلامی کمکم به این نتیجه رسیده که در جهان امروز نمیتوان با ایدئولوژی به اهداف خود دست پیدا کرد. روابط بینالملل دارای قواعد و اصولی است که بهصورت ایدئولوژیک طراحی نشده، بلکه تابع مقررات و قوانین بینالمللی است. به همین دلیل نیز بهتر است که ما نیز بهجای اینکه تلاش کنیم از مسیر ایدئولوژی به اهداف خود دست پیدا کنیم تلاش کنیم از کانالهای رسمی اهداف خود را دنبال کنیم. اگر قرار است توافقی بین ایران و آمریکا صورت بگیرد طرفین باید به این درک برسند که قبل از تفاهم نهایی در ابتدا در حاشیههایی که پیرامون مذاکرات در جریان بود به توافق دست پیدا کنند. در شرایط کنونی هر دو طرف تا حدودی از مواضع گذشته خود کوتاه آمدهاند که من این اتفاق را به فال نیک میگیرم. امیدوارم هر دو طرف دست از لج بازی بردارند و به این نتیجه برسند که لج بازی به قیمت اهل خانه تمام خواهد شد. رهبران سیاسی هر دو کشور باید در جریان باشد که اهل خانهای نیز وجود دارد و در این لج بازیهای سیاسی این اهل خانه است که آسیب میبیند.
- 12
- 2