آنچه نشان میدهد مذاکره مستقیم تابو است و لذا چگونگی شکل و صورت مذاکره با آمریکا مذاکرات را ناکارآمد و امکان هرگونه تحرکی را سلب کرده است. ابوطالبی افزود: در این زمینه و از همه مهمتر خطای مفهومی انطباق مذاکرات برمبنای «حق» است که راه به جایی نخواهد برد. زیرا هر دو طرف خود را ذیحق میدانند. ایران میگوید هستهای حق ایران برای تامین منافع ملی است؛ آمریکا هم میگوید تحریم حق آمریکا برای تامین منافع ملی است. از نگاه هر دو طرف هم کوتاه آمدن از حق، نابودی سرشت انسانی است! مشاور رئیسجمهور سابق ایران درباره چگونگی رهایی از این شرایط اظهار کرد: باید یکبار برای همیشه و برای خروج از بنبستهای استراتژیک نابودکننده کشور، گفتمان ۴۰ساله بینتیجه «حق دربرابرحق» را به «منافع دربرابر منافع» تغییردهیم. به این معنی که یک بار برای همیشه باید بنشینیم و مشکلات خود را با آمریکا حل کنیم.
ابوطالبی با اشاره به پنج سطح خطای استراتژیک در سیاست خارجی گفت: سطح اول، برداشت نادرست و منفی از مذاکرات و موقعیت ایران است. اینکه موفقیت مذاکرات، خواست و نیاز آمریکا و غرب است؛ ایران، تبعات منفی تحریم و فجایع حاصل از آن را ازبین برده است؛ اقتصاد ما درمسیر رشد و پیشرفت افتاده و دیگر نیازی به برجام و رفع تحریمها ندارد! او افزود: سطح دوم، هراسناکی دیپلماسی ایران، تحت فشار جریانهای افراطی داخلی است: این واقعیت که مذاکره به نوعی با احساس ناامیدی و ناتوانی پیوند خورده است؛ اینکه مذاکره انجام میشود، ولی پشتیبانی و حمایتی برای اتخاذ تصمیمات استراتژیک و ایستادن بر آن و دفاع از اقدامات وجود ندارد. ابوطالبی در بیان سطح سوم هم اظهار کرد: بحران روانی برآمده از شعارهای پیشین برای جناح حاکم است: ماندگاری در جو ناشی از بیش از دودهه مخالفت ایدئولوژیک با غرب و مذاکره با آمریکا؛ بحران بیفرجام جایگزینی غرب با روسیه و چین؛ نگرانی از دست دادن پایگاه اجتماعی داخلی و حامیان منطقهای؛ بیبرنامگی ملی و عدم درک نیاز واقعی به مذاکرات هستهای؛ و...
وی به سطح چهارم اشاره کرد و افزود: ابهام از آینده تصمیمات در سیاست خارجی، چه مذاکرات هستهای و چه مذاکره با عربستان و... است: اینکه آیا تعامل با عربستان میتواند پایدار و دائمی باشد؟ آیا ارائه تضمین در مذاکرات هستهای در اوج دشمنی با آمریکا ممکن است؟ خواستی که هم ناشدنی است و هم درصورت ارائه احتمالی آن فقط تا پایان دولت دموکرات ارزش خواهد داشت. مشاور روحانی در پایان و در بیان سطح پنجم اشاره کرد: سطح پنجم هم فقدان یک پارادایم جدید است: اینکه ثبات استراتژیک یا وصله پینه کردن برجام، کدام به سود منافع ملی ایران است؟ اینکه آیا این دولت، قادر به ایجاد ثبات استراتژیک است، یا آنکه میخواهد فقط ادعای مذاکره داشته باشد؟ اینکه اصولا آیا این برجامِ ازهم گسستهشده دوباره پاره نخواهد شد؟ اینکه دولتی که قادر به طرح روایتی جدید از کار خود در مذاکرات نیست، روایت پیشینیان را هم قبول ندارد، آیا با تکرار هدف رفع تحریمها میتواند به بحران هستهای خاتمه دهد؟ اینکه آیا این مذاکرات، چسباندن چیزی به برجام نیست که حاصلی جز ایجاد مشکلات بیشتر ندارد؟
- 16
- 2