به گزارش فراز، روز جمعه در پایان نشست سران عربستان و چین که با حضور «شی جین پینگ» رئیس جمهور چین و «سلمان بن عبدالعزیز» در ریاض برگزار شد، بیانیه مشترکی صادر شد که در آن علاوه بر اشاره به روابط دوجانبه و امضای یادداشت تفاهمها و توافقنامهها بین طرفین، به مسائل منطقهای و جهانی از جمله برنامه هستهای ایران نیز پرداخته شد.این دو کشور در بیانیهای مشترک از ایران خواستند، با آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاری کرده و "رژیم عدم اشاعه" سلاحهای هستهای را محترم بدارد.
این بیانیه در حالی منتشر شد که هفته گذشته بزرگترین قرارداد صادرات الانجی توسط چین و قطر به امضا رسید و طی سالهای اخیر چین به عنوان یکی از مهمترین شرکای اقتصادی و تجاری ایران مطرح بود و سند همکاری ۲۵ ساله را نیز با ایران تدوین کرده بود. حالا اما طبق آنچه در این بیانیه آمده، گویا چینیها به ایران پشت کرده و در جایگاه دیگری ایستادهاند. این تلقی، چندین پرسش را به ذهن متبادر میکند.
نخست اینکه آیا چنین بیانیهای به معنای پایان رابطه اقتصادی ایران و چین است؟
مجیدرضا حریری، رییس اتاق مشترک ایران و چین در پاسخ به این پرسش فراز میگوید: «به قاعده و تجربه به نظر نمیرسد که این بیانیه یا همکاری چین و عربستان به معنای پایان همکاری ایران و چین باشد. اصلی در سیاست خارجی چینیها وجود دارد که مدام هم آن را اعلام میکنند. چینیها معتقدند ارتباط چین با هر کشوری، علیه کشور دیگری نیست.»
او میافزاید: «این یکی از اصول سیاست خارجی چین است. مثلا اینکه چینیها با ایران ارتباط دارند به معنای علیه امریکا بودن نیست که قبلا هم بارها درباره ارتباطشان با ایران، این موضوع را متذکر شدهاند.»
حریری با بیان اینکه این بیانیه نکاتی دارد که نیازمند مطالعه و بررسی بیشتر است، درباره سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین تصریح میکند: «برای اجرایی شدن این سند همکاری ابزار و لوازمی نیاز است که هر دو طرف باید برای اجرایی شدنش تلاش کنند.»
درست است که چین در همه سالهای تحریم ایران همچنان ارتباطات اقتصادی خود با ایران را حفظ کرده اما موضوع اصلی اینجاست که با وجود گذشت دو سال از امضای سند همکاری دوجانبه ایران و چین نه تنها هنوز متن این سند بیرون نیامده بلکه خروجی ویژه حاصل از این سند نیز دیده نشده است.
در حالی که کشورهای منطقه هر روز قرارداد جدیدی با چین امضا می کنند، هنوز متن سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین بیرون نیامده است.
علی شریعتی عضو اتاق بازرگانی ایران در گفت و گو با فراز با بیان اینکه ایران در حال از دست دادن فرصتهاست، می گوید: «در بیانیه مشترک عربستان و چین بسیاری از موارد از جمله موضوع جزایر سه گانه ایران مطرح شده اما به نظر می رسد مهمترین مساله، مساله عراق است که به موضوع امنیت آن اشاره شده که به نظر می رسد آدرسی است برای برخوردهای بیشتر و سخت گیرانهتر با ایران.»
او میافزاید: «عربستان به دنبال پیوند عمیقتری با چین است و چین هم عربستان را به عنوان لیدر کشورهای عرب می بیند و به نظر می رسد که با عمیق تر کردن این همکاری ها به دنبال این است که در بازار کشورهای عرب که پر از فرصت و انرژی ست نفوذ بیشتری بیابد.»
شریعتی با اشاره به همکاری چین با قطر و عربستان، میگوید: «ما تفاهم نامه همکاری ۲۵ ساله با چین داریم اما شفاف نیست و تقریبا خروجی ای هم نداشته در حالی که کشورهای منطقه به طور شفاف با چین قرارداد می بندد و میزان سرمایه گذاری را اعلام می کنند.»
این عضو اتاق بازرگانی با اشاره به سند ۲۵ ساله همکاری ایران و چین، بیان می کند: «موافقین سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین یک برگ رفرنس برای نتیجه این سند ندارند و صرفا براساس بازگوییها صحبت می کنند. بسیاری دیگر از تفاهمنامههایی که ما داریم به دلایلی مانند زیر ساخت، تصویب نشدن اف ای تی اف و وجود ایران در لیست سیاه، مانند باغی هستند که ما فقط میتوانیم منظره اش را ببینیم و امکان بهره برداری از آن ها را نداریم.»
او می افزاید: «در ایران به دلیل مشکلات حل نشده ای که از گذشته با امریکا داشتیم، معادلات ناتمام برجام و ارتباطات با اروپا بسیاری از فرصت ها را از دست دادیم و متاسفانه دستگاه دیپلماسی ما علیرغم هزینه و زمان بسیار، نتوانست حق ایران را بگیرد و مذاکرات را به نتیجه برساند.»
در پنجاهمین گزارش از سلسه گزارشهای اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران با عنوان «پایش تحولات تجارت جهانی» که هفته گذشته منتشر شد به قرارداد اخیر قطر و چین برای صادرات الانجی اشاره شده و آمده است: علیرغم سر و صداهای بسیار در مورد همکاری راهبردی ۲۵ سـاله ایران و چین، پکن توجهی به سرمایهگذاری در صنعـت انرژی ایران نشان نداده است و در کشورهای رقیب ایران به دنبال فرصت است. روشن است که تحریمهای شدید و نااطمینانی فزاینده در اقتصاد سیاسی ایران مهمترین عامل بیتمایلی چین بــه سـرمایهگذاری در زیرساختهای انرژی ایران است.
***
شکست عاطفی اصولگرایان از چین!
سفر رئیس جمهوری چین به عربستان سعودی و امضای بیش از ۴۰ قرارداد همکاری میان دو کشور واکنش های زیادی در ایران به دنبال داشت. شدت این واکنش ها البته بعد از انتشار بیانیه مشترک دو کشور مضاعف هم شد. در این بیانیه از ایران خواسته شده بود که از دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه پرهیز کند. همچنین دو کشور بر لزوم بازگشت ایران به برجام نیز تاکید کرده بودند.
از جمله واکنش های رسمی به این بیانیه و مواضع اخیر چین در جریان سفر شی جین پینگ به عربستان، اظهرات معاون سیاسی دفتر رئیس جمهوری ایران بود. محمد جمشیدی نوشت که «همکاران چینی به یاد داشته باشند که وقتی سعودی و آمریکا از گروههای تروریستی داعش و القاعده در سوریه حمایت کردند و با تجاوز نظامی وحشیانه یمن را ویران کردند، این ایران بود که با تروریست ها جنگید تا ثبات و امنیت در منطقه مستقر شود و تروریسم به شرق و غرب تسری نیابد.»
همچنین حسن هانیزاده، کارشناس امور بین الملل هم در گفت و گویی با ایسنا تاکید کرد که «گرایش ناگهانی چین به سمت کشورهای عربی قابل توجه است و جفا و بیوفایی چین به ایران تلقی میشود.»
این دیدگاه یعنی نگاه به موضع همکاری های جدید چین و عربستان از منظر اخلاقی و عاطفی، دیدگاهی است که در میان حامیان دولت فعلی طرفداران زیادی دارد. کما اینکه در دیگر عرصه های مناسبات دو یا چند جانبه نیز چنین است. اتفاقا یکی از انتقادات اساسی که به نوع نگاه این جریان به مقولات اقتصادی و دیپلماتیک مطرح می شود همین است که آیا توصیه ها و راهکارهای اخلاقی می توانند جای عنصر «منافع» را بگیرند؟
این اتفاق یعنی ارجاع دادن عاملیت تغییر مناسبات به امور اخلاقی و عاطفی و توقع از بازیگران مختلف عرصه بینالمللی برای رفتار در این چارچوب و نادیده گرفتن مساله مهمی به نام عنصر «منافع»، یک رویکرد در حال تشدید در سیاست خارجی ایران است. رویکردی که به گواه رویدادها و تجارب عینی مختلف، نتوانسته منافع ایران را در عرصه بین الملل پاسداری کند.
یک نمونه عینی و اخیر این موضوع مقایسه وضعیت کنونی ایران و ترکیه در کشور سوریه است. ترکیه به عنوان همسایه شمالی سوریه نه تنها به این کشور حمله کرد و سال ها علیه حکومت مرکزی آن فعالیت آشکار نظامی داشت بلکه همین الان بخشی از خاک سوریه به طور غیرقانونی در تصرف نیروهای ترک است.
در مقابل ایران با صرف هزینه های گزاف و مهمتر از آن همکاری نظامی میدانی در سوریه و دادن تلفات جانی و مالی قابل توجه، تا آخرین لحظه برای دفاع از حکومت مرکزی سوریه کوشید.
۴سال بعد از پایان جنگ سوریه اما سهم ترکیه در بازار این کشور ۹ برابر ایران است. یعنی واقعیتی که نشان می دهد معادلات سیاسی-اقتصادی در عرصه بین الملل تابع عواملی متفاوت از چیزی هستند که بخش مهمی از حاکمیت و نظریه پردازان ایرانی بهآن دل بسته اند.
کما اینکه دقیقا مشابه همین اتفاق در روابط ایران و عراق نیز رخ داد؛ حکومت بغداد علی رغم هزینه بسیار زیادی که تهران برای احیاء و تثبیت امنیت در این کشور به لحاظ مادی و جانی پرداخت کرد، کوچکترین امتیاز اقتصادی متفاوت از یدگران برای ایران قایل نشد. حتی فراتر از این هم اکنون عراق رقیب سرسخت ما در میادین نفتی مشترک هم هست و در شرایط تحریم به شکل جدی به دنبال پر کردن جای خالی ایران در بازارهای انرژی جهان می باشد.
چینی ها نیز در سیاست خارجی و مبادلات اقتصادی بین المللی خود از همین قاعده منافع پیروی می کنند. به یاد بیاوریم در دوران ترامپ که اوج فشار واشنگتن به پکن و تزاید اختلافات دو طرف بود، چینی ها تا جای ممکن تلاش کردند این اختلافات کمترین خلل را در روابط اقتصادی میان دو کشور به جای بگذارد. به طور مثال حتی بازداشت مدیرعامل هوآوی هم نتوانست چینی ها را در روابط اقتصادی خود با آمریکا از ریل «منافع» به ریل «عواطف» منحرف کند.
هم اکنون هم چین و عربستان طبیعی ترین اقدام ممکن را بر اساس منافع خود انجام داده اند. بخش غیرطبیعی ماجرا اتفاقا به برخی مواضع در تهران بر می گردد که زمین دیپلماسی و مراودات اقتصادی را با زمین عیاری و یا جهان عشاق اشتباه گرفته اند.
در دنیای واقعی چیزی جز منافع ملی تعیین کننده نوع، سطح و جهت روابط بازیگران نیست و مواعظ اخلاقی و توصیه های عاطفی راهی در این دنیا ندارند. قطب نمای حرکت کشورها در این مسیر اول از همه چیز منافع ملت هایشان است و این است که میزان دوستی و دشمنی، همکاری و تقابل و اخم و لبخند بازیگران مختلف در قبال هم را تعیین میکند.
- 12
- 3
ابوطالبی محمد
۱۴۰۱/۹/۲۱ - ۲۲:۱۸
Permalink