آنقدر که رسانههای دولتی یا هوادار دولت در ایران، سفر سیدابراهیم رییسی به چین را دارای بازتاب گسترده و تاثیرگذار در فضای بینالمللی و نیز فضای رسانهای جهان توصیف میکنند که این سفر چندان در رسانههای بینالمللی مورد اقبال قرار نگرفته است.
حتی همین رسانههای دولتی ایران وقتی میخواهند برای اثبات ادعای خود، مصداق یا مصادیقی را ذکر کنند، معمولا به تصاویری که از تلویزیونهای چین و روسیه پخششده استناد میکنند یا حداکثر تصاویری از برخی تلویزیونهای عربی هوادار جمهوری اسلامی ایران مانند شبکه المنار لبنان به عنوان شاهد مدعایشان ذکر میکنند. با این اوصاف نمیتوان گفت که سفر سیدابراهیم رییسی به پکن و دیدار با رییسجمهوری و سایر مقامات چین دارای تاثیر بینالمللی یا حتی منطقهای بوده است.
البته این سفر آنقدر که تظاهر میشود برای ایران منافعی به همراه نداشته است؛ در وهله اول تاکید تعجببرانگیز رییسجمهوری چین بر حاکمیت ملی ایران، ناظران را به یاد هنگام اعلام استقلال جمهوریهای تازه استقلالیافته شوروی سابق انداخته و این سوال را پدید آورده که پس از قرنها وجود کشوری به نام ایران و دههها حاکمیت حکومت جمهوری اسلامی بر این کشور، اصولا چه نیازی به تایید و تاکید یک حکومت دیگر بر حاکمیت ملی ایران وجود دارد؟ آیا مقبولیت و مشروعیت جمهوری اسلامی ایران به مخاطره افتاده است؟ آیا تمامیت خاک ایران مورد هجوم یا تهدید قرار گرفته است؟ آیا سیدابراهیم رییسی نیاز دیده که برای نمایش قدرت جمهوری اسلامی و افزایش اعتماد به نفس این دولت، به مقامات جمهوری خلق چین دست نیاز دراز کند؟ آیا اعتماد به نفس مقامات ایرانی کاهش یافته که در این مقطع زمانی کاسه چه کنم! به دست گرفتهاند؟
گمان میرود که پس از حضور رییسجمهوری چین در عربستان و شرکت در نشست شورای همکاری خلیجفارس و موضعگیریهای شیجین پینگ در آن نشست، حالا رییسجمهوری چین، سیدابراهیم رییسی را به حضور پذیرفته تا از وی دلجویی کند و به همین دلیل در نخستین دیدار، شیجین پینگ حاکمیت ملی ایران را به رسمیت میشناسد. احتمال بدتر در اینباره آن است که تمایل ایران به انجام این سفر بیشتر از تمایل چین در به حضور پذیرفتن ابراهیم رییسی بوده است. به همین خاطر این سفر نوعی مانور دولت ایران در مقابل کشورهای عرب حاشیه جنوبی خلیجفارس محسوب میشود.
اگر چنین باشد باید اذعان کرد که این سفر آنقدرها هم مانور قدرت محسوب نمیشود، چراکه در نمونه عربستان این رییسجمهوری چین بود که به خانه عربستان رفت در حالی که در این نمونه، این رییسی است که به خانه چین رفته است. از این گذشته رییسجمهوری چین نهتنها در فرودگاه و در ابتدای فرشقرمز و نیز کنار خودروی ابراهیم رییسی به استقبال رییسجمهوری ایران نیامد، بلکه در داخل «تالار بزرگ خلق» از رییسجمهوری کشورمان استقبال کرد که این به لحاظ تشریفات و آداب استقبال معنیدار است.
در این سفر، رییسجمهوری چین از لفظ دوست -و نه متحد- برای مخاطب قرار دادن ایران بهره گرفته و این حد ایران در همکاری با چین را نشان میدهد. علاوهبر این، توافقهایی که در این سفر میان تهران- پکن انجام گرفت و اسنادی که در اینباره امضا شد با آنچه که اکنون وجود دارد چندان متفاوت نیست. از این بابت پرسش مهم آن است که اگر روسای کمیسیون مشترک دو کشور این اسناد را امضا میکردند، به لحاظ عملیاتی چقدر با آنچه اکنون اتفاق افتاده، تفاوت داشت؟ به ویژه آنکه در این سفر، موضوع مهم رفع تحریمها علیه کشورمان و حل و فصل مشکل توافق هستهای هیچ پیشرفتی نداشته است.
در این سفر همان مواضع تکراری و همیشگی در مورد برجام و توافق هستهای ابرازشده و به همین دلیل گمان نمیرود که دیدار رییسی و شیجین پینگ تاثیر یا فایدهای در به ثمر رسیدن مذاکرات توافق هستهای و رفع تحریمهای اروپا و آمریکا علیه ایران داشته باشد. در واقع چین ابزار و امکان لازم برای تحت فشار قرار دادن اروپا و آمریکا به منظور کاهش یا رفع تحریمها علیه ایران را ندارد و اگر هم این ابزار و امکان را داشت، انگیزهای برای استفاده از اهرمهای قدرت به نفع تهران را نداشت. چنانکه تا به حال نیز چنین نکرده و برخلاف روسیه، حتی از حق وتوی خویش به نفع ایران استفاده نکرده است.
به لحاظ اقتصادی سفر سیدابراهیم رییسی به پکن، موضوع آمدن ارز به داخل کشورمان را حل نکرده و ورود ارز به داخل ایران همچنان با مشکل مواجه است. آیا ابراهیم رییسی به چین سفر کرده تا به چینیها نفت بفروشد و از ایشان کالا بخرد؟ هماکنون بسیاری از خودروسازان چینی در حالی که به شهروندان خود نمیتوانند خودرو بفروشند و خودروی چینی حتی در درون خاک کشورش بازار ندارد، در پشت دروازههای ایران به انتظار نشستهاند تا بازاری که در کشورشان به دست نیاوردهاند، در ایران به دست آورند. از این بابت همکاری اقتصادی ایران و پکن بیشتر به نفت در برابر کالا تبدیل شده است.
در حالی که عربستان نفت خود را به چین به همان قیمت نفت سبک اوپک، یعنی حدود ۸۰ دلار برای هر بشکه میفروشد، ایران نفت سبک خویش را با تخفیف ۴۰ درصدی یعنی حدود ۵۰ دلار برای هر بشکه میفروشد. این در حالی است که عربستان از چین پول دریافت میکند ولی ایران کالای چینی میخرد. آیا سفر رییسی در واقع برای تامین نیازهای چین و باز کردن پای خودروسازان و سازندگان لوازم برقی و الکترونیکی چینی به داخل ایران انجام گرفته یا قرار است بیشتر منافع ایرانیان را تامین کند؟
نادر کریمیجونی
- 18
- 2