در سال ۱۹۰۴، روسیه و ژاپن درگیر جنگی کوتاه بر سر شبه جزیره کره شدند که هزینه زیادی را بر دو طرف تحمیل کرد. یک سال بعد، هنگامی که آن دو میانجیگری آمریکا را برای پایان جنگ پذیرفتند، تئودور روزولت، رئیس جمهوری وقت ایالات متحده آمریکا، کنفرانس صلحی را در نیوهمپشایر تشکیل داد. قرارداد پورتزماوس Portsmouth، یک درگیری کوچک را خاتمه داد اما موجب حیرت قدرت های بزرگ آن زمان شد و ظهور واشنگتن به عنوان یک میانجی بین المللی و بازیگری جدی در دیپلماسی شرق دور را اعلام کرد. هنگامی که چین هفته گذشته به طور محرمانه همگرایی عربستان سعودی و ایران را رقم زد، تحول مشابهی رخ داد.
به گزارش دیپلماسی ایرانی به نقل از نیوزویک، خبر برقراری رابطه سیاسی میان این دو کشور، نه غیرمعمول است و نه شگفت، چرا که همسایگان متخاصم معمولا روابط دیپلماتیک خود را حفظ می کنند و گفت وگو میان تهران و ریاض برای بهبود روابطشان هم دو سالی است که جریان دارد. ایالات متحده آمریکا از این روند آگاه بود و اعتراضی هم به این گفت وگوها نداشت اما این چین بود که کار را به نتیجه رساند.
بیم و امیدهای توافق ایران و عربستان
هر دو کشور از این توافق، بهره هایی دارند. عربستان سعودی امید دارد که جنگ داخلی یمن که دیرزمانی است بودجه این کشور را تلف کرده و به تهدیدی برای امنیت ملی اش تبدیل شده، خاتمه یابد. ایران هم که سال هاست با تحریم های غربی در انزواست، اخیرا از تجدید روابط سیاسی با کویت و امارات استقبال کرده بود. تهران امید داشت که با بهبود رابطه اش با ریاض، انزوای خود را کاهش دهد و چه بسا عربستان را از همگرایی با اسرائیل هم باز دارد.
هنوز باید دید که همگرایی تهران – ریاض چه پیامدی برای منطقه خاورمیانه خواهد داشت. این رابطه، کاری برای حل اختلافات محلی و بلندپروازی برگزیدگان سیاسی نمی کند که جنگ یمن را به پیش می برند اما شاید به تداوم آتش بس کمک کند. بعید است ایران دشمنی راهبردی اش با آمریکا و اسرائیل را تغییر دهد اما شاید کمک هایش به شورشیان حوثی یمن را محدود کند.
بعید است که هراس عربستان سعودی از ایران مجهز به توانایی ساخت سلاح هسته ای پایان یابد یا ریاض دخالت تهران در سیاست یمن را بپذیرد اما شاید محاصره بنادر یمن را بردارد. هم عربستان و هم ایران اکنون راه پیوستن به گروه بریکس در کنار برزیل، روسیه، هندوستان، چین و آفریقای جنوبی را هموارتر می بینند.
سابقه گفتوگوهای محرمانه عربستان با چین درباره ایران
این نخستین بار نیست که عربستان سعودی، گفت وگوهای مخفیانهای با چین برگزار می کند. در طول جنگ ایران – عراق، سعودی ها از موشک های بالستیک ایران احساس تهدید می کردند و آمریکا هم از واگذاری چنین موشک هایی به عربستان خودداری می کرد. سعودی ها پنهانی به سراغ چین رفتند. واشنگتن عصبانی شد اما موشک های بالستیک «ایست ویند» (بال شرقی) چین در عربستان مستقر شدند و چهل سال است که نگهداری شده ارتقا می یابند. با این حال، روابط آمریکا – سعودی ادامه یافت.
همچنین نخستین بار نیست که چین قاطعانه در خاورمیانه دخالت می کند. در سال ۲۰۱۹، پهپادهای ایرانی به تاسیسات پالایش نفت عربستان حمله کرده و نیمی از ظرفیت صادراتی این کشور را ناکار کردند. آمریکا واکنش نظامی نشان نداد. این تصمیم احتمالا عاقلانه بود چرا که می توانست بخش بزرگتر عرضه نفت به جهان را شعله ور کند. در عوض، این پکن بود که در پشت درهای بسته، دخالتی دیپلماتیک داشت.
در آن زمان، پکن پیامی شبیه این را به ایرانی ها فرستاد: «شما می دانید که ما بزرگترین شریک تجاری شما هستیم و از انگشت شمار کشورهایی که به شما در سبک شدن تحریم های غرب کمک می کند. اما احتمالا فراموش کرده اید که ما حجم بزرگی از نفت را از عربستان وارد می کنیم و بهای نفت هم برایمان بسیار مهم است. دفعه بعد که تصمیم به انهدام ظرفیت صادراتی عربستان میگیرید، اول به ما زنگ بزنید. مفهوم شد؟» این بود که هیچ حمله دیگری توسط ایران به تاسیسات نفتی سعودی صورت نگرفت.
تاریخ دوباره به خاورمیانه بازگشت
آنچه واقعا درباره توافق هفته گذشته، قابل توجه بود، اعلام عمومی نقش برجسته چین و این واقعیت است که گفت وگوها در حالی صورت گرفت که وزیر امور خارجه سعودی در مسکو بود. پیام این تحول، می تواند نقطه عطفی در نفوذ چین در خاورمیانه باشد. هرچند آمریکا و چین همچنان نفع مشترکی در ثبات خاورمیانه دارند، شهرت آمریکا به عنوان قدرت تعیین کننده در منطقه زایل شده است. اکنون که سعودی ها دیگر تهدید ایدئولوژی مارکسیسم را احساس نمی کنند، سرمایه داری دولتی ریاض و ساختار اقتدارگرایانه سیاست سعودی، به پکن نزدیکتر است تا به واشنگتن.
هفته گذشته، تاریخ دوباره به خاورمیانه بازگشت. برای آنانی که تاکنون متوجه نشده اند باید یادآور شد که ما دوباره در یک جهان چندقطبی هستیم که با رقابت قدرت های بزرگ تعریف می شود. اکنون، چندین قدرت خارجی بر سر وجهه، نفوذ و قدرت در خاورمیانه با غرب رقابت دارند.
چین تاحدودی به این دلیل موفق به میانجیگری میان ایران و عربستان شد که با هر دو طرف روابط دوستانهای دارد. اکنون رهبران محلی، از گزینه های دیپلماتیک بیشتری نسبت به گذشته نزدیک برخوردارند. در جهانی که تاریخ بازگشت کرده، سیاستِ "شما یا با ما هستید یا علیه ما" دیگر چندان خریداری ندارد.
توافق عربستان با ایران موقت است یا استراتژیک؟
صباح زنگنه نوشت: در موقعیت کنونی نه میتوان با قطعیت گفت که تصمیم عربستان یک تصمیم موقت است و نه میتوان آن را تصمیمی استراتژیک توصیف کرد. باید رفتارهای در نظر گرفت و بعد از بررسی رفتارهای طرفین در گذر زمان در این باره اظهارنظر کرد.
«خاورمیانه و تحولات جدید» عنوان یادداشت صباح زنگنه برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده: امارات متحده عربی طی دهههای گذشته به عنوان یکی از مهمترین شرکای اقتصادی ایران مطرح بوده و چنانچه آمارها نشان میدهند عموما نام این کشور در میان سه کشور نخست از نظر حجم تجارت با ایران دیده میشود. مسائل سیاسی مهمی نیز میان تهران و ابوظبی مطرح بوده و نقش امارات متحده عربی در تحولات منطقهای از جمله بحران یمن باعث میشود گفتوگوهای پیش رو میان مقامهای ایرانی و اماراتی از اهمیت قابل توجهی برخوردار باشد. در صورتی که امارات متحده عربی همکاری موثری برای حلوفصل بحران یمن داشته باشد این مساله میتواند روند عادیسازی روابط ایران و عربستان را که دو کشور اخیرا در مذاکراتی با میانجیگری چین در خصوص آن به توافق رسیدهاند تقویت کند.
میان تهران و ابوظبی سوژه مهم دیگری برای گفتوگو هم وجود دارد. از نگاه جمهوری اسلامی ایران حضور اسراییل در منطقه خلیج فارس یک تهدید و مخاطره امنیتی به حساب میآید و روابط میان امارات و رژیم اسراییل به دقت از سوی تهران دنبال میشود. هر دو طرف آگاهند که جز با گفتوگوهایی صریح امکان مدیریت شرایط و رفع نگرانیها وجود ندارد. مساله انرژی و راههای تقویت همکاری هم از جمله موضوعاتی هستند که امکان طرح آنها در گفتوگوها وجود دارد.
همزمان با خبر تصمیم دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران به امارات، یک خبر مهم دیگر هم در روزهای گذشته منتشر شد؛ اینکه عربستان سعودی ممکن است در ایران سرمایهگذاری کند. بسیاری با دیده تردید به این مساله مینگرند اما واقعیت این است که نگاهی به گذشته و همکاریهایی که پیش از نابودی روابط دوجانبه ایران و عربستان صورت گرفته نشان میدهد این همکاریها امکانپذیر و عملی است. در گذشته عربستان سعودی سرمایهگذاریهایی را در حوزههای مهمی نظیر پتروشیمی و صنایع غذایی در ایران انجام داده بود.
این سرمایهگذاریها از طریق بخش خصوصی صورت میگرفت و به رغم اتفاقاتی که در روابط دوجانبه ایران و عربستان رخ داد، تهران به این داراییها و سرمایهگذاریها تعدی نکرد. تجار عربستانی همچنین محصولات فرهنگی نظیر فیلمها و سریالهای ایرانی را هم برای پخش در شبکههای تحت مدیریت خود خریداری میکردند.
مسبوق به سابقه بودن این سرمایهگذاریها در ایران و همچنین نگاهی به سابقه سرمایهگذاریهای عربستان سعودی در کشورهای منطقه باعث میشود این اظهارات را عملی و قابل انجام بدانیم. البته باید توجه داشت این همکاریها علاوه بر آثار اقتصادی، آثار سیاسی و امنیتی دارند و بدون در نظر گرفتن نتایج و تبعات سیاسی و امنیتی نمیتوان انتظار شکلگیری یک سرمایهگذاری یا همکاری اقتصادی موفق را داشت.
تهران هم میتواند متقابلا در برخی پروژههای عربستان شرکت کند و دو کشور به جای رقابت کاهنده در مسیر نوعی همکاری گام بردارند.
از زمان اعلام رسمی توافق میان ایران و عربستان سعودی برای از سرگیری روابط دوجانبه و بازگشایی سفارتها برخی گمانهزنیها در خصوص تاکتیکی بودن این تصمیم از سوی عربستان سعودی وجود دارد. در موقعیت کنونی و با توجه به تحولاتی که در ماههای اخیر اتفاق افتاده نه میتوان با قطعیت گفت که تصمیم عربستان سعودی یک تصمیم موقت است و نه میتوان آن را تصمیمی استراتژیک توصیف کرد. باید رفتارها و سیاستهایی که دو طرف اتخاذ میکنند در نظر گرفت و بعد از بررسی رفتارهای طرفین در گذر زمان در این باره اظهارنظر کرد.
سوال این است که اگر منافع دو طرف در یک همکاری تضمین شود چه دلیلی وجود دارد که یکی از آنها این همکاری را کنار بگذارد و به دنبال دشمنی و تقابل برود. باید تلاش کرد سیاستگذاریها از سوی هر دو کشور به نحوی باشد که یک همکاری دوجانبه موفق میان تهران و ریاض شکل گیرد و این همکاری زمینه را برای تقویت روند تنشزدایی فراهم کند .
- 13
- 3