روزنامه جهان صنعت نوشت: درحالیکه قرار است نشست صلح اوکراین فردا (چهارشنبه) در شورای امنیت سازمان ملل به ریاست سوئیس برگزار شود، روز به روز بر پیچیدگیهای جبهه نبرد میان روسیه و اوکراین افزوده میشود و مسکو ادعای داشتن دست برتر در این منازعه را دارد، خبر تایید حضور افسران نظامی پیونگ یانگ در ستیز مذکور، حکایت از داستان پرماجرای این نبرد دارد. تقریبا میتوان گفت که اخبارِ پیرامون وضعیت نابسامان نیروی انسانی در نیروهای مسلح روسیه، از بهار سالجاری رنگ و بویی جدیتر به خود گرفت و بدین سان زنگ خطری را برای پوتین به صدا در آورد؛ بهطوریکه از همان زمان، کرملین سعی کرد تا از مسیرها و روشهای گوناگون، کمبود خطرناک نیروهای انسانی لازم را به منظور ادامه جنگ جبران کند. در واقع سیاست جبران نیروی انسانی لازم برای قوای نظامی روسیه با استفاده از کارگران و نیروهای صنایع مختلف و همچنین اعزام مهاجران به میدان نبرد شروع و هماکنون با ورود نیروهای نظامی کرهشمالی به این منازعه، وارد مرحله جدیدی شد. البته ناگفته نیز نماند که نبایست ورود قوای مسلح پیونگ یانگ به این ستیزه را در حد یک اقدام تاکتیکی تقلیل داد و از سطوح استراتژیک آن غافل شد.
سربازان رفیق کیم در ضیافت پوتین
پنجشنبه ۲۴اکتبر ۲۰۲۴ (۳آبان۱۴۰۳)، روزنامه گاردین به نقل از بیانیه سرویس اطلاعات نظامی اوکراین خبر داد که اولین دسته از نیروهای نظامی کرهشمالی که در روسیه آموزش دیدهاند، به منطقه کورسک اعزام شدند. به گفته نهادهای امنیتی- نظامی اوکراینی، سربازان کرهشمالی روز چهارشنبه در منطقه مرزی کورسک در خاک روسیه دیده شده بودند. این بیانیه در ادامه میافزاید که نیروهای مسلح پیونگ یانگ که تعداد آنها طبق برآوردهای اطلاعاتی به حدود ۱۰ الی ۱۰۰۰ نفر میرسد، پیش از اعزام به جبهههای درگیری، به مدت چند هفته در پنج مرکز نظامی مستقر در شرق روسیه آموزش میدیدند و هماکنون حدود ۱۵۰۰ تا ۳۰۰۰نفر از آنها به مناطق درگیری اعزام شدهاند؛ آموزشهایی که مسوولیت آنها به عهده معاون وزیر دفاع روسیه است. همچنین پیونگیانگ نیز در پی چنین اقدامی، به دنبال تقویت نیروی زمینی خود با استفاده از تجربیات حاصل از میدان جنگ واقعی بوده و از طرفی دیگر هم احتمالا میخواهد در ازای این اعزام نیرو، در آینده سلاحهای جدید نیز از مسکو دریافت کند.
البته پیشتر نیز سرویس اطلاعات ملی کرهجنوبی در اوایل ماه جاری میلادی، خبر اعزام نیروهای نظامی همسایه شمالی خود به نبرد میان مسکو و کییف را اعلام کرده بود. در همین راستا گفتنی است که پیش از پخش چنین اخباری، ولادیمیر پوتین، رییسجمهوری روسیه، در تابستان گذشته (ماه ژوئن) به پیونگ یانگ سفر کرد و آنجا بعد از دیدار با کیم جونگ اون، رهبر کرهشمالی، توافقنامهای دفاعی با او امضا کرد؛ توافقی که به احتمال زیاد سنگ بنای حضور امروز نیروهای پیونگ یانگ در صحنه ستیز میان روسیه و اوکراین را پایهگذاری کرده است.
در واقع پیشتر نیز کرملین بر آن بود با روشهای دیگری این کمبود نیرو را جبران کند. به گزارش یورونیوز، الکساندر باستریکین، رییس کمیته تحقیقات روسیه، ۲۷ ژوئن ۲۰۲۴ (۷تیر ۱۴۰۳) اعلام کرد که سران کرملین از آندسته از اتباع خارجی که تابعیت روسیه را دریافت کردهاند برای بهکارگیری در جنگ علیه اوکراین استفاده میکنند؛ اقدامی که از نظر وی مطابق با قانون اساسی روسیه است. همچنین از سویی دیگر خبرگزاری اینترفاکس نیز همان زمان طی گزارشی اعلام کرده بود که باستریکین در جریان مجمع بینالمللی قضایی در شهر سنپترزبورگ گفته است که مسکو بیش از ۳۰هزار مهاجر خارجی را که اخیرا تابعیت روسیه دریافت کردهاند اما برای خدمت سربازی در روسیه ثبتنام نکردهاند شناسایی و موقعیتیابی کرده است. اما با این حال معلوم نیست که آیا روش فوق کارآمدی و اثرگذاری لازم را نداشته که روسیه به سمت نیروهای متخصص نظامی کرهشمالی رفته، یا اینکه محاسبات دیگری در پشت پرده دستگاه فکری پوتین و الیگارشهای کرملین در جریان است؟
سیاست خارجی پوتین؛ در جستوجوی نظم نوین
در همین راستا اگر بخواهیم جدای از دریچهای تاکتیکی و معطوف به نیاز میدانی روسیه برای جبران کمبود نیروی انسانی خود در صحنه نبرد با اوکراین، از منظری استراتژیک به موضوع اعزام نیروهای نظامی کرهشمالی به نبرد مذکور نگاه بیندازیم، باید بگوییم که پوتین با اتخاذ سیاست خارجی دولتی و غیردولتی خود، به دنبال پیگیری سطح جدید و متفاوتی از رویکرد تجدیدنظرطلبانه خود در سطح نظام بینالملل است. در واقع پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و حاکم شدن نظم تکقطبی بر نظام بینالملل، برخی بازیگران که شاخصان آنها روسیه، ایران، کرهشمالی و بعدتر چین بودند، به این نظم انتقاد داشته و خواستار برپایی نظمی چندقطبی و عادلانهتر بودند.
در واقع باید گفت که در طول این سهدهه کشاکشهای نظری و گاهی میدانی (مانند حمله به عراق و افغانستان) میان تجدیدنظرطلبان و حاکمان نظم موجود، هیچوقت تا به امروز شاهد چنین مناسبات بدیع و منحصر به فردی در نبرد میان این دوگروه نبودهایم. از طرفی درگیری روسیه با اوکراینی که حمایت قوی ناتو را دارد و این امکان نیز وجود دارد که در آینده نبرد، رویارویی مستقیم میان مسکو و غرب هم اتفاق بیفتد، در کنار فضای مبهم خاورمیانه و حرکت ایران و اسرائیل به سوی خروج از منطقه خاکستری درگیری، همگی کرملین را به سوی اتخاذ سیاستهای تهاجمیتر در سطح منطقهای و بینالمللی سوق میدهد.
در همین راستا، بنابراین میتوان چنین استدلال کرد که پوتین با خود اینگونه محاسبه میکند که غرب در حال حاضر نه به دنبال تعامل با رقبا بلکه به دنبال حذف، یا تضعیف شدید آنها بوده و اگر در منازعات جاری خود او و دیگر متحدانش نتوانند پیروز شوند، سرنوشت جالبی در انتظار اهداف و برنامههایشان نخواهد بود. به همین دلیل است که پوتین با جذب نیرو از کرهشمالی هم به دنبال جبران کمبود نیروی خویش بوده و هم میخواهد جای پای خود را بیش از پیش در منطقه شبهجزیره کره مستحکم کند. منطقهای که تفاوت ماهیتی و محتوایی دو دولت مستقر در آن، آنجا را به محل رقابت روسیه و چین با غرب تبدیل کرده است.
از طرفی دیگر حمایت روسیه از ایران در خاورمیانه نیز در همین راستا تحلیل میشود. جالب آنکه حتی برخی رسانههای غربی ادعا میکنند مسکو از برخی نیروهای غیردولتی ایران حمایت اطلاعاتی و تسیلحاتی میکند. در همین راستا، سایت خبری آمریکایی بیزینس اینسایدر و روزنامه والاستریتژورنال ادعا کردند گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهد عوامل اطلاعاتی روسیه در عملیاتهای انصارالله به کشتیهایی که مقصد آنها اسرائیل است، نقش مشاورهای داشتهاند.
همچنین از طرفی دیگر، یورونیوز ادعا کرد که گزارشهای دیگری وجود دارد که حاکی از آن است که روسیه در حال مذاکره برای تامین موشکهای کروز ضد کشتی «پی-۸۰۰ اُنیکس» برای انصارالله یمن است؛ موشکی که برد قابل توجه ۳۰۰ کیلومتری دارد و میتواند در حین نزدیک شدن به هدفش، درست بالای سطح دریا پرواز کند. مواردی که اگر صحت و سقم آن را بپذیریم باید آن را در راستای همان سیاست خارجی تجدیدنظرطلبانه روسیه به منظور پیگیری اهدافش تحلیل کنیم. کمااینکه چندی پیش رییسجمهوری روسیه نیز گفته بود که کشورش ممکن است در شرایط خاصی، دشمنان غرب را تسلیح کند. بنابراین به زبانی ساده و مختصر، روسیه با اتخاذ سیاست امنیت ملی خود در دو سطح سلبی و ایجابی هم به دنبال تضمین بقای خود برای کنشگری در سطح بینالملل بوده و هم میخواهد با توسعه درگیریها، هزینه و توان غرب را نیز به چالش بکشد.
واکنشها به اتحاد سرخ مسکو – پیونگ یانگ و آینده منازعه اوکراین
این موضوع عکسالعملهای متعددی را در پی داشته و طرفهای مختلفی به آن واکنش نشان دادند. در همین راستا لوید آستین، وزیر دفاع ایالاتمتحده، روز چهارشنبه ۲ آبان ۱۴۰۳ در مورد حضور سربازان کرهشمالی در روسیه به خبرنگاران گفت «اینکه آنها دقیقا آنجا چه میکنند بعدا مشخص خواهد شد. مسائلی وجود دارد که باید در مورد آنها اطلاعات بیشتری به دست بیاوریم.» وی در ادامه صحبتهای خود افزود که در صورت حضور سربازان پیونگ یانگ در کنار نظامیان مسکو در جبهههای نبرد، این موضوع بسیار بسیار جدی تلقی خواهد شد. آستین همچنین اظهار داشت که ورود کرهشمالی به جنگ اوکراین، تبعاتی برای اروپا و منطقه اقیانوسهای هند و آرام به همراه خواهد داشت.
از طرفی دیگر کرهجنوبی نیز با نشان دادن واکنشی شدید به این موضوع، اعلام کرد که ممکن است در پاسخ به این اقدام همسایه شمالی خود، دست به انتقال سلاحهای سنگین و پیشرفته به اوکراین بزند. در واقع سئول نگران است که این اقدام پیونگ یانگ باعث نفوذ بیشتر مسکو در شبهجزیره کره شده و با نامتوازن ساختن توازن قوا در آن منطقه، نظم آنجا را برهم بزند. همچنین خود روسیه نیز تا لحظه تنظیم این گزارش به این موضوع واکنشی نشان نداده اما پارلمان روسیه همزمان با انتشار خبر حضور سربازان کرهشمالی در جبهه جنگ با اوکراین، توافقنامه تقویت روابط نظامی با پیونگ یانگ را تصویب کرد. براساس این معاهده که ولادیمیر پوتین، رییسجمهوری روسیه آن را در ماه ژوئن با کیم جونگ اون، رهبر کرهشمالی امضا کرد، دو کشور توافق کردهاند در صورت حمله به هر یک از طرفین، کشور دیگر به صورت همهجانبه به دیگری کمک نظامی کند.
به هرحال با در نظر گرفتن تمامی موارد ذکرشده، باید گفت که آینده منازعه اوکراین در هالهای از پیچیدگی و ابهام قرار دارد و معلوم نیست با توجه به شرایط و معادلات میدانی از جمله تصرف بخشهایی از خاک روسیه (منطقه کورسک) و درگیریهای شدید در شرق خاک اوکراین، آینده این درگیری به کجا خواهد کشید؟
عرفان ناظریه
- 11
- 2
کاربر مهمان
۱۴۰۳/۸/۸ - ۱۴:۴۳
Permalink