روزنامه توسعه ایرانی نوشت: دو سال پیش، در یکی از روزهایی که دولت ابراهیم رئیسی در وین، مشغول تلاش برای احیای برجام بود، استفانی لیختن اشتاین، خبرنگار اتریشی که مذاکرات را دنبال میکرد، عکسی از هتل ریتز-کارلتون، محل اقامت دیپلماتهای آمریکایی منتشر کرد و نوشت: «بین هتل کوبورگ (محل برگزاری مذاکرات وین) و ریتز- کارلتون تنها به اندازه ۵ دقیقه پیادهروی فاصله است و تماشای دیپلماتهای اتحادیه اروپا که با عجله بین این دو مکان حرکت میکنند، «سرگرمکننده» است.»
اشاره استفانی به جنب و جوش اروپاییها در رفت و آمد حد فاصل این دو هتل برای رساندن پیام ایرانیها و آمریکاییها به یکدیگر بود. خبرنگار اتریشی این سرگرمی را در وهله اول، مدیون دانشجویان پیرو خط امام، از «بنیانگذاران سفارتنوردی»! در ایران بود که آبان ۵۸ از دیوار سفارت آمریکا در تهران بالا رفتند و مقدمات قطع روابط دو کشور را فراهم کردند. در وهله دوم نیز مرهون سیاستگذارانی است که همین مقدمه را چسبیدند و به اقتضای نیاز زمانه هم از آن دست نکشیدند.
سالهای پس از آن رابطه ایران و آمریکا مصداق بارز شترسواری دو لا دولا شد. علیرغم قطع رابطه، هیچ کشوری به اندازه ایران از اینکه چه کسی به کاخ سفید بیاید و چه کسی از آن برود و چه سیاستی در قبالش اتخاذ کند، متاثر نمیشود. اقتصاد ایران طی تمام این سالها به شدت متاثر از میزان سطح خصومت با آمریکا بوده است. به موازات آن، موقعیت ایران در منطقه و مسئله هستهای نیز به گونهای است که واشنگتن نمیتواند تهران را نادیده بگیرد.
بدین ترتیب دو کشور، طرف مذاکره با یکدیگر هستند، اما ایران با آمریکا پشت یک میز نمینشیند. لقمه مذاکره را به هزار لطایفالحیل دور سر میچرخاند تا به تابوی رابطه با آمریکا وفادار بماند.
درخواستی برای «ماه عسل»
دو دولت قبل، یعنی دولت حسن روحانی و ابراهیم رئیسی نتوانستند با این لقمه دور سر چرخاندنها، فشار سنگین تحریم را بر ایران بردارند. مذاکرات برای احیای برجام بینتیجه ماند و حالا چشم امید به دولت مسعود پزشکیان و مرد دیپلمات دولت او، یعنی عباس عراقچی است.
عراقچی که از ابتدا در جریان مذاکرات برجام و پس از محمدجواد ظریف نفر دوم این مذاکرات بود، میگوید که «برجام به شکل فعلی آن قابل احیا نیست ولی حتما اشکال دیگری برای توافق وجود خواهد داشت که ما دنبال خواهیم کرد.»
نگاه او مبتنی بر واقعیت است. چندین سال از برجام گذشته؛ سطح انتظارات دو طرف تغییر کرده و انقضای بسیاری از تعهدات نیز به سر آمده است. از این رو تحلیلگران سیاسی نیز تاکید میکنند که ایران باید شکل تازهای از مذاکرات با آمریکا را کلید بزند.
در این میان اما یک توئیت از مهدی غضنفری، سطح توافق با آمریکا را تا حیاط ساختمان متروکه تقاطع مفتح- طالقانی هم کشانده که واکنشهای معناداری نیز داشته است.
رئیس صندوق توسعه ملی روز جمعه در توئیتی از مسعود پزشکیان خواست که مقدمات احیای روابط کنسولی در سفارت آمریکا را فراهم کند.
او که از مدیران توسعهگرای ایران است، در توئیت خود با دو هشتگ «حکمرانی متعالی» و «توسعه فراگیر»، خطاب به مسعود پزشکیان نوشت: «به خاطر دارید که عدهای دانشجو (به ظن قریب به یقین با توطئه حزب توده) سفارت آمریکا را تسخیر کردند و با یک کار بیهوده، سنگی در چاه انداختند که هنوز کسی نتوانسته آن را درآورد. حالا البته میدانیم موضوع جاسوسی و جمع کردن اطلاعات توسط سفارتخانه، امری عادی است، ولی خب شاید خامی حکمرانی داشتیم. خوب است حداقل به احترام مردم ایران، روابط کنسولی در محل سفارت آمریکا در تهران احیا شود تا ایرانیان بسیاری که در آنجا هستند به راحتی تردد کنند.»
غضنفری از پزشکیان خواسته که این کار را قبل از «اتمام ماه عسل» انجام دهد؛ اشاره او به این موضوع احیانا از باب این است که اکنون با توجه به اینکه همه در خط وفاق هستند، هنوز شکافها میان دولت و مجلس بروز نکرده و هماهنگیها با سطوح بالا نیز به خوبی پیش رفته، بهترین زمان برای تغییر ریل در سیاست خارجی است.
«انقلاب دوم» روی دوش روسها
توئیت غضنفری زمانی مورد توجه بیشتر قرار گرفت که محمدحسین خوشوقت از آن حمایت کرد. خوشوقت به دنبال توئیت غضنفری، در صفحه ایکس خود نوشت: «از قاجار تا امروز، ایران از روسیه جز خسارت و خیانت ندیده است؛ اشغال لانه جاسوسی و وادار کردن نظام به پذیرش مسئولیت آن هم..!»
در واقع او نیز «انقلاب دوم» به تعبیر بنیانگذار انقلاب را توطئه روسها خواند و در ادامه افزود: «ایرانی که با آمریکا روابط عادی داشته باشد، کابوس روسیه و اسرائیل است؛ برای پوتین ایران با سلاح اتمی خطر کمتری دارد تا ایرانی که روابط عادی با امریکا دارد!»
او که برادر همسر مصطفی خامنهای، فرزند ارشد رهبر انقلاب است، در پاسخ به سوالی درباره نظر رهبری در این مورد آمریکا ذیل توئیتش، نوشت: «رهبری خواهان مذاکره و برقراری روابط همهجانبه ایران و آمریکا بر اساس حقوق متقابلاند.»
عبدالرضا داوری، از فعالان سیاسی و مدیران دولت محمود احمدینژاد نیز در توئیتی با تاکید بر نسبت فامیلی که خوشوقت با رهبر انقلاب دارد، تصریح کرد که «حمایت دکتر خوشوقت از موضع دکتر غضنفری، در نقد اشغال سفارت آمریکا و ضرورت اصلاح روابط تهران و واشنگتن، واجد پیامی مهم است.»
او افزود: «اعلام مرگ برجام از سوی عراقچی و تاکید وی بر «مذاکرات جدید»، یک معنای روشن دارد؛ نظام عزم «توافق جدید» و با «برند جدید» را دارد و چنین توافقی تحت حمایت کامل و جامع مقامات عالی است. اکنون بهتر میتوان دریافت که چرا پزشکیان، عراقچی را گزینه نظام خواند.»
خبری در راه است؟
پیشنهاد غضنفری حتی در رسانههای خارجی نیز بازتاب داشت و در محافل سیاسی این سوال را ایجاد کرد که آیا ممکن است امتداد انعطافی که حاکمیت در سیاست داخلی و ریاستجمهوری مسعود پزشکیان نشان داد، در سیاست خارجی نیز تا این سطح که ایران و آمریکا سفارتهای خود را بازگشایی کنند، پیش برود؟
در پاسخ به این سوال برخی معتقدند که هموار کردن مسیر برای راهیابی مسعود پزشکیان به پاستور خود پیام تغییر در سیاست خارجی را به دنیا داده است و این فن دیپلماسی و هنر دیپلماتهای دولت است که بتوانند از آمادگی حاکمیت استفاده کرده و سطح روابط را تا حد بازگشایی سفارت ارتقا دهند.
مینو خالقی، فعال سیاسی نزدیک به اصلاحطلبان در این باره توئیت زده: «مواضع چند روز اخیر عراقچی در قامت وزیر خارجه درباره احیای توافق برجام و درخواست احیای روابط دیپلماتیک با آمریکا از سوی غضنفری شاید نوعی تغییر ریل احتمالی در دولت پزشکیان و آینده ایران باشد.»
تلاشهای نافرجام پیشین
با این حال برخی دیگر اما آن را یک گمانهزنی موقت بدون پشتوانه خوانده و با نگاهی به تجارب گذشته، اشاره میکنند که زمزمه جدید از افزایش روابط ایران و آمریکا تا سطح کنسولی، این بار نیز مانند دفعات پیشین ناکام خواهد ماند.
حسن روحانی در سال اول دولت خود در گفتوگویی با شبکه فرانسوی زبان RTS سوئیس این موضوع را مطرح کرده و عنوان کرد که بازگشایی سفارت آمریکا در تهران غیرممکن نیست.
او با بیان اینکه «هیچ دشمنی جاودان و هیچ دوستی پایدار و ابدی نیست»، تصریح کرده بود: «میتوان دشمنی با آمریکا را به دوستی تبدیل کرد.»
آن زمان هنوز توافق برجام به امضا نرسیده بود. همان هنگام باراک اوباما، رئیسجمهور وقت ایالات متحده نیز در مصاحبهای، امکان بازگشایی سفارت آمریکا در تهران را رد نکرده و گفته بود: «این کار باید مرحله به مرحله انجام شود و مرحله اول آن شکلگیری توافق هستهای است.» چند سال بعد اما با ورود ترامپ به کاخ سفید نه اثری از برجام ماند و نه احتمال بازگشایی سفارتخانهها.
پیش از آن در دولت محمد خاتمی نیز تلاشهایی برای این منظور شد که آنها نیز به نتیجه نرسید.
چه کسی باید ترمز سفارتنوردها را بکشد؟
مانع دیگری که در این مسیر به آن اشاره میشود، حضور تندروها در دو کشور است. غضنفری در بخشی از توئیتش به آنها اشاره کرده و نوشته است: «بد نبود قانونی میداشتیم که هر کس به جرم حمله به سفارتخانهای دستگیر شد، هر روز صبح به مدت ۱۰ سال در جلوی آن سفارت بیانیهای را در عذرخواهی از مردم ایران قرائت میکرد و یک ساعت هم خیابانهای اطراف سفارت را جارو میکرد.»
البته مشکل اینجاست که نه تنها چنین قانونی وجود ندارد، بلکه برعکس در این سالها آنهایی که از دیوار سفارتخانهها بالا رفتهاند، نه تنها دستگیر نشدهاند، بلکه مورد تقدیر و تمجید هم واقع شدهاند.
با این حال بسیاری اشاره میکنند که سطوح بالای حاکمیت همانطور که با حمایت از دولت مسعود پزشکیان، کابینه او را راهی پاستور کرد و تندروها را ناکام گذاشت، در این فقره نیز اگر اراده کند، ترمز سفارتنوردان را خواهد کشید؛ آنچنانکه در مورد سفارت عربستان ترمزها کشیده شد و تابلوی «شیخ نمر» را از خیابان پایین آوردند.
شماری نیز بیاعتمادی عمیق ایران به آمریکا را مانع از اصلاح روابط با آن میدانند. این در حالی است که ویتنام و ژاپن به عنوان دو کشوری که جنگی تلخ با آمریکا را پشت سر گذاشتهاند، روابط عادی با آن دارند.
هیچ دو کشوری در دنیا نیستند که اعتماد کامل به یکدیگر داشته باشند. همواره مصالح و منافع ملی ارجح است و بیاعتمادی میان تمامی کشورها با درجات مختلف وجود دارد. اما این فن دیپلماسی است که آن را چاره میکند؛ نه سفارتنوردی و به دنبال آن قطع روابط.
با تمام اینها، این تصمیم و صلاحدید حاکمیت است که چه رویهای را در رابطه با آمریکا دنبال کند؛ همان سیر قبلی یا تغییر ریل؟ و البته که در این تصمیمگیری علاوه بر شرایط و بنبستی که بر کشور حاکم شده، آمادگی طرف مقابل برای ارتقای سطح روابط نیز بسیار ملاک عمل خواهد بود.
محبوبه ولی
- 17
- 4
کاربر
۱۴۰۳/۶/۶ - ۹:۵۸
Permalink