پس از سفر ترامپ به توکیو نخستوزیر ژاپن در سفری غیرمنتظره در هفته جاری وارد ایران خواهد شد و با مسئولان جمهوری اسلامی دیدار و گفتوگو خواهد کرد. شایعههای مهمی درباره این سفر مطرحشده که مهمترین آنها احتمال برکناری جان بولتون از سمت مشاور امنیت ملی آمریکا توسط ترامپ در صورت قبول پیشنهاد مذاکره از سوی ایران است. این سفر در حالی برگزار میشود که مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا در یک چرخش صدوهشتاد درجهای به یکباره مذاکره ایران و آمریکا را بدون پیششرط دانست.
این در حالی است که در گذشته وی ۱۲شرط برای مذاکره آمریکا با ایران مطرح کرده بود. به نظر میرسد ترامپ و دولتمردان آمریکا که در گذشته با لحنی تند با ایران سخن میگفتند با مشاهده واقعیتهای منطقه خلیج فارس و پیامدهای جنگ احتمالی از برخی مواضع گذشته خود عقبنشینی و یا شاید عدول کرده باشند؛ گمانهزنیهایی که با سفر شینزو آبه به ایران تقویت نیز شده است. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع «آرمان» با فریدون مجلسی دیپلمات و تحلیلگر برجسته روابط بینالملل گفتوگو کرده که در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
چرا ترامپ از مواضع گذشته خود عقبنشینی کرده است؟ آیا این عقبنشینی بهمعنای عدول از مواضع گذشته خواهد بود؟
هنوز نمیتوان تغییر مواضع دولتمردان آمریکا را پس از تهدیدهای گذشته به عقبنشینی تعبیر کرد. اگر واقعبینانه به این قضیه نگاه کنیم باید نام این تغییر مواضع را توجه بیشتر ترامپ به منافع ملی آمریکا قلمداد کرد. دلیل این مسأله نیز گزارشها و پندهایی بوده که درباره ایران به ترامپ داده شده است. ترامپ در مواجهه با ایران با دو چالش بزرگ مواجه است؛ نخست درگیرشدن در یک جنگ بزرگ با ایران که برای آمریکا خسارتهای زیادی بههمراه خواهد داشت.
بدونشک صحنه درگیری بین ایران و آمریکا در منطقه خاورمیانه خواهد بود و ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را درگیر خواهد کرد اما پیامدهای این جنگ خانمانسوز تا سالیان دراز جهان را درگیر خواهد کرد و پیامدهای آن متوجه بسیاری از کشورهای جهان خواهد شد. ترامپ نیز به این پیامدها پی برده و متوجه شده که هیجانیشدن و قدرتنمایی بهتنهایی کافی نیست. ترامپ به این نکته پی برده که اگر بخواهد دست به اقدام نابخردانه بزند و براساس شعار «آمریکا از همه برتر است» که با آن به قدرت رسید عمل کند شرایط به شکلی دیگری برای وی رقم خواهد خورد. در شرایط کنونی و در ماجرای این تنش، عربستان جایگاه ویژهای دارد.
چرا عربستان در تنش بین ایران و آمریکا دارای جایگاه ویژهای است؟
امروز عربستان خواهان میلیاردها دلار اسلحه است و با کمک چین در حال تهیه موشکهای بالستیک است. در نگاه نخست شاید برخی گمان کنند افزایش قدرت نظامی عربستان بهمعنای افزایش قدرت نظامی جبههای است که آمریکا در آن قرار دارد. این در حالی است که باید در واقعیت این نکته را در نظر گرفت که آمریکا به چه میزان میتواند روی عربستان حساب بازکند. آیا رژیم متزلزل و خانوادگی آلسعود در عربستان با افزایش سطح فرهنگی مردم عربستان به چالشهای جدیتری در آینده مواجه نخواهد شد؟ آیا همه این تسلیحاتی که امروز عربستان جمعآوری کرده با یک اتفاق داخلی روزی علیه اسرائیل هدفگیری نخواهد شد؟ این مسائل سبب میشود آمریکا عقلانیت خود را افزایش بدهد و با دوراندیشی بیشتری به قضیه نگاه کند. حقیقت بزرگ را نباید فراموش کرد. در شرایط کنونی آمریکا در یک جنگ نرم و یا شاید سخت اقتصادی با ایران قرار گرفته است.
هدف اصلی آمریکا از جنگ اقتصادی با ایران نیز تضعیف نظام جمهوری اسلامی است که بهصورت مداوم ماهیت اسرائیل را تهدید میکند. آمریکا تلاش میکند خود را از وضعیت جنگ نظامی دور نگه دارد و با متوقف نگهداشتن شرایط در وضعیت موجود و کاهش سطح تعامل ایران با جهان و جلوگیری از صادرات و واردات کالاهای واسطهای به ایران اقتصاد ایران را تضعیف کند. در نتیجه جنگ بین ایران و آمریکا وجود دارد و ادامه خواهد داشت. برخی عدم ورود ناو لینکلن به خلیج فارس را نوعی عقبنشینی تلقی کردهاند در حالی که استراتژی نظامی آمریکا ایجاب نمیکند که این کشور این همه تجهیزات نظامی را در خلیج فارس محبوس کند. آمریکا به دلیل اینکه تجهیزات و نیروهای نظامیاش در محاصره و تهدید نیروهای نظامی ایران قرار نگیرد ناوهای خود را به منطقه خلیج فارس وارد نکرده است.
دستاورد آمریکا از این استراتژی چه بوده است؟ آمریکا در طول این مدت چه امتیازهایی به دست آورده و چه امتیازهایی از دست داده است؟
امتیازی که کشورهای منطقه به دست آوردهاند این است که از نگرانی یک جنگ بزرگ و شدید که ممکن است پیامدهای خطرناکی بههمراه داشته باشد تا حدود زیادی رها شده است. از سوی دیگر امتیازی که آمریکا به دست میآورد این است که جنگ فرسایشی اقتصادی با ایران ادامه پیدا کند و در مناطق دورتر مانند جبهه سوریه و یمن نیز جنگ فرسایشی نظامی همچنان ادامه داشته باشد. دیگر اینکه اسرائیل نیز از تیررس موشکهای ایران در امان نگه دارد.
در روزهای اخیر شاید نقطه عطف مواضع جدید دولتمردان آمریکا اظهارات پمپئو بود که مذاکره با ایران را بدون پیششرط اعلام کرده است. این در حالی است که وی در گذشته ۱۲شرط برای مذاکره با ایران گذاشته بود. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
تغییر مواضع پمپئو با توجه به دیدگاه خاصی که در ایران در مقابله با آمریکا وجود دارد صورت گرفته است. پمپئو به این نتیجه رسیده که با توجه به این دیدگاه خاص که در ایران وجود دارد ایران شرایط آمریکا را نخواهد پذیرفت. به همین دلیل نیز پمپئو مواضع گذشته خود را تغییر داده تا در تاریخ ثبت شود. دولتمردان آمریکا بهدنبال این هستند که اگر جنگ و خونریزی بین ایران وآمریکا به وجود آمد عنوان کنند که ما پیش از جنگ همه راههای مسالمتآمیز را طی کردیم و به این وسیله بار مسئولیت خود را کاهش بدهند و تقصیرها را بیشتر متوجه ایران کنند. دولتمردان آمریکا بهدنبال این هستند که به افکار عمومی جهان اعلام کنند ما همه تلاش خود را برای تداوم صلح انجام دادیم اما نتیجه نگرفتیم و این ایران بود که جنگ را ترجیح داد و شرایط را بهسمتی برد که در نهایت درگیری نظامی بین دو کشور صورت بگیرد.علت اصلی تقابل ایران و آمریکا در منطقه خاورمیانه تقابل دو شعار متضاد با همدیگر است؛ نخست تهدید ماهیت اسرائیل توسط ایران و دوم تضمین آمریکا برای حفظ اسرائیل و بقای این کشور. بدون شک تا زمانی که این دو شعار متضاد وجود داشته باشد و هر دو کشور روی شعارهای خود پافشاری کنند مذاکره به جایی نخواهد رسید. با ادامه این وضعیت آمریکا سیاست خود را حتی با جنگ نظامی ادامه خواهد داد و در عین حال به خیال خود به تضعیف ایران میاندیشد.
افق جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران و تحریمهای ظالمانه آنها را چگونه ارزیابی میکنید؟ اروپاییها در این میانه ایفاگر چه نقشی هستند؟
مقامات آمریکایی عنوان کردهاند آمریکا همچنان به فعالیتهای خود در زمینه اقتصادی علیه ایران ادامه خواهند داد تا افقهای جدیدی درباره مذاکره دو کشور به وجود بیاید. آمریکاییها نیز بهخوبی میدانند که در شرایط کنونی مذاکره نتیجهبخش نخواهد بود. این در حالی است که جنگ اقتصادی که علیه ایران به راه انداختهاند. نکته حائز اهمیت در این زمینه این است که روسیه و کشورهای اروپایی نیز از سیاستهای آمریکا حمایت خواهند کرد. اروپاییها شاید بهصورت علنی از اقدام اخیر ترامپ حمایت نکنند اما نسبت به این اقدام احساس نگرانی نیز نخواهند کرد. اتحادیه اروپا همواره نسبت به آمریکا به ایران نزدیکتر بوده و روابط دیپلماتیک و تجاری گستردهتری با ایران داشته که در شرایط کنونی نیز این روابط پابرجاست. اتحادیه اروپا بازار ایران را برای خود دارای اهمیت میداند و به همین دلیل علاقه دارد این بازار را همچنان برای خود حفظ کند و آن را از دست ندهد. نکته دیگر اینکه کشورهای اروپایی مذاکره با ایران را مثبت ارزیابی میکنند و همچنان علاقه دارند در مذاکره با ایران باقی بمانند.
ترامپ و تیمی که در شرایط کنونی قدرت را در کاخ سفید در اختیار دارد از ابتدا رویکردی در پیش گرفتند که نشان میداد تحمل سیاستهای جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه و سطح بینالمللی را ندارند. به همین دلیل نیز تصمیم گرفتند تا آنجا که امکان دارد عرصه را بر ایران تنگ کنند. ترامپ در آينده نیز بهدنبال ضربات شدیدتری به ایران خواهد بود و روزبهروز عرصه را بر ایران به شکلهای مختلف تنگتر خواهد کرد. ترامپ در زمانی که قصد داشت تحریمهای جدیدی را علیه ایران اعمال کند تلاش کرد کشورهای دیگر را نیز در این اقدام با خود همراه کند. با این وجود در این زمینه توفیق چندانی پیدا نکرد. در نتیجه تصمیم گرفت شدت تحریم را تا آنجا که امکان دارد بیشتر کند.
پس از سفر ترامپ به توکیو، نخستوزیر ژاپن در سفری غیرمنتظره در هفته جاری وارد ایران خواهد شد و با مقامات جمهوری اسلامی دیدار و گفتوگو خواهد کرد. آیا شینزو آبه حامل پیام مهمی برای ایران خواهد بود؟
بدون شک این سفر دارای اهمیت زیادی است. ژاپن هم روابط خوبی با آمریکا دارد و هم اینکه همواره نگاهی راهبردی نسبت به ایران داشته است. به همین دلیل نیز نخستوزیر ژاپن این سفر را پذیرفته چون آن را در جهت منافع ملی ژاپن میداند. ژاپن پس از چین مهمترین کشور آسیا است. در حالی که چین حدود هشتبرابر ژاپن جمعیت دارد اما ظرفیت اقتصادی ژاپن تنها دهدرصد کمتر از ظرفیت اقتصادی چین است. به همین دلیل نیز هنگامی که نخستوزیر یکی از مهمترین کشورهای آسیایی به تهران سفر میکند قطعا منافع مهمی پشت این سفر نهفته است. در مرحله نخست این منافع شامل بازار مواد اولیه بهخصوص در زمینه انرژی است که ایران یکی از بزرگترین تأمینکنندههای آن است. ژاپن دوست ندارد تأمین مواد اولیهاش در بخش انرژی گرفتار بازار انحصاری کشورهای عربی باشد و تمایل دارد مواد اولیهاش دارای تنوع باشد. دوم اینکه ایران بازار بزرگی برای ژاپن محسوب میشود که روی بازرگانی خود استوار است. این در حالی است که این بازار بر اثر تهدیدها و تحریمهای اخیری که علیه ایران صورت گرفته تا حدود زیادی کمرنگتر شده است.
سوم اینکه خطر بزرگتری که منافع ژاپن را نیز تهدید میکند جنگ بزرگی است که خطر آن جدیتر از گذشته شده است. یک سوءتفاهم یا یک اتفاق میتواند منطقه خاورمیانه را به آتش بکشد. ژاپن بهخوبی به این مسأله آگاهی دارد که منطقه خاورماینه بخش مهمی از مواد اولیه این کشور را تأمین میکند و از سوی دیگر خاورمیانه یکی از مهمترین بازارهای صادراتی این کشور تلقی میشود که بقای اقتصاد ژاپن تا حدود زیادی به تجارت با این منطقه بستگی دارد. نقشآفرینی ژاپن در تنش بین ایران و آمریکا یک گام جدید و مثبت در عرصه بینالمللی برای این کشور است که تاکنون خود را از درگیریهای بینالمللی دور نگه میداشته است اما در شرایط کنونی احساس میکند که باید حضور بیشتر و موثرتری در این عرصه داشته باشد. ژاپن تلاش میکند با این اقدام خود طرفین را به سازگاری بیشتر در عرصه بینالمللی تشویق کند. ما مشاهده کردیم که تهدیدهای آمریکا در عمل به تحریم تبدیل شده است. نکته حائز اهمیت این است که آمریکا پیششرطهای مذاکره با ایران را برمیدارد، البته ممکن است این مسأله یک تاکتیک باشد. به همین دلیل نیز لحن سخنان دولتمردان آمریکا نسبت گذشته درباره ایران تغییر کرده است .
احسان انصاری
- 9
- 6