با سفر محمدجواد ظریف به شهر بیاریتز مقر نشست سران گروه۷ و همچنین مواضع اخیر آقای روحانی گمانهزنیها درباره رخدادن اتفاقاتی مهم در اجلاس سالانه سازمان ملل متحد بالا گرفته است؛ گمانهزنیهایی که عمدتا با محوریت فرانسه و شخص امانوئل مکرون رقم خورده است. مکرون برخلاف شینزو آبه نخستوزیر ژاپن که پس از سفر به تهران خود را از مناقشه ایران و آمریکا کنار کشید، روی نزدیککردن ایران و آمریکا به یکدیگر پافشاری میکند. به همین دلیل صحبتهای تلفنی وی با حسن روحانی بیش از گذشته شده است. این در حالی است که رسانههای بینالمللی از میانجیگری وی در مقابل ترامپ برای کاهش تحریمهای ایران خبر میدهند.
بهتازگی جزئیات جدیدی از بسته پیشنهادی فرانسه به ایران افشا شده که بیانگر این است که رئیسجمهور فرانسه پیشنهاد راهاندازی خط اعتباری ۱۵میلیارد دلاری برای پیشخرید نفت از ایران را پیشنهاد داده که این مبلغ نیز قرار است در سه مرحله پرداخت شود. مکرون پیشنهاد داده در برابر این مبلغ فعلا جمهوری اسلامی ایران گام سوم خود را اجرا نکند و احتمالا از گام اول و دوم خود هم به جایگاه اولیه در برجام بازگردد. این درحالی است که محمدجواد ظریف بهتازگی اعلام کرد که ایران روز پنجشنبه هفته جاری گام سوم کاهش تعهدات برجامی خود را خواهد برداشت.
به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این مسائل «آرمان ملی» با رامین مهمانپرست سخنگوی سابق وزارت امور خارجه و سفیر سابق ایران در لهستان و لیتوانی گفتوگو کرده است. آقای مهمانپرست معتقد است: «شرایط به شکلی نیست که ایران اهل مذاکره نباشد یا اینکه تمایلی به مذاکره نداشته باشد.
مشکل اینجاست با طرفی که مواضع مشخصی ندارد و به تعهدات خود پایبند نیست مذاکره معنا ندارد. کنار هم نشستن و عکسگرفتن بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد و مشکل را حل نمیکند. اگر قرار بود با عکسگرفتن و کنار هم نشستن همه مشکلات حل شود که باید این اتفاق بین آمریکا و کرهشمالی نیز رخ میداد.
این در حالی است که ترامپ و رهبر کرهشمالی چندینبار با هم دیدار کردند. با این وجود هنوز مشکلات بین آمریکا و کرهشمالی بر سر جای خود باقی است و این دیدارها تنها جنبه تبلیغاتی داشته است. به نظر میرسد ترامپ و دولتمردان آمریکا که به صورت مرتب موضوع مذاکره با ایران را مطرح میکنند بیشتر به دنبال جنبههای تبلیغاتی این موضوع هستند تا در انتخابات آینده ریاستجمهوری آمریکا مورد بهرهبرداری قرار بگیرد.»
در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
رئيسجمهور فرانسه تلاش زيادي براي نزديککردن ايران و آمريکا انجام ميدهد. آيا اين اقدامات به صورت خودجوش انجام ميشود يا نوعي استراتژي مشترک با آمريکاست؟
آقاي مکرون به دنبال ميانجيگري بين ايران و آمريکاست. اين ميانجيگري نيز بدون تماس با ايران و آمريکا ميسر نيست. به همين دليل اين مساله طبيعي است که مکرون با ترامپ درباره ايران مذاکراتي را انجام دهد. به نظر ميرسد آقاي مکرون به صورت مستمر با ترامپ در حال تماس است. بخشهايي از اتفاقات جديدي که رخ داده نيز نتيجه رايزنيهايي است که آقاي مکرون با دونالد ترامپ انجام داده است. با اين وجود بنده معتقدم بخشهايي از اين تلاشها در راستاي نقشآفريني جديد فرانسه در عرصه بينالمللي است.
فرانسه بهدنبال اين است که در عرصه بينالمللي تحرک بيشتري از خود نشان دهد و خود را بهعنوان يک کشور تاثيرگذار در معادلات بينالمللي معرفي کند. اين کشور همچنين بهدنبال اين است که در معادلات منطقه خاورميانه بهعنوان يک منطقه استراتژيک نقش جديتري ايفا کند. نکته مهم ديگر اينکه پس از مطرحشدن موضوع خروج انگليس از اتحاديه اروپا امانوئل مکرون به دنبال اين است که فرانسه رهبري اتحاديه اروپا را برعهده بگيرد. به هر حال پس از خروج انگليس از اتحاديه اروپا کشورهاي فرانسه و آلمان قدرتمندترين کشورهاي اروپا بهشمار ميروند.
به همين دليل نيز مکرون تلاش ميکند با طرحها و ايدههاي جديدي که مطرح ميکند بتواند نقش پررنگتري در اين زمينه داشته باشد. از سوي ديگر هرچه دولت مکرون نقش فعالتري در عرصه بينالمللي داشته باشد و بتواند نظرات را به خود جلب کند به همان ميزان ميتواند تظاهرات و اعتراضات داخلي فرانسه که بيش از چهل هفته به طول کشيده را بيشتر کنترل کند و کمرنگتر نشان دهد. به همين دليل مکرون تلاش ميکند در يکي از پيچيدهترين و مهمترين معادلات بينالمللي يعني تقابل ايران و آمريکا نقش فعالي ايفا کند.
با سفر وزير امور خارجه کشورمان به محل برگزاري نشست سران گروه۷ و همچنين مواضع اخير آقاي روحاني، آيا روند اتفاقات بينالمللي به سمتي حرکت خواهد کرد که ممکن است اتفاق مهمي رخ دهد؟
اصل مذاکره و رايزني مقامات جمهوري اسلامي با مسئولان کشورهاي اروپايي در راستاي مسائل منطقهاي و بينالمللي همواره مفيد و سازنده بوده است. البته اين رايزنيها بهجز موضوع رابطه ايران و آمريکا است که همواره از حساسيت خاصي برخوردار بوده است. به همين دليل گفتوگو و رايزني ايران با کشورهاي اروپايي را بايد يک رويکرد مجزا و مستقل از موضوع رابطه ايران و آمريکا در نظر گرفت. دليل اين مساله نيز سوابق آمريکا عليه ايران و اشتباهات تاريخي است که عليه کشور ما انجام دادهاند. نکته ديگر ديدگاههاي مقام معظم رهبري است که از نقش تعيينکنندهاي در اين معادله برخوردار است. از سوي ديگر بايد به تجربهاي که در موضوع برجام به دست آمد نيز توجه کرد. به هر حال در اين توافقنامه ماهيت و چهره واقعي طرفين مذاکره براي افکار عمومي جهان مشخص شد. در موضوع برجام مسئولان جمهوري اسلامي صادقانه وارد گفتوگو و مذاکره شدند تا ابهامات فيمابين را برطرف کنند و حسن نيت خود در راستاي استفاده صلحآميز از انرژي هستهاي را نشان دهند. در برجام، ايران داوري سازمان انرژي اتمي بينالمللي و محدوديتهايي را پذيرفت تا نشان دهد اهل منطق و گفتوگو است. ايران در موضوع برجام به افکار عمومي جهان نشان داد که براي حل مشکلات به دنبال راهکارهاي مسالمتآميز است.
در چنين شرايطي ايالات متحده آمريکا بهراحتي از اين توافق خارج شد و قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل را لغو کرد. اقداماتي که بياعتمادي را بيش از گذشته کرد. به همين دليل نيز در شرايط کنوني وضعيت براي مذاکره و گفتوگو و حتي ديدارهاي دوطرفه قابل تصور نيست. مسئولان جمهوري اسلامي بارها به اين نکته اشاره کردهاند که آمريکا بايد با رفتار خود به اين بياعتمادي پايان دهد و اشتباهات خود را جبران کند. آقاي روحاني در سخنراني اخير خود عنوان کردند که اگر قرار است مذاکرهاي صورت بگيرد در مرحله نخست بايد تعهد به برجام وجود داشته باشد و آمريکا به برجام بازگردد. پس از اين نيز تحريمها عليه ايران برداشته شود تا شرايط براي مذاکره احتمالي فراهم شود.
دکتر ظريف نيز تاکنون به شکلهاي مختلف همين موضوع را مطرح کردهاند و بارها اين نکته را متذکر شدهاند که اگر آمريکا به دنبال مذاکره با ايران است بايد در رفتار خود با ايران تجديدنظر کند و به ملت ايران احترام بگذارد. شرايط به شکلي نيست که ايران اهل مذاکره نباشد يا اينکه تمايلي به مذاکره نداشته باشد. مشکل اينجاست که با طرفي که مواضع مشخصي ندارد و به تعهدات خود پايبند نيست مذاکره معنا ندارد. کنار هم نشستن و عکسگرفتن بيشتر جنبه تبليغاتي دارد و مشکل را حل نميکند. اگر قرار بود با عکسگرفتن و کنار هم نشستن همه مشکلات حل شود که بايد اين اتفاق بين آمريکا و کرهشمالي نيز رخ ميداد. اين در حالي است که ترامپ و رهبر کرهشمالي چندينبار با هم ديدار کردند و حتي ترامپ در سفر به شبهجزيره کره با رهبر کرهشمالي در خاک اين کشور ديدار کرد. با اين وجود هنوز مشکلات بين آمريکا و کرهشمالي بر سرجاي خود باقي است و اين ديدارها تنها جنبه تبليغاتي داشته است.
به نظر ميرسد ترامپ و دولتمردان آمريکا که به صورت مرتب موضوع مذاکره با ايران را مطرح ميکنند بيشتر به دنبال جنبههاي تبليغاتي اين موضوع هستند تا در انتخابات آينده رياستجمهوري آمريکا مورد بهرهبرداري قرار بگيرد. اگر آمريکا اهل مذاکره و گفتوگو است بايد اين نکته را در عمل نشان دهد نه اينکه از توافقي که خود آن را امضا کرده خارج شود. به همين دليل در شرايط کنوني اثبات حسن نيت آمريکا براي ايران کار سختي است. ترامپ بايد اين نکته را در نظر داشته باشد که اگر به دنبال مذاکره با ايران است بايد اعتماد ملت ايران را جلب کند و اعتماد ازدسترفته را جبران کند. اين در حالي است که اين کار بسيار سخت و دشوار شده است. دليل آن نيز رفتارها و تحريمهاي ظالمانهاي است که عليه مردم ايران انجام دادهاند. اين رفتارها در شرايط کنوني يک بياعتمادي بزرگ را در بين ملت ايران ايجاد کرده که عبور از اين بياعتمادي در کوتاهمدت کار بسيار سخت و دشواري خواهد بود.
مواضع ترامپ درباره ايران نسبت به گذشته منعطفتر و ملايمتر شده و وي با احترام بيشتري درباره ايران صحبت ميکند. آيا ترامپ متوجه مسير اشتباهي که در مقابل ايران طي کرده شده و به دنبال برونرفت از اين بحران خودساخته است؟
مواضع ترامپ نهتنها در مقابل ايران، بلکه درباره کشورهاي اروپايي، چين، ژاپن و حتي کشورهاي آمريکاي لاتين همراه با نوعي تناقض و عدم تعادل بوده است. به همين دليل نميتوان اين مواضع را از منظر عقلانيت مورد تحليل و ارزيابي دقيق قرار داد. اين عدم تعادل و تناقضگويي در روحيات و اخلاقيات ترامپ وجود دارد. به همين دليل اگر لحن وي تغيير پيدا کرده به اين معنا نيست که پشت اين تغيير لحن يک تصميم عقلاني گرفته شده است. رفتارهاي ترامپ غيرقابل پيشبيني است و تاکنون افکار عمومي جهان و همچنين رهبران سياسي متوجه اين شرايط شدهاند. در نتيجه اگر گمان کنيم تغيير لحن ترامپ بهمعناي اين است که قرار است اتفاق بزرگي رخ دهد سخت در اشتباه هستيم. ترامپ در برخي مواضع خود به شکلي رفتار ميکند که گويا به فرهنگ و ملت ايران احترام ميگذارد، با اين وجود همزمان سياستهايي را دنبال ميکند که عليه ملت ايران و دشمني با جمهوري اسلامي است.
به همين دليل نميتوان نسبت به رفتار و مواضع ترامپ درباره آينده تحليل ارائه کرد. شخصيتهايي مانند ترامپ که غيرقابل پيشبيني هستند و در هر لحظه ممکن است مواضعي اتخاذ کنند که با مواضع گذشته آنها در تناقض باشد. اگر ترامپ به دنبال تغيير رويکرد خصمانه خود نسبت به ايران است بايد در عمل و به شکل مطمئن رفتار کند. اين نوع رفتار نيز با بازگشت آمريکا با برجام و برداشتهشدن تحريمها عليه ايران رخ خواهد داد. در چنين صورتي تازه شرايط براي اينکه امکان مذاکره فراهم است يا خير مهيا خواهد شد که بايد در اين زمينه تصميمگيري کرد. به همين دليل نيز مواضع ترامپ را نبايد معيار و مبناي رويکرد آينده آمريکا در مقابل ايران ارزيابي کرد.
ايران در آستانه مرحله سوم کاهش تعهدات برجامي خود قرار دارد. آيا ديدارها و مذاکرات فشرده آقاي ظريف با رهبران کشورهاي اروپايي و همچنين رويکردي که کشورهاي اروپايي در مقابل ايران اتخاذ کردهاند ميتواند مانع از کاهش بيشتر تعهدات برجامي ايران شود و يا شرايط به شکل ديگري رقم خواهد خورد؟
کشورهاي اروپايي همچنان به برجام معتقد هستند و برجام را براي خود يک توافق حيثيتي ميدانند. کشورهاي اروپايي به دنبال اين هستند که با هويت اروپايي خود فارغ از روابطي که با آمريکا دارند يک بحران بينالمللي را مديريت کنند و در اين زمينه تاثيرگذار باشند. کشورهاي اروپايي به اين نتيجه رسيدهاند که اگر همين وضعيت برجام نيز از بين برود ممکن است از نظر حيثيتي براي آنها گران تمام شود.
به همين دليل اروپا تمايل دارد به هر شکلي برجام را حفظ کند. با اين وجود برخي از کشورهاي اروپايي يا ارادهاي براي مقابله با رفتار آمريکا در مقابل ايران ندارند و يا واقعا توانايي اين کار را ندارند و مقهور و مرعوب آمريکا هستند. در شرايط کنوني کشورهاي اروپايي در شرايط سختي قرار گرفتهاند و به احتمال زياد نميتوانند مانع از اجراييشدن گام سوم کاهش تعهدات برجامي ايران شوند.
تنها راهي که پيشروي کشورهاي اروپايي قرار دارد اين است که در اين زمينه به يک اجماع عقلايي برسند و يک تصميم جدي براي حفظ و صيانت از برجام بگيرند. کشورهاي اروپايي اگر ميخواهند از کاهش بيشتر تعهدات برجامي ايران جلوگيري کنند بايد رويه جديدي در مقابل ايران و برجام بگيرند و به صورت جديتري به ضعيفشدن و يا ازبينرفتن برجام نگاه کنند.
آقاي روحاني به احتمال زياد در مجمع سالانه سازمان ملل حضور پيدا خواهد کرد. با توجه به اتفاقات اخير و ميانجيگري کشورهايي مانند ژاپن و فرانسه، آيا اين احتمال وجود دارد که در اين سفر يک اتفاق يا ديدار خارقالعاده صورت بگيرد که صفحه جديدي را در عرصه بينالمللي و بهخصوص موضوعات مرتبط با برجام بازکند؟
حضور در مجمع عمومي سازمان ملل يک فرصت براي مسئولان جمهوري اسلامي است تا ديدگاههاي خود را با افکار عمومي جهان مطرح کنند. از سوي ديگر ديدارها و گفتوگوهايي که در حاشيه اين اجلاس صورت ميگيرد ميتواند در بهبود روابط و همچنين حل بحرانهاي منطقهاي و بينالمللي موثر باشد. آقاي روحاني ميتواند در اين اجلاس با گفتوگو و رايزني با رهبران سياسي کشورهاي مختلف زمينههاي همکاري سياسي، اقتصادي و فرهنگي ايران با کشورهاي جهان را فراهم کند که ميتواند دستاوردهاي مهمي به همراه داشته باشد.
با اين وجود اين مساله که آيا بين مسئولان جمهوري اسلامي و مسئولان ايالات متحده آمريکا ممکن است ديداري صورت بگيرد و مشکلي را حل کند بعيد به نظر ميرسد. شرايط کنوني و اتفاقاتي که در چندماه گذشته بين ايران و آمريکا رخ داده زمينهساز چنين ديداري نبوده است. ديدارهاي ديپلماتيک که حساسيتهاي سياسي بالايي دارد، مانند ديدار بين هياتهاي ايران و آمريکا، نيازمند برخي مولفهها و پيشزمينههاست که با توجه به رفتار آمريکا در مقابل ايران و تحريمهاي ظالمانه اين کشور، در شرايط کنوني قابل تصور نيست. به همين دليل معتقدم انجام ديدار بين آقاي روحاني و دونالد ترامپ در شرايط کنوني در نيويورک بسيار بعيد و دور از ذهن خواهد بود.
- 10
- 3
کاربر مهمان
۱۳۹۸/۶/۱۱ - ۱۵:۲۸
Permalink