باخروج ترامپ از برجام و اعمال سیاست بیمارگونه فشار حداکثری علیه ایران، تخاصم در روابط ایران و آمریکا بعد از انقلاب ۱۹۷۹ ایران، به نقطه عطف نزدیک میشود. قدرتهای بلوک شرق همچون چین و روسیه که خود نیز دچار چالش تجاری با آمریکا هستند، تلاش صادقانهتری نسبت به بلوک غرب برای حفظ برجام انجام میدهند درحالیکه تلاشهای اروپا با شکست کامل مواجه شده است. اروپا در شعار، از برجام حمایت میکند، اما در عمل کاملا تسلیم فشارهای آمریکا شده و از تحریمهای آمریکا پیروی میکند. تلاشهای مکرون رئیسجمهور فرانسه به نمایندگی از اتحادیه اروپا نیز تاکنون به شکست انجامیده است.
سیاست خروج تدریجی
برجام در جولای ۲۰۱۵ بین ایران و قدرتهای جهانی (شامل آمریکا، آلمان، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین) توافق شد. طبق تاییدات مکرر آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ایران بیش از سه سال برجام را بهطور کامل اجرا کرد درحالیکه با کمال تعجب، کشورهای امضاکننده گروه ۱+۵ یا ناقص اجرا کردند یا تسلیم زورگوییهای آمریکا شدند.
عدم بهرهمندی ایران از منافع اقتصادی برجام موجب ناامیدی ایران شد و بنابراین اعلام کرد که به تدریج برجام را ترک میکند و هر زمان سایر امضاکنندگان به آن برگردند، به اجرای کامل آن بازخواهد گشت. با ادامه این روند، پیشبینی میشود تا پایان دوره اول ریاستجمهوری ترامپ، آمریکا سیاست «فشار حداکثری» را تکمیل و ایران نیز بهطور کامل از برجام خارج خواهد شد.
این بنبست سه عامل مهم دارد. اول اینکه ترامپ خواستار گفتوگو و معامله مستقیم با ایران است و برای رسیدن به این آرزو، سیاست تحریمها و فشارها را اتخاذ کرده است. منتها او خود عملا با خروج از برجام، میز مذاکره را ترک کرد. بعد هم با تحریم مقام معظم رهبری و وزیرخارجه ایران و تعیین سپاه پاسداران ایران بهعنوان سازمان تروریستی، شانس هر گفتوگویی را نابود کرد.
دوم اینکه کارگزاران اصلی او یعنی جان بولتون مشاور امنیت ملی و پمپئو وزیرخارجه سیاست تغییر رژیم را فعالانه دنبال کردند.
عامل سوم هم اینکه نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل بهدنبال کشاندن آمریکا به جنگ با ایران بوده است. او هفته قبل مجددا مدعی شد که ایران مخفیانه دنبال ساخت بمب هستهای بوده است.
ادعاهای بیپایه
نتانیاهو درکتاب سال ۱۹۹۵ خود بهنام «مبارزه با تروریسم» مدعی شد که ایران سه تا پنج سال دیگر به بمب هستهای دست خواهد یافت. او در اوایل سالهای ۲۰۰۰ با جعل اسناد و مدارک، آمریکا را قانع کرد که صدام دارای سلاحهای کشتار جمعی است و به این ترتیب آمریکا را وادار به حمله نظامی به عراق کرد. نتانیاهو همچنین نقش اساسی در تحریک آمریکا برای حمله و گرفتار کردن آمریکا در گرداب افغانستان داشت.
در وضعیت فعلی، دو احتمال جدی وجود دارد. اول اینکه ترامپ به برجام برنخواهد گشت. دوم اینکه ایران هم برجام را یک طرفه ادامه نخواهد داد.
برجام جامعترین سند تاریخ عدم اشاعه بمب هستهای است. در عین حال پاداش ایران برای اجرای حداکثر شفافیت و بازرسی و محدودیت در تاریخ هستهای، گستردهترین و بیرحمانهترین تحریمهای آمریکا بود. بهرغم اینکه آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم مکررا صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران را تایید کرده، دولت آمریکا همچنان ایران را در مورد بمب هستهای متهم میکند. بنابراین آمریکا، اعتبار آژانس بینالمللی انرژی اتمی را نیز از بین برده است.
اما سوال این است اکنون که ترامپ جان بولتون، مشاور امنیت ملی جنگطلب خود را اخراج کرده است، آیا شانسی برای خروج از بنبست فعلی بحران روابط آمریکا و ایران وجود دارد؟ نکته کلیدی این است که ترامپ گفتوگو و معامله مستقیم با ایران میخواهد، تاکید میکند که برجام فاجعه است و تنها خواستار این است که ایران بمب هستهای نداشته باشد و بنابراین توافق جدید هستهای با ایران میخواهد. اما واقعیت این است که آمریکا برجام را نابود کرده و قدرتهای جهانی هم توان احیای آن را ندارند.
یک معامله بهتر
اگر ترامپ بهدنبال معاملهای است که موضوع هستهای و منطقه را در برگیرد، میتواند از برقراری یک سیستم همکاری جمعی در منطقه خلیجفارس بین هشت کشور ایران، عربستان، عراق، امارات، کویت، عمان، قطر و بحرین حمایت کند، سیستمی که در قالب آن، کشورهای مذکور برای صلح و ثبات منطقه و مقابله با تروریسم همکاری جمعی داشته باشند و به عاریسازی منطقه از سلاحهای کشتار جمعی و هستهای متعهد باشند. برای چنین ابتکاری، ترامپ باید از رئیسجمهور ایران، سران کشورهای خلیجفارس و سران کشورهای عضو دائم شورای امنیت دعوت به عمل بیاورد. اما اگر ترامپ دنبال یک معامله دوجانبه هست، باز هم شانسی وجود دارد البته اگر آمریکا به قوانین بینالمللی در موضوع هستهای احترام بگذارد.
قدم بعدی
در این صورت، ایران بهجای سیاست فعلی «خروج گام به گام از برجام»، باید بلادرنگ از برجام خارج شده و همزمان عضویت خود در معاهده عدم اشاعه هستهای(انپیتی) را به تعلیق درآورده و سپس با ترامپ در مورد یک معامله «حقوق هستهای دربرابر تعهدات هستهای» در چارچوب معاهده انپیتی وارد مذاکره مستقیم شود. نتیجه این مذاکرات هم باید این باشد که آمریکا تمام تحریمهای مرتبط با موضوع هستهای را لغو کند و متقابلا ایران تمام تعهدات هستهای درچارچوب انپیتی را بپذیرد.
توافق ترامپ- روحانی درمورد چنین معاملهای سه خاصیت دارد: اولا معاهده انپیتی اعتبار خود در جامعه جهانی را بازخواهد یافت، ثانیا، تبعیضات هستهای علیه ایران که از انقلاب ۱۹۷۹ ادامه دارد، منتفی میشود.
ثالثا، ترامپ هم به آرزوی خود برای مذاکره و یک معامله بزرگ با ایران میرسد.
سیدحسین موسویان
- 13
- 5