به گزارش سایت آزادی، حالا که احمد مازنی، نماینده تهران با اشاره به هزینه یک میلیون و ۳۰۰ هزار پوندی ترمیم خسارات وارد شده به سفارت انگستان، یک بار دیگر پرونده حمله به سفارت انگلستان را گشوده و ظریف هم توضیحات لازم - هنوز اقدامی درباره پرداخت خسارت به سفارت انگلستان صورت نگرفته و طرفین باید در این رابطه مذاکره کنند - را ارائه داد، خوب است بار دیگر به بررسی آسیبهای مالی و سیاسی اینگونه اقدامات بپردازیم. همچنین جویای حال مسببین آن غائله و متهامان پرونده شده و این سوال را طرح کنیم که بعد از مذاکره وزارت خارجه با دولت انگلستان، خسارات تعیین شده از جیب چه کسی میرود؟ دولت یا متهمان؟
فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین و تحلیلگر مسائل بین الملل در یادداشتی، به این مسائل اشاره میکند.
فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین در این باره برای «آزادی» نوشت: « حمله به سفارتها چندین آسیب برای کشور به همراه دارد اما قبل از بررسی آن خوب است بدانیم که ایران یکی از نخستین کشورهای دنیا است که روابط دیپلماتیک را با دیگران برقرار کرد و در جاهایی سفیر دائم داشت. ایران سالها پیش از آنکه کشور دیگری دارای شرایط خاص و منسجم از جمله دیوانسالاری باشد و آن وقتی که در این بخش دنیا روم وارث حکومت مصر و فرهنگ یونانی بود و ایران به موازات آن وارث امپراطوریهای ماد، پارس، آشور و بابل و ... بود با این کشور گروههای سفارت حتی سفارت دائمی را مبادله میکرد. ایران در همان زمان با حکومتها هند – چون در نقاطی از هند چند حکومتی بود- و چین روابطی داشت و نماینده و سفیر فرستاده بود. در عرصه جدید که کشورهای بیشتر و روابط دیپلماتیک جدیتر شد و به تبع آن اصل مصونیت دیپلماتیک طرح شد، ایران بارها این مصونیت را مخدوش کرد و از این لحاظ سابقه بدی دارد.
به خاطر دارم که در مذاکرات مربوط به گروگانگیری در وزارت خارجه یک بار سفیراسپانیا به قتل نمایندگان چنگیزخان در ایران اشاره کرد البته آنها بیشتر تاجر بودند و نمیشد آنان را خیلی دیپلمات تلقی کرد. با این حال موارد دیگری نیز در این باره به یاد آورده میشود، مثلا قتل گریبایدوف در ایران و بعد هم قتل مامور سفارت انگستان که برای عکس برداری رفته بود. جریان گروگانگیری در سفارت آمریکا هم که بعد از شکستهای ایران و روس زیانبارترین حادثه در این بود زیرا سیزده میلیارد دلار نقد ما – سپردهها در امریکا – عملا تحت عنوان غرامت و ... به باد رفت. اثر مالی این اقدام همین نبود و با تحریمها و آثار طولانی اقتصادی که هنوز ادامه دارد هنوز هم شاهد خسارتهای طولانی آن عمل هستیم.
بعد از گروگانگیری، موارد دیگری از حمله به سفارت رخ داد. مثلا حمله به سفارت کویت در اوایل انقلاب. آن زمان در واقع اشغال سفارت به نوعی شکار برای برخی گروهها تبدیل شده بود.
سفارت انگلستان قبل از این هم دو بار مورد حمل قرار گرفت. بعد از آن سفارت دانمارک به خاطر یک کاریکاتور مورد حمله قرار گرفت و بعد هم هلند. در واقع هرکسی درمملکت خود صحبتی کرد که مورد پسند آقایان نبود، از آنجایی که خود را حق کامل و دیگران را ناحق کامل میدانند، به سفارت آنان حمله میکردند.
تکلیف حمله کنندگان به سفارتها هم که هیچ وقت روشن نمیشود. گویی مصونیت دیپلماتیک در ایران مخصوص کسانی است که به سفارت می کنند نه کسانی که به آنها حمله شده است و دیپلماتها. ما خودمان شاهد بودیم و آن روزی که سفارت انگلستان اشغال شد در تلویزیون دیدیم که پلیس آنجا حضور دارد و تنها لبخند میزند. آن آقایی که رهبری ماجرا را به عهده داشت الان یک چلوکبابی بزرگی در کرج دارد و از دوستان آقای قالیباف سردار بزرگ ایران است.
این درحالی است که وقتی خسارتی وارد میشود، مباشر و مسبب به نسبت مشارکت مسئول آن هستند. اینطور نیست که بزنند و بروند و خسارت آن را دولت بدهد. دولت مال من و شما است و همه این خسارتها از جیب ما می رود. مساله متعارف و عادی این است که وقتی خسارتی به کسی تحمیل میشود باید خسارت او را داد. دولت خسارت دیده هم دولت ما را میشناسد و طبق قوانین بینالمللی پول خود را از دولت میخواهند. این وظیفه دولت است که به حمایت از حقوق ملت از جنایتکارانی که خساراتی مثل آتش سوزی سفارت عربستان را پدید میآوردند، خسارت را اخذ کنند. این وظیفه قوه قضاییه است که از وزارت خارجه بپرسد خسارت چقدر شده و آن را از مسببین و مباشرین جنایت بگیرد.
البته یک حق خاصی هم وجود دارد. آن هم اینکه اگر زمانی برخی از این آقایان مسبب یا مباشر، شناخته شده باشند و ثروتهایی را به کشور مورد حمله قرار گرفته منتقل کرده باشند، آن دولت – مثلا انگلستان- میتواند این افراد را به دادگاه فرستاده و اموالشان را ضبط کند.
- 12
- 3