روزنامه توسعه ایرانی نوشت: آینده چه خواهد شد و چگونه خواهد بود؟ زمانی پاسخ این پرسش را با سند چشمانداز میدادند. اصلا سند چشمانداز محمل رویاپردازی و بعضا لافزنیهای بزرگ بسیاری از مقامات برای ارائه تصویری باکیفیت از ایرانِ آینده بود. تیتر اخبار همگی حول محور ایران ۱۴۰۴ میچرخید و «سند چشمانداز» به کرات در مصاحبهها و سخنرانیها تکرار میشد.
اکنون اما مدتهاست که دیگر نامی از سند چشمانداز شنیده نمیشود؛ سندی که جامعه ایرانی در افق آن چنین شکلی دارد: «توسعهیافته، متناسب با مقتضیات فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی خود، متکی بر اصول اخلاقی و ارزشهای اسلامی، ملی و انقلابی با تاکید بر مردمسالاری دینی، عدالت اجتماعی، آزادیهای مشروع، حفظ کرامت و حقوق انسانها و بهرهمند از امنیت اجتماعی و قضایی. متکی بر سهم برتر منابع انسانی و سرمایه اجتماعی در تولید ملی. امن، مستقل و مقتدر با سامان دفاعی مبتنی بر پیوستگی مردم و حکومت؛ برخوردار از سلامت، رفاه، امنیت غذایی، تامین اجتماعی، فرصتهای برابر، توزیع مناسب درآمد، نهاد مستحکم خانواده به دور از فقر، فساد، تبعیض و بهرهمند از محیط زیست مطلوب. دستیافته به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه و کشورهای همسایه.»
ادامه تصویرسازی آینده در سند چشمانداز ایران ۱۴۰۴ همینقدر دلفریب و رویایی است. حالا اما کمتر از دو سال مانده به ۱۴۰۴، ایران به قدری از تعریف آن سند دور است و مقامات و مسئولان چنان در رتق و فتق امروز کشور واماندهاند که دیگر اصلا از آن سند یاد نمیکنند!
در واقع مصائب ریز و درشت، حال فعلی کشور را چنان ناخوش کرده که دیگر کمتر کسی مجال اندیشیدن به آینده را پیدا میکند؛ موضوعی که محمد فاضلی، جامعهشناس در توئیت خود به آن اشاره کرده و نوشته است: «عاقبت ادامه وضع موجود چیست؟ سؤالی است که همه از آن طفره میروند. ادامه وضع موجود تورم، تحریم، تخلیه آبخوان، بیابانزایی، فرونشست زمین، مهاجرت متخصصان، توسعه کوریدورها بدون حضور ایران، عدم دسترسی به فناوری و نظام بانکی جهانی، و ...است . بدون این سؤال، کلیات بیحاصل به هم میبافیم.»
برخی چون سعید لیلاز میگویند که به آینده بسیار امیدوارند. او در گفتوگویی با «شرق» تصریح کرده: «هزار بار من به آینده اقتصاد ایران امیدوار هستم.» برای امیدواریاش نیز تحلیل و دلیل دارد.
لیلاز اما جزو معدود کسانی است که در این بلبشوی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی توانسته از امیدواری بگوید. برای بسیاری دیگر آینده نگرانکننده است. برای کسانی چون محمد فاضلی یا محمد غضنفری، رئیس صندوق توسعه ملی که نسبت به حذف ایران از نقشه جهان به معنی کنار گذاشتن آن از معادلات سیاسی و اقتصادی هشدار میدهند یا روانشناسان و جامعهشناسانی که از افزایش و محرمانه شدن آمار خودکشی در سال گذشته میگویند.
فقر در سند چشمانداز و ایرانِ امروز
در واقع عمده شاخصهایی که در سند چشمانداز ۱۴۰۴ به آنها اشاره شده، نه تنها به افق این سند نزدیک نشدهاند، بلکه به وضوح پس رفتهاند؛ این وضوح حتی در گزارشهای رسمی نیز انعکاس یافته است.
در حالی که سند چشمانداز، ایران ۱۴۰۴ را «برخوردار از رفاه و نهاد مستحکم خانواده به دور از فقر» توصیف میکند، مرکز پژوهشهای مجلس سه ماه پیش گزارش داد که نرخ فقر در ایران طی یک دهه از ۱۹ درصد به بیش از ۳۰ درصد رسیده و در عرض یک دهه ۱۱ میلیون نفر به جمعیت زیر خط فقر کشور افزوده شده است.
برای شکاف عمیق میان آن چشمانداز و آنچه در واقعیت رخ داده، البته نیاز به گزارشهای رسمی نهادها نیست. نشانههای فقر و عقبماندگی شاخصهای مربوط به رفاه، امنیت غذایی، توزیع مناسب درآمد، فرصتهای برابر و قسعلیهذا به صورت مستمر خود را نه فقط در زندگی، بلکه در طرحها و برنامههای دستگاههای مسئول نیز جاری و ساری کرده است؛ از ورود خودروهای دست دوم کشورهای دیگر گرفته تا ماجرای خانههای ۲۵ متری که این روزها به صدر اخبار آمده و خود به تنهایی گواه روشنی است بر ناکامی سند چشمانداز.
پس از واکنشهای منفی بسیار به خبر ساخت ۱۸۰۰ میکروآپارتمان در منطقه ۱۹ تهران آن هم با قیمت متری ۳۵ میلیون تومان! دولت اعلام کرده که خانههای ۲۵ متری طرح و ایده آن نبوده است، شهرداری هم خود را عقب کشیده و گفته که اصلا مجوز برای چنین خانههایی نخواهد داد. اما در عین حال که هر یک سعی میکنند از زیر بار مسئولیت چنین ایدهای شانه خالی کنند، نفس طرح آن بدین معنی است که زمامداران ایرانِ ۱۴۰۲ از فرط ناتوانی در تامین مسکن شهروندانش به فکر خانههای مینیمال افتادهاند.
ماجرای این خانهها زمانی در تعارض جدی با بند «دستیافته به جایگاه اول اقتصادی در منطقه» قرار میگیرد که خبر میرسد دولت امارات اعلام کرده به هر شهروند اماراتی که درآمدش کمتر از ۲۰ هزار درهم است و بیخانه هم هست، ویلاهایی با وسائل کامل و رایگان اهدا میکند.
قرار بود قدرت اول منطقه باشیم
اما آنچه عدم تحقق تبدیل شدن به قدرت اول در منطقه و میان همسایگان را نشان میدهد، خانههای رایگان دولت امارات به شهروندان کمدرآمدش نیست. در سطح کلان برنامهها و پروژههایی در اطراف ایران در جریان است که آینده جایگاه کشور در منطقه و جهان را با علامت سوالهای بزرگ مواجه میکنند.
تازهترین آنها کریدور هندی- عربی است که اخیرا در اجلاس سران گروه ۲۰ از آن رونمایی شد. اخیرا عضویت ایران در سازمان شانگهای و بریکس با تبلیغات بسیار، دستاوری بزرگ معرفی شد. رفته رفته اما کاشف به عمل میآید که نفس آن عضویت به تنهایی علاجی برای امروز و آینده ایران نخواهد بود.
ایران در حالی که خود را بخشی از پروژه احیای راه ابریشم چین قلمداد میکند، اکنون با کریدوری رو به رو شده که هند، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اردن، اسرائیل و اتحادیه اروپا را دربرمیگیرد و با عبور از جنوب ایران، جایگزینی برای کریدور اقتصادی شرق به غرب سابق یا همان جاده ابریشم محسوب خواهد شد.
به باور شماری از کارشناسان این کریدور، ارزش بندر چابهار ایران را تقلیل میدهد؛ انگیزه هند برای حضور در آن را از بین میبرد و ایران را خارج از معادلات تجاری و اقتصادی قرار میدهد. هرچند که کریدور مذکور هنوز عملیاتی نشده و اما و اگرهایی نیز درباره آن مطرح است؛ اما آنچه مهم است تکاپوی همسایگان برای پشت سر گذاشتن ایران است. این تکاپو منحصر به کریدور هندی- عربی نمیشود. آنها در برداشت از میادین نفت و گاز نیز ایران را پشت سر گذاشتهاند.
محمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتوگویی با شفقنا به همین موضوع اشاره کرده و با بیان اینکه همه کشورهای منطقه به این نتیجه رسیدهاند که برای موقعیت بینالمللی باید رشد اقتصادی بالایی داشته باشند، گفته است: «قرار بود ایران در سال ۱۴۰۴ قدرت اول منطقه باشد، طبیعتا در چنین شرایطی قرار نداریم.»
متکی بر سهم برتر منابع انسانی یا خالی از نیروی انسانی؟
صدر در بخش دیگری از گفتوگویش به موضوع سرمایه انسانی اشاره کرده؛ موضوعی که در سند چشمانداز نیز به آن پرداخته شده و ایران ۱۴۰۴ را «متکی بر سهم برتر منابع انسانی و سرمایه اجتماعی در تولید ملی» توصیف کرده است.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام اما در این باره اشاره کرده که در ایران بسیاری از نیروهای انسانی تحصیلکرده و در سطح بالایی هستند که میتوانند موقعیتهای خوبی را برای ایران رقم بزنند، اما متاسفانه با سیاستهایی که وجود دارد برخی از این نیروهای انسانی از کشور مهاجرت میکنند.
ناکامی در تحقق این بند از سند چشمانداز نیز هر روز به شکلی رخ خود را نشان میدهد؛ یک روز با اخراج اساتید، یک روز با فرار استارتاپها و یک روز با توئیت سارا خادمالشریعه.
او از اسپانیا استوری گذاشته است که «رقابت آتوسا پورکاشیان عضو تیم ملی آمریکا را با میترا حجازی پور عضو تیم ملی فرانسه دنبال میکند.» آنچه او نوشت درباره سه شطرنجباز نامآور ایرانی بود که هیچ کدام دیگر در ایران نیستند و مشتی بود نمونه خروار در باب سیل مهاجرتی که در تعارض با سند چشمانداز، خبر از آیندهای خالی از نخبگان و نامآوران میدهد.
با این حجم از ناکامی در تحقق سند چشمانداز ۱۴۰۴، بدیهی است که دیگر کسی یادی از آن نمیکند.
محبوبه ولی
- 15
- 6