روزنامه جهان صنعت نوشت: پیروزی مسعود پزشکیان برای همه کسانی که به او رای دادند، هرچند کام خیلیها را شیرین کرده و امید را در دل بسیاری از ایرانیها تابانده اما از همین دیروز بار سنگینی را هم بر دوش رییسجمهور چهاردهم نهاده است؛ امانتی که در پیچ و خمهای سالهای گذشته آنچنان آسیبپذیر شده که هرتصمیم اشتباهی میتواند بخشی از این اعتماد را فرو بریزد.
از همین جهت، کار پزشکیان شاید سختتر از روسای جمهور قبلی است. او درست در زمان و موقعیتی منتخب ایرانیها شده که بخش بزرگی از جامعه ایران همچنان با حاکمیت در قهرند و پیامشان را با نیامدن به پای صندوقهای رای اعلام کردند.
واقعیت این است که باوجود تلاشی که برای بازگشت اعتماد به صندوق رای صورت گرفت، دیوار بیاعتمادی همچنان بلند است. برای بیش از نیمی از ایرانیهای واجد شرایط رای دادن، آشتی با صندوق رای به این سادگیها امکانپذیر نیست، مگر آنکه پزشکیان از همان ابتدای کار نماینده صداهای خاموش باشد. نماینده کسانی باشد که خواستهای داشتند و خواستههایشان به بدترین شکل ممکن پاسخ داده شد.
آنهایی که زیانهای جانی و مالی در جریان اعتراضهای سالهای اخیر دیدند. آنهایی که رفتن را بر ماندن و ساختن ترجیح دادند. آنهایی که امروز زیر سختترین شرایط اقتصادی روزگار سپری میکنند.
مسعود پزشکیان روزهای سختی را پیشرو دارد؛ هم در اقتصاد و هم در سیاست داخلی و خارجی. هر سه با هم در یک ترازند، یکی با وزن بیشتر و دیگری کمتر. تحریمها نفس صنعت و تولید را به شماره انداخته و به همان اندازه هم راه توسعهیافتگی دورتر شده است. غم معیشت آنچنان سنگین است که اگر بگوییم دغدغه اکثریت خاموش ایران معیشت است، بیراه نگفتهایم. ریشه این شرایط همانطور که آقای پزشکیان در مناظرههای تلویزیونی به درستی بدان اشاره کرد و وعده عبور از این شرایط را داد، تحریمهاست؛ تحریمهایی که رویای توسعهیافتگی را دستکم یک دهه به تاخیر انداخته است.
آسیبشناسی آنچه از تحریمها بر جامعه ایران گذشته است، شکلگیری یک طبقه نوظهور رانتخوار و فاسد است. مطالبه مردم خشکاندن ریشههای فسادی است که بعضا در نتیجه سیاستهای غلط اقتصادی ایجادشده و ناعدالتی را گسترده کرده است. رانتخوارها و فرصتطلبها برخلاف گذشته که به اشخاص و گروههای وابسته به قدرت محدود میشدند، متاسفانه در سالهای اخیر در قالب سازمانهای شبهدولتی، نهادها و حتی بانکها نقش ایفا میکنند.
نتیجه عملکرد بسیاری از آنها عرصه را بر مردم تنگ کرده است. چه بسیار بانکها و نهادهای خصولتی که با ورود به بازار مسکن رویای خانهدار شدن بخش بزرگی از جامعه ایران را به بیش از ۱۰۰ سال عقب بردند و حضورشان در این بازار بر تورم سنگین مسکن دامن زده است.
وظیفه دیگر رییسجمهور چهاردهم شنیدن صدای نسل جوان ایران است؛ نسلی که بسیاری از آنها آیندهشان را آنسوی مرزها جستوجو میکنند و از همان بدو ورود به دبیرستان به دنبال راهی برای مهاجرت هستند. این نسل ارزشمند، بااستعداد، باهوش و توانمند میتواند آینده ایران را دگرگون کند.
برای ایران که به سوی کهنسالی میرود، مهاجرت این نسل به معنای از دست دادن مسیر توسعهیافتگی است. این نسل جوان ریلهای توسعه را خواهد ساخت؛ نسلی که توسعه دنیا را دیده است و از رییسجمهوری چهاردهم توسعهای دستکم در سطح و تراز کشورهای همسایه میخواهد. اگر نسل دوم و سوم با سختیهای انقلاب و جنگ کنار آمدند، این نسل نشان داده که توسعهای سریع میخواهد و این کار را برای پزشکیان سخت خواهد کرد.
صداهای خاموش و مطالبات نسل «زد» از مسعود پزشکیان میخواهند در مسیری که همراه مردم است، اسرار مگویی در کار نباشد، هرجا مانعی پیش آمد و «کسانی» گرهای ایجاد کردند، با مردم در میان بگذارد، این مردم هستند که اصل نظام هستند. پزشکیان فقط نماینده ۱۶میلیون و ۳۸۴هزار و ۴۰۳ ایرانی که نام او را روی برگه رای نوشتند، نیست، او حالا نماینده ۸۷میلیون جمعیت ایرانی است که بخش بزرگی از آنها صداهای خاموشند؛ صداهایی از گذرنسلها تا نسل «زد».
مطالبات همه آنها که رای دادند و رای ندادند، روشن است؛ فیلترینگ را برنمیتابند. خواهان رابطه برابر با دنیا هستند. محدودیت و دیوار را نمیپذیرند چه آنکه هر کجا محدودیتی ایجاد شد، مردم راهی ساختند برای عبور از محدودیتها.
محمدرضا سعدی
- 14
- 5