بعد از افزایش نرخ بنزین و اتفاقات آبان ماه، بخش زیادی از مردم از نحوه مدیریت اجرایی کشور دلخور شدند و انتظار داشتند که پس از این اتفاقات دولت تکانی به خودش بدهد و در راستای حل مشکلات مردم جدیتر در صحنه حضور داشته باشد، اما خیلی از صاحب نظران معتقدند متاسفانه با گذشت یک ماه هنوز هیچ اقدام قابل ملاحظه ای در این راستا انجام نشده است.
حجم انتقادها به دولت حسن روحانی به میزانی افزایش یافته است که دیگر مردم و تقریبا تمام اصلاحطلبان که حامیان دولت اعتدال بودند، از او عبور کردهاند تا حدی که چند روز پیش محمدرضا عارف گفت، این دولت هیچگاه اصلاحطلب نبوده است یا عباس عبدی در گفتوگویی از ضرورت استعفای او سخن گفت.
در این میان یک فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با «همدلی» میگوید: برای جبران وضع موجود و ترمیم زخمها و آسیبهای جامعه تنها چیزی که به ذهنم میرسد این است که روحانی، دولت را به کل عوض کند و متعاقب آن مدیران ارشدش را نیز تغییر دهد.
عبدالله ناصری میگوید: به صراحت میگویم که اکنون برگرداندن قیمت بنزین هم نمیتواند شوک بزرگی را که به جامعه وارد شده است، رفع کند و فقط استعفای روحانی میتوانست قدری جامعه را آرام و زمینه اصلاح امور را ایجاد کند. وقتی رای اعتماد به آقای روحانی داده شد، با توجه به وعدههای انتخاباتیاش، انتظاراتی از او در جامعه شکل گرفت. اما بعدها متوجه شدیم که عملکرد او با وعدههایش بسیار فاصله داشت؛ بهویژه بعد از سال ۹۶. در مورد بنزین ایشان به هر صورت یک تصمیمی گرفتند که علاوه بر نمایندگان مجلس بسیاری از کارشناسان مخالف آن بودند. روحانی بدون توجه به نظر کارشناسان این تصمیم را گرفت، در ادامه نکته مهم نحوه غلط اجرای آن و مهمتر از آن موضعگیری آقای روحانی بود که بسیار دور از خرد مدنی بود. در ادامه اعتراضهای مدنی مردم را آشوبگری عنوان کرد.
علاوه بر آن تصمیم غیرکارشناسی و غیر عالمانه، خودش را از نظر سیاسی در برابر مردم قرار داد. من معتقدم که حوادث آبان ماه در تاریخ جمهوری اسلامی نقطه عطفی بود و هم اظهارنظر آقای روحانی نسبت به اعتراضهای مردم در آبان نقطه عطفی در تاریخ سیاسی و اجتماعی شخص آقای روحانی بود.
ناصری باور دارد که مردم و اصلاحطلبان از روحانی ناامید شدهاند و این مهم بیشتر بعد از سهمیه بندی ناگهانی بنزین نمود پیدا کرد. او توضیح میدهد: اصلاحطلبان از روحانی به شرط احترام به جامعه مدنی حمایت میکردند؛ بهنحوی که از ابتدا انتظار داشتیم که مطالبات جامعه مدنی پیگیری شود.
حالا هم حوادث بعد از گرانشدن بنزین که از ابتدا ناشی از بیتدبیری دولت بود، هزینههای سنگینی را به مردم تحمیل کرد و تعدادی از معترضین و نیروهای انتظامی کشته یا مجروح شدند. بعد از اعتراض های مردمی آبانماه سرفصل جدیدی در مناسبات اصلاحطلبان با روحانی آغاز شد. روحانی دو اشتباه کرد: نخست آنکه هیچ سازوکار منطقی و مبتنی بر اطلاعرسانی در افزایش قیمت بنزین در دستور کار نداشت و دوم مطالبه و نقد و اعتراض مردم را اغتشاش و آشوب قلمداد کرد که از این اشتباهات، مردم بسیار ناراحت شدند.
این فعال سیاسی در ادامه اظهارمیکند: روحانی باید در ابتدای اعتراضها استعفا میداد تا نمک به زخم مردم پاشیده نشود و از مردم عذرخواهی کند. این حالت نهتنها به نفع مردم است که به نفع آینده شخصی روحانی هم هست.
ناصری میگوید: اگر این استعفا در همان ساعتهای ابتدایی انجام می شد و روحانی میپذیرفت که مسئولیت همه این مسائل برعهده خودش است، هم مردم خشم و غضبشان پایان میگرفت و هم آقای روحانی یک تصمیم اخلاقی و اجتماعی خوبی گرفت بود. اما این استعفا زمان طلایی داشت که ازدست رفت. در حال حاضر آقای روحانی تنها کاری که میتواند انجام دهد این است که دست به یک تحول جدی در مدیریت اجرایی کشور بزند. به این معنا که اگر نمیتواند همه کابینه را عوض کند، اما بخشی از نیروهایش را تغییر دهد. حتی اگر به صورت سمبلیک هم که شده تمام استانداران و مدیران ارشدش را در جهت خواستههای مردم تغییر دهد.
او ادامه میدهد: شاید این موارد بتواند وضعیت خودش را بهتر بکند. اما ظاهرا در نظرسنجیهایی که بعضی از کنشگران برای مرداد ۱۴۰۰ انجام دادهاند، با فاصله معناداری بعد از آقای احمدینژاد قرار گرفته است. یعنی اگر این حداقل کار را بکند که البته من در وجنات آقای روحانی نمیبینم. در سال ۹۲ همه به او میگفتند که این وزیر کشور توانایی لازم را ندارد و او را منصوب نکن و امروز دیدیم که بخشی از بیتدبیریها در نحوه اجرای گرانی بنزین به عهده همین وزیر کشور بود. این وضعیت به خاطر عملکرد اوست. اما با این حال من در وجنات آقای روحانی تصمیمات مردم شادکن و خوشایند مردم نمیبینم. تنها چیزی که به ذهنم میرسد این است که دولت را به کل عوض کند و متعاقب آن مدیران ارشدش را.
- 11
- 2