این گروه مربیان معمولا به سختی اخراج میشوند که بعد از آن نیز فرد اخراجی طلبکار و مدعی اجحاف در حق خود است. با این اوصاف در عرصه قدرت سیاسی، غلظت این غرابت بیشتر است و هیچ سیاستمداری هیچ گاه دلیلی برای کنار رفتن نمیبیند. اکنون در چنین فضایی برخی پیشنهاد استعفای حسن روحانی را مطرح کردهاند. این پیشنهاددهندگان همه از مخالفان رئیس جمهور نیستند و در میان آنها برخی از جنبه «راه حل مسئله» چنین پیشنهادی را به میان آوردهاند.
موازیکاری نهادهای قدرت، عدم استقلال کافی دولت، تشدید تقابلات شدید در میان گروههای بانفوذ و ایستادن آنها در برابر دولت، خصومت شدید با شخص حسن روحانی و حامیان اصلاحطلب او و... عملا هیچ جایی برای ادامه فعالیت دولت باقی نگذاشته است. در چنین شرایطی کنار رفتن کامل دولت میتواند به حذف این تقابلات و حذف بهانههای عدم تمرکز برای کار و فعالیت منجر شود. در حال حاضر و با وجود نقش همه نهادها در بحران فعلی، اما دولت تنها هدف اتهام و انتقاد و هجمه است و کنار رفتن رئیس جمهور، عملا فرصت اتهامزنی به دولت را از سایر مقصرین خواهد گرفت.
دولت به عنوان عامل اصلی بحران معرفی میشود، ولی در مقابل اختیارات مهمی برای تصمیمگیری - و به طور مثال مذاکره خارجی- برای حل آن را ندارد. در طرف مقابل همین وضعیت بهانه خوبی برای برخی دولتیهای متفاوت با بدنه رای دولت شده تا عملا به اعمال نفوذ جهت کسب امتیاز برای خود و نزدیکانشان بپردازند و تن به هیچ کار یا برنامه جدیدی ندهند تا کشور در تعطیلی کامل به سر برد.
استعفا اما مشخصا برای حسن روحانی کار راحتی نیست، یعنی به غیر از دلبستگی و دشواری در دل کندن از قدرت، هزینههای زیادی برای استعفادهنده در پی خواهد داشت. استعفا چه در این زمان و چه هر زمان دیگری برای یک رئیسجمهور یعنی قهر از قدرت و مجوزدهی به همه مخالفین برای حمله و حتی حذف.
دو استعفا و استیضاح قبلی در این سطح در تاریخ سیاسی بعد از انقلاب اسلامی نیز این هراس را تقویت میکند. با استعفای مهدی بازرگان -که البته به نظر میرسد تنها راه ممکن در آن روزگار بود - نهضت آزادی و جریان سیاسی متبوعش به محاق مطلق سیاسی رفتند. در مورد برکناری بنیصدر نیز از نظر سیاسی بدترین سرنوشت برای وی و اطرافیانش رقم خورد.
البته تصمیم به استعفا تماما با شخص رئیس جمهور نیست و کلیت مجموعه دولت باید امکان کنار رفتن و واگذاری قدرت و مسئولیت را به یک دولت جدید داشته باشند. اما از آنجا که وزارتخانهها و مدیران کلان دولت معمولا جزایری مستقل هستند و قانون هم چنین چیزی را پیشبینی نکرده است، نه تنها کنار نخواهند رفت که برخی از آنها از مدتها پیش و حتی برخی از ابتدا در تقلا برای ماندن در دولت آینده هستند.
مدیران دولتی هرگز در بر عهده گرفتن مشکلات سهمی را به دوش نمیگیرند و برخی هم گهگاهی علیه دولت و شخص رئیس جمهور موضع انتقادی و مخالف میگیرند. طیف منطقیتر و محاسبهگرتر مخالفین دولت، با اطلاع از همین موضوع و نمایشی بودن استعفا ترجیح میدهند رئیس جمهور تا پایان دورهاش بماند و مسئولیت امور بر گردنش باشد؛ چرا که در صورت استعفا، او نقش قهرمان خواهد گرفت و از آن طرف هم مخالفین امروزی به خوبی میدانند که بعد از روحانی هم قرار نیست هیچ تحولی اتفاق بیفتد و حکایت دولت آینده در قیاس با دولت فعلی شبیه وضعیت ضعیف و سردرگمی مجلس یازدهم به نسبت مجلس دهم خواهد بود. روحانی در حال حاضر شرایط خوبی ندارد و هیچنشانهای که به تغییری به نفع او منجر شود، نیز دیده نمیشود.
حتی اگر «جو بایدن» در آمریکا بر سر کار بیاید، دیگر هسته تصمیم گیرنده قدرت در ایران فرصت مذاکره به روحانی نخواهد داد. ضمن آن که بایدن یا هر کس دیگر نجاتبخش نخواهند بود. روحانی با استعفا و حتی افشاگری و بیان واقعیات -اگر وجود داشته باشد- هم شمایل یک قهرمان پیدا نخواهد کرد. او مدتهاست حتی برای طرفدارانش به پایان رسیده است و اکنون نمایندگان مجلس یازدهم برای عرضاندام و جبران بیکاری خود، پروژه فحاشی علیه وی را آغاز کردهاند. برخی نیز قصد دارند پرونده استیضاح حسن روحانی را بعد از توقف اجباری به جریان بیندازند. استعفا و استیضاح در صحنه سیاسی ایران و در این سطح کمی غیرممکن است. تجربههای قبلی نشان میدهد که بهویژه در اینمقطع استیضاح رئیس جمهور و حتی وزراء انجام نخواهد شد و حتی کار به سوال از رئیس جمهور نیز نمیکشد که کاملا معلوم است در آن صورت روحانی به مجلس نمیرود و بحران عمیقتر خواهد شد.
استعفا آخرین حرکت برای دولتی است که عملا دولت نیست و در سه سال گذشته کاری نتوانسته است انجام دهد و اکنون در ضعیفترین دوران خود قرار دارد. استعفا علاج وضعیت فعلی -که اگر بخواهیم با مسامحه آن را بحران نخوانیم- نیست و تنها بهانه را از جریاناتی که بعدها به هیچ کس پاسخگو نیستند و همیشه عذرموجهی دارند، در کوتاهمدت خواهد گرفت.
در یک تحلیل خوشبینانه میتوان ادعا کرد که ادامه کار روحانی و دولتش با چنین وضعیتی آخرین ضربهها را بر پیکر نیمهجان دمکراسی و مشارکت سیاسی در ایران وارد میکند و به نفع مخالفین اصلاحطلبی در معنای تاریخی و عمومی آن خواهد بود. با این وجود هیچ بعید نیست با استعفای رئیس جمهور کشور و وضعیت دمکراسی نیمبند در آن به یک مرحله غیر قابل بازگشت هدایت شود؛ اما راه چاره کدام است؟
حمله حسین شریعتمداری به طراحان استیضاح روحانی با رونمایی از پروژه «دولت بی سر»
حسین شریعتمداری، مدیر مسئول کیهان در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان«چرا «دولت بیسر» به تحلیل خود از وضعیت سیاسی کشور پرداخته است.
در بخشی از این مطلب آمده است؛
دولت بیسر (HEADLESS GOVERMENT)نام پروژهای است که آمریکا و متحدانش با هدف تنشآفرینی و ایجاد ناامنی و بیثباتی برای سه کشور ایران، لبنان و عراق تهیه کرده و اجرای آن را از چند ماه قبل کلید زدهاند. بخش اصلی این پروژه (بخوانید طرح توطئه) حذف رئیس دولت در کشور هدف است. با این تفسیر که وقتی رئیس یک دولت کناره میگیرد و یا کنار گذاشته میشود، زمینه لازم برای تنشآفرینی و برهمزدن ثبات و امنیت در آن کشور فراهم میشود.
در این حالت انتخاب رئیس دولت جدید به آسانی ممکن نیست و معمولاً با اختلافنظرها و برخورد سلیقهها همراه خواهد بود و این دقیقاً همان بیثباتی ایدهآل و شرایط مطلوبی است که دشمن برای تنشآفرینی و ایجاد ناامنی به آن نیاز دارد.
طرح توطئهآمیز «دولت بیسر» علیه جمهوری اسلامی ایران هم کلید خورد و به صحنه آمد و به یقین میتوان گفت که ایران اسلامی اصلیترین هدف آن بوده است چرا که ایران خاستگاه، اردوگاه و پشتیبان نهضت مقاومت در سراسر منطقه و جهان است. بنابراین به آسانی میتوان نتیجه گرفت توطئه یاد شده، قبل از همه روی ایران اسلامی که خاستگاه و اردوگاه اصلی مقاومت است هدفگذاری شده و به صحنه آمده باشد.اما چگونه؟
بخوانید!از چند ماه قبل یعنی دقیقاً همزمان با کلید خوردن طرح مورد اشاره از سوی دشمنان بیرونی، برخی از مدعیان اصلاحات-تاکید میشود که نه همه آنها- و غربزدگان داخلی که تا آن هنگام با همه توان و تمامقد از دولت آقای روحانی حمایت میکردند و کمترین انتقادی به ایشان و دولتشان را برنتافته و علیه منتقدان یقه چاک میدادند، بهناگاه و در یک چرخش یکصد و هشتاد درجهای دولت آقای روحانی را ناکارآمد و ناموفق در تامین خواستههای مردم معرفی کرده و خواستار استعفای ایشان شدند!
در همان حال، رسانههای فارسیزبان بیگانه که همواره با طیف یاد شده همراه و همسو بودهاند -بخوانید طیف یاد شده با آنها همسو بودهاند- نیز تغییر جهت داده و به جای دفاع از دولت، سازاستعفای رئیسجمهور را کوک کرده و در آن دمیدند..
کیهان درپایان مینویسد: اکنون و بالاخره سخنی برادرانه با طیف امیدآفرین نمایندگان متعهد و انقلابی مجلس شورای اسلامی در میان است و آن اینکه آیا تصور نکرده و یا لااقل احتمال نمیدهید که تصمیم اخیر شما عزیزان بزرگوار برای استیضاح رئیسجمهور آب ریختن ناخواسته به آسیاب توطئه «دولت بیسر» دشمن باشد؟! آیا برای پیشگیری از این نتیجه تلخ که خدای ناخواسته، حاصل کارتان به سبد دشمن ریخته شود نیز فکری کردهاید؟!
- 15
- 2