به گزارش فرارو، نیکلاس مادورو که بسیاری وی را میراث دارِ "هوگو چاوز"، رئیس جمهور سابق این کشور که به واسطه رویکردها و رویههای ضدامپریالیسیتی و به ویژه ضدآمریکایی اش شناخته میشود، میدانند، در سالهای اخیر، به انحاء مختلف سعی داشته تا به هر نحو ممکن از دامنه فشارهای جهان غرب علیه کشورش بکاهد و میدان مانور ونزوئلا را تا جای ممکن تقویت و اهرمهای در دستِ آن را نیز افزایش دهد.
با این همه، ونزوئلا در این دوران با اُفت سنگین ارزش پول ملی خود و وقوع ابرتورمی سهمگین در اقتصاد داخلیاش مواجه شده است. بحران اقتصادی ناشی از فشارها و تحریمهای غرب علیه ونزوئلا به قدری ابعاد جدی و گستردهای داشته که بسیاری از مردم این کشور در سالهای اخیر مجبور بوده اند از ارزهای خارجی نظیر دلار آمریکا، یورو و یا رئالِ برزیل در چهارچوب اقتصاد داخلی خود استفاده کنند (زیرا بسیاری از کسب و کارها به دلیل اُفت زیاد ارزش پول ملی ونزوئلا، از پذیرش آن خودداری میکردند). در عین حال، روند مهاجرت قابل توجهی نیز از ونزوئلا به کشورهای اطراف آن نظیر کلمبیا رخ داده که در قالب آن اغلب مهاجران با خروج از کشورشان سعی داشتهاند کاری بیابند و خود و یا خانواده هایشان که همچنان در ونزوئلا ماندهاند را تامین مالی کنند.
در این راستا، ونزوئلا جدا از تحمل فشارهای سنگین اقتصادی، با جنگِ سیاسی و حتی تهدیدات نظامی فراوانی نیز از سوی آمریکا و متحدان آن در منطقه علیه خود هم رو به رو بوده است. به طور خاص در سال ۲۰۱۸، دولت آمریکا از پذیرش پیروزی نیکلاس مادورو در جریان انتخابات ونزوئلا سر باز زد و "خوان گوآیدو"، چهره اصلی اپوزیسیون ونزوئلا را به عنوان رئیس جمهور موقت این کشور مورد شناسایی دیپلماتیک قرار داده است.
به بیان دیگر، ونزوئلا در سالهای اخیر بهایی به شدت سنگین را در زمینه مقاومت خود در برابر سیاستهای یک جانبه دولت آمریکا و اتحادیه اروپا پرداخت کرده است. حال اینکه میبینیم اکنون مادورو که کشورش تا حدی رو به ثبات حرکت میکند و فضای تنش زاییهای فزاینده علیه آن نیز کاهش یافته، خواهان عادیسازی روابط با آمریکا و اروپا است، تحلیل و تفسیرهای زیادی را از سوی ناظران و تحلیلگران مسائل بین المللی برانگیخته است.
از این رو، فرارو در گفتگو با "مهدی مطهرنیا"، استاد علم سیاست و کارشناس حوزه سیاست خارجی، به بررسی این سوال مهم پرداخته که علت تغییر جهت کنونی در سیاست خارجی ونزوئلا در قبال آمریکا و اروپا چیست؟
"مهدی مطهرنیا" استاد علم سیاست و تحلیلگر حوزه سیاست خارجی در پاسخ به این سوال که محرکها و مسائل اصلی که دولت ونزوئلا و شخص نیکلاس مادورو رئیس جمهور این کشور را پس از سالها مبارزه با امپریالیسم غرب و به ویژه آمریکا، به سمت ابراز تمایل جهت عادی سازی روابط با واشینگتن سوق داده اند، چیست؟ گفت: «جهان امروز، جهانِ دایناسورها نیست. جهان امروز با سرعتی بالا در حال تجربه تغییرات گوناگون است. در این چهارچوب، اگر بخواهیم در گذشته و در شخصیتها متوقف شویم، از روند تحولات و تغییرات جا میمانیم و به ناچار مجبور به پرداخت هزینهها و خسارتهای سنگین هستیم. ونزوئلا کشوری است که مجموعهای از آدمیان در آن زیست میکنند که توقع دارند مناسب با همگرایی درونی و همچنین جایگاهشان در نظام بین الملل، پیشرفت کرده و به جلو حرکت کنند.»
این استاد علم سیاست افزود: «اگر قرار باشد این مهم از سوی دولت ونزوئلا نادیده گرفته شود، هیچ شکی نیست که نیکلاس مادورو رئیس جمهور ونزئلا و دولتش با چالشهایی جدی رو به رو خواهند شد. در این فضا، مادورو میراثدارِ هوگو چاوز که هیچ، اگر میراثدارِ خودِ کارل مارکس نیز باشد و خودِ او هم به عنوان یک از بزرگان اندیشه چپ گرای مارکسیستی، لنینیستی و تروتسکی مطرح باشد، به هر تقدیر باید در دنیای امروز، در مقام و جایگاه پاسخگویی به ویژه به مردم خود قرار گیرد.»
وی گفت: «مادورو در سال ۲۰۱۸ ابقای خود در کرسی ریاست جمهوری ونزوئلا را در جریان انتخاباتی که در آن سال برگزار شد، جشن گرفت. انتخاباتی که ایالات متحده آمریکا نتیجه آن را نپذیرفت و در عین حال ۵۰ کشور دیگر جهان نیز از پذیرش نتیجه آن امتناع کردند. این دسته از کشورها، فردی با نام "خوان گوآیدو" را به عنوان رئیس جمهور موقت ونزوئلا مورد شناسایی قرار دادند و سعی در تضعیف موقعیت مادورو و نظام سیاسی ونزوئلا و به طور خاص اخراج وی از صحنه قدرت سیاسی ونزوئلا داشتند.»
مطهرنیا خاطرنشان کرد: «با این حال، اکنون ونزوئلایی که به اصطلاح میراثدارِ اندیشههای چپ است و مادورو خود نیز جایگزین چاوز است، علنا از تمایلش جهت عادی سازی روابط دیپلماتیک و اقتصادی با اروپا و آمریکا صحبت میکند. در این راستا، شخص مادورو نیز به صراحت در جریان مصاحبهای بر این سیاست صحه گذاشته و تاکید کرده که کاراکاس در اتحاذ سیاست تنش زدایی و عادی سازی روابط با اروپا و آمریکا کاملا جدی است. توجه داشته باشیم که رویِ صحبت مادورو در رابطه با آمریکا، صرفا معطوف به دولت بایدن نیست بلکه وی دولت فدرال آمریکا را مورد اشاره قرار داده و خواستار توسعه روابط با تمامی دولتهای این کشور، چه اکنون و چه در آینده است.
در عین حال ونزوئلاییها مذاکرات مختلفی را با اتحادیه اروپا نیز در دست انجام دارند و سعی در رفع اختلافات با این اتحادیه و کشورهای آن دارند. در این رابطه، این پرسش که چگونه مادورویِ میراثدار چاوز، تا این حد عملگرایی پیشه میکند که خواستار توسعه روابط با آمریکا و اروپا میشود؟، از اهمیت زیادی برخوردار میشود. باید گفت دنیای سیاست، دنیای بسیار بسیار، بی رحمی است. این دنیا، تعارفی ندارد و و در قالب آن باید توجه داشت که اکنون سیاستمدران نمیتوانند نسبت به جوامعی که نماینده آنها هستند، بیاعتنایی پیشه کنند.»
این کارشناس حوزه سیاست خارجی گفت: «رژیمهای اقتدارگرا و تمامیت خواه و عاملیتهای سیاسی در کل جهان، اکنون با هر ایدئولوژی، مرام و مسلکی که هستند، باید "کارآمدی" خود را در دوران نومدرنیته به نمایش بگذارند. اگر تفکر و جنبش اومانیسم در چندین قرن پیش، با تکیه بر عقل گرایی شکل گرفت و نظامهای سیاسی گوناگونی را فرو ریخت و ساختارهای جدیدی را ایجاد کرد، امروزه، به باور من "اومانیسمِ رهایی بخش" شکل گرفته است. به این معنا که این جنس از اومانیسم اگرچه انسان محور و عقل گرا است، با این حال، حتی در مکاتب و ایدئولوژیها نیز خود را محدود نمیکند.
آنچه که در اومانیسم رهایی بخش مطرح است، بهبود وضع زندگی و توسعه و پیشرفت در جهان امروز و آمادگی برای توسعه فزونتر در آینده است. از این منظر، دولتها باید پاسخگوی ملتهای خود باشند و هیچ چارهای غیر از این هم وجود ندارد. در این چهارچوب، نیکلاس مادورو و دولت ونزوئلا نیز از این قاعده مستثنی نیستند. اگر چیزی مادورو را مجبور میکند تا علی رغم همه میراث داری هایش از گذشته، زمینههای ارتباط و پیوند با ایالات متحده آمریکا را دوباره مرور و تجربه کند، با وجود اینکه آمریکایی لاتین به خوبی زخم آمریکا را از منظر نگرشهای چپ و مهندسی کودتاهای گوناگون از سوی واشینگتن بر تن دارد، همان مولفه ضرورت پاسخگویی فراگیر به ملت ونزوئلا است.»
مطهرنیا گفت: «توجه داشته باشیم که امروزه اقتصاد ونزوئلا فروپاشیده است. جامعه این کشور اگر خود را بازیابی نکند و در مسیر صحیح حرکت در نظم بین المللی قرار نگیرد، ملت ونزوئلا در مقایسه با شرایط کنونی، هزینههای به مراتب بیشتری را نیز باید پرداخت کنند. از سوی دیگر، دولت مادورو با سیاست جدیدش مبنی بر تمایل آن جهت عادی سازی روابط دیپلماتیک و اقتصادی با آمریکا، عملا سیاستهای خصومت آمیز این دولت (دولت آمریکا) علیه خود را نیز به چالش میکشد.»
این کارشناس حوزه سیاست خارجی تصریح کرد: «آمریکا به صورت رسمی اعلام کرده که خوان گوآیدو را به عنوان رئیس جمهور ونزوئلا به رسمیت میشناسد. در این چهارچوب، مادورو با موضع گیری اخیر خود، عملا در حال به چالش کشیدن این موضع گیری دولت آمریکا است و سعی دارد مشروعیت خود و نظام سیاسی این کشور را نیز ارتقا بخشد. در این راستا، توجه داشته باشیم که واشینگتن اکنون به ویژه در دولت بایدن و مخصوصا در رابطه با کشورهایی نظیر ونزوئلا و ایران، پرونده "حقوق بشر" را برجستهتر ساخته است.»
مهدی مطهرنیا در پایان گفت: «اکنون اگر آمریکا، مادورو و دولتش را بپذیرد، با پرسشهایی جدی در این زمینه (مسائل حقوق بشری) رو به رو خواهد شد. از این رو، به نظر میرسد که آمریکاییها در قالب معادله جدیدی که دولت ونزوئلا تعریف کرده، عملا به چالش کشیده شده اند. از یک طرف باید ملت ونزوئلا را حفظ کنند و جایگاه خود در قالب معادله حقوق بشر را نادیده نینگارند. از طرف دیگر، نباید فرصت ناشی از رویکرد نیکلاس مادورو و دولت ونزوئلا را نیز نادیده بگیرند؛ بنابراین به احتمال فراوان آمریکاییها تلاش خواهند کرد تا به صورت محتاطانه، زمینههایی را فراهم کنند که در عین حال که مادورو را قبول نمیکنند، بسترهای مناسبی جهت نفوذ بیشتر خود به ویژه از کانال اروپا در ونزوئلا و ساختارهای سیاسی و اقتصادی آن پیدا کنند.»
- 12
- 3
کاربر مهمان
۱۴۰۱/۱۰/۲۰ - ۲۳:۱۷
Permalink