
به گزارش شرق، هرچند اظهارات منسوب به امیر قطر درباره روابط دوحه با کشورهای منطقه و آمریکا و بهویژه اظهارات او درباره ایران، حزبالله، حماس و... بلافاصله تکذیب شد؛ اما این تکذیب نتوانست خشم کشورهای عرب به رهبری عربستان سعودی را کاهش دهد و باعث نشد آن را به فراموشی بسپارند.
دولت قطر تأکید وافری دارد که بگوید این اظهارات بیان نشده و کسانی با هککردن سایت خبرگزاری رسمی این کشور چنین اظهاراتی را از زبان اميرقطر بیان کردهاند؛ اما همه این ترفندها و تدبیرها مانع آن نشد که تعدادی از کشورهای عرب شبکه الجزیره را فیلتر کرده یا در رسانههای مکتوب و غیرمکتوب خود دولت قطر را متهم به ایجاد «شکاف» در بین امت عرب و «خنجرزدن از پشت» کنند.
در این اظهارات به نقل از امیر قطر گفته شده بود. او برای مثال وجود پایگاه «العدید» آمریکا در کشورش را موجب حمایت کشور از طمعورزی برخی کشورهای همسایه (منظور عربستان سعودی) توصیف و درباره تهران نیز گفته بود «ایران وزنه مهمی در منطقه و در جهان اسلام است و نمیتوان آن را نادیده گرفت و قطر روابط جدی خود با آمریکا و ایران را همزمان حفظ میکند». طبق این نظر، امیر قطر گفته بود: «صلاح نیست تنشها با ایران بالا بگیرد، بهویژه که ایران قدرت بزرگی و ضامن ثبات در منطقه است».
این اظهارات بلافاصله تکذیب شد؛ اما سخنان چندان غریبی نبود و حاکمان قطر پیش از این نیز بارها به تناسب از اینگونه حرفها زده بودند. اما انفجاری که در پی انتشار این اظهارات به وقوع پیوست، بهدلیل آن بود که سخنان امیر قطر بلافاصله دو روز بعد از برپایی کنفرانس پرهزینه سران کشورهای عرب و اسلامی در ریاض بیان میشد.
کنفرانسی که درست در جهت عکس این حرفها میخواست از یک سو عربستان را رهبر کشورهای عرب معرفی کند و از سوی دیگر بهجای اسرائیل خطر ایران را خطر عمده منطقه وانمود كند. کنفرانسی که به اعتقاد ناظران بیشتر جنبههای نمایشی داشت و به گفته محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران، تنها خاصیتش این بود که «ترامپ آمد و عربستان را دوشید و رفت!».
بیتردید اگر امیر قطر و سایر مقامات این کشور بارها نیز این سخنان را تکذیب کند یا سازمانها، گروهها و حتی کشورهایی را مقصر معرفی کند، اثری نخواهد داشت، زیرا این سخنان ادامه مواضع قطر در سالهای گذشته بوده است. دولت قطر سالها با عربستان سعودی اختلاف داشت و ادامه این اختلافها همچنان پابرجاست. تأکید امیر قطر بر پایگاه العدید و مصونماندن از تجاوز همسایگان نیز اشارهای جز به دستدرازیهای تاریخی عربستان سعودی به کشورهای منطقه از جمله قطر ندارد. شبکههای الجزیره و العربیه نماد دیگری از این اختلافات است که بهویژه هرگز پادشاهان عربستان از این شبکه دل خوشی نداشتهاند.
قطر هرچند در کنفرانس ریاض جزء کشورهای شرکتکنندهای بود که بهاصطلاح به بیانیه ریاض رأی دادند و در آن بیانیه سازمانها و گروههایی مانند حماس، حزبالله و اخوانالمسلمین جزء گروههای تروریستی معرفی میشدند؛ اما هرگز دوحه بهطور جدی این بندها را قبول نداشت و تصویری جنجالی نیز که از امیر جوان قطر با دونالد ترامپ و آن دمپایی در رسانهها پخش شد نشان میداد گویی امیر قطر به یک تفریح یا یک استراحت کوتاه آمده و حضور در کنفرانس برایش چندان اهمیتی نداشته است.
در زمانِ برگزاری کنفرانس نیز نشریات قطری نوشتند حماس یک گروه تروریستی نیست یا اخوانالمسلمین را نمیتوان یک گروه تروریستی به شمار آورد. موضع قطر درباره حماس روشن است و هماکنون بالاترین مقامات این جنبش در دوحه زندگی میکنند. درباره اخوانالمسلمین نیز این موضوع کاملا آشکار است و دولت قطر هنوز کودتای نظامیان علیه محمد مرسی را قبول ندارد و بعد از چهار سال هنوز نتوانسته است روابط خود را با قاهره عادی کند. قطر یکی از کشورهای مهمی بود که از جنبشهای موسوم به بهار عربی حمایت کرد و این موضع درست در نقطه مقابل عربستان سعودی قرار داشت.
قطر در موضوع سوریه نیز نتوانست با عربستان سعودی یک همکاری مشترک علیه دولت بشار اسد را پیش برد. مجموع این رویکردها نشان میدهد سخنان منسوب به امیر قطر- با وجود تکذیب- یک اختلاف ریشهدار و قدیمی را از نو آنهم در شرایطی حساس احیا کرده است. بیتردید این اتفاق به نفع جمهوری اسلامی ایران است و نشان میدهد ائتلاف تازهتشکیلشده از سوی ریاض تا چه حد توخالی و بدون بنیاد است.
بدیهی است چنین ائتلافی نه قادر خواهد بود جلوی تروریسم را بگیرد و نه قادر خواهد بود جلوی نفوذ ایران در منطقه را سد کند. بااینحال نباید فریب بعضی سوءتعبیرها و سوءبرداشتها را خورد و همانطور که عبدالله نوری در یادداشتی- که چند روز پیش در «شرق» چاپ شد- توضیح داد باید به هوش بود و از این فرصتها استفاده کرد. باید کوشید با قطر ارتباط قویتری برقرار کرد و هرگز نیز فراموش نکرد که قطر همیشه یک دولت «ابنالوقت» در عرصه بینالمللی بوده است.
درهمینحال میتوان با سایر دولتهای مهم عرب از جمله مصر ارتباط خوبی برقرار کرد. میدانیم که عربستان سعودی با قاهره نیز اختلافاتی جدی دارد و هرچند سعی میکند این اختلافات را لاپوشانی کند؛ اما هنوز قادر به رفع و حل آنها نشده است. در پایان شایان ذکر است که شخصیتی مانند عبدالله نوری یکی از آن کسانی است که در غیاب هاشمیرفسنجانی میتواند کانالهای ارتباطی خوبی با جناح بهاصطلاح کبوترها در عربستان برقرار کند، زیرا از گذشته مراودات خوبی با نایف بن عبدالعزیز، پدر مرحوم این خانواده داشت.
محمدعلی عسگری
- 15
- 2