
با آغاز کار دونالد ترامپ بهعنوان رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا، این عکسهای رسمی کاخ سفید نبودند که در افکار عمومی بیشترین توجهها را به خود جلب کردند. بلکه عکسهای مطبوعاتی از مراسم تحلیف او و مقایسهشان با مراسم تحلیف باراک اوباما بودند که از همان ابتدا راه جنجالها را باز کردند. هفتهها گذشتند و در گزارشهای مختلف، رسانهها به این میپرداختند که ترامپ به شیلا کریگهد، عکاس تازهاش، اجازه نمیدهد عکسهایش را منتشر کند و عکسهایی را که او در شبکههای اجتماعی خود و کاخ سفید استفاده میکند، دیگر کارکنان کاخ سفید گرفتهاند.
سرانجام بعد از ۵۰ روز از آغاز ریاستجمهوری، زمانی که کریگهد نخستین مجموعه عکسش را منتشر کرد، متخصصان اهل فن او را عکاسی خستهکننده و غیرمنعطف نامیدند که یا توانایی ندارد یا نمیخواهد از رئیس جمهوری عکسهای خوبی بگیرد.اما نظر منتقدان چندان هم حسابشده نبود، زیرا کریگهد و تیمش به نسبت پیت سوزا که از دو دوره ریاستجمهوری عکاسی کرده بود و دسترسی فوقالعادهای به اوباما داشت، عکسهای کمتری در حساب فیلکر کاخ سفید منتشر کردهاند (اخیراً سوزا عکسهایی از دوران ریاستجمهوری اوباما منتشر کرده تا نشان بدهد که او رئیس جمهوری بهتری نسبت به ترامپ بوده است). ضمن آنکه کریگهد خودش هم در هیچ مصاحبهای شرکت نکرده است. ما با کریگهد که پیش از این از سیاستمداران جمهوریخواه متعددی عکاسی کرده، درباره سابقه و راه و روشی که برای نزدیکی به رئیس جمهوری در نظر گرفته مصاحبه کردهایم. همچنین او به انتقادات درباره محدودیت دسترسیاش به ترامپ، هم پاسخ داده است:
کمی درباره گذشتهات بگو. چطور به عکاسی علاقهمند شدی؟
شیلا کریگهد: پیشینه عکاسی من به شغل خانوادگیمان برمیگردد، چون خانوادهام در کنتیکت، جایی که بزرگ شدهام، لابراتوار عکاسی داشتند. همانطور که به کالج میرفتم و زندگیام را میگذراندم، فهمیدم دوست دارم شغلی داشته باشم که به خاطرش مدام در سفر باشم و در هتلهای مختلف زندگی و البته عکاسی کنم. بعد از کالج عکاس فریلنس بوستون گلاب، آسوشیتدپرس و گتی ایمیجز شدم. بعد از آن، از دوستان و همکارانم خواستم که اگر شغلی در منطقه دیسی سراغ دارند، باخبرم کنند و بعد به واشنگتن دیسی آمدم.
... و از آنجا بود که عکاسی از سیاستمداران را آغاز کردی؟ که اتفاقاً بیشترشان هم جمهوریخواه هستند. چطور این اتفاق افتاد؟
در سال ۲۰۰۵، من تحت نظر دیوید بوهرر، عکاس دیک چنی، معاون رئیس جمهوری کار میکردم. چهار ماه پس از شروع کارم یکی از عکاسها مرخصی زایمان گرفت و تیم را ترک کرد. بعد من رزومهام را برای عکاس جرج بوش فرستادم و عکاس لارا بوش شدم. این اتفاق تغییر خیلی بزرگی برای من بود، اصلاً نمیدانستم انتظار چهچیزی را داشته باشم. من به طور فزاینده بهعنوان یک عکاس در آن موقعیت رشد کردم. که بر حسب اتفاق اغلب کسانی که عکاس آنها شدم،جمهوریخواه بودند. اما در آن زمان به این فکر نمیکردم که تمام سیاستمدارانی که با آنها همکاری میکنم جمهوریخواه هستند.
آیا همین اعتماد باعث همکاری تو و رئیس جمهوری ترامپ شد؟ برخی گفتهاند که از عکسهایت پیداست دسترسی چندانی به رئیس جمهوری نداری. فکر میکنی او به تو اعتماد دارد؟
برای هر دوی ما مسأله این است که به همان اندازه که من از مشتریام شناخت پیدا میکنم، طرف مقابل هم من را بهعنوان عکاس بشناسد. این سطحی از اعتماد است که باید با یکدیگر به آن برسیم. این باعث رسیدن به سطحی از راحتی و دسترسی میشود. حالا در موقعیتی که من و رئیس جمهوری شناخت قبلیای از هم نداشتیم، در طول فراخوان تبلیغاتیاش رابطهای بینمان وجود نداشت، یا با یکدیگر همکاری نکرده بودیم، مدت زمان بیشتری طول میکشد تا این فضای اعتماد و راحتی شکل بگیرد و او من را به فضای شخصیاش دعوت کند. هنوز این اتفاق نیفتاده است. او در ماه اول شروع همکاری، به من میگفت: «چرا اینجایی؟» یا «اینجا چه کار میکنی؟»
ونیتیفیر چندی پیش در گزارشی نوشته بود که عکاس ترامپ برای اینکه او در عکسها ظاهر بهتری داشته باشد، با خود چارپایه حمل میکند.
سالهاست که من از چارپایه استفاده میکنم. من قد کوتاهی دارم، به همین دلیل زمانی که با خانم بوش کار میکردم برای اینکه زاویه عکسهایم بهتر شود از چارپایه استفاده میکردم تا کمی بالاتر بروم. بنابراین من نه از پایین به بالا، بلکه از بالا به پایین عکاسی میکنم. بعد هم چارپایهام را با خودم به کاخ سفید آوردم چون قد رئیس جمهوری ۱۸۲ سانتیمتر است و قد من ۱۵۸ سانتیمتر. بنابراین از چارپایه استفاده میکنم تا قدم به اندازه طبیعی برسد، تازه آن بالا هوا هم خیلی بهتر است (میخندد).
عکاسی از دونالد ترامپ و عکاسی از لارا بوش چقدر متفاوت است؟
او به دلایل زیادی شخص متفاوتی است. عکاسی برای خانم بوش مسلتزم زمان است، اما او من را به حریم خصوصیاش راه میداد تا از میهمانیهای چای و ناهار با دوستان و همکارانش عکاسی کنم. من هم گاهی در این موقعیتها عکاسی میکردم و گاهی هم نمیکردم. یادم میآید یک روزی در هواپیمای شخصی او، هشت نفر بودیم و او داشت برایمان از نخستین قرارش با رئیس جمهوری میگفت. من با دوربینم نشسته بودم، اما آن لحظه تصمیم گرفتم که عکاسی نکنم. اما اکنون در همکاری با رئیسجمهوری، روابطم حرفهایتر است. او با من راحت است، گاهی سر برمیگرداند تا مطمئن شود من آنجا حضور دارم، وقتی آماده عکاسی است به دنبالم میگردد. ما اکنون گفتوگوهای صادقانهای با یکدیگر داریم، اما بعید میدانم که به این زودی درباره نخستین قرار خود با همسرش صحبتی کند.از تو انتقاد میکنند که نسبت به دورههای قبلی کاریات، کمتر عکس منتشر میکنی.
عکسهای زیادی از لحظات خصوصی رئیس جمهوری وجود دارد که او دوست دارد مانند هر عکس خانوادگی دیگری در آرشیو خصوصیاش نگه دارد. گاهی از او میپرسم: «میتوانم این عکس را در وبسایتمان بگذارم؟» گاهی میگوید بگذار و گاهی هم نه.
میتوانی بیشتر درباره کار کردن با ترامپ برایم بگویی؟ ارتباطتان الان چگونه است؟
اول اینکه من او را بهعنوان یک انسان میبینم نه رئیسجمهوری. او دوست دارد آدمها را به اوال آفیس (دفتر رئیس جمهوری امریکا) بیاورد و درباره تاریخچه آنجا برای آنها توضیح بدهد. بنابراین اغلب مواقع من را خبر میکند تا این لحظهها را ثبت کنم.
پس قبل از آنکه عکسها را منتشر کنی، رئیس جمهوری آنها را میبیند؟
اغلب مواقع خودم عکسها را نشانش میدهم. من روی عکسها خیلی کار میکردم، او دوست داشت که ببیند هر بار با عکسش چه کردهام. حالا در کل ۴ عکاس هستیم. تیمی واقعاً قوی که با سابقههای عکاسی مد، نظامی و سیاسی دور هم جمع شدهایم.
عکاسی کردن از او هنگامی که در سفر خارجی است، چگونه است؟ رفتار او با مواقعی که در داخل کشور است تفاوت دارد؟
زمانی که در عربستان سعودی بودیم، او سفر پرمشغلهای داشت. لحظههای رودرروی بسیاری با رهبران خارجی داشت. من فکر میکنم ملاقات شخصی با آدمها برای کار ما خیلی خوب است. روزها طولانی بودند و موقعیتهای عکاسی در آن دوره متمرکز شده بودند و ما هم تلاش میکردیم نهایت استفاده را بکنیم. اما در آن سفر من بهعنوان ناظری نزدیک به ماجرا، فهمیدم که لحظه ملاقات رئیس جمهوری با پادشاه عربستان خیلی شخصی بود. آنها نه بهعنوان رهبران سیاسی بلکه بهعنوان دو انسان خیلی به هم نزدیک شده بودند.
این روزها اخبار خیلی بدی درباره رئیس جمهوری به گوش میرسد، از سیاستهایش گرفته تا ناتوانیهایش در انجام دادن آنها. این چه تأثیری روی کار تو دارد؟
مردم میتوانند عاشق او باشند یا از او متنفر باشند. من فقط تلاش میکنم که در لحظههای مختلف عکسهای خوبی از او بگیرم. من از کارم یک چیز یاد گرفتهام و آن اینکه اگر داخل اتاقی باشم، واقعاً لازم است بدانم چه خبر است؟ من یک عکاس مستند هستم. من تلاش میکنم که او را در بهترین و صادقانهترین وضعیت به تصویر بکشم.
- 9
- 5