اعلام کنارهگیری رایان، علاوه بر اینکه نشانهای از مشکلات جمهوریخواهان در انتخابات ۲۰۱۸ است، ممکن است تشدیدکننده آنها هم باشد
پل رایان، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا که خود نمایندهای از ایالت ویسکانسین است، هفته گذشته اعلام کرد در انتخابات امسال کنگره شرکت نخواهد کرد. رایان در توضیح رسمی علت این کنارهگیری گفت میخواهد زمان بیشتری را با خانوادهاش بگذراند. او به این ترتیب هم ریاست این مجلس را واگذار میکند و هم کرسی خودش را. سوال اینجاست که به چه کسی؟ رایان تا اینجا از کوین مککارتی برای جانشینی خودش در مجلس حمایت کرده.
کوین مککارتی از جمهوریخواهان ایالت آبی کالیفرنیاست و فعلاً ریاست جناح اکثریت جمهوریخواه در مجلس را در اختیار دارد و عملاً نفر دوم جمهوریخواهان در کنگره، بعد از رایانِ رئیس است. توصیه رایان برای انتخاب جانشین خودش بر این اساس است که با در اختیار داشتن کنگره، باز جمهوریخواهان هستند که باید جانشین رایان را انتخاب کنند و مککارتی که پیشتر سمت ریاست را رد کرده بود، هم جایگاه خوبی بین جمهوریخواهان کنگره دارد و هم با رئیسجمهور غیرمعمولی ایالات متحده رابطه مناسبی دارد؛ اما سوال اینجاست که آیا زمانی که بناست جانشین رایان انتخاب شود، مجلس نمایندگان همچنان در اختیار جمهوریخواهان است؟ یا به عبارت دیگر، آیا رایان با اعلام کناررفتنش از سمت ریاست، روغن ریخته اکثریت را نذر امامزادههای خانوادهاش کرده است؟
پل رایان، شاید بزرگترین صاحب کرسی جمهوریخواه در کنگره باشد که از قطار پیاده میشود، اما به هیچ وجه اولین آنها نیست. تا اینجا، ۳ یا احتمالاً ۴ نفر از سناتورهای جمهوریخواه و ۲۵ نفر از جمهوریخواهان مجلس نمایندگان در فهرست اعضایی از کنگره هستند که بدون اینکه اعلام شرکت در انتخابات دیگری کرده باشند در انتخابات نوامبر روی برگههای رای نیستند. کسانی مثل سناتور اورین هچ از ایالت یوتا، دلایل موجهی برای اعلام بازنشستگی دارند.
همین طور مثل سناتور جان مککین از آریزونا، نفر احتمالاً چهارم از سنا که به دلیل سرطان پیشرفته مغزی، چندماهی است دیگر حضور مستمر در سنا نیز ندارد. این تعداد در مقایسه با نمونههای تاریخی آمار بالایی است. جهتگیری سیاسی و مواضع بعضی از این نمایندگان، مانند سناتور جف فلیک و سناتور باب کورکر نشان میدهد، دلایل لااقل بخشی از این کنارهگیریها ریشه در جو سیاسی امروز ایالات متحده دارد:
ریسک شکستی ناامیدکننده در انتخابات برای آنها بیشتر از پاداش حفظ کرسی شده است؛ به عبارت دیگر، چشمانداز جمهوریخواهان در انتخابات پایان امسال به نحوی است که باعث میشود، برخی از آنها ترجیح دهند از این صحنه به دور باشند، چیزی شبیه انصراف محمدرضا باهنر، عضو هیئت رئیسه مجلس نهم از شرکت در انتخاباتی که در آن اصولگراهای تهران یک کرسی هم به دست نیاوردند.
نمونه رایان از یک نظر با دیگران متفاوت است: کنارهگیری او، علاوه بر اینکه نشانهای از مشکلات جمهوریخواهان است، ممکن است تشدیدکننده آنها هم باشد. با مرور چند نکته درباره سابقه رایان و کنارهگیری او میتوان نگاه واضحتری به وضعیت جمهوریخواهان در مسیر انتخابات نوامبر ۲۰۱۸ داشت.
۱. قفل هنوز ماندگار فراکسیون آزادی روی مجلس نمایندگان
موضوعی که رئیس قبلی مجلس را هم از ادامه حضور در کپیتول هیل پشیمان کرد. گروهی از نمایندگان جمهوریخواه که به هیچ وجه حاضر به مصالحه بر سر چیزی نیستند، نه با دمکراتها و نه با دیگر جمهوریخواهان، احتمال بهنتیجهرسیدن بسیاری از پروژههای احتمالی جمهوریخواهان در مجلس را کم میکنند و این یعنی طرحهای جمهوریخواهی که به مجلس میآیند و رئیس در گذراندن آنها ناکام میماند. علاوهبر نامطلوبیت بدیهی ناکامی قابل پیشبینی برای هر جایگاه مدیریتی، این وضعیت پرونده سیاسی رئیس را هم خراب میکند. اگر به آوازخواندن و خوشحالی جان بینر زمان اعلام استعفایش از این سمت نگاه کنیم، به نظر بسیارآزاردهنده نیز هست! اما ماجرا ابعاد جدیتری هم دارد.
۲. در دوره ترامپیسم، رایان کار دیگری برای انجام ندارد
زمانی که دونالد ترامپ با اتخاذ رویکردها و راهبردهایی پیروز انتخابات ریاستجمهوری شد که تفاوتهایی با مواضع بخشهایی از جناح جمهوریخواه داشت، عملاً سه راه پیش روی آن گروه از جمهوریخواهان کنگره قرار گرفت که همراهی ایدئولوژیک با او نداشتند: راه اول اینکه بر مواضع خود پافشاری کنند و در مقابل ترامپ به طور علنی بایستند. در مقابل ریسک واکنش هواداران ترامپ و شاید شکست در انتخابات اولیه را بپذیرند؛ راه دوم، در موضع همراهی را لااقل عدممخالفت با او قرار بگیرند و سعی کنند از این راه، مسیر حرکت او را کنترل کنند و همزمان از فرصت حضور او در کاخ سفید و اکثریت در کنگره برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنند، البته با این کار از مواضع اساسی و سوابق خود فاصله بگیرند؛
راه سوم هم اینکه در میانه و با چراغ خاموش پیش بروند. بعضی جمهوریخواهان هم که راه دوم یا سوم را برگزیده بودند، در نهایت گزینه انصراف را انتخاب کردند تا با خیال راحت به سراغ راه اول بروند. رایان اما به نظر مسیر دوم را برگزید. او که در دوران انتخابات اولیه یکبار اظهارنظر ترامپ درباره قاضی مکزیکی را مثال بارزی از نژادپرستی خوانده بود و در زمانی که نامزدی او قطعی شده بود تا مدتها از اعلام حمایت از او سر باز زد، در دوران ریاستجمهوری تا تظاهر به نشنیدن حرفهای ترامپ پیش رفت. در مقابل، او توانست رئیس مجلس باشد که یکی از آرزوهای قدیمی جمهوریخواهان، یعنی تغییر در نظام مالیاتی را از تصویب میگذراند.
اما با مشخصشدن سرنوشت یکی دو پرونده قدیمی دیگر، مانند تغییر سیستم خدمات درمانی از یک سو و محکمترشدن دستان ترامپ روی فرمان با کنارزدن مشاوران و وزیران زاویهدارش از سوی دیگر، به نظر میرسد رایان دیگر برنامهای برای بهنتیجهرساندن در دوران ترامپ ندارد و لزومی نمیبیند پرداخت هزینهها را ادامه دهد.
۳. پیشرفت پروندهها علیه ترامپ، شرایط نامطلوبی برای رهبری مجلس ایجاد میکند
پروندههای روسیه، استورمی دنیلز و دیگران، مایکل کوهن و... هر کدام میتواند رهبران جمهوریخواه در کنگره را در شرایط نامطلوبی قرار دهد. اگر کار به افزایش فشار عمومی برای آغاز فرایند استیضاح برسد، جمهوریخواهان کنگره در منگنه قرار خواهند گرفت: آغاز استیضاح بخشی از رایدهندگانشان را خشمگین میکند و خودداری از آن بخش دیگری را. هر دو حالت برای جناح مقابل انگیزه ایجاد خواهد کرد. حتی بعد از شروع فرایند استیضاح نیز اوضاع مجلس به هم ریخته خواهد بود. زیاد هستند کسانی که مانند فراکسیون آزادی حاضر به تغییر موضع نباشند، برخی به دلیل فشار از حوزه انتخابیه. هر چه ماجرا طولانیتر شود احتمال دردسرآفرینی ترامپ و قفل در کنگره بیشتر میشود. طبیعی است که رایان مایل نیست رئیس چنین وضعیتی باشد. شاید مجبور هم نیست.
۴. چشمانداز جمهوریخواهان در انتخابات نوامبر، روبهتاریکی میرود
نکتهای که از نکتههای دیگر بسیار با اهمیتتر است، وضعیت جمهوریخواهان در آستانه ورود به انتخابات ۲۰۱۸ کنگره است که باید انصراف رایان از آن را از دو جنبه دید.
از جنبه تاثیرگذاری انتخابات بر تصمیم رایان، میتوان نتیجه گرفت که به همه دلایلی که در بالا ذکر شد و دلایل دیگر، کرسی جمهوریخواه در مجلس چندان جایگاه رشکبرانگیزی نباشد. به عبارتی ممکن است رایان و بعضی دیگران به این نتیجه برسند که ماندن در این کنگره در دوران ترامپ، هزینههای احتمالی جدی بر آینده سیاسی آنها تحمیل خواهد کرد. همین حالا بسیاری از ناظران معتقدند رایان در همین یکسال و چند روز، با موضع ضعیفی که به عنوان رئیس مجلس داشته، وجهه خود را خدشهدار کرده است.
به جز این، احتمال شکست جمهوریخواهان در انتخابات روبهافزایش است. همان طور که پیشتر اشاره شد، در بسیاری حوزههای انتخابیه، موضع همراهی با ترامپ باعث پایینآمدن شانس پیروزی در انتخابات اصلی میشود و مخالفت در مقابل او، ریسک مواجهه با رقیب ترامپیست در انتخابات اولیه را بالا میبرد، چیزی شبیه موج تیپارتی. هر دوی اینها ضربهای به رزومه سیاسی خواهد بود.
همین حالا در نظرسنجیها دمکراتها وضعیت بهتری از جمهوریخواهان دارند و روند اتفاقات پیش رو نشان میدهد احتمال بدترشدن اوضاع برای قرمزها بیشتر است. مالر هنوز کارهای زیادی میتواند بکند، اما شاید استورمی دنیلز، کوشنر یا کوهن در این بین از او سریعتر به ترامپ و بهتبع او به جمهوریخواهان ضربه بزنند. تا همین جا هم در یکی دو انتخابات ویژه جمهوریخواهان کرسیهای عجیبی را از دست دادهاند، مثل کرسی آلاباما که بعد از چند دهه به یک دمکرات تحویل داده شد.
تا همین چند روز پیش، نگاه واقعگرایانه به ترکیب مجلس نمایندگان و کرسیهای پای صندوق در انتخابات این دوره سنا به این نتیجه میرسید که دمکراتها ممکن است مجلس نمایندگان را از جمهوریخواهان بگیرند اما پیروزی در سنا برای آنها بعید خواهد بود؛ اما مروری بر نظرسنجیها و وضعیت کرسیها نشان میدهد حتی سنا نیز دیگر برای جمهوریخواهان در امان نیست. نکته اینجاست که نمایندگان مجلس و سنا احتمالاً به تحلیلها و نظرسنجیهای داخلی بیشتری از ما نیز دسترسی دارند. تصمیم کسانی مثل رایان به کنارکشیدن، بدون اینکه آن تحلیلها را در دسترس ما بگذارد به ما میگوید آنچه آنها دیدهاند به اندازه کافی ناخوشایند بوده که آنها را به انصراف قانع کند؛ البته فقط ما نیستیم که میشنویم.
اینجاست که تصمیم رایان در یک چرخه خود به عاملی مضاعف برای افت شانس جمهوریخواهان در انتخابات تبدیل میشود. کنارهگیری کسی مثل رایان که هم سمت مهمی را در اختیار دارد و هم قاعدتاً باید کرسی نسبتاً امنی داشته باشد، به دیگر اعضای کنگره، جمهوریخواهانی که مایل به شرکت در انتخابات هستند، حامیان مالی و رایدهندگان پیامهای مهم و مشخصی مخابره میکند.
دیگر اعضای کنگره که در شرکت یا عدمشرکت در انتخابات مردد باشند، با دیدن کنارهگیری کسی که بناست جایگاهی نسبتاً مستحکم و مطلوب داشته باشد، شاید در تصمیمگیری برای کنارکشیدن مصممتر شوند. کنارکشیدن در چنین وضعیتی تصمیم چندان سختی نیست وقتی «پل رایان» هم آن را به تقابل با آنچه میآید ترجیح میدهد.
تمام انتخابات نامزدهای تکراری هم نیستند. در کرسیهایی که در اختیار دمکراتها هستند یا در همین کرسیهای بازنشسته، باید سیاستمدارانی جدید که احتمالاً در سطوح پایینتری هستند، وارد شوند و کار را تحویل بگیرند. آشوبی که در حزب جمهوریخواه ترسیم میشود میتواند باعث شود این تازهواردهای احتمالی عطای شانس کسب کرسی را به لقای حفظ آبرو و رزومه ببخشند و روی سکوها بمانند.
حامیان مالی هم وضعیت مشابهی دارند. از نظر محاسبات سیاسی، هر چه شانس پیروزی کمتر باشد، انگیزه سرمایهداران برای سرمایهگذاری روی کرسیها کمتر میشود. همین طور کاهش کیفیت نامزدها با انصراف باسابقهها و امتناع تازهواردهای آیندهدار روی این حمایت مالی تاثیر منفی خود را میگذارد. بسیاری از کسانی که وارد صحنه حمایت مالی میشود، مثل خود ترامپ یکی دو دهه پیش، این کار را میکنند تا با پیروزی نامزد، بعدها بتوانند از او استفاده کنند. اگر شانس پیروزی کم شود، ثروتمندانی که انگیزههای ایدئولوژیک کمتری دارند، از جمهوریخواهان فاصله میگیرند.
و بالاخره برای رایدهندگان، تحقیقات سیاسی و روانشناسی هر دو نشان دادهاند، برخلاف آنچه با محاسبات منطقی میتوان انتظار داشت، تصویر شانس بالای پیروزی، انگیزه شرکت در انتخابات را بالا میبرد و برعکس. به عبارتی، ناظر بیرونی ممکن است تصور کند که با پایینآمدن احتمال پیروزی، حامیان نامزد مصممتر میشوند پای صندوق بیایند؛ اما در عمل، «حضور در تیم پیروز» از انگیزههای مهم پای صندوق رفتن است. برگزاری میتینگهای انتخاباتی در استادیومها یا انتشار ویدئوهایی از جمعیت هوادار به همین دلیل انجام میشود، مخاطب تصویری از پیروزی میبیند و انگیزه پیدا میکند وارد صحنه شود.
اخبار مربوط به بازنشستگیها و انصرافهای نمایندگان بهخودیخود، در کنار سایر اخبار منفی از حزب جمهوریخواه، به اندازه کافی ناخوشایند بود. حال، رایدهنده جمهوریخواهی را تصور کنید که میبیند یکی از چهرههای بالانشین و برجسته جمهوریخواه که سابقه حضور روی بلیط ریاستجمهوری را هم دارد و دائما از گزینههای نامزدی ریاستجمهوری است، آماده شده تا از کشتی بیرون پبرد.
روحاله نخعی
- 15
- 4