'جان پودستا' رئیس تیم انتخاباتی 'هیلاری کلینتون' و بنیانگذار مرکز 'آمریکن پروگرس' و 'برایان کاتولیس' از کارشناسان این مرکز در این دیروز (سه شنبه) در آغاز تفسیری در این روزنامه نوشتند: روال کار دولتهای آمریکا از آغاز تا به امروز بر این منوال بوده است که تمام جنگ هایی که قوای نظامی آمریکا در آنها شرکت دارد در معرض بحث عمومی گذاشته می شد، اما این بار در دولت 'ترامپ'، فورانی از عملیاتهای نظامی آمریکا بطور خزنده در خاورمیانه به جریان افتاده است و سلاحهایی هم در همین منطقه فروخته می شود، بدون آنکه سر و صدای آن بلند شود.
این دو در ادامه تفسیر خود افزودند: سرنگون شدن یک فروند هواپیمای جنگی سوریه در روز یکشنبه این هفته به دست یک فروند جت F/A-18 آمریکا و نیز حمله ماه گذشته به نیروهای شبه نظامی طرفدار رژیم 'بشار اسد' در سوریه، از مصادیق این حرکت خزنده نظامی آمریکا در منطقه خاورمیانه است.
شگفتی موضوع در این است که نه تنها این عملیاتها در خفای کامل انجام می شود، بلکه هیچ استراتژی منسجمی هم برایش تعریف نشده است و افکار عمومی آمریکا کاملا از آن بی اطلاع است.
آمریکا پیش از این هم در عراق در سال ۲۰۰۷ در دولت 'جرج بوش' و در افغانستان در دولت 'باراک اوباما' در سال ۲۰۱۰، شاهد طرح افزایش نیرو در این دو میدان رزم بوده است. اما آن دو مورد با این موردی که الآن در دولت ترامپ رخی می دهد، کاملا متمایز است.
این برنامه دولت ترامپ برای خیزش عملیاتهای نظامی آمریکا در خاورمیانه مطلقا به بحث افکار عمومی گذارده نشده است و اصلا مشخص نیست که این شیوه چه خطراتی را متوجه دیپلماسی و سایر ابزارهای قدرت ملی کشور خواهد ساخت که برای حفظ و حراست از کشور لازمند.
البته طرح افزایش عملیاتهای نظامی دولت ترامپ بِدین معنا نیست که صدها هزار سرباز آمریکایی شهرهای بزرگ کشورهای درگیر جنگ را اشغال خواهند کرد؛ بلکه این طرح فقط بر افزایش حضور نظامی بخصوص افزایش حضور 'نیروهای عملیاتهای ویژه' دلالت دارد. البته همین موضوع هم چندان شفاف نیست.
دولت ترامپ در پنج ماهی که روی کار آمده است، در میدان های متفاوت رزم عراق، سوریه، یمن و سومالی، نیروهای آمریکایی را تا مرز خط مقدم جبهه به پیش برده است.
ترامپ در افغانستان تمام مسئولیت را بر عهده وزارت دفاع (پنتاگون) قرار داده است تا خود در مورد تعداد و سطوح نیروها و لزوم کاربرد حملات هوایی تصمیم بگیرد.
در یمن، تعداد حملات هوایی آمریکا در دولت ترامپ فقط در عرض هفته اول ماه مارس (اسفند ۹۵) با کل تعداد حملات هوایی انجام گرفته در دولت 'اوباما' معادل بود.
ائتلاف ضد 'داعش' به رهبری آمریکا در عراق و سوریه در ماه مه (اردیبهشت) آنقدر جنگ افزار و مهمات به میدان مبارزه برد و استفاده کرد که پیش از آن این علمیات نظامی این تعداد سلاح به خود ندیده بود.
آمریکا ضمنا در سکوت کامل یک توپخانه دوربرد را در جنوب شرق سوریه آرایش داده است، بدون آنکه قبل از انجام این کار آن را به بحث و بررسی گذارده باشد.
در انبار باروت خاورمیانه، هر کنشی واکنشی را به دنبال دارد.اصلا هیچ معلوم نیست ترامپ با این شیوه ای که در خاورمیانه در پیش گرفته، آیا اصلا به این فکر کرده است که اگر محاسباتش غلط از آب درآید چه اتفاقی خواهد افتاد.
مسلم ترین عواقب قابل پیش بینی یک محاسبه غلط، وقوع یک جنگ مستقیم با ایران و یا حمله شیمیایی 'داعش' علیه نیروهای آمریکایی است.
در مبارزه طولانی مدت با داعش که از دولت اوباما کلید خورده است، یقینا این حرکت دولت ترامپ مقدمه گام بعدی او بخصوص در عراق و در سوریه برای آزاد سازی شهر 'رقه' در شمال این کشور است.
در مجموع واقعیتی که از همه این تحرکات ترامپ می توان استنباط کرد این است که این رئیس جمهوری آمریکا هیچ اعتقادی به دیپلماسی و سایر ابزارهای لازم برای خاتمه دادن به جنگ و ایجاد ثبات درازمدت در میدان های رزم ندارد.
کاهش بودجه وزارت امور خارجه و خالی نگاه داشتن پستهای کلیدی دیپلماتیک و امنیت ملی در این وزارتخانه از مصادیق بارز این نوع نگرش ترامپ است.
ترامپ یک شیرین کاری دیگری هم در این عرصه بروز داده است .در نبرد فرقه گرایانه سنی و شیعه که روح کلی تمام منازعات منطقه را تشکیل می دهد، ترامپ بوضوح موضع گیری کرده و در صف سنی ها ایستاده است. این روش کاملا با روش دو مقام سلف ترامپ منافات دارد.
خوب، حالا چه باید کرد؟کنگره باید به وظیفه نظارتی خود بر دولت عمل کند و از دولت در سه عرصه سوالهایی سفت و سخت کند.
اول؛ راجع به اینکه آیا دولت مراقب این اصل هست که مبادا پای آمریکا به داخل یک جنگ تمام عیار کشیده شود.
۱۵ سال پیش کنگره با هدف مبارزه با 'القاعده' و نیروهای وابسته به آن به دولت اختیار داد که مستقلا در مورد استفاده از نیروی نظامی تصمیم گیری کند. حالا بعد از گذشت ۱۵ سال از آن مصوبه؛ کنگره باید این مجوز را به بحث و بررسی مجدد بگذارد.
آمریکا هم اکنون ۸۰ هزار نیرو در سرتاسر خاورمیانه دارد. تعداد این سربازان در سال ۲۰۰۸ بالغ بر ۳۰۰ هزار تن بود.
امروز مسئله مهم در این منظر فقط تعداد نیروها نیست بلکه مکانی که این نیروها می بایست در آن مستقر شوند و شرح وظایفشان و از همه مهمتر اینکه استفاده از نیروی نظامی چه سنخیتی با استراتژی وسیعتر دارد؛ هم از نکات قابل توجه است.
تیم ترامپ باید استراتژی خود را در این عرصه برای افکار عمومی تبیین کند. دولت قبل از دست زدن به هر اقدام نظامی باید از کنگره مجوز بگیرد. کنگره هم باید محدودیت های لازمی را در این زمینه تنظیم نماید.
دوم آنکه، هیچ چک سفید امضایی نباید برای شرکای ما در منطقه صادر شود.
کنگره باید به دقت تمامی قراردادهای فروش سلاح مانند قرارداد فروش سلاحهایی بیشتر به عربستان و کمک نظامی به کشورهایی شامل مصر را بررسی کند. کنگره باید در این زمینه سوالهایی را هم از دولت آمریکا و هم از شرکایش بپرسد.
سوال محوری این است که آیا این همکاری امنیتی به ثبات بیشتر و تنش زدایی منتج می شود و یا اینکه به عکس، در آخر کار به تکه تکه شدن دولتها و حکومتها در خاورمیانه می انجامد.
سرانجام آنکه؛ باید در فهرست موجودی ابزارهای امنیت ملی سرمایه گذاری کرد.
کنگره باید جلوی پیشنهاد دولت ترامپ برای از بین بردن عناصر قدرت ملی که برای شکست دادن داعش و خاتمه دادن به درگیریها و جلوگیری از انتشار سلاحهای هسته ای ضروری است، بایستد. این یعنی اینکه باید عمده سرمایه گذاری ها بر روی وزارت امور خارجه باشد.
باید قویا از تلاشهای سازمانهای بین المللی مانند 'سازمان ملل' برای حل و فصل بحران تاریخی پناهندگان حمایت کرد.
آمریکا باید با شرکایش برای شکست دادن گروههای تروریستی کار کند.
دولت ترامپ در پنج ماهی که روی کار آمده است، با سیاستهایی که در پیش گرفته، کشور را تا آستانه خطراتی بزرگ سوق داده است بدون آنکه یک استراتژی مشخصی برای آن داشته باشد.
کشور آمریکا امروز غرق در یک سری مشکلات نوظهور از جمله مسائل مربوط به روسیه و سیاستهای دمدمی مزاج گونه ترامپ است.
حال کشوری با این مشکلات، هر چه بیشتر به قلب خاورمیانه نزدیک می شود، بدون آنکه قبلا دقیقا بررسی کرده باشد چه می کند.الآن زمان آن است که کنگره وارد عمل شود.
- 19
- 4