همزمان با تشديد فشارهاي بينالمللي و منطقهاي بر اقليم کردستان عراق براي لغو يا تعويق همهپرسي استقلال اقليم و ظاهرشدن نشانههايي مبنيبر موافقت احتمالي و مشروط حکومت اقليم کردستان براي تعويق اين همهپرسي، انتشار خبر پيوستن کرکوک به روند همهپرسي نشان ميدهد رهبران اقليم براي دريافت امتيازات بيشتر از بغداد و طرفهاي غربي از چند جبهه فعاليتهاي خود را سوگيري کردهاند.
ازسويي گسترش ديپلماسي و چانهزني بهويژه با طرفهاي غربي و ايالاتمتحده بهعنوان يکي از مخالفان برگزاري رفراندوم در اقليم و ازسويديگر، افزايش فشارها بر بغداد براي دريافت امتيازات بيشتر از طريق پيوستن ساير نقاط مورد مناقشه در شمال عراق به روند همهپرسي نيز چالش برگزاري همهپرسي را پيچيدهتر ميکند. اعلام پيوستن کرکوک به همهپرسي افزون بر افزايش قدرت چانهزني اقليم کردستان ميتواند بيشازپيش بر پيچيدگيهاي موجود در معادله چندمجهولي روابط بغداد و اربيل بيفزايد.
موضع فوري حيدر العبادي، نخستوزير عراق و وزارت امورخارجه ترکيه دراينباره، نشانگر اهميت راهبردي اين استان در معادلات سياسي عراق و منطقه است. بيش از نيمي از جمعيت کرکوک را کردها تشکيل ميدهند که در کنار اقوام ديگر از جمله اعراب و ترکمانها در اين منطقه سکونت دارند.
پيشازاين و بهويژه در دهه ۶۰ ميلادي تلاش رهبران کردستان عراق براي سيطره بر کرکوک موجب چالشهاي جدي سياسي در عراق شده بود که تا مرز درگيريهاي نظامي نيز پيش رفت. افزون بر اهميت راهبردي اين شهر از نظر سياسي و اجتماعي، کرکوک با سهم حدود ۴۰ درصدي از صادرات نفت عراق، جايگاه بااهميتي در معادلات نفتي و ساختار اقتصادي عراق ايفا ميکند.
کرکوک از جمله مناطق مورد مناقشه ميان اقليم کردستان و دولت مرکزي عراق است. ازسويديگر، ۲۶ عضو از ۴۱ عضو انجمن استاني يا شوراي استان کرکوک، کرد هستند که در رأيگيري براي مشارکت دادن کرکوک در اين همهپرسي، اين ۲۶ عضو شورا رأي مثبت دادند. اگرچه ساير اعضاي ترکمن و عرب اين شورا تا همين امروز همچنان بر مخالفت خود درباره برگزاري همهپرسي در کرکوک پافشاري ميکنند.
اين مسئله ميتواند تنشهاي سياسي را ميان جامعه سياسي کرکوک و خود بافت قوميتي اين استان در ايام نزديک به روز برگزاري همهپرسي، حتي در دوران پس از برگزاري آن افزايش دهد. براي تحليل دقيقتر جايگاه و اهميت منطقه کرکوک براي اربيل و بغداد، تأثيرات برگزاري رفراندوم در اين منطقه و تحليل سرنوشت کرکوک در بازي قدرت اقليم کردستان و عراق و حتي منطقه، گفتوگويي را با دکتر رحمان قهرمانپور، کارشناس و پژوهشگر مسائل ترکيه و عراق ترتيب دادهايم که در ادامه ميخوانيد:
به واسطه مسئله رفراندوم کردستان، منطقه اقليم و کل عراق اکنون دچار التهاباتي است که مهمترين آن در شرايط کنوني، به مسئله کرکوک بازميگردد و ميتواند آبستن تنشهاي بيشتر شود. از يک سو مسعود بارزاني، رئيس اقليم کردستان در مصاحبهاي با بيبيسي اعلام کرد که براي الحاق کرکوک اگر مجبور شود دست به اسلحه هم خواهد برد، ازسويديگر، دولت مرکزي بغداد هم بهويژه از بدنه جامعه نظامي، تهديداتي را عليه اقليم کردستان در صورت الحاق کرکوک داشتهاند.
در اين بستر مناقشه لفظي سياسي، اساسا جايگاه کرکوک با توجه به مسئله تنوع قوميتي، برخورداري از منابع سرشار نفتي و جايگاه ويژهاش در جغرافياي عراق را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
درواقع وزن ژئوپولیتيک و ژئواستراتژيک منطقه کرکوک در عراق بهقدري بالاست که هيچ يک از دو طرف نميتوانند از آن چشمپوشي کنند. همانطور که گفتيد از نظر اقتصادي کرکوک داراي منابع سرشار نفتي بوده و ازهمينرو است که کرکوک به يک سرمايه بسيار عظيم در عراق بدل شده و ميتواند به فرايند دولتسازي و گسترش قدرت اقليم کردستان کمک کند که هم دولت بغداد و هم خود اقليم به اين مسئله واقف هستند.
از يک سو اقليم در صورت برگزاري رفراندوم و بسترسازيهاي بعد از آن به منابع نفتي کرکوک و درآمد ناشي از آن بهشدت نيازمند است تا بتواند با برگ برنده نفت، تهديدات و چالشهاي اقتصادي خود را از ميان بردارد؛ کمااينکه يکي از دلايل مماشات آنکارا درباره رفراندوم کردستان، همين مسئله قرارداد نفتي است.
در صورت الحاق کرکوک به اقليم، کردستان ميتواند اين منابع سرشار نفتي را از طريق لولههاي نفتي«کرکوک- جيحان» به ترکيه انتقال دهد اما همانطور که گفته شد، اين مسئله بهطور مشخصتر براي دولت مرکزي عراق هم بسيار مهم است زيرا عراق هم براي جنگ با تروريسم و هم بازسازي کشور به درآمدهاي نفتي بهشدت نيازمند است و کرکوک ميتواند در اين مسئله بسيار راهگشا باشد.
دومين نکته درباره اهميت و جايگاه کرکوک اين است که اين استان چهارمين شهر پرجمعيت عراق به شمار ميرود که داراي تنوع قوميتي کردي، عربي و ترکمني است؛ لذا اين بافت جمعيتي هم براي اقليم و هم براي دولت مرکزي بسيار مهم است زيرا در صورت الحاق کرکوک به اقليم، جمعيت کردي کرکوک ميتواند امتيازات بسيار مهمي را به دست آورد؛ هرچند ميتواند با تضاد قوميتي چالشهايي را هم در پي داشته باشد.
مانند همين شرايط را ميتوان براي دولت بغداد درنظر گرفت اما از نظر سياسي هم کرکوک براساس ماده «۱۴۰» قانون اساسي عراق قرار بود با برگزاري رفراندوم تا سال ۲۰۱۸ تکليف خود را براي الحاق به اقليم يا دولت مرکزي عراق روشن کند که اين اختيار به صورت ويژه براي منطقه کرکوک، امتياز و برتري سياسي اين منطقه را براي هر دو طرف نشان ميدهد. ازهمينرو شرکت کرکوک در رفراندوم بهعنوان تهديدي براي دولت بغداد شمرده ميشود.
اگر پيوستن کرکوک به اقليم از روي اختيار صورت بگيرد، نتيجه مستقيم آن اين است که مشروعيت رفراندوم اقليم کردستان تا حد چشمگيري افزايش خواهد يافت و مضافا به اربيل اين امتياز را خواهد داد که از حقوق خود و امتيازاتش به شکل جديتري در مقابل دولت مرکزي بغداد و جامعه بينالملل دفاع کند.
در بستر اين ابعاد اهميت کرکوک براي بغداد و اربيل، در بازي قدرت براي به دست گرفتن برگ برنده کرکوک، صحنه عراق آبستن چه سناريويي ميتواند باشد؛ نزاع و درگيري نظامي يا مماشات و کنارآمدن طرفين؟
بعد از اينکه در سال ۲۰۱۴ دولت اقليم و پيشمرگها توانستند داعش را از خاک کرکوک بيرون کنند، به صورت نظامي آن منطقه را تحت کنترل خود دارند؛ بنابراين فعلا با محاسبات شرايط موجود در صحنه کرکوک و عراق به نظر ميرسد که دولت مرکزي بغداد توان نظامي مواجهه با اربيل را درباره کرکوک ندارد زيرا مسئله مبارزه با داعش هنوز به پايان نرسيده است.
ازسويديگر، هم اختلافات داخلي احزاب سياسي عراق مانند جدايي جربان صدر يا جريان حکيم، اختلافات موجود در حزب الدعوه و...، آن هم در آستانه انتخابات پارلماني عراق به نظر ميآيد که دولت مرکزي بغداد در مقطع فعلي تمايلي به ايجاد تنش نداشته باشد.
اتفاقا يکي از دلايل جولان آقاي بارزاني و اربيل درباره مسئله کرکوک و رفراندوم همين شرايط موجود براي دولت بغداد است زيرا براساس محاسبات اربيل، اکنون بغداد در عين جنگ و مبارزه با تروريسم با اختلافات سياسي داخلي هم روبهرو است، لذا بغداد به دنبال يک چالش جديد براي خود نيست؛ بنابراين به نظر من تهديد آقاي بارزاني که شما هم به آن اشاره داشتيد، تهديدي جدي نيست زيرا خود او هم به وضعيت کنوني بغداد بهخوبي واقف است، هرچند در بغداد هم برخي از گروههاي نظامي مانند حشدالشعبي درباره مسئله کرکوک اظهارات تندي داشتند اما يقينا از نظر نظامي اين گروهها پتانسيل مواجهه با اربيل را در مسئله کرکوک ندارند، آنهم بدون کمک دولت مرکزي بغداد.
باتوجه با مسئله تنوع قوميتي در کرکوک، آينده و سرنوشت اين اقوام در اين سهمخواهي طرفين را چگونه ميبينيد؟ اگر کرکوک زير چتر اقليم برود، سرنوشت اعراب و ترکمنها به کجا خواهد رسيد؟ ازسويديگر، اگر کرکوک به سمت بغداد تمايل پيدا کند، سرنوشت کردها به کجا خواهد کشيد؟ آيا در اين بستر کرکوک شاهد درگيريهاي قوميتي خواهد بود زيرا فقط براي مسئله سادهاي مانند برافراشتن پرچم اقليم کردستان در کرکوک حاشيههاي فراواني از دولت ترکيه گرفته تا بغداد به راه افتاد؟
مسئله تنوع قوميتي در کرکوک بسيار مهم است. در همين جريان برگزاري رفراندوم در کرکوک از ۴۱ عضو شوراي کرکوک، ترکمنها و مسيحيها در جلسه شرکت نکردند و تنها کردها بودند که به رفراندوم رأي مثبت دادند و اعراب، ترکمنها و مسيحيها مخالفت خود را با رفراندوم نشان دادند.
اين مسئله نشان از وجود زمينههاي اختلافات قومي و مذهبي در کرکوک دارد که ميتواند به درگيري و تنش ختم شود، کمااينکه ترکيه از حاميان سرسخت جامعه ترکمن کرکوک است و براساس ادعاي ترکمنها، کرکوک اساسا به آنها تعلق دارد. علاوه بر آن دراينزمينه بايد تکليف جامعه عرب مهاجرت دادهشده به کرکوک هم روشن شود؛ آيا اين بخش از جامعه کرکوک حق شهروندي خود را خواهند داشت؟
در اين صورت حقوق آنها چگونه برآورده ميشود؟ و سؤالاتي از اين دست. ازهمينرو وضعيت داخلي اقليم کردستان، مسئله کرکوک را با حمايتهاي ناسيوناليستي قدري پيچيده و متشنج کرده است. درهمينراستا قطعا اقليم با فرمول مشارکتبندي يهوديان، مسيحيان، ترکمنها و اعراب در پارلمان قدري با مشکل روبهرو خواهد شد زيرا در صورت احساس تبعيض از سوي هر يک از اين جوامع در آينده، کرکوک زير چتر سياسي اقليم کردستان ميتواند جرقه يک تنش قوميتي باشد.
پس درحالحاضر سناريويي که وجود دارد، احتمال پررنگ الحاق کرکوک به اقليم و بهدنبال آن وجود تنش در حالت بالقوه در اين منطقه است اما اينکه تا چه اندازه بالفعل شود، به تحولات آينده عراق پس از برگزاري رفراندوم و اقدامات اقليم و دولت مرکزي بغداد بستگي دارد. نکته ديگر اين است که همين تنشهاي قومي و ديني مانع از برگزاري رفراندوم در سال ۲۰۰۸ شد که اين نکته مهم نبايد فراموش شود و البته شايد، همين مسئله سبب شود تا اساسا رفراندوم در کرکوک هم برگزار نشود.
در اين راستا بايد سرنوشت کرکوک را به قبل از رفراندوم ۲۵ سپتامبر کردستان عراق گره زد يا اينکه به بغداد ملحق خواهد شد؟ در راستاي نکات قبلي و با تحليل تحولات و شرايط ميداني، اکنون سناريوي الحاق کرکوک به اقليم کردستان عراق بسيار پررنگتر است. هرچند بايد آن سوي مسئله را هم ديد که بغداد اساسا بايد به مسئله اقليم و رفراندوم با چه ديدي نگاه ميکند؟
رفراندوم بهمثابه کليدي براي برآورده کردن نيازها و استقلال کردستان است يا اينکه اقليم نتيجه فوري و سريع رفراندوم را تشکيل دولت کردستان ميداند.
پس اين مسئله که اربيل آيا از دل رفراندوم بهدنبال امتيازگيري از بغداد است يا تشکيل کشور، ميتواند صحنه کرکوک را هم تحتتأثير قرار دهد اما مسئله مهمتر که نبايد ناديده گرفته شود، اينجاست که موج ناسيوناليسم کردي که امروز در کردستان عراق بهواسطه رفراندوم شکل گرفته و فراگير هم شده، ميتواند به يک چالش جدي براي اقليم تبديل شود زيرا درصورت عدم برآوردهشدن اهدافي که براي رسيدن به آن به تحريک احساس جامعه کردي دست زده شده، آقاي بارزاني توان مديريت و کنترل اين موج را نخواهد داشت و سبب خواهد شد که شايد برنامه خودش هم به هم بخورد زيرا شايد او اساسا رفراندوم را نه براي رفراندوم استقلال کردستان که دستاويزي براي فشار بر بغداد ميداند اما در اين صورت احتمال ميرود که اين موج ناسيوناليسم، بارزاني را به سمت اقداماتي تند عليرغم ميل خودش پيش ببرد.
از طرف ديگر اين موج فزاينده ناسيوناليسم کردي به صورتي طبيعي ميتواند عربستيزي را هم بهدنبال داشته باشد زيرا اعراب هم مانند ترکمنها به شدت مخالف اين رفراندوم هستند، هرچند اکنون و در شرايط پيش از برگزاري رفراندوم معتقدند که ميتوانند اين موج ناسيوناليسم کردي را کنترل کنند اما يقينا در جامعهشناسي سياسي و در کف اجتماع اقليم کردستان، يقينا پس از جواب «آري» به رفراندوم اين مسئله ابعاد پيچيدهتري را پيدا خواهد کرد و اين موج قدرتي چندبرابر خواهد داشت.
ازسويديگر، آنچه تاريخ نشان داده، اين نکته است که مهار موج ناسيوناليسم هيچگاه آسان نبوده و همواره چالشهايي را براي دولتها، جوامع و صحنه بينالملل در پي داشته است؛ کمااينکه جنگ جهاني اول و دوم با همين ريشهها شکل گرفت.
اما باتوجه به برگ برندهبودن مسئله کرکوک، در يک محيط خلأ (بدون دخالت و فشار از سوي هر يک از طرفين اقليم و دولت مرکزي بغداد يا بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي) خود اين منطقه در بازي قدرت ميان بغداد و اربيل چگونه رفتار خواهد کرد؟
در موج ناسيوناليسمي که به آن اشاره کردم، کرکوک به مهمترين مسئله کردستان بدل شده؛ به گونهاي که آقاي جلال طالباني در يک سخنراني بيان داشت که کرکوک براي کردها مثل اورشليم براي يهوديان است. در بستر اين مسائل و تحليل دقيق شرايط ميتوان هسته مرکزي ناسيوناليسم امروز کردي را در راستاي تحريک مسئله کرکوک ديد.
به بيان ديگر اگر اقليم به دنبال پيروزي در رفراندوم است، قاعدتا نميتواند بدون حل مسئله کرکوک به آن دست يابد و در اين صورت تودههاي مردم با يک موج ناسيوناليسم فزاينده در بستر عدم الحاق کرکوک، اساسا کل مسئله رفراندوم و استقلال کردستان را امري بيهوده ميدانند لذا اربيل با وضعيتي بسيار بغرنج مواجه است زيرا اگر کرکوک به کردستان الحاق يابد، اربيل به صورت مشخص بايد حقوق اعراب و ترکمنها را در همه ابعاد سياسي و شهروندي و... مشخص کند و اگر کرکوک به کردستان الحاق پيدا نکند، اربيل بايد با موج ناسيوناليسم کردي دست و پنجه نرم کند. درباره ترکيه هم بايد فشارهاي آنکارا و حمايتهاي اين دولت را براي افزايش نفوذ ترکمنهاي کرکوک ديد. از طرف ديگر بغداد هيچگاه در قبال جامعه عربي کرکوک بيتفاوت نخواهد بود.
حتي شايد همين مسئله اعراب کرکوک سبب شود که در انتخابات آينده عراق ائتلافي ميان اعراب اهل سنت و اعراب اهل تشيع براي پيگيري اين مسئله شکل بگيرد. پس اساسا تصور محيط خلأ براي کرکوک وجود ندارد يا حداقل در شرايط حساس امروز که همه بهدنبال سهمخواهي از طريق حمايت و فشار بر اقوام کرکوک هستند.
اما يکي از انتقادات به آقاي بارزاني مسئله عدم بسترسازيهاي دموکراتيک با تعطيلي پارلمان کردستان درباره برگزاري رفراندوم بود. اين مسئله ميتواند چه تأثيري در بستر اين شرايط هم بر اقليم و هم بر کرکوک داشته باشد؟ آيا اين مسئله يک بازي کسب قدرت براي بارزاني است؟ در اين صورت سرنوشت ساير احزاب سياسي بهويژه احزاب منتقد در اقليم به کجا خواهد کشيد زيرا اين منطقه در گذشته هم شاهد جنگ داخلي خونيني ميان احزاب کرد بوده است؟ آيا در اين صورت، احتمال تکرار اين جنگ در سايه عدم کنترل موج ناسيوناليسم کردي وجود دارد؟
يقينا انتقادي که شما به درستي به آن اشاره داشتيد، از اين ناشي ميشود که اربيل و شخص بارزاني شرايط و بستر دموکراتيک را براي برگزاري رفراندوم ايجاد نکرده است زيرا در اين صورت احتمال برگزاري رفراندوم آنچنان که او ميخواهد صورت نخواهد گرفت، لذا در بستر و فضاي تعطيلي پارلمان، اقدام به برگزاري همهپرسي کرده است. اين نقد نه از سوي جامعه غيرکردي که حتي از سوي بدن سياسي جامعه اقليم کردستان هم بارها مطرح شده است؛ چنانکه حزب گوران (تغيير) مکررا اعلام کرده که برگزاري همهپرسي منوط به افتتاح پارلمان و موافقت آن است.
ازسويديگر، هم بايد گفت که شرايط سياسي و اقتضائات امروز بارزاني، او را به پافشاري بر برگزاري رفراندوم واداشته است زيرا بيش از سه سال از پايان حاکميت قانوني آقاي بارزاني بر رياست اقليم ميگذرد. در چنين شرايطي بسيار مشخص است که آقاي بارزاني از نمد ناسيوناليسم به دنبال بافتن کلاه قدرت خود است اما مسئله اينجاست که موج ناسيوناليسم که امروز آقاي بارزاني بر آن سوار است، ميتواند به صورت يک چاقوي دولبه عمل کند.
در صورت عدم برآوردهشدن نيازهاي اين موج، قطعا اولين کسي که مورد حمله قرار ميگيرد، خود آقاي بارزاني است. در اين صورت تنش ميتواند جامعه سياسي اقليم را هم درگير گند، چنان که شما هم گفتيد در گذشته نهچندان دور اين منطقه سالها درگير جنگ داخلي بوده است؛ لذا بسترهاي آن تنش قطعنا وجود دارد.
در شرايط امروز چنانکه شما اشاره کرديد، موج ناسيوناليسم افراطي در کردستان با محوريت مسئله «patriot» شکل گرفته که با تحليلي دقيق مرزي بسيار باريک با شوونيسم دارد اما در واقع در بستر طغيان اين موج به صورت دقيقتر علاوه بر احزاب سياسي اقليم، چه سناريويي براي شخص بارزاني يا آقاي طالباني رقم خواهد خورد؟
شايد در ظاهر آقاي بارزاني بهواسطه ماده۱۴۰ همهپرسي کرکوک يا مطرحکردن شعارهاي جذابي مانند حق تعيين سرنوشت کردها يا مسئله جالب و مسحورکننده کشور کردي بتواند سناريوي خود را پيش ببرد که تاکنون چنين بوده است اما اگر به صحنه واقعي امروز اقليم نگاه شود، به اين مسئله پي خواهيم برد که اساس موج ناسيوناليسم فارغ از کرد، عرب، ترک بودن يا هر قوم و مليت ديگري با افزايش احساسات ميهنپرستانه و patriotمحور در موازات کاهش عقلگرايي سياسي و خرد جمعي همراه است.
با نگاهي به تاريخ سياسي ما ميبينيم که ناسيوناليسم يک پديده تجربهشده بشري است که همانطور که قبلا هم اشاره داشتم، در برخي موارد مانند جنگ جهاني اول و دوم فجايع بسياري را درپي داشته است. پس زماني که يک موج ناسيوناليسم شکل ميگيرد در آغاز بسيار جذاب به نظر ميرسد و تودههاي مردم به سرعت به سمت آن گرايش پيدا ميکنند ولي بهدليل اينکه در آن احساسات موج ميزند، حد و مرزي براي اقدامات خود نميشناسد و گاهي به جنگ، تعرض به حقوق ديگران، کشتار و... ختم ميشود؛ لذا مهار اين جريان بسيار سخت و گاهي ناممکن است؛ بنابراين ريسک آقاي بارزاني روي اين موج ميتواند سناريويي را حتي به قيمت جانش براي او رقم بزند زيرا اين موج ميتواند به صورت مستقل حتي از بارزاني و آقاي طالباني هم رد شود. اين موج از مجموعهاي شامل خشمهاي دورني بالقوه، تعارضات، تبعيضات، شکافهاي قومي و... تشکيل شده ازهمينرو هم در صورتي که از کنترل خارج شود، هر اتفاقي ممکن است روي دهد.
- 16
- 4