به گزارش فراز، این سومین سال پیاپی است که روز دهم آذرماه بدون برگزاری نشست خبری رئیس مجلس سپری میشود. یعنی از همان اولین سالی که قالیباف جای علی لاریجانی را در صدر بهارستان گرفت. تا قبل از آن خصوصا در ادوار نهم و دهم مجلس تقریبا در هر شرایطی، رئیس مجلس در این تاریخ یک نشست خبری با رسانهها ترتیب میداد. بهانهاش هم فرا رسیدن روز مجلس بود.
هر چند سالهایی نیز بود که در تاریخهای دیگری جز این هم نشستهای خبری دیگری برای رئیس مجلس برقرار میشد. در کنار این علی لاریجانی عموما در طول سال و عموما در پایان اسفندماه به مناسبت سال جدید چند گفت و گوی مطبوعاتی اختصاصی هم با ویژه نامههای مطبوعات ترتیب میداد.
محمدباقر قالیباف اما از زمان رسیدن به بهارستان یعنی طی حدود ۲ سال و نیم گذشته تا کنون هیچ روی خوشی به رسانهها نشان نداده. نه خبری از برگزاری نشست خبری برای او هست و نه قرار گرفتن در مقابل سوالات رسانهها در مصاحبههای اختصاصی. در این میان چیزکی هم اگر بوده سهم رسانههای حامی او و البته صدا و سیما بوده، نه آنها که سوالاتی جدی از وی داشتند.
حتی یک بار سال قبل در روز هفتم آذرماه سخنگوی هیات رئیسه مجلس خبر داد که قالیباف قرار است به مناسبت روز مجلس یعنی دهم آذرماه در یک نشست خبری حاضر شود اما این نشست خبری هیچگاه برگزار نشد.
بهانهها عموما تا پایان سال قبل متوجه کرونا بود. هر چند در همان شرایط جلسات مختلف قالیباف تعطیل نمیشد، اما پاندمی بزرگ بهترین بهانه برای عدم برگزاری نشست خبری او با رسانهها بود.
در سال جاری اما با فروکش کردن موج کرونا و عادی شدن شرایط اما باز هم خبری از برگزاری نشست خبری توسط رئیس مجلس نبود.
قالیباف طی هفتههای اخیر و با گسترش ناآرامی ها در ایران چند بار بر شنیدن صدای معترضان و توجه به خواستههای معترضان و بازگشت به مردم صحبت کرده بود. از جمله در نطق پیش از دستور ۸ آبان و یا نطق ۶ آذرماه. تناقض اینجاست که چطور میشود توصیه به شنیدن صدای مردم داشت اما سه سال مستمر در جایگاه رئیس مجلس هیچ اقدامی برای پاسخ گفتن به سوالات رسانهها به عنوان نمایندگان افکار عمومی انجام نداد؟ علیالاصول کسی که بخواهد صدای مردم را بشنود و به سمت آنها برگردد، باید به راحتی و حتی با آغوش باز قرار گرفتن در معرض سوالات رسانهها را هم بپذیرد.
اما چه چیزی باعث شده که قالیباف چنین از برگزاری یک نشست خبری ساده در حدود ۲ سال و نیم ریاستش بر مجلس گریزان باشد؟
او احتمالا میداند که رسانهها سوالات سختی از وی دارند که هر پاسخ او میتواند چالشی جدید بابت آن سوالات باشد. بخش مهمی از این سوالات به دوران شهرداری قالیباف و پروندههای وی در آن زمان بر میگردد. در راس آنها هم موضوع هلدینگ یاس و پرونده عیسی شریفی، قایم مقام وی است. تنها در همین یک مورد سوالات زیادی هست که انتظار پاسخ او را میکشند. مثلا اینکه چطور قایم مقام و بخش عمدهای از مدیران قالیباف در چنان فساد فراگیری نقش داشتند اما مسئولیتی متوجه خود وی در این پرونده نشده؟
یا همینطور درباره پرونده املاک نجومی واگذار شده به افراد مختلف در دوره شهرداری قالیباف هنوز سوالات متعددی بیپاسخ مانده.
بخشی از سوالاتی که انتظار پاسخ مستقیم و صریح قالیباف را میکشند مربوط به دوران ریاست وی بر مجلس می شوند. ماجرای سیسمونی گیت و رفتار متناقض خانواده قالیباف با شعارهای حمایت از تولید داخلی خود او یکی از اینهاست. یا اینکه احتمالا برخی از وی با اشاره به مواضعش در دوران دولت روحانی بپرسند «هنوز هم در دوران کار دولتی که خود وی حامی آن بوده مشکل قیمت مرغ و تخم مرغ بیعرضگی است»؟
کارنامه عملی مجلس در ۲ سال و نیم گذشته و مقایسه خروجی آن با شعارهایی که میداد هم بخش مهم دیگری از سوالات احتمالی رسانهها خواهد بود. اینکه این مجلس چند گره اقتصادی در کشور را طبق وعده قبلی خود باز کرده؟ یا موضوع قانون بحث برانگیز هستهای در روزهایی که امید احیاء برجام به اوج رسیده بود یکی از موضوعات است. اینکه آورده و محصول این قانون برای کشور چه بود؟
یا نسبت رای این مجلس به عنوان مجلس شکل گرفته از کم مشارکتترین انتخابات بعد از انقلاب با گفتمان مردمگرایی و صدای ملت بودن چیست؟
با این دست سوالات نه تنها دلیل فرار قالیباف از مقابل سوالات رسانهها مشخص میشود بلکه میتوان پیشبینی کرد در یک سال و نیم باقی مانده از عمر این مجلس هم مانند ۲ سال و نیم گذشته از آن، چنین جلسهای برقرار نخواهد شد.
- 13
- 3