زمانی که میخواستم گزارشی در باب اقدام جدید محمود صادقی پیرامون افشای بدهکاران عمده بانک سرمایه بنویسم، برخی همکاران تحریریه انذار دادند که «نمیشود روی صادقی حساب کرد. او از حرفهایش برمیگردد.» حتی همکار دیگری از این گفت که «من به صادقی مشکوکم».
این دست انتقادات البته نقدهایی بود که در یک تحریریه چندنفری به صادقی وارد شد. نقدهای پرشمار دیگری در توئیتر به سبب توئیتهایش به او وارد شده است. چهارشنبه گذشته صادقی با بازگویی توئیت خبرگزاری ایسنا که در آن از آیتالله مکارم شیرازی نقل قول شده بود «ورود زنان به ورزشگاه نباید مطرح شود/ رهبری و مراجع مخالف هستند/ مگر مشکل کشور ما ورود زنان به ورزشگاه است؟» اینگونه نوشت:«خوب است جناب ایشان درباره بدهیهای کلان معوق جناب مدلل به بانک سرمایه هم توضیح بدهند.» صادقی اما روز گذشته همزمان با افشای نام بدهکاران عمده بانک سرمایه، حرفش را پس گرفت و توئیت کرد:«لازم به ذکر است یکی از بدهکاران عمده بانک سرمایه، آقای سامان #مدلل است؛ بنابر اطلاعات اولیه تصور براین بود که این فرد دارای رابطه کاری با آیتالله #مکارم_شیرازی دارد اما با تحقیقات بعدی و نیز توضیحات فرزند ایشان، محرز شد نامبرده هیچگونه رابطه مالی یا نسبتی با ایشان ندارد.» زیر این توئیت بسیاری به نقد صادقی پرداختند. بیشتر نقدها حاوی یک پیام بود: تا در مورد چیزی مطمئن نشدهای اظهارنظر نکن.
در موردی دیگر، صادقی ۱۴ آبان در واکنش به بازداشت بسیاری از شاهزادگان سعودی به اتهام فساد، اینگونه توئیت کرد:«آنقدر در مبارزه با #فساد #دانه_درشت_ها تعلل کردیم که اینک با شنیدن اقدامات کمیته مبارزه با فساد در #عربستان، غبطه میخوریم!» پس از این، بسیاری از کاربران به نقد این توئیت پرداختند و خیلیها از این گفتند که بازداشتها در عربستان «تسویهحساب سیاسی» بوده است و نه «مبارزه با فساد»(چیزی که با گذشت زمان هم ثابت شد.) صادقی البته به این گروه از کاربران اینگونه پاسخ داد:«باسپاس از نقد شما، شاید عبارت من نارسا باشد اما مقصود، افسوس از تعلل در برخورد با فساد دانهدرشتها بود که کار را به جایی رسانده که مردم نسبت به اقدامات حکام فاسد عربستان غبطه میخورند؛ فساد در کشور ما خاص یک طیف سیاسی نیست. مبارزه با فساد هم نباید سیاسی شود.»
اما چنین اظهارنظرهایی، تنها نقدهایی نیست که به صادقی میشود. بخشی از توئیتهای او به این اختصاص دارد که در کشور باید فلان کار بشود و بهمان کار نباید بشود. در مقابل اما بسیاری، از این میگویند که وظیفه نماینده پیگیری همین موارد است و نه توئیت کردن. بهعنوان مثال، محمود صادقی توئیت کاربری به نام Abestanioos را در صفحه خود بازنشر کرده است با این محتوا:«کاش یکی صادقی رو توجیه کنه که ما خودمون هم هیچکارهایم. اگر مشکلی چیزی داره از طریق همون مجلس پیگیری کنه احتمالا زودتر کارش راه میافته.»
صادقی چه کرده است؟
اما ورای چنین نقدهایی، سوالی که مطرح میشود این است که محمود صادقی کجای پازل خواستهای انباشتشده تاریخی ایرانیان است؟ رفتار او در دو سال گذشته چه چیزی را پیش برده است؟ وقتی از بالا به عملکرد او نظر میکنیم و اقدامات او را با دیگر همسلکانش مقایسه میکنیم، چه چیزی از همه بیشتر جلوه میکند؟ در پاسخ، صادقی گرچه عضو فراکسیون امید است و ارادتی به اصلاحطلبی و اصلاحطلبان دارد و خود را در این جبهه سیاسی میبیند و تعریف میکند اما برجستهترین اقدامات و مواضع او نشان میدهد که او عمدهترین مشکل برخی نهادهای کشور را فسادی میداند که در آن رخنه کرده است و لابد همین جمعبندی بود که او را مجاب کرد با شروع مجلس دهم، فراکسیونی ورای دستهبندیهای سیاسی شکل دهد؛ فراکسیون شفافسازی و سالمسازی اقتصاد و انضباط مالی. چنین جمعبندیای هم البته بیراه نیست. اکنون در کوچه و بازار بسیاری از این میگویند که «اصلاحطلبی و اصولگرایی سر و ته یک کرباسند و همه وقتی بر سر کار آمدند، میبرند و میخورند و شکر خدا میکنند.» چه اینکه مردم دیدهاند بسیاری را که با شعار مبارزه با فساد به قدرت رسیدند اما اسیر این فساد شدند و عدد است که روزانه از فسادهایشان منتشر میشود.
در طول عمر جمهوری اسلامی ایران، بسیاری آمدند و از این گفتند که لیست بدهکاران عمده اقتصادی را در جیب خود دارند و افشا میکنند اما چنین نکردند. لابد تهدید شدند که در صورت اقدام، با آنها برخورد میشود. شاید هم از همانهایی که قرار بود نامشان افشا شود چیزی به آنها رسیده و دهانشان را بسته بود. بعید نیست در چند روز آینده برخی نمایندگان همطیفی او در نقد این اقدام صادقی، از این بگویند که لازم بود این مسئله با «گفتوگو» و «به دور از جنجالسازی رسانهای» حل و فصل شود.
بسیار محتمل است که در روزهای آینده برخی از این بگویند که باید این اقدام صادقی را پیگیر قضایی کرد. در تمام این نقدهای احتمالی یک معنا نهفته است: بیا بنشینیم؛ بالاخره یکجوری با هم حل و فصل میکنیم. صادقی منتقد چنین رویهای است. رویهای که در آن مردم نامحرم تلقی میشوند و میتوان هر مشکلی را با «گفتوگو» -بخوانید با زدوبند – حل کرد که اگر نشد، نوبت برخوردهای شبهقانونی میشود.
محمود صادقی تنها نمایندهای است که علیه زدوبند برای افشا نشدن پروندههای فساد شوریده است؛ شورشی علیه زدوبند و محافظهکاری. لابد چنین روحیه و خواستی بوده است که در دو سال نمایندگی صادقی، بخشی از آنچه در برخی نهادها میگذرد برای مردم روشن شده است. زمانی صادقی درباره احتمال ردصلاحیت خود در دوره بعد گفته بود:«من دور بعد کاندید نخواهم شد. اصولا اگر میخواهی نماینده مردم باشی باید فکر دوره بعد را از سر بیرون کنی.»
مجید مسعودی
- 15
- 1