عبدالرضا هاشمزایی، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و نماینده ادوار گذشته که به مدت ۴ سال مدیرعاملی شرکت ملی مس ایران و استانداری ایلام را برعهده داشته است، میهمان تحریریه روزنامه «ابتکار» بود. این سیاستمدار اصلاحطلب در گفتوگویی تفصیلی به موضوعاتی مثل دلایل عدم همراهی نمایندگان تهران با سوالکنندگان از رئیسجمهوری در شرایط فعلی، مذاکره با آمریکا، دلایل عدم مبارزه جدی با فساد، عدم دخالت نیروهاینظامی در سیاست و اقتصاد و همچنین لازمه شفافسازی و رفراندوم توضیحاتی بیان کرد. آنچه میخوانید حاصل این گفتوگو است.
قرار است رئیسجمهوری بعد از تعطیلی یک هفتهای مجلس برای پاسخ به ۵۵ محور سوال اعضای فراکسیون ولایی به مجلس بیاید. این در حالی است که برخی سوالکنندگان امضای خود را پس گرفته بودند ولی با رایزنیها دوباره از انصراف خود انصراف دادند و معاون پارلمانی رئیسجمهوری این کار را بدعت و اقدامی غیرقانونی دانسته است. نظر شما در این باره چیست؟
این اقدام ممکن است خلاف روال باشد ولی غیرقانونی نیست. ممکن است یک نماینده به هر دلیلی تشخیص دهد که باید سوال خود را در آن مقطع پس بگیرد، ولی دوباره در زمان پس گرفتن از انصراف خود پشیمان بشود. تا جایی که من اطلاع دارم این کار خلاف آییننامه نیست. البته همه این اتفاقات تا قبل از اعلام وصول هیات رئیسه امکانپذیر است و بعد از اعلام وصول؛ حتی اگر امضاها از حدنصاب هم بیفتد، سوال به قوت خود باقی است.
موضوعی که برخی افراد به عنوان انتقاد مطرح میکنند اینکه چرا نمایندگان تهران سوال از رئیسجمهوری را امضا نکردهاند، مگر مردم تهران مشکل ندارند؟ پاسخ شما به این پرسش چیست؟
در شرایطی که با بحران اقتصادی مواجه هستیم و ارزش پول ملی از شب تا صبح در حال پایین آمدن است و به یک سوم یا یک چهارم تقلیل پیدا کردهاست، سوال از رئیسجمهوری مشکلی را حل نمیکند. به نظرم جریانی سیاسی پشت این سوال قرار دارد و به شخصه تمایلی ندارم در بازی جریانی وارد شوم که اعتقادی به آن ندارم. احتمالا دوستان و سایر نمایندگان تهران هم با نظر من هم عقیدهاند و نخواستهاند وارد این بازی سیاسی جناح رقیب شوند.
بنابراین یک نماینده معمولا ابزار دست جناحی که علاقهای به آن ندارد نمیشود و سوال اخیر از رئیسجمهوری که جناح رقیب آن را طراحی کرده است، امضا نکردهایم. البته معتقدم در شرایط مناسب باید از رئیسجمهوری سوال کرد و پرسید عواملی که مانع از تحقق وعدههای انتخاباتی او درباره به کارگیری زنان در کابینه، رفع حصر و حتی وعده ممانعت از فیلترینگ میشود چیست. باید از او بخواهیم در این باره شفافسازی کند.
درباره دغدغه سوالکنندگان از رئیسجمهوری با یکی از طراحان سوال صحبت کردم، ایشان معتقد بود که رئیسجمهوری باید از تریبون مجلس شفاف به مردم بگوید مشکل کار کجاست. به نظر شما رئیسجمهوری تا چه حد میتواند از تریبون عمومی درباره موانع و مشکلات واقعی با مردم شفاف صحبت کند؟
این بستگی به رئیسجمهوری دارد. من اگر جای ایشان باشم شفاف و بیپرده با مردم صحبت میکنم چون مشروعیت رئیسجمهوری از مردم است. بنابراین این اولینبار است که به طور جدی رئیسجمهوری - جدای از آن یک باری که احمدینژاد به مجلس رفت و البته هیچ پاسخ روشنی به نمایندگان نداد و در حالی که مجلس را در راس امور ندانست، از مجلس خارج شد - برای پاسخ به سوال نمایندگان به مجلس میرود تا به این ۵ محور پاسخ دهد. البته به نظر من این ۵ محور سوال در اولویت نیست ولی روحانی میتواند تا حدی این مباحث را بشکافد و با مردم شفاف صحبت کند.
به نظر شما دولت چقدر در به وجود آمدن این ۵ محور سوال از رئیسجمهوری مقصر است و چه عوامل دیگری در به وجود آمدن آن دخیل هستند؟
این مشکلات مختص دولت فعلی نیست و از زمان دولتهای قبل هم مشکلاتی وجود داشته است. از زمانی که سفارت آمریکا را تسخیر کردیم تا زمانی که احمدینژاد روی کار آمد و با مواضع غیرمنطقی باعث صدور ۱۰ قطعنامه علیه جمهوری اسلامی ایران شد، تا امروز همیشه مشکل انتقال پول و ارز و معاملات با کشورهای مختلف را داشتهایم. این مسئله مختص به امروز و این دولت نیست ولی تاکید دارم که بین مدیریت افراد و موضعگیریهایشان تفاوتهایی وجود دارد.
قطعا نمیتوان منکر تفاوت مدیریت خاتمی با احمدینژاد یا روحانی شد. بنابراین در دولت فعلی مشکلات در تعاملات بینالمللی همچنان به قوت خود باقی هستند. هرچند که بعد از برجام افکار عمومی جهانی پذیرفتند ما اهل تعامل و گفتوگو هستیم و این طرف مقابل است که قابل اعتماد نیست. همچنین دنیا اعتراف میکند که ایران به تعهدات خود در قبال برجام عمل کرده و پایبند بوده است و این ایالات متحده آمریکا است که بدعهدی کرده و بر تعهدات خود باقی نمانده است.
بنابراین نمیتوانیم همه مشکلات را به دولت و روحانی مربوط بدانیم. در حال حاضر بیش از ۶۰ تا ۷۰ درصد از مشکلات اقتصادی را مربوط به عوامل خارجی و ۳۰ تا ۴۰۰ درصد را به داخل مربوط میدانم. بعد از اینکه تحریمهای جدید شروع شد و ارزش پول ملی ما کاهش یافت، مشکلات تشدید شد، در حالی که تا قبل از تحریمها همین تیم دولت سرکار بودند و نمیتوان همه تقصیرها را گردن تیم اقتصادی دولت انداخت و بخش قابل توجهی از این مشکلات مربوط به تاثیرات خارجی و عدم تعاملی است که ما با دنیا و خصوصاً آمریکاییها داریم.
به نظر شما چه میزان از مشکلات اقتصادی فعلی جدای از سوءمدیریتها، به مشکلات دیگر داخلی برمیگردد؟
به نظر من بخش اعظمی از این مشکلات مربوط به موارد دیگر داخلی از جمله انواع فساد است. فساد روز به روز در بخش اقتصادی گستردهتر میشود و واقعیت غیرقابل انکار است. با ایجاد رانت میتوانیم معاملات تجاری را به هم بزنیم مثلاً در اتفاق اخیر در بازار خودرو، یک وزیر برخلاف مقررات میتواند ثبت سفارش خودروهای خارجی را ببندد در حالیکه قبلا اینطور نبود و قرار بر این بوده است که با تعرفه این کار انجام و کنترل شود. ولی این کار منجر به دو برابر یا بعضاً سه برابر شدن و حتی بیشتر برخی خودروهای گران قیمت تا یک میلیارد تومان شد. این مسئله نوعی رانت و فساد است که باعث بروز نارضایتی در جامعه میشود. همچنین این ناآرامی و عدم اطمینان از بازار داخلی و بیاعتمادی باعث میشود سرمایهگذار داخلی سرمایه خود را در تولید هزینه نکند.
درصحبتهایتان به مقوله فساد گسترده اشاره کردید. به نظر شما چرا تاکنون با فساد برخورد جدی نشده است و هر روز از جایی بیرون میزند؟
متاسفانه تاکنون به فساد نگاه جناحی و سیاسی شده است. البته بر انسجام داخلی تاکید میشود، ولی در مواقعی انسجام داخلی را موضوعاتی تحتتاثیر قرار میدهند در حالی که میتوانیم همه مشکلات را با گفتوگوی ملی حل کنیم. همچنین معتقدم باید منافع ملی را برای مسئولان و جناحهای سیاسی بازتاب دهیم تا بدانند نگاه سیاسی و جناحی به فساد و مفسد، برخلاف منافع ملی است البته در همه کشورها اختلاف سلیقه جناحی وجود دارد، ولی در نهایت روی منافع ملی با یکدیگر به توافق میرسند و با یکدیگر متحد میشوند. ممکن است همه این موارد به طور مستقیم با توسعه در ارتباط نباشند، ولی به طور ریشهای با فساد مرتبط هستند. به نظر من دلیل این مسئله مربوط به امروز نیست و از گذشته هم همینطور بوده است. نگاه جناحی به فساد عامل اصلی این اتفاق است.
بستگی دارد چه جناحی روی قدرت باشد. بنابراین زمانی که بخواهید به صورت جناحی با فساد مبارزه و برخورد کنید، پشت پرده فسادهای بزرگ شفاف نمیشوند. به عنوان مثال در موضوع بابک زنجانی باید پرسید یک جوان ۳۶ -۳۷ ساله، چطور توانسته است چندین هزار میلیارد تومان پول وزارت نفت را بخورد؟ این فرد از کجا آمده است؟ چطور ممکن است او پشت پردهای نداشته باشد؟ چرا چهرههای پشت پرده این ماجرا برای مردم روشن نمیشود؟ این فرد به کجا وصل بوده است؟
البته با اعدام او این پرونده بسته میشود و در صورت اعتراف نکردنش ابعاد پشت پرده و همدستان او مشخص نمیشوند، ولی در کل باید به مردم آماری داده شود که از این چندین هزار میلیارد تومان چه مقدار از آن به بیتالمال بازگردانده شده است. بنابراین دلایل زیادی وجود دارد که با فساد گسترده مبارزه نمیشود و هر روز مثل دومل چرکی از جایی سر باز میکند. همچنین از دیگر موارد وجود فساد میتوان به رانت خاص برای برخی افراد مثل همین ارائه ارز دولتی به برخی افراد حقیقی و حقوقی اشاره کرد. به عنوان مثال من ۸ سال مدیر ملی مس ایران بودم.
مس فلزی بینالمللی است که به همه جای دنیا صادر میشود. اگر مس را بخواهیم با رانتی خاص به برخی اشخاص بدهیم یعنی قیمت جهانی مس را در ۴۲۰۰ ضرب کنیم، درحالیکه ارز آزاد ۱۰ هزار تومان است و این شخص در بورس هزار تن مس با دلار ۴۲۰۰ تومان بخرد و آن را با دلار ۱۰ هزار تومان بفروشد، نزدیک به دو برابر و نیم رانت به او اختصاص دادهایم. پس ایجاد رانت هم در بروز فساد تاثیر زیادی دارد و توجه داشته باشیم در همه دنیا وقتی رانت و سوءاستفادهها کلان میشوند برخورد با مافیا به همان اندازه سختتر میشود.
به نظر میرسد در این باره جای رسانههای آزاد خالی است تا از آنها برای افشاگری استفاده کرد. هر چند که متاسفانه رسانه آزاد به آن مفهوم وجود ندارد.
بله دقیقا همینطور است. جای رسانههای آزاد در این مواقع خالی است اگر رسانههای کشور اعم از شبکههای تلویزیونی و خصوصاً رسانهها بتوانند شفاف مسائل را مطرح کنند فساد کمتر میشود. رسانهآزاد در این باره بسیار کمک است، چرا که به عنوان یکی از ارکان دموکراسی چه در بعد سیاسی، چه در بعد اقتصادی تاثیرگذار است. بنابراین معتقدم جای این تیپ رسانهها در کشور ما خالی است. همیشه با پلیسبازی نمیتوان با فسادهای کلان مبارزه کرد چرا که این نوع مفاسد پشتپردههایی دارند و در آن پشت پردهها افراد تاثیرگذار و پرنفوذی قرار دارند که برخورد با آنها بسیار سخت است.
طبق دستور جلسه کمیسیون برنامه و بودجه گفته شد که به درخواست برخی نمایندگان تحقیق و تفحص از مجلس مورد بررسی قرار گرفته است. به نظر شما این موضوع چقدر میتواند در راستای شفافسازی کمککننده باشد؟
تحقیق و تفحص از مجلس به منظور شفافسازی از هزینههای مجلس است و با آن موافق نیستم. به نظرم فقط یک جا مانده که به طور نیمبند آنرا نمایندگان مردم میدانند و به گفته امام راحل در راس امور است. اگر حتی در راس امور هم نباشد، تنها ارگانی است که اعضای آن با رای مستقیم مردم انتخاب میشوند. البته درست است که بسیاری از جمله خودم به ردصلاحیتها اعتراض داریم، ولی معتقدم این نهاد را نباید زیر سوال برد. ما هیچ کجا را نداریم که زیر سوال نرفته باشد، مجلس هم اگر بخواهند با این حرفها زیر سوال ببرند و مورد تحقیق و تفحص قرار دهند و عملکرد مالی آن را زیر سوال ببرند، خوب نیست. چرا که تنها جایی است که مردم به آن تا حدی امید بستهاند و اگر مردم را از مجلس هم ناامید کنیم دیگر جایی برای پناه بردن ندارند و از کل سیستم نظام ناامید میشوند.
شفافسازی از بودجه و هزینه کرد مجلس مگر چه اشکالی دارد که نباید درباره آن حرف زده شود؟
شفافسازی هیچ ایرادی ندارد ولی مشکل مردم این نیست که هزینههای مجلس چقدر است. این هزینهها حتی ۲۲ درصد هزینههای بابک زنجانی نمیشود. به نظرم طرح این موضوع مثل مسئله حقوقهای نجومی سیاسی است. حقوقهای نجومی با همه جنجالی که به پا کرد و مورد بررسی دیوان محاسبات قرار گرفت، بیشتر دولت را مورد حمله قرار داد. ممکن است که ۴ مدیر هم حقوق زیادی گرفته باشند که البته این کار مورد تایید من نیست ولی حرفم این است که جاروجنجالی که به پا شد به اندازه حجم اتفاقی نبود که افتاد. مثلا ۳۰ هزار میلیارد تومان از بانک مرکزی به افرادی که موسسات مالی پولشان را خورده بودند، داده شد و هنوز خیلی از مردم همچنان طلبکار هستند. در حالی که این حقوقهای نجومی که تا این حد جنجال به پا کرد به ۱۷-۱۸ میلیارد تومان هم نمیرسد.
به دلیل عملکرد نادرست برخی مسئولان، برخی کل نظام را زیر سوال میبرند و مردم اعتمادشان را از همه مسئولان از دست دادهاند. به نظرشما برای تبرئه مسئولانی که پاکدست هستند شفافسازی ضرورتی ندارد؟
قطعا نیاز به شفافسازی وجود دارد. مثلا ما یکسری ضوابط برای خودمان تعریف میکنیم و شخصی که ۲هزار یا ۳۳ هزار میلیارد اختلاس میکند و متهم است را با اسم (ز-و)، (ب-ز) یا (الف-ن) نام میبریم در حالیکه این کار خودش ضدشفافسازی است. بالاخره که مردم (ب-ز) و (الف- ن) را پیدا میکنند و حدس میزنند چه کسی است و حتی با این حدس زدنها افراد دیگری هم زیر سوال میبرند.پس معتقدم در بخشهای مالی غیر از مباحث امنیتی باید شفافیت شود.
چندی پیش که ترامپ خواستار مذاکره بدون پیششرط با ایران شده بود، فرمانده سپاه صحبتهایی کرد که علی مطهری، نایبرئیس مجلس در نامهای خطاب به او گفت طبق فرمایش امام خمینی(ره) نظامیان نباید در امور سیاسی مداخله کنند. نظر شما درباره مداخله نیروهای نظامی در امور مختلف سیاسی و اقتصادی چیست؟
امام راحل هم مرجع تقلید هم رهبر سیاسی کشور بود و با توجه به تجربیات مختلف خود حرفش روی حساب بود.اینکه گفته بود نظامیان در موارد سیاسی دخالت نکنند به خاطر خود آنها بود تا آسیب نبینند. چون نیروی نظامی اعم از ارتش، سپاه و نیروی انتظامی باید مورد حمایت و پذیرش قاطبه مردم باشد و اگر بخواهند وارد مباحث سیاسی شوند، آسیب میبینند. در کل دنیا هم اینطور است مگر اینکه نظامیان حاکم باشند. من در قبال موضوعات سیاستخارجی اعتقاد به تکصدایی دارم. وزیرخارجه هر کشوری مسئول سیاست خارجه هر کشوری است و او باید مواضع کشور را اعلام کند و کسی دیگر نباید در این امور دخالت کند. وقتی یک مسئول نظامی اظهارنظر میکند و از طرف مردم حرف میزند خطرناک است. در حالی که مسائلی مثل حصر و ارتباط با آمریکا و مذاکره با آمریکا که حساس هستند، باید به مجلس به عنوان نمایندگان مردم ارجاع داده شود یا مثل سایر دنیا در امور مهم مسئله را به رفراندوم میگذارند.
رفراندوم یعنی مراجعه به افکار عمومی، این مسئله ترس ندارد ولی بعضی از کلمه همه پرسی و نظرسنجی از مردم میترسند. ما نمیتوانیم بخشی از قانون اساسی را قبول داشته باشیم و بخش دیگرش را قبول نکنیم. رفراندوم در قانون اساسی پیش بینی شده است و برای حفظ شان نیروهای نظامی پیشنهاد میکنم برای جلوگیری از تضعیف خودشان در امور سیاسی و اقتصادی و ... دخالت نکنند. بنابراین در همه امور دخالت و ورود نظامیان منع شده است و اگر آنها در تولید روغن نباتی هم بخواهند ورود کنند چون غیررقابتی میشود از نظر روحی و روانی بخش خصوصی منفعل میشود و این اصلا به صلاح کشور نیست.
در راستای این موضوع، اخیرا امام جمعه موقت تهران گفته بود همه امور اقتصادی را به سپاه و بسیج واگذار کنید تا مشکلات را حل کنند. این موضوع را چطور ارزیابی میکنید؟
زمانی که تریبونهای نماز جمعه هم سیاسی شود باعث میشود بسیاری از مردم که مخالف مواضع سیاسی ائمه جمعه هستند در نماز جمعه شرکت نکنند. در شهر ۱۱۱ میلیونی تهران چند نفر به نماز جمعه میروند؟ در حالی که در سایر کشورهای مسلمان جمعهها قاطبه مردم در نماز جمعه شرکت میکنند. مثلا در مالزی وقتی که ظهر جمعه از بلندگو اذان پخش میشود، اکثریت مسلمانان به سمت مساجد میروند. به اعتقاد من تریبون نماز جمعه مقدس است و چون مقدس است نباید جناحی شود. اگر سیاسی شود و وحدت بخش نباشد و درباره همه موضوعات اظهارنظر کنند، مخاطب خود را از دست میدهند.
نظرتان درباره نظام پارلمانی چیست؟
موافق نظام پارلمانی نیستم چون جمهوریت نظام را تضعیف میکند. در شرایط فعلی رئیسجمهوری هر ۴۴ سال یکبار توسط مردم انتخاب میشود. در نظام پارلمانی با توجه به ابزاری مثل نظارت استصوابی شورای نگهبان که برای انتخاب نمایندهها وجود دارد؛ بسیار خطرناک است و جمهوریت کشور را تضعیف میکند. ما جمهوری اسلامی هستیم و رئیسجمهوری همچنان باید با انتخاب مستقیم مردم انتخاب شود.
نظرتان درباره لازمه اصلاحطلبی و اصلاح امور در کشور چیست؟
خود اصلاح کردن یعنی اینکه ما با مراجعه به صندوق رای جامعه و حکومت را به جای شورش و براندازی اصلاح کنیم. مثلا با توجه به مشکلاتی که طی چند سال اخیر در کشورهای منطقه مثل مصر و سوریه رخ داد؛ مردم به این نتیجه رسیدند که تغییر روش حکومتها با شورش به صلاح نیست. به همین دلیل جز با اصلاح کاری از پیش نمیرود و مردم با حضور پای صندوق رای میتوانند اصلاحاتی انجام دهند. معتقد به انجام اصلاح و بازتعریف اصلاحات هستم ولی معتقدم اصلاحات به تدریج انجام میشود.
برخی کشورها مثل انگلستان ۳۰۰ سال طول کشید که دموکراسی که به نظر مردمشان مورد تایید است به سرانجام برسد. بنابراین در سالهای اخیر و با توجه به مشکلات اقتصادی و فشار به معیشت مردم، شاهد شعارهایی بودیم که نشان می داد مردم در حال عبور از اصلاحطلبی و اصولگرایی هستند ولی باید دید چند درصد از مردم هستند. ضمن اینکه از ۲۰ سال پیش تاکنون خصوصا نخبگان به این نتیجه رسیده اند که تغییر روش حکومتها صرفا با صندوق رای امکان پذیر است.
درباره لازمه اصلاحات در کشور صحبت کردید؛ در حالی که رهبر اصلاحات در ایران محدود و ممنوعالفعالیت است. این دوگانگی در عملکرد چه تاثیری بر افکار عمومی دارد؟
این بستگی به هنر ما دارد که به جای استفاده از محبوبیت افراد و شخصیتها از محبوبیت آنها نترسیم. در دنیا یک حزب که روی کار میآید از چهره محبوب حزب دیگر به عنوان آلترناتیو مثبت استفاده میکنند. باید از ظرفیت و محبوبیت این افراد به جای اینکه آنها را محصور یا ممنوع الفعالیت و ممنوعالتصویر کنیم استفاده ببریم.این کارها را تندروی و بدسلیقگی میدانم و به ضرر کشور است. درباره موضوعاتی مثل رفع حصر و مذاکره با آمریکا معتقدم باید موضوع به رفراندوم گذاشته شود. نزدیک ۸ سال از حصر گذشته و عدم مذاکره و تعامل با آمریکاییها ۴۰ سال است که مسکوت مانده و کاری در این رابطه انجام نشده است. به نظرم دیگر ادامه این روند کافی است و باید صندوق رای بگذاریم و درباره انجام این کار از مردم نظرسنجی کنیم. اگر اکثریت رای دادند به این رای تمکین کنیم تا بهانه را از مخالفین بگیریم.
برخی ارتباط با آمریکا را تابو میدانند. تا کی قرار است به چشم تابو به این موضوع نگاه کنیم؟
فعلا که این تابو با مذاکره با ۱+۵ شکسته است. درست است که با ۱+۵۵ کشور مذاکره کردیم، ولی همه میدانند که محور مذاکره ما آمریکا بوده است. بنابراین وقتی ظریف و تیمش آن مذاکره قوی و فشرده را انجام دادند و همین مسئله باعث نگرانی و مخالفت عربستان و اسرائیل شده بود، یعنی مذاکره خوبی بوده است. برجام باعث شد سازمان ملل حق هستهای را برای ما به رسمیت بشناسد. همه قطعنامهها علیه ما را لغو کند و دنیا اعلام کند که ایران به همه تعهداتش عمل کرده است و امریکا عهدشکنی کرده است.
پس باید اجازه دهیم این فرزندان انقلاب باز هم با آمریکا مذاکره کنند تا جلوی انسجام جهانی علیه ما این بار به بهانه حمایت از تروریسم و عدم پیوستن به FATF گرفته شود.
بنابرین نتیجه این مصاحبه این است که با کمیته امداد و بهزیستی نمیتوانیم مسائل اقتصادی کشور را حل کنیم بلکه با توسعه کشور میتوانیم قدرت خرید مردم را بالا ببریم. با توجه به ارتباطاتی که دنیا با هم دارد ما نمیتوانیم دور کشور دیوار بکشیم و در عین حال آن را به توسعه برسانیم. بنابراین تا تعاملاتمان را با دنیا بیشتر نکنیم و دشمنان داخلی و خارجی را به دوست تبدیل نکنیم و سرمایه به عنوان یک ضدارزش تلقی نشود، ما به توسعه نمیرسیم. پس در نتیجه تا به توسعه پایدار نرسیم نمیتوانیم مشکل بیکاری را حل کنیم و وضعیت و قدرت خرید مردم را با سخنرانی و به طور فرمایشی حل کنیم.
یک نکته دیگر اینکه ۴۰ سال در چرخه انتخاب مدیران بسیار ضعیف عمل کردهایم و از نمایندگی مجلس وزیر میشویم و استاندار و فرماندار نماینده میشوند و وزیر نماینده میشود. ما متاسفانه کادر مدیریتی کمی تربیت کردهایم و به افراد جوان اعتماد نکردهایم بنابراین برای حل مشکلات باید این ضعف را برطرف کنیم.
طبق صحبت اخیرتان تاکید کردید که باید به سمت توسعه حرکت کنیم و تعاملات گسترده داشته باشیم. از شواهد برمیآید که فلش حرکت حاکمیت به این سمت نیست و ارادهای در نهاد قدرت برای آن وجود ندارد. چه کار باید انجام دهیم؟
امیدوارم زمانی ناچار نشویم که به ملزومات بینالمللی تن بدهیم و شرایط به نحوی باشد که خودمان تصمیم بگیریم. در اواخر جنگ ۸۸ ساله صحبت از پذیرش قطعنامه پیش آمد، ما قبل از آن فرصتهای بهتری داشتیم که قطعنامه را بپذیریم تا به گفته امام تبدیل به جام زهر نشودکه مجبور شویم جام زهر را سربکشیم. اگر ۴ سال قبل آن یا بعد از فتح خرمشهر این تصمیم گرفته میشد دیگر جام زهر نبود. به نظرم برجام در زمان آقای خاتمی هم شروع شده بود و اگر همان زمان کار را انجام داده بودیم، هزینههای تحمیلی به کشور و جیب مردم بسیار کمتر بود. بنابراین امیدوارم الان هم دست از فرصت سوزی برداریم.
معصومه معظمی
- 12
- 1