در این راستا اگر نگاهی به اظهارات مسئولان دولتی، قضائی و تقنینی بیندازیم جملگی از شفافیت دفاع کرده و آن را یکی از مهمترین راههای حل مشکلات کشور میدانند. این در حالی است که برخی افراد و جریانات دلواپس اخیرا با استفاده از فضای ماه محرم و عزاداری سیدالشهدا به مجلس و دولت تاخته و میتازند که چرا شفافیت ندارند و با بدترین الفاظ و نامناسبترین ادبیات به تضعیف قوای نظام میپردازند.
در حالی که باید از آنها پرسیده شود که اگر شما موافق شفافسازی و شفافیت هستید ابتدا از خود شروع کنید تا جامعه صحت و سقم ادعای شما را باور کند، اما این جریانات طی مقاطع گذشته به کرات نشان دادهاند که مسائلی چون شفافیت وامثالهم برای آنها فقط ابزاری برای تخریب و تخطئه جریان مقابل است. مؤید این امر اینکه ۵ ماه تا انتخابات مجلس نزدیک است و این جریانات برای اینکه از هم اکنون فضا را علیه دولت و اصلاحطلبان بیارایند به چنین اظهاراتی روی میآورند.
کما اینکه هر کس با کمترین اطلاعات سیاسی میداند که این افراد میانهای با آزادی، مردمسالاری، جامعه مدنی و دموکراسی ندارند و شعار شفافیتشان نه از سر دلسوزی برای مردم که وجهه انتخاباتی دارد. سابقه نیز نشان داده که اینها برای رسیدن به مقاصد خود از هیچ تلاش و دستاویز قرار دادن هیچ امری دریغ ندارند. برای بررسی اظهارات اخیر علیه نمایندگان مجلس و دولت، لزوم شفافیت در همه بخشها و چگونگی اقبال مردم به اصلاحطلبان در انتخابات پیش رو «آرمان ملی» با محمود صادقی نماینده تهران، عضو فراکسیون امید و رئیس فراکسیون شفافسازی و سالمسازی اقتصاد و انضباط مالی مجلس به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
طي هفته گذشته شاهد اظهارات تندي با ادبياتي نه چندان مناسب از سوي برخي در عزاداريهاي محرم و خطبههاي پيش از نماز جمعه عليه نمايندگان مجلس و دولت بوديم که واکنشهاي بسياري را بهدنبال داشت؛ اساسا نبايد نسبت با اينگونه اظهارات و افراد برخورد و پيگرد قضائي صورت گيرد؟
طبق چارچوبي که دادستاني و دستگاه قضائي دارد قاعدتا اينگونه اظهارات مصداق خيلي از جرائمي است که معمولا افراد را بهدليل آن جرائم جلب و محکوم ميکنند. عناويني مثل توهين، نشر اکاذيب، تشويش اذهان عمومي و ايراد تهمت که در صحبتهاي قبلي اين سخنران در مورد مجلس، نمايندگان و بخشي از صحبتهاي اخيرش در مورد دولت و رئيسجمهور صادق است. يعني نبايد استانداردهاي دوگانهاي اعمال شده که از آن برخوردهاي تبعيض آميز برداشت شود. اگر بخواهند برخورد يکساني داشته باشند جا دارد که عليه آقاي پناهيان اعلام جرم کنند. نکته ديگري که تاکيد من بيشتر روي اين مساله است اينکه جنس صحبتهاي وي از جنس سخنراني، بيان و... است و اصولا نوع برخورد با جرائم زباني نبايد مواجهه قضائي باشد و بيشتر بايد برخورد و مواجهه رسانهاي مدنظر قرار گيرند.
بخشي از آن توأم با گذشت و بخش ديگر نيز در صورت برخورد، پاسخگويي ملاک باشد. بايد مطالبه کنيم که طبق قانون در آن رسانهاي که اين سخنان منتشر شده همان رسانه ملزم به انتشار جوابيه شود. البته برخي از اين رسانهها همچون صداوسيما کمتر به اين مساله تن ميدهند. اکنون آقاي مطهري و خانم سلحشوري درخواست کردند که به ميزان دو برابر بايد به آنها وقت داده شود و اينها مطالب خود را بيان کنند اما تاکنون اقدام نشده است. لذا فکر ميکنم برخورد بايد از اين جنس باشد.
بخش روابط عمومي، رسانهاي و حتي سخنگويي رياست جمهوري ميتواند اتهامات مطرح شده را پاسخ دهد و در مجلس نيز سخنگو، هيات رئيسه مجلس و نمايندگان ميتوانند مواردي که غيرواقع است را پاسخ دهند. البته بهنظر ميآيد که تقريبا حدود ۵ ماه پيش از انتخابات جرياني تبليغات انتخاباتي را استارت زده و من اينگونه رفتارها را بيشتر در چارچوب رفتارهاي جنگ رواني مربوط به انتخابات ارزيابي ميکنم. گرچه اين افراد و جريانات بعضا بهدنبال اين هستند که با اين پاسخ دادنها و واکنشها بهگونهاي در بورس رسانهاي نگه داشته شوند. والا بهکار بردن چنين لحني از سوي کسي که بر منبر وعظ و تبليغ در ماه محرم نشسته مناسب نيست.
اتفاقا بسياري يکي از مهمترين عوامل مشکلات در کشور را در سطوح مختلف نبود شفافيت عنوان ميکنند، مجلس چه ميزان از اين شفافيت برخوردار است و در راستاي شفافيت بيشتر چه تلاشهايي صورت گرفته است؟
همه وعاظ و مردم حق دارند و جا دارد که از نهادهاي انتخابي و انتصابي مطالبه شفافيت کنند تا رفتارهاي همه اجزاي حکومت شفاف شود. خود من اساسا اين جريان را در مجلس با فراکسيون شفافسازي و سالمسازي اقتصاد و انضباط مالي راه انداختم و دائما براي افزايش شفافيت مجلس تلاش کرديم. اما در همين وضع فعلي اگر منصفانه نيز قضاوت کنيم با اينکه شفافيت در بخشهايي از مجلس وجود ندارد و من در نطقها و اظهاراتي که داشتم دائما انتقاد کردم و تلاش کرديم تا شفافيت حاکم شود، اما در مقايسه با ساير نهادها هيچنهادي به اندازه مجلس از شفافيت برخوردار نيست. طبق قانون تمام مذاکرات مجلس علني است و جلسات غيرعلني خيلي معدود است. اصولا نطق نمايندگان از راديو پخش ميشود و خبرگزاري خانه ملت پخش مستقيم تلويزيوني ميکند.
کميسيونها اغلب علني هستند و موافقتها و مخالفتها با لوايح و طرحها علني است. حال اگر آرا بدان شکل شفاف نيست اما همواره در موافقت يا مخالفت با يک طرح يا لايحه معلوم است که چه کسي صحبت ميکند. خود طراحان وقتي که طرحي را ارئه ميکنند نام نويسي کرده و اسامي آنها منتشر ميشود. اين نشان ميدهد که مجلس تا حد زيادي شفافيت دارد، اما همين مجلس را با مجلس خبرگان مقايسه کنيد که بهعنوان نهادي انتخابي سخنرانيها و مذاکراتش پخش نميشود. شايد مردم ۵درصد از اتفاقاتي که در خبرگان ميافتد را خيلي محدود توسط صدواسيما و پخش گزيدهاي از سخنرانيها ببينند، اما از مباحث و کميسيونهايي که دارد هيچموقع گزارش شفافي به مردم داده نميشود. يا شوراي عالي امنيت ملي که مصوباتش خيلي از اوقات بر زندگي مردم تاثير عملي دارد بسياري از اوقات مصوبهها و قوانين خود را منتشر نميکند.
طبق قانون اساسا يک مصوبه و قانون در صورتي اعتبار دارد که منتشر شده و به اطلاع مردم برسد و به اصطلاح «عِقاب بلابيان» ناپسند است. مثلا در مورد شوراي عالي انقلاب فرهنگي فقط صداوسيما گزارشي از عملکردش ميدهد اما مشروح مذاکراتش معلوم نيست. خود شوراي نگهبان نيز از ديگر نهادهاست که البته اخيرا کار خوبي کردند که بخشهايي از مذاکراتشان را منتشر ميکنند، اما در بقيه موارد چنين نيست. حتي اغلب نمايندگاني که تاييد صلاحيت نميشوند، به آساني نميتوانند بهدليل عدم تاييد صلاحيتشان دسترسي پيدا کنند. در خود قوه قضائيه با اينکه در اصل ۱۶۸ قانون اساسي آمده که جرائم سياسي و مطبوعاتي بايد علني باشد و اصول ديگري که اساسا محاکمات را علني خوانده مگر در مواردي که مربوط به حريم خصوصي است، اما در مواردي متن چاپ شده آراي صادر شده هم در اختيار شخص قرار نميگيرد و فقط بايد از روي حکم يادداشت برداشته شود.
اين مساله آنقدر اهميت دارد که آقاي رئيسي عنوان کرده آراي صادرشده را علني منتشر خواهند کرد اما هنوز چنين نشده است. در بخشهاي ديگر ميتوان گفت دادگاههاي معمولي ما هنوز به اندازه لازم از اين شفافيت برخوردار نشدهاند و اين موضوع در دادگاههاي ديگر اهميت مضاعف دارد که به جرايم سياسي و امنيتي رسيدگي ميکنند. شفافيت نعمت و نوري است که بايد بر تمام اجزاي نظام تابيده شود. اتفاقا من هم از مطالبه آقاي پناهيان حمايت ميکنم، اما چرا اين مطالبه بايد با لفظ ناپسند و ناسزا بيان شود که منجر به واکنش شود و ارزش خود را از دست بدهد؟
برخي معتقدند جرياني که امروز مقابل دولت و مجلس قرار دارد و آنها را به عدم شفافسازي متهم ميکند ابتدا خود بايد نسبت به برخي مسائل به شفافسازي بپردازد؛ اساسا چرا اينها فقط صدايشان براي جريان رقيب بلند است و خود را نميبينند؟
البته اين داستان سابقهداري در کشور است که ما به آن عادت کرديم. خود آقاي پناهيان يکي از مسئولان نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه هنر و... بود، اما آيا تاکنون گزارشي از عملکرد خود به جامعه دانشگاهي ارائه داده است؟ اکنون در دانشگاهها انجمن اسلامي دانشجويان چندين سال است که بهدنبال تشکيل اتحاديه هستند در حالي که حداقل ۴ اتحاديه دانشجويي با ماهيت واحد در طيف اصولگرا تشکيل شده، اما براي انجمن اسلامي دانشجويان که گرايش اصلاحطلبي دارند پس از چند سال که بايد از سوي نهاد نمايندگي امضايي بر اين درخواست برود، پاسخي داده نميشود و حتي براي دانشجويان مشخص نميکنند که چه کسي و چرا مخالف است. نهاد نمايندگي در دانشگاهها از نهادهايي است که اگر عملکردها و تصميماتش شفاف شود تاثير خوبي بر دانشجوها خواهد داشت، اما کمتر شاهد چنين شفافيتي بودهايم.
بازهم تاکيد ميکنم شفافيت آراي نمايندگان حقيقتا ميتواند باعث ارتقاي کيفيت کار نمايندگان شود و وقتي آرا اعلام ميشود معلوم خواهد شد که کدام نمايندگان فعالند و چه رويکردي دارند. اکنون برخي از نمايندگان حين برگزاري جلسه صحن و بحث در باره طرحها و لوايح حضور فعالي در رايگيري ندارند. البته با پيگيري ما و راهاندازي مرکز فناوري اطلاعات مجلس سايت شفافيت راهاندازي شده که تعداد قابل توجهي از نمايندگان داوطلبانه خواستار انعکاس فعاليتهاي خود در اين سايت هستند. اينها باعث کيفيت و پاسخگويي مجلس ميشود و بهعنوان يک نهاد انتخابي براي ساير نهادها ميتواند الگو و پيشگام شود.
به هر حال اين مطالبه خوبي است، اما استفاده ابزاري از اين مساله مصداق همان سخن اميرالمومنين است که با سخن حق نبايد دنبال باطل بود. اين به خوبي آشکار است چون فردي که اساسا رويکردهايش نشان ميدهد با آزادي، دموکراسي و مردمسالاري نسبتي ندارد، نميتواند شعار شفافيت بدهد. البته بايد اين مساله را به فال نيک گرفت و اگر کسي با همين پيشينه چنين شعاري داد استقبال کنيم و نيازي هم به برخورد قضائي ندارد. در عين حال بايد مواظب باشيم که اينها شگردهاي انتخاباتي و رسانهاي خود را بهکار نگيرند. اينها ميخواهند از خودشان چهرهسازي و جنجال کنند و جريان مقابل را به انفعال وادارند. در مقابل ماهم بايد شعار شفافيت بدهيم و بگوييم که شفافيت امري لازم براي همه است.
با وجود انتقاداتي که به عملکردهاي فراکسيون اميد و دولت ابراز ميشود و با عنايت به درپيشبودن انتخابات حساس مجلس اصلاحطلبان و دولت بايد چه رويکردي اتخاذ کنند که بازهم مورد اقبال قرار گيرند؟
من معتقدم که اصلاحطلبان و همچنين دولت نبايد ضعفهاي خود را ناديده گرفته و پنهان کنند. اتفاقا ما بايد با شفافيت ضعفهاي خودمان را ببينيم، بشناسيم، بيان کنيم. از انتقادات استقبال کنيم و با افکار عمومي برخوردي صادقانه داشته باشيم. حتما بخشي از مشکلات ناشي از سوء مديريتها، ضعفها و حتي فسادي است که وجود دارد و قابل انکار نيست. خود اين رويکرد ميتواند اين پيام را به مردم بدهد که جريان اصلاحات بهدنبال شفافيت نسبت به عملکرد خود است. در عين حال بايد توجه افکار عمومي را به منشاء اين ضعف جلب کنيم. در توئيتي که من اخيرا گذاشته بودم فردي کامنت گذاشته بود که دولت شما چرا هنوز پس از شش سال نتوانسته درهاي ورزشگاه را به روي زنان باز کند، شما بايد جواب دهيد.
خب؛ اين اشکالي ندارد بحث کنيم ببينيم که آيا دولت نخواسته يا بهدليل تصميم و تاثير بخشهاي ديگر بوده است. در سوي ديگر ميتوان گفت مجموعه مفاسد موجود، حتما در مجموعههاي دولتي نيز وجود دارد، اما بايد دلايل و منشأ اين ضعفها را ريشهيابي کنيم. فساد موجود معلول است و بايد ببينيم ريشههاي آن چيست. در حوزه خصوصيسازي که بسياري از مفاسد از آن بيرون ميآيد بايبد ببينيم چه اشتباهاتي صورت گرفته و چه نهادهايي به اسم خصوصيسازي بيشتر اينها را مال خود و خصولتي کردند؟ در حال حاضر بخش قابل توجهي از اقتصاد دست بخشهايي است که پاسخگويي ندارند.
خود مجلس اگر ضعف دارد که دارد ناشي از فرايندي است که نمايندگان از آن بيرون ميآيند و بايد مورد نقد قرار گيرد. هر نقدي که به نمايندگان مجلس ميشود حتما بخشي از آن به شوراي نگهبان بر ميگردد. آقاي کدخدايي نيز در مصاحبهاي که نخواسته بود نقش شوراي نگهبان را پر رنگ جلوه دهد گفته بود شوراي نگهبان تا ۲۰درصد مقصر است. لذا اگر از مجلس انتقاد ميشود مجلس جزئي از پکيج بزرگتري است که بايد از مجموعه پکيج انتقاد کنند.
اصلاحطلبان نيز بايد اين پکيج را معرفي کنند. بهعنوان مثال من در معرفي وزير آموزش و پروش بيان کردم که اگر آقاي روحاني براي کنار گذاشتن يک نفر و معرفي فرد ديگري به جاي وي لازم است که از افراد خاص استجازه کند، اين را به افکار عمومي اعلام کند و بگويد که نميتوانم وزير خودم را معرفي کنم و حتما براي معرفي وزير آموزش وپروش، علوم، اطلاعات، خارجه و ارشاد بايد از مقامات اجازه بگيرم.
اشکالي ندارد که اعلام شود و هر کسي در جاي خودش مسئوليت بپذيرد. برخي وزارتخانهها حتما بايد در سطح کلان هماهنگي شود، اما شفاف اعلام شود تا پس فردا اگر وزير آموزش و پرورش از عهده کار برنيامد هم از آقاي روحاني بازخواست کنيم؛ هم افرادي که از آنها استجازه کرده است. مشکلي که وجود دارد اين است که در بخشهاي مختلف اين تلقي وجود دارد که دولت همه جا همه کاره است و بايد پاسخگوي عملکرد خود باشد.
در حالي که اگر شفاف اعلام شود که مثلا در سياست خارجي، سياست داخلي، آزاديهاي مدني و... دولت چه ميزان اختيار دارد و سپس سرزنش کنند. منوط به قانون اساسي هر مصوبهاي از مجلس بايد به تاييد شوراي نگهبان برسد و سپس در اين شورا جرح و تعديل شود. البته من نسبت به اين رويه هيچ ايرادي ندارم، اما بايد خروجي کارها وقتي گزارش ميشود و مورد قضاوت قرار ميگيرد مشخص شود.
با توجه به شرايط اقتصادي و معيشتي مردم و بياعتمادي و نا اميدي حاصل از اين روند نسبت به اصلاحطلبان شرايط پيش رو و درصد موفقيت اصلاحطلبان در انتخابات مجلس را چقدر ميدانيد؟
بهنظر من مشکل اساسي مردم اصلاحطلبان نيستند بلکه نظام حاکم بر انتخابات است. مردم ميگويند ما انتخاب ميکنيم و مطالباتي داريم اما منتخبان ما در اين سيستم نميتوانند به مطالبات ما پاسخ دهند و نوعي نا اميدي از عمل منتخبان به وعدهها اتفاق ميافتد که البته مردم نيز ميدانند که دلايل ناکاميها چيست و از اين جهت است که ابراز نا اميدي ميکنند. دولت شعارهايي داده و و در بخشهايي مثل شکستن تحريمها موفق بوده و مردم نيز طي يکي دوسال ديدند که چقدر گشايش ايجاد شد و تورم از بالاي ۴۰درصد به زير ۱۰درصد رسيد، رشد اقتصادي از منفي ۶درصد به مثبت ۶درصد رسيد و زمينههايي براي رونق اقتصادي فراهم کرد.
ولي به دلايلي که مهمترينش خروج آمريکا از برجام و بازگشت تحريمها بود ورق برگشت. اکنون نيز بايد اين علل و عوامل بيان و به مردم اعلام شود؛ از آمريکا و ترامپي که از برجام خارج شدند و تحريمها را بازگرداندند تا عوامل داخلي که براي ناکامي برجام زمينهسازي کردند. برجام در مجلس نهم راي آورد و در واقع اصولگرايان برجام را تصويب کردند، اما اکنون مسئوليت را بهعهده نميگيرند.
امروز تندترين جناحي که در مجلس وجود دارد همواره طي ۴ اجلاسيه به آقاي لاريجاني بهعنوان رئيس راي ميدهد اما در همان مجلس وي را مذمت ميکنند که چرا در ۲۰ دقيقه برجام را تصويب کرد. در حالي که خودشان ۴سال پياپي به خاطر اينکه آقاي عارف راي نياورد به آقاي لاريجاني راي دادند. لذا بهنظرم شفافيت بيش از همه به ضرر دلواپسان و به سود اصلاحطلبان و دولت است.
- 9
- 4