روزنامه همدلی: کسی صدای خاتمی را نمیشوند» این سخنی است که برخی اصلاحطلبان حالا با صراحت از آن صحبت می کنند. هرچند که خیلی وقت پیش قبل از آن که اصلاح طلبان بخواهند به آن اعتراف کنند شخص سیدمحمد خاتمی که با عنوان رهبر جریان اصلاحات مشهور است، خود از آن صحبت کرده بود. این در حالی است که چند سال پیش تنها یک پیام ویدئویی کوتاه از او باعث شکلگیری یک جریان بزرگ در انتخابات مجلس دهم شده بود.
اصطلاح خاتمی با عنوان «تکرار میکنم» به بخشی از ادبیات سیاسی ایران منتقل شده بود و در آن برهه بسیاری معتقد بودند او از بالاترین نفوذ در میان افکار عمومی برخوردار است. اما حالا در قرن جدید نه تنها کسی از نفوذ خاتمی صحبت نمیکند بلکه بسیاری میگویند اصلا صدای خاتمی شنیده نمیشود؛ هم از جانب جوانانی که این روزها در نقش معترض ظاهر شده اند ونه از طرف نهادهای حاکمیتی که او روزگاری در نقش رئیس دولت همکارشان در اداره کشور بود.
خاتمی چند روز پیش در واکنش به حمله تروریستی در شیراز پیامی صادر کرده بود که در آن از اعتراضهای اخیر هم سخن گفتهبود، اما این پیام تقریبا در میان اعتراضات مختلف و حوادث متفاوتی که این روزها در کشور جریان دارد، بازتابی نداشت. برخی از اصلاحطلبان علت شنیده نشدن صدای خاتمی را شرایط حاد جامعه امروز ایران عنوان کردهاند.
انتخابات مجلس دهم همزمان با انتخابات مجلس خبرگان رهبری در سال ۹۴ برگزار شد. در آن زمان که دولت حسن روحانی بر سر کار بود فضای امیدوار کنندهای در کشور حاکم بود. در روزهای پیش از انتخابات اصلاحطلبان تلاش داشتند که حداکثر کرسیهای مجلس دهم را در اختیار بگیرند. در میان بحثها و تلاشهای مختلف انتخاباتی، سیدمحمد خاتمی پیامی ویدئویی منتشر کرد و در آن از دو لیست اصلاحطلبان برای مجلس دهم و مجلس خبرگان رهبری اعلام حمایت کرد.
رئیس جمهوری دوره اصلاحات با انتشار این پیام ویدیویی از مردم ایران خواست که در انتخابات پیش رو به اصلاحطلبان رای دهند. خاتمی، در این پیام ویدئویی که یکشنبه دوم اسفند منتشر شد لیست اصلاح طلبان را «لیست امید» نامید. او در این پیام مردم را به شرکت گسترده در هر دو انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان فراخواند و از آنان خواست که به طور کامل به هر دو فهرست ائتلاف اصلاح طلبان در دو انتخابات پیش رو رای دهند. خاتمی پیش از آغاز تبلیغات انتخاباتی نیز از مردم ایران خواسته بود که علیرغم دلخوریهای احتمالی از شرکت در انتخابات دلسرد نشوند.
پیام خاتمی با استقبال گستردهای از سوی مردم مواجه شد و خیلی زود دو لیست مورد حمایت قرار گرفت و اتفاقا همان دو لیست هم با بیشترین رأی توانستند وارد مجالس خبرگان رهبری و شورای اسلامی شوند. اما شرایط به همین روال پیش نرفت. کمکم نارضایتیهای عمومی بیشتر شد و مجلس دهم منتقدانی جدی در بدنه همراه با خاتمی پیدا کرد. تا آنجا که بسیاری، فراکسیون امید برآمده از لیست امید را متهم به کمکاری در قبال مردم کردند. همین هم باعث شد تردیدهای جدی نسبت به نقشآفرینی اصلاح طلبان برای انتخابات دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی شکل بگیرد. تحلیلها به سمتی رفت که نشان میداد دیگر خاتمی و اصلاحطلبان اثرگذاری سابق خود را در سطح اجتماعی ندارند.
این موضوع را هم پیش از همه خاتمی خودش به شکل علنی اعلام کرد. او قبل از انتخابات مجلس یازدهم در دیدار با جمعی از اعضای فراکسیون امید این بار از ناامیدی خود سخن گفت. او اظهار کرد:«ما در موقعیت فوقالعاده سختی قرار داریم باید به ریشه بحرانها توجه کرد. نتیجه این وضعیت افزایش بیاعتمادی مردم به نظام و تبدیل این بیاعتمادی به ناامیدی است. وضعیت کنونی نتیجه برخی سیاستها و جهتگیریها است که باید اصلاح شود.»
وی افزود: «هم در ساختار و هم در رویکرد اشتباه و اشکالاتی وجود داشته است و در مجلس، آقای مطهری خیلی شجاعانه، بسیاری از مسایل را مطرح میکند اما این سخنان چقدر شنیده میشود؟ اصلاحات اگرچه نظر انتقادی دارد اما درون نظام است. نظام باید اصلاحپذیر و انعطافپذیر شود تا با اصلاح نظام، یأسها از بین برود.»
خاتمی با ادبیاتی کاملا متفاوت از انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی رسما اعلام کرد: «دیگر خیلی سخت است که به مردم بگوییم بیایید رأی بدهید. آیا فکر میکنید در دور آینده انتخابات به حرف من و شما مردم پای صندوقها خواهند آمد؟ بعید میدانم مگر اینکه در یک سال آینده تحولی رخ دهد.» پیشبینی خاتمی درست از آب درآمد و در انتخاباتهای مجلس یازدهم و ریاست جمهوری مردم استقبالی از اصلاحطلبان نکردند و این گروههای سیاسی با کمترین حمایت توانستند وارد عرصه انتخابات شوند. بعد از این هم نیروهای اصلاحطلب تحرک خود را کمتر کردند. حالا از زمانی که اعتراضات سراسری ایران در چهل روزگذشته شدت گرفته است تا به حال پیامی از خاتمی در این باره منتشر نشده بود. تا این که او در واکنش به حمله تروریستی شیراز پیامی صادر کرد.
او در پیام خود به اعتراض مردم هم اشاره کرد و گفت: «زیستن اولین حق هر انسانی است و به زیستن انسانها باید هدف و رسالت نظامها و حکومتها باشد. ملاک ارزیابی یک نظام و یک حکومت این است که تا چه حد زمینهی بهزیستی مردم را فراهم میآورد. تقاضای زندگی خوب، امن و عادلانه از سوی مردم، تقاضای طبیعی است و اگر ببینند شرایط این زندگی فراهم نیست، حق دارند انتقاد و حتی اعتراض کنند. ولی در همه حال انتقاد و اعتراض باید متوجه نفی خشونت هم باشد و نباید خود به خشونت آلوده شود. مخصوصاً در شرایطی که بدخواهان ایران و ایرانی در بیرون مرزهای کشور با حربههای غیر انسانی مانند تحریم و یا تشویق خشونت برای بهرهگیری از خون پاک جوانان کشور امیدهای واهی در سر دارند.»
او در پیام خود تأکید کرد: «برای بهبود اوضاع و فراهم آمدن فضای زندگی امن و سالم و برخوردار برای همه، بخصوص حکومتها باید موازین حکمرانی خوب را رعایت کنند و ضمن شنیدن صدای انتقاد و اعتراض - حتی اگر ناحق باشد - زمینه را برای فراهم آوردن رضایت مادی و معنوی مردم فراهم آورند. من نیز به نوبه خود در آشکار و نهان راههایی که به این امر مبارک منتهی میشود و امنیت را پایدار و آزادی و توسعه و پیشرفت را تأمین میکند در حد فهم و توان اندک خود نمایاندهام.»
اما این پیام خاتمی نه تنها از سوی افکار عمومی با استقبال مواجه نشد بلکه بسیاری میگویند که به او کاملا بیتوجهی شد. در عین حال برخی هم از خاتمی انتقاد کردند که پیام او دیرهنگام و منفعلانه بوده است.
در این باره که چرا صدای خاتمی شنیده نمی شود سعید شریعتی از فعالان سیاسی اصلاح طلب در مطلبی نوشته: «خاتمی این روزها را ۶ سال پیش میدید که از قهر اجتماعی میهراسید و دعوت به آشتی ملی میکرد. امروز اما حتی صدای خاتمی شنیده نمیشود. او اولین شخصیت سیاسی بود که نسبت به کشته شدن فجیع مهسا امینی واکنش نشان داد و در حسابهای شبکههای اجتماعی نسبت به عواقب این فاجعه هشدار داد به همراه مجمع روحانیون مبارز بیانیه صادر کرد و هشدار و انذار داد و از این واقعه تلخ ابراز تأسف کرد. در مکاتبات سربسته با مسئولان کشور راهکار برون رفت از بحران با تکیه بر آشتی و گفتگو نشان داد و نهایتا این بیانیه تسلیتی که بهانه فاجعه تروریستی شیراز منتشر کرد.»
شریعتی گفته: «موقعیتی که خاتمی و اصلاحطلبان همراه او دارند امروز و در این موقعیت مؤثر نیست.من خود به این اردوگاه تعلق دارم اما میفهمم که صدای ما امروز شنیده نمیشود.این بدان معنا نیست که ما در این هنگامه و هیجا موضع خود را ترک کنیم و از آنچه تحلیل و تشخیصمان است دست برداریم. واقعیت این است که اکنون دوقطبی بزرگ در حال معارضه است. هر یک از قطبهای فعال به دنبال یارگیری از نیروهای خاموش جامعهاند. «تکاپو» دو سمت ماجرا در حال اوجگیری است. و هر دو طرف کسی را تحویل میگیرد که با صراحت بگوید با طرف اوست. نیروها در این معارضه به دو دسته تقسیم میشوند.»
شریعتی علت این اتفاق را به شدت گرفتن دو قطبی شدن جامعه ارجاع میدهد و می گوید: «یا با مایید، یا بر ما. هر دو سوی ماجرا خواهان مرزبندی افراد با طرف مقابل است. اکنون در مرحله «تکاپو» هستیم و در این مرحله که دو طرف به غلبه نهایی خود امیدوارند درخواست آتشبس از هر دو طرف به منزله خیانت به حساب میآید. نیروهای میانه در محترمانهترین حالت شنیده و دیده نمیشوند.»
بیتوجهی به کنشهای سید محمد خاتمی البته در این موضوع تنها از سوی بدنهای که روزی همراه او بود نیست. بلکه او در میان نهادهای اصلی نظام و برخی چهرههای متنفذ نظام نیز مورد بیتوجهی وحتی واکنش منفی نیز قرار دارد. چندی پیش که موضوع «آشتی ملی» را مطرح کرد، سخنانی از رهبر انقلاب منتشر شد که برخی آن را در تضاد با موضع خاتمی میدانستند و از همین منظر برخی از چهرههای اصولگرا به طرح موضوع آشتی ملی در فضای سیاسی کشور پرداختند و نشان دادند که چهره ها و نهادهای متنفذ حاکمیت نیز تلاش میکنند که این چهره سیاسی را مورد بیاعتنایی قرار دهند.
- 14
- 2