۱- همچنانکه همه ما گاهی متاثر از شرایط حاکم و یا به علت عدم آگاهی یا عدم پذیرشِ نواقص و ضعفهای شخصی، بودِمان به نَبود دیگران یا از خود بهتران وابسته میشود؛ در سیستمهای انحصارطلب هم، خوابِ آرامِ صاحبان قدرت و منزلت، غالباً در گِرو خواب ابدی بزرگانِ غیر همسو و معترض، تعبیر میگردد؛ با این وجود خواب ابدی برخی از نوادر اگر نتواند انحصارطلبان را بیدار نماید گاهی توانایی آن را دارد که در طول زمان، خوابشان را به کابوس بدل کند!
۲- حضور مداوم و طولانی مدت در قدرت یا یک موقعیت خاص، همچون عینکِ نزدیکبین عمل میکند به نحوی که فرد یا گروه استفاده کننده به اجبار باید فراخی دامنه نگاهش را کاهش دهد و با حذف حداکثری بخشهای متنوع و رنگارنگِ هر چشماندازی، برای واضح شدن تصویر به اشیاء، نزدیک شود و آنها را به صورت محدود و بسته نظاره نماید؛ پدیدهای که شخص را غالباً بیآنکه بخواهد یا بداند از دیدن همه زیباییهای چشمانداز محروم میکند و از ضرورت وجود تنوع برای خلق یک تابلوی شکوهمند، غافل میسازد. نتیجه آن، زایش توهمی خواهد بود که به مرور با حذف تونالیتههای گسترده رنگ، ذات حقیقی هر چشماندازی را سیاه و سفید ببیند و حق را منطبق بر این دامنه کوتاه، مورد ارزیابی قرار دهد.
۳- ما غالباً در مقدس نمودن افراد یا به باد دادن حیثیت آنها حد وسطی نمیشناسیم! به ویژه در مورد افراد خاص. انسانها یا آنقدر خوبند و مقدس که امکان نزدیک شدن به آنها برای گوشزد نمودن اشتباهاتشان وجود ندارد و یا آنقدر خطاکار، بد طینت و مغرض که نزدیک شدن به آنها عین گمراهی است و مستحق شماتت! گاهی در بیان خوبیها، به حدی اغراق میکنیم که فرد مورد نظر، با تَوهّم معصومیت، از دسترس، خارج و باور ناپذیر میشود و یا به گزاف، خطاهایش را بزرگ میکنیم که مجسمه شیطان میگردد.
صرف نظر از مردم عادی که معمولاً باورپذیرند و تابع تبلیغات حاکم همچنین برخی از متعصبینِ صادق اما کمبصیرت، رواج این رویکرد یا شیوع این ویروس مخرب، غالباً معلول منفعت است؛ عدهای در پس این مقدسسازیها و تخریبگریها، منافع مادی، منسبی و... خود یا خانواده یا گروهشان را هدفگذاری میکنند تا رفتارهای معطوف به منفعت خود یا گروههای مشترکالمنافعشان را توجیه و تطهیر نمایند.
مرحوم هاشمی رفسنجانی(رحمت خداوند بر او باد) شاید تنها کسی باشد که در حدود چهار دهه توانست با وجود اتخاذ رویکردهای متفاوت و گاهاً متقابل به صورت نسبی جایگاه خود را در ردههای بالای هرم قدرت در نظام جمهوری اسلامی ایران حفظ نماید. این اتفاق نتیجه هر اندیشه یا رفتار سیاسی که باشد باعث شده است در طول این سالها افراد مختلف و گروههای گوناگون نظرات متفاوت یا متضادی نسبت به رویکردهای سیاسی، فکری، اقتصادی و فرهنگی ایشان ابراز نمایند.
گاه از سوی عدهای آیتا... هاشمی رفسنجانی بر مرکب قدرت، انسانی کامل میشود که هیچ جانشینی را نمیتوان در تصوّر آورد؛ در عین حال گروهی آنچنان مَشی و رفتارهای سیاسی وی را زیر سوال میبرند که گویی ایجاد تمام مشکلات مردم و عدم اصلاح نواقص و کاستیهای کشور، به ایشان بازمیگردد. در راستای همین تفاوتِ رویکرد از گذشته تا امروز-که دیگر در بین ما نیست- شاهد بودهایم برخی از دوستان و گروههای همفکر با ایشان که زمانی به فراخور منافع مشترکشان، در یک خط حرکت میکردند در دورهای دیگر مقابل همدیگر صفآرایی میکنند و آقای هاشمی را تا مرز خیانت به باد انتقاد و حتی توهین میگیرند.
در روزهای پس از رحلت آقای هاشمی رفسنجانی و تا امروز که به چهلمین روز رحلتش نزدیک میشویم اشخاص و گروههای تخریبکننده شاید به علت آسوده خاطر شدن از نبود یک شخصیت میداندار و تاثیرگذار در جبهه رقیب و یا هراس از برخی تبعات اجتماعی و همچنین پارهای از ملاحظات سیاسی سعی نمودند...
هر چند به صورت موقت برخی از ویژگیهای مثبت شخصیتی، فکری و رفتاری آن مرحوم را منعکس و مطرح نمایند؛ از سوی دیگر هم، جریانهای همفکر و همسو با رویکردهای مرحوم رفسنجانی، غالباً تلاش داشتند و دارند با بزرگنمایی شخصیت فکری- سیاسی و اغراق در رویکردهای مثبت مدیریتی ایشان به نفع خود و گروههایشان بهره برداری نمایند.
واقعیت آن است که رفتارهایی اینچنینی در برابر یک شخص در یک موقعیت خاص، غالباً همانطور که در بندهای ۱تا۳ اشاره شد ریشه در میزان و نوع فعالیت همچنین ساختار روابط آن شخص در درون و بیرون سیستم دارد؛ شاخصههایی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم میتواند نوع فعالیت اطرافیان و همفکران وی را سامان دهد.
از همین رو، همچنانکه حضور فعال یا بود سیاسی- اجتماعی آقایهاشمی همچون هزاران نیروی فکری، سیاسی و مدیریتی لایق دیگر میتوانست و میتواند با نبود عدهای پیوند بخورد و یا به قیمت نزول اندیشهای تمام شود؛ از وجهی دیگر هم میتواند موجبات در صحنه ماندن افراد همسو و ظهور و بروز رویکردهای فکری همخوان را فراهم آورد و بهرهگیری از منافع و برکات این حضور را تقویت نماید.
فارغ از این زنده باد و مرده بادها اگر تحلیلگران حوزههای مرتبط بخواهند کارنامه آقایهاشمی رفسنجانی را در دورهها و عرصههای مختلف واکاوی و ارزیابی نمایند شایستهتر آن است که با پرهیز از قضاوتهای سیاه و سفید، به صورت چندساخته تابلوی فکری- عملکردی این سیاستمدار چندوجهی چهار دهه اخیر ایران را برای نمایش عموم ترسیم نمایند. در همین راستا، در حاشیه تمام تحلیلهای صورت گرفته و چشمپوشی از بیان ارزیابانه نقاط مثبت و منفی کارنامه مرحومهاشمی که بسیاری از آنها در بضاعت اندک نگارنده نمیگنجد باید به یک نکته عطف و مهم اذعان نمود و از صاحبنظران خواست پیرامون آن از زوایای مختلف به صورت مبسوط بحث نمایند.
به زعم نگارنده، در کنار تلاشهای فراوان و ثمرات زیاد دوران مسئولیت آقای رفسنجانی، اگر بتوان برخی از مشکلات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی امروز کشور را به حساب رویکردهای فکری و رفتاری آیتا... رفسنجانی و خطاهای عملکردی ایشان و همکارانشان در دوران مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری و پس از آن، گذاشت (که علیالقاعده بخش زیادی از شرایط مطلوب یا نامطلوب امروز کشورمان به نوعی معلول شیوههای مدیریتی گذشته است) باید به این امر هم اعتراف نمود که از یک سو اگر حضور این سیاستمدار قابل احترام نبود ما اکنون شاید در شرایطی نامطلوبتر بودیم و از سوی دیگر و مهمتر، توجه به تلاش و تاکید ایشان در جهت جبران اشتباهات گذشته است؛ بازگشت مصلحانهای که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
یکی از شجاعانهترین و مُصلحانه ترین رفتارهای آقایهاشمی رفسنجانی در دورانی که میتوانست با همراستا شدن با جریان خاص، ضمن تثبیت جایگاه خویش و اطرافیان، خود را از بسیاری از تخریبها مصون نگه دارد، این بود که به دامان بخش زیادی از ملت بازگشت و صدای مردمی شد که مدتها بود از دسترسی به بسیاری از تریبونها محروم شده بودند.
چرا که این عنایت الهی به نوعی باعث شده بود ایشان و همکارانشان با کنار گذاشتن عینک نزدیک بین قدرت، بخشِ حداکثری رنگها و زیباییهای چشمانداز را ببینند؛ اما صاحبنظران باید تحلیل نمایند چگونه است فردی که بسیاری پیروزی آقای احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری ۸۴ را « نه بزرگِ مردم» به وی تعبیر میکنند در فاصله کمتر از یک دهه کاری میکند و شرایط به گونهای پیش میرود که بخش زیادی از همان مردم به سویش رجوع میکنند و درست یا غلط ایشان را در جایگاه یک ناجی قرار میدهند. این رجوع آیتا... به سوی مردم و به طور کلی این دور شدن از مردم و نزدیک شدن به آنها در عرصههای گوناگون میتواند درسهای بزرگی برای گروههای مختلف داشته باشد.
سیدعلیرضا مسبوق فردوس
- 9
- 6