در روزهایی که این سوال به کرات در جریان راست تکرار میشود که «سهم چه کسی یا گروهی در ثبت این شکست جدید بیشتر است ؟» عجیب نیست که نگاهها دوباره به سمت جبهه پایداری دوخته شود.
مژده هادیزاده: «انتخابات اردیبشهت ماه آرایش سیاسی کشور را تغییر خواهد داد» ؛ این گزاره که چند ماه قبل در حد زمزمه سیاسی مطرح بود، حالا که حسن روحانی رییس جمهور شده شاید پررنگ تر از وقتی است که هنوز معلوم نبود چه کسی می تواند رییس جمهور بعدی ایران باشد.
اگر از آنچه در جناح چپ و حامیان دولت می گذرد عبور کنیم به جناح راست می رسیم که در وضعیت منحصر به فردی به سر می برد. آنها انتخابات را باخته اند و حالا قبل از هر کاری در گعده های محرمانه و محفلی خودشان به دنبال پاسخی برای این سوال هستند:« سهم چه کسی یا گروهی در ثبت این شکست جدید بیشتر است ؟»
عجیب نیست که نگاه ها دوباره و سنگین تر از همیشه به جبهه پایداری دوخته شده است. آنها در این انتخابات فعال تر از همه بودند اگر چه که تمام تلاششان این بود که این بار از کارهای معمول و متداولی چون صدور بیانیه حمایت و اعلام مواضع افرادی چون مصباح یزدی عبور کنند اما همه دیدند که آنها چگونه با تمام توان از تهران گرفته تا شهر های دور افتاده ایران به سبک خودشان برای نامزد اصولگرایان کار انتخاباتی انجام دادند. واقعیت این است؛ «سید ابراهیم رییسی نامزد پایداری ها در انتخابات بود» آنچنان که حسینعلی حاجی دلیگانی عضو این جبهه روایت کرده بود « در جلسهای که اعضای جبهه پایداری با آیتالله مصباحیزدی داشتند، ایشان توصیه فرمودند که برای انتخابات ریاست جمهوری به سراغ آقای رئیسی بروید و اگر شرایطی فراهم شد که به صحنه رقابت انتخاباتی ورود پیدا کرد از وی حمایت کنید.»
اما پای دردل نزدیکترین افراد به محمد باقر قالبیاف که می نشینی از ماجرای فشارها برای کناره گیری قالیباف می گویند و نام افرادی از مهمترین چهره های جبهه پایداری را بر زبان می آورند که چه نقشی در حذف محمد باقر قالبیاف داشته اند.حالا برای کسانی که می خواهند فضای سیاسی و آرایش نیروها را بررسی کنند، نکته قابل تامل و محل توجه، آینده سیاست ورزی پایداری هاست.
چند سکانس از آینده سیاسی پایداری ها
آیا این شکست آخر، موجب زاویه نشینی و گوشه گیری آنها خواهد شد؟ آیا آنها برای تجدید قوا مدتی را در سکوت سپری خواهند کرد؟ یا که نه آنها به همین زودی باز به انتقادهای تند و تیز از دولت می پردازند و همچنان تابلوی جریان راست خواهند بود؟
یک گمانه آن است که آنها یا به صورت خود خواسته یا به تصمیم جناح، دیگر در وسط معادلات سیاسی قرار نگرفته و عنان تصمیمگیری های سیاسی از کف آنان بیرون خواهد آمد . اگر چه احتمال اینکه آنها خود خواسته کنار بروند کم است و اندک، اما اینکه جناح راست به این نتیجه برسد که آنها دلیل شکست های پی در پی این جناح هستند چندان دور از ذهن به نظر نمی رسد. این در واقع نکتهای نیست که منحصر به همین انتخابات ریاست جمهوری باشد. دامنه بررسی موضوع را اگر به عقب تر ببریم به اظهار نظری مهم از سوی دبیر کل جامعه روحانیت مبارز می رسیم. آنجا که او گفته بود : « در آن ائتلاف(انتخابات مجلس دهم) افرادی وارد شدند که سهم بیش از حد خواستند؛ این یعنی هوای نفس و سقوط. قصد داریم تا از تمام احزاب و تشکل های اصولگرا که جمعیت قابل توجهی دارند، دعوت کنیم تا مبادا یک گروه بگوید چرا ما غائب بودیم. در انتخابات مجلس هم من این را گفتم اما نشنیدند. گفتم که باید همه اصولگرایان دعوت شوند، اما نپذیرفتند.»
او درواقع به جبهه پایداری اشاره داشت که هم سهم بیشتر خواسته بود و هم سهم زیادی در طرد دیگر گروه ها و مراجع سیاسی اصولگرایان داشتند . رخدادی که منجر به باخت سنگین ۳۰ بر هیچ اصولگرایان در انتخابات مجلس شد . پس حالا که به یک شکست دیگر رسیده اند و بزرگان اصولگرایی خبر دارند که چگونه جناح از محمد باقر قالیباف به ابراهیم رییسی رسیده و باز خبر دارند که یکی از دلایل قطعی این شکست در راس قرار گرفتن و تابلوی جناح شدن پایداری ها بوده ، وقت تصمیم است ؛ آیا جناح به حذف پایداری رای می دهد؟
پایداری وارد فاز سکوت خواهد شد؟
اما گمانه دیگر آن است که پایداری ها مدتی را در سکوت خبری و تلاش برای تجدید قوای سیاسی به سر ببرند . خبرها از چند ماه پیش یعنی قبل از انتخابات حکایت از آن داشت که سران اصلی جبهه پایداری دچار اختلاف شده و احتمال دو شاخه شدن آن بالا گرفته است . این مساله البته در انتخابات ریاست جمهوری برای مدتی بایکوت شد و دو طرف اصلیِ دچارِ اختلاف شده در این جبهه ترجیح دادند مجادله سیاسی خود را به زمان بعد از رقابت اردیبهشت ماه منتقل کنند. حالا گویا زمانش فرا رسیده؛ خبرهایی وجود دارد که از مباحثات جدی میان دو شاخه قم و تهران جبهه پایداری روایت می کند و برخی می گویند آنها که از ابتدا با انتخاب ابراهیم رییسی و دور زدن سعید جلیلی مخالف بوده اند حالا مدعی تر از همیشه به تصمیم مصباح یزدی و حلقه قم نشین اطراف او معترضاند. آیا خاطره جداشدن افرادی مانند رسایی، کوچک زاده و ... با جدا شدن چهره های دیگری از این جبهه تکرار خواهد شد ؟ دور از ذهن نیست که شاخه جدید جبهه پایداری در همین تابستان اعلام موجودیت کند.
رویارویی جدید با دولت روحانی
این وسط گمانه سومی هم وجود دارد؛ بازگشت با تمام قوا . آنها انتخابات را باخته اند سهم شان را هم از این باخت می دانند اما فرق پایداری با گروه های دیگر اصولگرا در یک نکته نهفته است:«تکلیف مهم تر از نتیجه است». برایشان مهم نیست که یک بار دیگر جناح اصولگرا با نسخه پیچی آنها صحنه را به رقیب واگذار کرده است. برایشان مهم نیست که اگر تابلوی جناح در انتخابات مجلس دهم نبودند شاید چند نفری از آن لیست به مجلس دهم راه می یافت و ژنرال های اصولگرا اینچنین باخت سنگینی را در پایتخت آن هم بعد از سال ها در راس قدرت بودن تجربه نمی کردند . اگر از این زاویه ورود کنیم متوجه می شویم که چرا آنها همچنان تند و تیز به دولت روحانی حمله می کنند و این آنها هستند که پای برگه سوال از رییس جمهور را در پارلمان امضا کرده اند .
به نظر می رسد پایداری ها فعلا قبل از این که جناح در موردشان تصمیم بگیرد یا اینکه اختلافات درونی شان منجر به دو شاخه شدنشان شود فعلا یک دستور کار جدی و فوری را پیش روی خود دارند . آنها تلاش خواهند کرد همچنان صدای بلند جناح باشند و تابلوی اصولگرایان را به این راحتی ها در اختیار هیچ کس دیگری در جناح قرار ندهند. آنها با «آبادگران» تفاوت دارند ؛ این را سران جناح هم به خوبی حس کرده اند . باید برای پایداری راه و روش دیگری را برگزینند و نمی توان با نسخه حذف آبادگران، پایداری را کنار گذاشت . پایداری ها که این روزها از برخی حرف های مهم درمیان سران جناح اصولگرا با خبر شده اند بر میزان فعالیت های خود افزوده اند و با بیش فعالی سیاسی می کوشند تا هزینه و امکان حذف را بالاتر ببرند. به نظر می رسد آنها در روزهای آينده بیش تر از همیشه رسانه ای شوند . حالا سوال این است که آیا افزایش شیب اقدامات آنها که هزینه های سیاسی برای جناح ایجاد خواهد کرد با محافظه کاری سران اصولگرا مواجه می شود یا آنها را در تصمیمشان برای جابجایی نقش سیاسی پایداری مصمم تر خواهد کرد ؟
- 15
- 2