مدتی است فیلمی در فضای مجازی دست به دست میشود که با زیرنویسهایش درصدد القاء این نکته است که آیتالله کاشانی به همراه سپهبد فضلالله زاهدی سردسته کودتاچیان ۲۸ مرداد بعد از دستگیری مصدق وارد خانه وی شده و با این اقدام، کودتای آمریکائی ۲۸ مرداد را تایید کرده است.
انتشار بخشی از اسناد کودتای ۲۸ مرداد توسط آمریکا در هفته گذشته نیز مستمسکی شده برای کسانی که با این فیلم درصدد سمپاشی علیه نیروهای مذهبی نهضت ملی و شخص آیتالله کاشانی هستند تا به بهانه حمایت از دکتر محمد مصدق، اهداف خود، که کوبیدن آیتالله کاشانی و نیروهای مذهبی مقطع تاریخی نهضت ملی است، را دنبال کنند.
این تلاشهای جهتدار هر چند تاثیری در افراد صاحب نظر و اهل مطالعه ندارد ولی ممکن است بعضی از جوان ترها و کسانی که اطلاعات لازم را درباره تاریخ نهضتهای ایران به ویژه مقطع قبل از انقلاب اسلامی ندارند را تا حدودی دچار تردید و گرفتار شبهات و سوالهائی کند. به همین جهت لازم است نکاتی درباره واقعیتهای نهضت ملی گوشزد شود تا زمینه این قبیل شبهات و سوالها برطرف گردد.
نکته اول این است که آیتالله کاشانی که رهبری نیروهای مذهبی را در نهضت ملی شدن صنعت نفت برعهده داشت، یک روحانی ضد انگلیس بود که به دلیل وابستگی رژیم شاه به انگلیس با شاه و دربار نیز مخالف بود. بعدها که آمریکا به عنوان استعمارگر جدید اقدام به مداخله در امور ایران کرد، آیتالله کاشانی با آمریکا نیز به مخالفت برخاست و اصولاً در مقابل مثلث شوم «انگلیس – آمریکا و دربار سلطنتی پهلوی» قرار داشت.
به همین دلیل بود که بارها تبعید و بازداشت شد و این تبعید و بازداشت و حبس و حصر مربوط به قبل و بعد از دخالت آمریکا در ایران است. به عبارت روشن تر، آیتالله کاشانی مبغوض انگلیس، آمریکا و دربار پهلوی بود.
نکته دوم اینکه دکتر محمد مصدق با آیتالله کاشانی در ضدیت با انگلیس وجه مشترک داشت ولی به آمریکا خوشبین بود و در نهایت نیز چوب همین خوشبینی به آمریکا را خورد و قربانی کودتای آمریکائی ۲۸ مرداد شد. جالب اینکه آیتالله کاشانی طبق اسناد موجود، قبل از کودتا با تکیه بر اطلاعاتی که به دست آورده بود به دکتر مصدق درباره کودتا هشدار داده و او را به اتحاد و همبستگی برای مبارزه و مقابله با کودتای آمریکائی دعوت کرده بود ولی دکتر مصدق خود را مستظهر به حمایت ملت دانست و با بیاعتنائی حاضر نشد دعوت آیتالله کاشانی را بپذیرد و سرانجام دولت وی قربانی کودتای آمریکائی ۲۸ مرداد شد.
نکته سوم اینکه آمریکای کودتاگر اکنون نیز در ادامه تفرقه افکنیهای دهه ۳۰ درصدد دو قطبی کردن جامعه ایرانی است و با مونتاژ فیلم و انتشار گزینشی اسناد کودتای ۲۸ مرداد تلاش میکند آیتالله کاشانی را موافق کودتا و دوستدار شاه قلمداد کند و از این طریق، مدتی دیگر نیروهای سیاسی جامعه ایران را به جان همدیگر بیاندازد و در این میان اهداف شوم سلطه طلبانه خود را دنبال نماید.
سخنان تیلرسون وزیر امور خارجه ترامپ که همزمان با انتشار گزینشی اسناد کودتای ۲۸ مرداد بار دیگر سخن از طمع آمریکا برای مداخله در ایران به میان آورد،و البته با پاسخ کوبنده طیفهای مختلف سیاسی کشور مواجه شد، به روشنی نشان میدهد آمریکا در پی این است که با انتشار آن فیلم جعلی مونتاژ شده و این اسناد گزینشی برای مدتی نیروهای سیاسی ایران را به جان هم بیاندازد تا با فراغت بتواند همان هدفی را دنبال کند که تیلرسون از آن سخن گفته است.
نکته چهارم اینکه متاسفانه بعضی عناصر سیاسی داخلی تحت تاثیر شیطنتهای آمریکا قرار گرفته و با دیدن آن فیلم جعلی و این اسناد گزینشی دچار احساسات مصدق گرایانه شدند و به موضعگیری علیه آیتالله کاشانی روی آوردند. حتی یکی از این افراد که بیش از دیگران احساساتی شده بود گفت حالا که همدستی کاشانی با کودتای ۲۸ مرداد ثابت شده، نام وی را از خیابانی در تهران که به نام اوست بردارید!
تاسف در این است که این قبیل افراد، خود را زیر مجموعه جناح اصلاحات کشور میدانند ولی توجه ندارند که با چنین سخنانی، جناح سیاسی خود را بیاعتبار میکنند. اصلاح طلبان و اصولگرایان در عین حال که اختلاف نظرها و تفاوت سلیقههائی دارند نباید در برابر فریبکاریهای دشمنان قسم خورده ملت به ویژه آمریکا هوشیاری خود را از دست بدهند و فریب دغلکاریهای این شیطان را بخورند. کدام عقل سلیمی حاضر میشود آمریکا را یک منبع موثق بداند و به ادعاهایش اعتماد کند؟ پس با توصیه اکید قرآنی «ان جائکم فاسق بنبا فتبینوا» چه میکنید؟
و نکته پنجم اینکه به نیروهای اصلاح طلب توصیه میکنیم پیروزیهائی از قبیل آنچه در انتخابات شورای شهر تهران نصیبشان شده آنها را مغرور نکند و به اتخاذ مواضع غیراصولی نکشاند. عرصه سیاست، نشیب و فرازهای زیادی دارد و فقط کسانی در این عرصه موفق خواهند بود که به توصیه قرآنی «لکی لاتاسواعلی مافاتکم ولاتفرحوا بماآتاکم» پای بندی نشان دهند.
لازمه پای بندی به این توصیه قرآنی این است که همه ملتزم به اخلاق پیروزی باشند، مست قدرت نشوند، بر تواضع و فروتنی در برابر مردم بیافزایند، در آنچه در اطرافشان رخ میدهد با دقت تامل کنند و در برابر فریبکاریها و دغلکاریهای دشمنان هوشیار باشند. پیروزی واقعی این است، واقعیتی که در دراز مدت میتواند منافع ملی کشور را تامین کند و دشمنان را برای همیشه ناامید و ناکام نماید.
- 15
- 3