مهمترین عناوین خبری
شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۴
۲۱:۱۵ - ۰۲ مهر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۷۰۰۵۵۰
احزاب، تشکل ها، شخصیت ها

هادی خانیکی:

تامین و گسترش آزادی از اولویت‌های جریان اصلاح‌طلبی است

هادی خانیکی,اخبار سیاسی,خبرهای سیاسی,احزاب و شخصیتها

 آزادی، دموکراسی و آزادی بیان در ذات جوامع انسانی وجود دارد؛ اما در برخی جوامع با گسست‌هایی روبرو می‌شود یا در مقاطعی مثل زمان انتخابات بیشتر در دسترس قرار ‌می‌گیرد. آزادی بیان در ایران هم با شکلی سینوسی مواجه است، اما نکته قابل توجه گسترش شبکه‌های اجتماعی است اگر فضای مناسبی در جامعه واقعی برای بروز عقیده فراهم نباشد، شبکه‌های مجازی شبیه حیاط خلوت عمل می‌کند و مردم صدای خودشان را از این طریق به گوش منتخبان و مسوولین می‌رسانند.

 

شفقنا درباره «آزادی بیان و روند دموکراسی خواهی» با دکتر هادی خانیکی استاد دانشگاه علامه طباطبایی و فعال سیاسی اصلاح طلب گفت‌وگو کرده است.

 

این استاد علوم ارتباطات درباره آزادی بیان توضیح داد: آزادی حذف نمی‌شود اما صورت بندی‌های متفاوتی در حکومت و در بیرون حکومت پیدا می‌کند؛ حتی کمتر کسی یا جریانی وجود دارد که با آزادی مخالفت کند؛ اما اینکه فهم آنها از آزادی چه چیزی است، تفاوت دارد. اما  اگر بخواهیم یکی از اولویت های جریان اصلاح طلبی را بررسی کنیم تامین و گسترش آزادی بوده است و در میان گونه‌های مختلف آزادی هم آزادی بیان را برجسته می داند.

 

آزادی حذف نمی‌شود اما صورت بندی‌های متفاوتی در حکومت و در بیرون حکومت پیدا می‌کند

 

*بیش از یک قرن از مشروطه و تلاش جامعه ایران برای آزادیخواهی و دموکراسی‌خواهی می‌گذرد اما به آنچه خواسته، تا چه اندازه رسیده به ویژه در مورد آزادی بیان؟ 

خانیکی: برای مفاهیم عام مثل آزادی و آزادی بیان به دلیل اینکه جزو نیازهای بشری هستند، نمی‌توان زمان و برش تاریخی خاصی در نظرگرفت اما طبیعتاً به نسبتی که این مساله انسانی به یک مساله اجتماعی تبدیل شود، بیشتر قابل توجه و قابل پیگیری است؛ از جمله یکی از مولفه‌هایی که به جنبش مشروطه شکل داد مساله آزادی و اساساً گفتمان مشروطه است. بعد از آن هم گفتمان انقلاب اسلامی را نمی‌توانیم جدا از گفتمان آزادی مطرح کنیم یعنی جامعه ایرانی با گفتمان آزادی و طبیعتاً نسبت آن با عدالت، قانون و دموکراسی در اواخر قرن نوزده میلادی آشنایی پیدا کرده است، اما در مقاطع خاصی این گفتار عمومیت پیدا کرده و به عنوان وجه بنیادین گفتارهای سیاسی بروز می‌کند. برای مثال در اوج انقلاب مشروطه گفتمان آزادی غلبه دارد اما بعد به تدریج ذیل نظام سیاسی قرار می‌گیرد؛ چون از یک سو خود نظام سیاسی به آیین شهریاری ایرانی سوق پیدا می‌کند و بعد هم به سلطنت نزدیک می‌شود. در برابر آن مخالفان رادیکال‌تر یا مخالفان چپ به طرح مسایل عدالت‌طلبانه، مبارزه با فقر، تبعیض و اساساً طبقه کارگر واکنش دارند. بنابراین یک مرحله بعد از مشروطه، گفتار استبدادی بر گفتمان آزادی غلبه دارد. استبدادی که یک طرف آن سلطنت و طرف دیگر آن دیکتاتوری طبقه کارگر قرار داشت.

 

اما باز در دهه بیست بعد از سقوط رضا شاه می‌بینیم که گفتمان آزادی و طبیعتاً انواع آزای از جمله آزادی بیان، عمومیت پیدا می‌کند نه تنها منتقدین و مخالفان نیواپوزیسیون از آزادی و ارزش‌های دموکراتیک حرف می‌زنند بلکه نظام سیاسی شاه هم در آن دهه بحث‌هایی از آزادی را مطرح می‌کند. در واقع می‌توان گفت روایت‌های مختلفی از آزادی مطرح می‌شود، و دوباره ناسیونالیسم در کانون گفتار سیاسی ایران قرار می‌گیرد که اوج آن به اواخر دوران پهلوی و جشن‌های دو هزار و پانصد ساله می‌رسد. اما مخالفین سیاسی شاه در دهه ۵۰ چه آن‌هایی که در طیف ناسیونالیسم، مارکسیسم قرار می‌گیرند و چه کسانی که روش‌های دینی دارند، گفتمان آزادی را پیگیری می‌کنند. در متن انقلاب اسلامی هم گفتمان آزادی و آزادی‌خواهی یکی از شعارهای اصلی و محوری قرار می‌گیرد و به عبارت دیگر آزادی تا پیروزی انقلاب به نوعی به یک هژمون بدل می‌شود. به این ترتیب می‌توان گفت آزادی حذف نمی‌شود اما صورت بندی‌های متفاوتی در حکومت و در بیرون حکومت پیدا می‌کند؛ حتی کمتر کسی یا جریانی وجود دارد که با آزادی مخالفت کند؛ اما اینکه فهم آنها از آزادی چه چیزی است، تفاوت دارد. من فکر می‌کنم اگر بخواهیم سیر تاریخی آزادی را چه پیش از انقلاب و چه بعد از انقلاب دنبال کنیم بیشتر باید به چگونگی استقرار، دوام، قوام و نهادمند شدن آن فکر کنیم.

 

*اگر آزادی بیان را قلب دموکراسی بدانیم، امروز اوضاع سلامت آزادی بیان را چطور ارزیابی می‌کنید؟

خانیکی: البته بدانید برای بررسی سلامت قلب، به پزشک متخصص قلب احتیاج دارید تا تشخیص دهد که قلب سالم است یا نه. برای بررسی یک مفهوم اجتماعی و سیاسی شاید نتوان به دقت یک طبیب که با کمک آزمایش‌های پزشکی، سلامتی و بیماری یک جسم را تشخیص می‌دهد، وضعیت سلامتی و بیماری یک جامعه را مورد بررسی قرار داد اما مساله مورد نظر قطعاً بین مفهوم آزادی و مطالبه خواسته‌هایی که در جامعه وجود دارد، چگونگی طرح، تداوم و به ثمر رسیدن آن است و نسبت آن با نهادها و ساختارهای مدنی، قانونی و حقوقی وجود دارد؛ یعنی به میزانی که یک جامعه نهادمند می‌شود، نهادهای مدنی از قوت و قدرت بیشتری برخوردار می‌شوند و به میزانی که فرصت‌های دموکراتیک در جامعه به وجود می‌آید و دوام پیدا می‌کند، می‌توان گفت که آن خواسته‌ها مسیر تحقق خود را پیدا می‌کنند.

وقتی سرخوردگی‌های فزاینده رخ می‌دهد، نوعی واپس‌گرایی، رادیکالیسم و افراطی‌گرایی هم اتفاق می‌افتد

در عالم ارتباطات و رسانه‌ها یک اصل شناخته شده وجود دارد و آن، این است که در هر جامعه‌ای تمایلات و خواسته‌هایی مطرح می‌شود تا در مقاطعی انباشت آن‌ها، باعث تحرک جامعه ‌شود. «دانیل لرنر» در تحقیقاتی که در خاورمیانه انجام داده به این نتیجه رسیده است یک جامعه زمانی در آستانه تغییر قرار می‌گیرد که مطالبه و خواسته‌های زیادی در آن وجود داشته باشد. این خواسته‌ها نیز باید مسیر تحققی پیدا کنند، اگر مسیر تحقق خودشان را پیدا نکنند، ممکن است منجر به شرایط غیردموکراتیک بشود؛ یعنی انقلاب توقعات فزاینده، به انقلاب سرخوردگی‌های فزاینده تبدیل شود. وقتی که سرخوردگی‌های فزاینده رخ می‌دهد، نوعی واپس‌گرایی، رادیکالیسم و افراطی‌گرایی هم اتفاق می‌افتد.

 

جامعه به صورت هیجانی به دنبال نتیجه مطلوب بعد از انتخابات است و در صورت به نتیجه نرسیدن دچار سرخوردگی می‌شود

جامعه ما یا جوامع مشابه در شرایط انتخابات وقتی در معرض طرح خواسته‌های خود قرار می‌گیرد، این خواسته‌ها را در رسانه‌ها پیگیری می‌کند. رادیو و تلویزیون مناظره می‌گذارد و ایده‌های مختلف مطرح می‌شود اما وقتی پیش یا پس از انتخابات نهادها از قوت و قدرت برخوردار نباشند تنها به طرح موضوعات در ایام انتخابات محدود می‌شود. به همین دلیل به صورت فورانی و هیجانی به دنبال نتیجه مطلوب بعد از انتخابات است و در صورت به نتیجه نرسیدن دچار سرخوردگی می‌شود یا با عوض شدن شرایط انتخابات آن‌ها به عنوان خواسته‌های انتخاباتی در همان زمان باقی می‌ماند. مساله، مساله نهادمندی است. اینکه لرنر می گوید چه خواستن؟ یعنی جامعه چه بخواهد تا سبب تحرک شود. او معتقد است در چنین شرایطی چگونه خواستن مهم است. یکی از الزامات چگونه خواستن فرآیندهای دموکراتیک، سازوکارهای دموکراتیک و نهادهای دموکراتیک است. از طریق این فرآیندها و نهادها می توان این خواسته‌ها و مطالبات را جهت داد و مسیر مناسبی برای آن‌ها تعیین کرد.

 

گفت‌وگو گمشده جامعه ما و هر جامعه دستخوش تغییر است

 

*فکر میکنید نهادها بعد از انتخابات ممکن است شرایط این را داشته باشند که خواسته‌ها و مطالبات خود را پیگیری کنند؟

خانیکی: درباره اینکه از طریق تجمیع آرا می‌توان خواسته‌ها و مطالبات را پیگیری کرد، باید گفت در یک جامعه وقتی شرایط آزاد ایجاد می‌شود سخنان متنوعی هم مطرح می‌شود اما این اظهارات را باید محک زد، تضارب آرا ایجاد شود و یک نوع همگرایی بین آرای مختلف شکل بگیرد. بعد از این تجمیع و همگرایی، قطعا گفت‌وگو کمک‌کننده خواهد بود؛ گفت‌وگو گمشده جامعه ماست، گفت‌وگو گمشده هر جامعه دستخوش تغییر است. گفت‌و‌گو می‌تواند میان نهادهای مدنی، نهادهای سیاسی، نهادهای صنفی و… شکل بگیرد. البته تنوع و تکثری که به‌وجود می‌آید باید به گونه‌ای قانونمند و قاعده‌مند شود و در این قانونمندی و قاعده‌مندی است که در یک مسیر مردم سالارانه‌ کار خود را پی می‌گیرد.

 

*چرا همواره رسانه‌ها در مسیر آزادیخواهی جامعه مورد آسیب قرار می‌گیرند و از انحلال اداره انطباعات در دوران قاجار تا وضعیت بعضا نامعلوم نهادهای صنفی روزنامه نگاران در دوره های اخیر، رسانه‌ها بیشترین هزینه را پرداخت کرده‌اند؟ 

خانیکی: شرایط تاریخی را کاملاً نمی‌توان به شکل یکسان بررسی کرد، اگرچه انجمن‌های صنفی نهادهایی هستند که می‌توانند به ایجاد فضای گفت‌وگو در جامعه کمک کنند و فضای رادیکال و افراط‌گرا را کاهش دهند؛ اما مسئله قابل توجه این است که شرایط امروز جامعه ما و جهان با شرایط مشروطه بسیار تفاوت کرده است؛ مهم‌ترین آن تحولات فناورانه در عالم اطلاع‌رسانی است؛ یعنی این امکانات فضای ممیزی و سانسور به شکل قدیم را متوقف کرده است.

 

اگر به ابتدای دوره مشروطه یا قبل از آن نگاه کنیم، می‌بینیم که روزنامه‌ها هنوز متولد نشده‌اند اما زودتر از آن شاهد سانسور هستیم؛ همان اداره انطباعات یا وزارت انطباعات برای سانسور به‌وجود می‌آید و زیر نظر خود ناصرالدین شاه است؛ در حالی‌که امروز شبکه‌های اجتماعی بسیار پررنگ هستند. به همین دلیل فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی در بسیاری از مواقع به‌جای رسانه‌های رسمی نشستند و حتی نسبت به آن‌ها نقش بیشتری پیدا کردند.

 

می‌توان نتیجه گرفت در شرایط امروز جامعه ما، دسترسی به جریان آزاد اطلاعات به یک خواست عمومی تبدیل شده است. البته این موضوع در برنامه‌های رئیس‌جمهور و در برنامه‌های اغلب گروه‌های سیاسی اصلاح‌طلب هم بوده است. جریان آزاد اطلاعات و اساساً نظام اطلاع‌رسانی شفاف از یک خواست عمومی، به یک برنامه برای اقدام تبدیل می‌شود. اصلاً خود قانون جریان آزاد اطلاعات دستگاه‌ها را موظف می‌کند که اطلاعات خود را در اختیار رسانه‌ها قرار بدهند؛ یا شفافیت اطلاع‌رسانی که در اثر گسترش فناوری نوین ارتباطی رخ داده و اتفاقاً یکی از مهم‌ترین عوامل آن هم توسعه همین زیرساخت‌ها توسط دولت است؛ بنابراین این ضرورت پیش می‌آید که به جای محدود کردن، به گفت‌وگو، مشارکت کنش‌گران مدنی، کنش‌گران سیاسی، کنش‌گران رسانه‌ای و از سوی دیگر نیز به جلب دستگاه‌های رسمی و دولتی پرداخت.

 

کم کردن فاصله میان ملت و حکومت نتیجه ورود به عصر اطلاعات است

به هر میزانی که نهادهای مدنی در چارچوب قانون تقویت شوند از انجمن‌های صنفی گرفته تا تشکل‌های سیاسی، برای دولت و حاکمیت هم مفید خواهد بود؛ یعنی فاصله میان ملت و حاکمیت را کم می‌کند. درواقع کم کردن فاصله‌ها نتیجه ورود به عصر اطلاعات است. هرچقدر این موضوع در متن سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها قرار بگیرد به توفیق ما منجر می‌شود.

 

دموکراسی بازنده‌ای ندارد جز دشمنان دموکراسی

*شهروندان مسوول در یک جامعه دموکراتیک تصمیم‌های خود را از طریق بحث و گفت‌وگوی آزاد مبتنی بر استدلال می‌گیرند، برخی از کارشناسان معتقدند جامعه ایران تمرین دموکراسی نداشتند، با چنین فرضی می‌توان به این نتیجه رسید که غالبا مسوولان و جامعه ایران نمی‌توانند خواسته‌های خود را از طریق گفت وگو با یکدیگر بیان کنند؟

خانیکی: نمی‌توان گفت یک جامعه‌ به دلیل اینکه تمرین دموکراسی ندارد باید از دموکراسی محروم شود. چون اصلاً رسیدن به دموکراسی همانطور که گفتید ترویج همان ایده‌های دموکراتیک است؛ یعنی دموکراسی در واقع بازنده‌ای ندارد جز دشمنان دموکراسی. وگرنه کسانی که به دموکراسی قائل هستند همه از آن نفع می‌برند. مهارت‌های دموکراتیک یا مهارت‌های گفت‌وگویی در کنار اندیشه‌های دموکراتیک یا اندیشه‌های گفت‌وگویی بسیار مهم است یعنی یک جامعه یا شهروندان آن باید بدانند که چطور به خواسته‌های خود دسترسی پیدا کنند و اصلاً چطور باید خواسته‌هایشان را مطرح کنند.

 

لازمه‌ی پیشبرد و تحقق آزادی، اخلاق است

 

*در برخی مواقع شاهد فضای مسموم در عرصه سیاست هستیم، آزادی بیان که یک فضیلت محسوب می‌شود در شرایط امروز تا چه اندازه می‌تواند به شکل غیر اخلاقی و منفی خود مانند دروغگویی و تهمت بروز کند؟

خانیکی: به نکته خوبی اشاره کردید. اینجاست که اخلاق در شکل حرفه‌ای، فردی و نهادی خود مطرح می شود. یعنی لازمه‌ی پیشبرد و تحقق آزادی، اخلاق است.

 

یک اصطلاح روزنامه‌نگارانه‌ای هم هست که می‌گوید آزادی بیان وقتی محقق می شود که آزادی پس از بیان هم وجود داشته باشد، یعنی پس از بیان هم باید معلوم شود امنیت وجود دارد. این امنیت وقتی به‌وجود می‌آید که مبتنی بر امر اخلاقی باشد، یعنی مبتنی بر صراحت، شفافیت، عدالت، برابری حقوقی، شناخت محدودیت‌ها و فرصت‌ها باشد.

 

در این صورت است که آزادی بیان ذیل دو عنوان کلی امر حقوقی، یعنی ضرورت حقوقی و ضرورت اخلاقی مطرح می‌شود؛ بنابراین از یک طرف حقوق شهروندی، حقوق اساسی، حق و تکلیف عنوان می‌شود؛ چون اگر این موارد رعایت شود طبیعتاً هرکسی یا هر نهادی از حق خودش حداکثر استفاده را می‌کند و به طرف مقابل خودش هم حق می‌دهد تا او هم حداکثر استفاده را از حق خود داشته باشد؛ در غیر این صورت جامعه به نوعی نابرابری یا نقض عملی آزادی می‌رسد.

 

هرچقدر حق آزادی بیان بیشتر به رسمیت شناخته شود، افراد در جامعه توانمندتر می‌شوند

 

*مفهوم آزادی بیان با حق آزادی بیان چه تفاوتی دارد و آیا این تفاوت و محدود شدن حق آزای بیان در برابر گستردگی مفهوم آن موجب می‌شود آنچه جوامع به نام آزادی بیان در ذهن دارند همواره دست نیافتی جلوه کند؟ مرز مفهوم و حق آزادی بیان کجاست؟

خانیکی: در فرآیند تحقق حقوق اساسی و حقوق شهروندی ما با دو مقوله روبرو هستیم، حق آزادی و تکلیف در برابر آزادی. یعنی جوامع جدید در مقابل ضرورت‌های جدید، مسئله حق در برابر تکلیف هم برجسته‌ شده است. یعنی آنچه که در گذشته از ناحیه حکومت‌ها اعطا شدنی بوده جای خودش را به این سمت میدان داده است؛ حکومت‌ها و دولت‌ها برای تامین حقوق از جمله حق آزادی بیان، مکلف شدند. از سال‌های گذشته اگر ما به تحولات جامعه از منظر توسعه نگاه کنیم در تاریخ جدید مسئله مشارکت شهروندان در سازوکارهای توسعه لازمه تحقق توسعه است و از لوازم مشارکت هم آشنایی با حقوق است. در جامعه ای که آزادی بیان برای شهروندان به عنوان یک حق در نظر گرفته می شود در این جامعه افراد احساس امنیت، حرمت و مشارکت بیشتری دارند. براساس این مبانی و این تجربه‌ها می‌توان گفت که هرچقدر حق آزادی بیان بیشتر به رسمیت شناخته شود یعنی نهادهای قانونی از این حق بیشتر دفاع کنند و سازوکارهای حقوقی برای تحقق آن بیشتر فراهم باشد، افراد در جامعه توانمندتر می‌شوند و به شکل بهتری می‌تواند در امور مختلف مشارکت کنند. چون وقتی آزادی بیان وجود دارد امکان شفافیت، نقد و نظارت در جامعه افزایش پیدا می‌کند.

 

طبیعتا تامین کننده این حقوق، مفهوم آزادی بیان را به عنوان یک مفهوم لازم و خیر برای جامعه پذیرفته است. هم قوانین موضوعه و هم سازوکارهایی که بتواند از این حق استفاده کند یعنی این حق را براساس سلایق و گرایش‌ها یا نوعی نگاه تمرکز گرایانه مدنظر قرار ندهد. از سویی دیگر حاکمیت را مکلف به تامین آزادی بیان بدانیم و شهروندان نیز در برابر حق آزادی بیان خود  را مکلف بدانند و حریم‌های قانونی را حفظ کنند. اگر توازن بین حق و تکلیف از بین برود، افراد یا نهادهای سیاسی صرفا در موضع تکلیف قرار داشته باشند، در فرآیند تعریف و تحقق این مفهوم مشارکت نداشته باشند، احساس کنند که مشارکت ندارند و همین عدم توازن سبب تضعیف یا حتی تخریب آزادی بیان می شود.

 

*با توجه به آموزه‌های دینی و آیه‌ی شریفه «لااکراه فی الدین» در قرآن کریم، به نظر شما گستره آزادی اندیشه، آزادی عقیده و آزادی بیان چقدر از هم متفاوت است؟ و در ایران و قوانین ما که در تطبیق یا عدم مغایرت با فقه اسلامی تدوین شده، چقدر به این مسایل توجه شده؟ و چقدر نیازمند بازنگری هستیم؟

خانیکی: مساله نوع نگاه دین به آزادی بیان و آزادی عقیده بحث جدیدی نیست، قدمت آن به قدمت طرح اسلام به عنوان یک آیین رهایی بخش می‌رسد و اجرای آن در حوزه حکمروایی پیامبر(ص) و برخی از ائمه که امکان حکم‌روایی را یافتند بر می‌گردد. آنچه در تاریخ باقی مانده و جزو افتخارات شیعه است میزان آزادی بیانی در زمان حکم‌روایی حضرت علی(ع) است، حتی خوارج به عنوان یک جریان مخالف اجازه داشتند در برابر خلیفه مسلمین نظرخودشان را ابراز کنند. شهید مطهری هم نکته مهمی را بیان می‌کند، اساسا اگر شیعه نبود شاید خیلی از نظرات مخالفان شیعه نیز ثبت و ضبط نمی‌شد یا نوع برخوردی که امام صادق(ع) با مخالفان خود داشتند و با آنها به گفت و گو می پرداخت.

 

در این دوران متاخر هم چه در دوران انقلاب و بعد از آن این بحث به وضوح مطرح شده و بهترین منابع آن می‌تواند جلسات خبرگان قانون اساسی باشد که در اصول مرتبط با قانون اساسی مطرح شده است بنابراین می‌توان دیدگاه‌های متفکران دینی را دید. به هر حال تحمیل و اجبار برای بیان یا عدم بیان یک نظری با رویکرد دینی با تمدن و فرهنگ اسلامی سازگار نیست؛ پس می‌توان این مساله را در خلال یک تجربه تاریخی و مطالعه نظری هم دید.

*در شرایط کنونی که موج شبکه های اجتماعی جریان دسترسی آزاد به اطلاعات را آسان‌تر کرده فکر می‌کنید آزادی بیان نیز بیشتر قابل تحقق است و آیا این می‌تواند در سرعت بخشیدن به روند دموکراسی‌ در ایران موثر باشد؟

خانیکی: گسترش شبکه‌ها و سهولت انتشار، مواجهه با اخبار، دریافت و انباشت اطلاعات و اندیشه‎‌ها جامعه ما و جوامع جدید را وارد پارادیم و چارچوب جدیدی از معرفت کرده است که دیگر نمی توان اطلاعات، ارتباطات و گفته ها را رتبه بندی و سیاست گذاری کرد. هر کسی به راحتی می‌تواند در معرض این اطلاعات جدید قرار بگیرد. طبیعتا فرصت‌ها و تهدیدهای جدیدی به وجود آورده است، پس اطلاعات را نمی‌توان محبوس و منع کرد یا جلوی انتشار اندیشه‌ها و اطلاعات را گرفت. اما تهدید هم تراکم اطلاعات و اندیشه هاست چون در شرایطی می‌تواند دریافت کننده را منفعل و سردرگم کند؛ در چنین شرایطی ارتباط بین شبکه‌های مجازی و نهادهای مدنی این تهدید را به فرصت تبدیل می‌کند؛ آنچه که در عالم واقع می‌تواند شهروندان را در مواجهه با یکدیگر، رقابت، مشارکت افراد، تضارب افکار و انتخاب احسن در فضاهای واقعی افراد را توانمندتر کند. به عبارت دیگر رشد این شبکه‌ها زمینه خوبی است اما شرط کافی نیست تا امکان گفت و گو و انتخاب در فضای واقعی وجود داشته باشد‌. فضای مجازی می‌تواند به گسترش آزادی‌ها کمک کند اما پایدار شدن این آزادی و نهادمندی آن در زمانی محقق می‌شود که جامعه به اتکای نهادهای امنیتی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خودشان از قوت و توان لازم برخوردار باشند.

 

تامین و گسترش آزادی یکی از اولویت های جریان اصلاح طلبی است

 

*جریان سیاسی که شما به آن تعلق دارید نسبت به کم‌توجی به آزادی بیان از سوی نهادهای مسول بیشتر انتقاد داشته است، به نظر شما این جریان که در چند انتخابات اخیر نیز اکثریت داشته چه نقشی می‌تواند در نهادینه کردن آزادی بیان از طریق احزاب و رسانه‌های خود داشته باشد و متقابلا اینکه آزادی بیان چقدر در موفقیت این جریان نقش دارد؟

خانیکی: اگر بخواهیم جریان اصلاح‌طلب را به واسطه نگاه تاریخی بشناسیم از مشروطه در مقاطع مختلف به طور مشخص در سال ۷۶ با دستیابی به مدارهایی از قدرت سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری وارد مرحله جدیدی شد و به برآورده کردن خواسته‌های خود و مردم نزدیک شود؛ از ابتدا تا کنون آزادی یکی از شعارهای اصلی بود و نمی‌توان این بیش از صد سال تاریخ معاصر ایران بدون گفتمان‌های معطوف به آزادی چه در شکل نظری و سیاسی شناخت.

 

آزادی یکی از پایه‌های قوام بخش اصلاح‌طلبی در ایران بوده است چون اصلاحات یعنی نسبت به مسایل شناخت درست‌تر و واقع بینانه‌تر داشته باشیم؛ مگر می‌شود این امور در شرایط بسته و خفقان محقق شود؟ جریان اصلاح‌طلبی مبتنی و متکی بر این تلاش است که باید با اتکا به ظرفیت‌های قانونی، تحولات و خواسته‌های جامعه را پیش برد. لازمه این انعطاف و بالا بردن ظرفیت قانونی این است که آزادی‌ها توسعه پیدا کند و سهم آزادی بیان در میان آزادی‌ها در جامعه ما بالاتر رود چون در جامعه بیشترین بخش فرهنگ آن، فرهنگ شفاهی است و بیشترین بخش ارتباط، چهره به چهره بوده است. ابزار ارتباطی موثر و معتبر بیشتر خطابه بوده است؛ پاسداشت این ابزارها و ظرفیت‌های تاریخی معطوف به گسترش آزادی و آزادی بیان است. بنابراین رویکرد اصلاحات هم در این مدت چه در قالب حقوق ملت در قانون اساسی محقق شود و از طریق وضع قوانین موضوعه که بتواند آرمان‌ها و ایده‌ها را پیگیری کند.

 

قانون اساسی به قدری قابل توجه است که هیچ بهایی را برای محدود کردن آزادی نمی‌پذیرد و استقلال و آزادی هم لازم و ملزوم می داند، بر این اساس می‌توان موارد دیگر مانند رابطه آزادی و امنیت، رابطه توسعه و آزادی را مورد بررسی قرار داد. اگر بخواهیم یکی از اولویت های جریان اصلاح طلبی را بررسی کنیم تامین و گسترش آزادی بوده است و در میان گونه‌های مختلف آزادی هم آزادی بیان برجسته می داند.

 

 آزادی، دموکراسی و آزادی بیان در ذات جوامع انسانی وجود دارد؛ اما در برخی جوامع با گسست‌هایی روبرو می‌شود یا در مقاطعی مثل زمان انتخابات بیشتر در دسترس قرار ‌می‌گیرد. آزادی بیان در ایران هم با شکلی سینوسی مواجه است، اما نکته قابل توجه گسترش شبکه‌های اجتماعی است اگر فضای مناسبی در جامعه واقعی برای بروز عقیده فراهم نباشد، شبکه‌های مجازی شبیه حیاط خلوت عمل می‌کند و مردم صدای خودشان را از این طریق به گوش منتخبان و مسوولین می‌رسانند.

 

شفقنا درباره «آزادی بیان و روند دموکراسی خواهی» با دکتر هادی خانیکی استاد دانشگاه علامه طباطبایی و فعال سیاسی اصلاح طلب گفت‌وگو کرده است.

 

این استاد علوم ارتباطات درباره آزادی بیان توضیح داد: آزادی حذف نمی‌شود اما صورت بندی‌های متفاوتی در حکومت و در بیرون حکومت پیدا می‌کند؛ حتی کمتر کسی یا جریانی وجود دارد که با آزادی مخالفت کند؛ اما اینکه فهم آنها از آزادی چه چیزی است، تفاوت دارد. اما  اگر بخواهیم یکی از اولویت های جریان اصلاح طلبی را بررسی کنیم تامین و گسترش آزادی بوده است و در میان گونه‌های مختلف آزادی هم آزادی بیان را برجسته می داند.

 

آزادی حذف نمی‌شود اما صورت بندی‌های متفاوتی در حکومت و در بیرون حکومت پیدا می‌کند

 

*بیش از یک قرن از مشروطه و تلاش جامعه ایران برای آزادیخواهی و دموکراسی‌خواهی می‌گذرد اما به آنچه خواسته، تا چه اندازه رسیده به ویژه در مورد آزادی بیان؟ 

خانیکی: برای مفاهیم عام مثل آزادی و آزادی بیان به دلیل اینکه جزو نیازهای بشری هستند، نمی‌توان زمان و برش تاریخی خاصی در نظرگرفت اما طبیعتاً به نسبتی که این مساله انسانی به یک مساله اجتماعی تبدیل شود، بیشتر قابل توجه و قابل پیگیری است؛ از جمله یکی از مولفه‌هایی که به جنبش مشروطه شکل داد مساله آزادی و اساساً گفتمان مشروطه است. بعد از آن هم گفتمان انقلاب اسلامی را نمی‌توانیم جدا از گفتمان آزادی مطرح کنیم یعنی جامعه ایرانی با گفتمان آزادی و طبیعتاً نسبت آن با عدالت، قانون و دموکراسی در اواخر قرن نوزده میلادی آشنایی پیدا کرده است، اما در مقاطع خاصی این گفتار عمومیت پیدا کرده و به عنوان وجه بنیادین گفتارهای سیاسی بروز می‌کند. برای مثال در اوج انقلاب مشروطه گفتمان آزادی غلبه دارد اما بعد به تدریج ذیل نظام سیاسی قرار می‌گیرد؛ چون از یک سو خود نظام سیاسی به آیین شهریاری ایرانی سوق پیدا می‌کند و بعد هم به سلطنت نزدیک می‌شود. در برابر آن مخالفان رادیکال‌تر یا مخالفان چپ به طرح مسایل عدالت‌طلبانه، مبارزه با فقر، تبعیض و اساساً طبقه کارگر واکنش دارند. بنابراین یک مرحله بعد از مشروطه، گفتار استبدادی بر گفتمان آزادی غلبه دارد. استبدادی که یک طرف آن سلطنت و طرف دیگر آن دیکتاتوری طبقه کارگر قرار داشت.

 

اما باز در دهه بیست بعد از سقوط رضا شاه می‌بینیم که گفتمان آزادی و طبیعتاً انواع آزای از جمله آزادی بیان، عمومیت پیدا می‌کند نه تنها منتقدین و مخالفان نیواپوزیسیون از آزادی و ارزش‌های دموکراتیک حرف می‌زنند بلکه نظام سیاسی شاه هم در آن دهه بحث‌هایی از آزادی را مطرح می‌کند. در واقع می‌توان گفت روایت‌های مختلفی از آزادی مطرح می‌شود، و دوباره ناسیونالیسم در کانون گفتار سیاسی ایران قرار می‌گیرد که اوج آن به اواخر دوران پهلوی و جشن‌های دو هزار و پانصد ساله می‌رسد. اما مخالفین سیاسی شاه در دهه ۵۰ چه آن‌هایی که در طیف ناسیونالیسم، مارکسیسم قرار می‌گیرند و چه کسانی که روش‌های دینی دارند، گفتمان آزادی را پیگیری می‌کنند. در متن انقلاب اسلامی هم گفتمان آزادی و آزادی‌خواهی یکی از شعارهای اصلی و محوری قرار می‌گیرد و به عبارت دیگر آزادی تا پیروزی انقلاب به نوعی به یک هژمون بدل می‌شود. به این ترتیب می‌توان گفت آزادی حذف نمی‌شود اما صورت بندی‌های متفاوتی در حکومت و در بیرون حکومت پیدا می‌کند؛ حتی کمتر کسی یا جریانی وجود دارد که با آزادی مخالفت کند؛ اما اینکه فهم آنها از آزادی چه چیزی است، تفاوت دارد. من فکر می‌کنم اگر بخواهیم سیر تاریخی آزادی را چه پیش از انقلاب و چه بعد از انقلاب دنبال کنیم بیشتر باید به چگونگی استقرار، دوام، قوام و نهادمند شدن آن فکر کنیم.

 

*اگر آزادی بیان را قلب دموکراسی بدانیم، امروز اوضاع سلامت آزادی بیان را چطور ارزیابی می‌کنید؟

خانیکی: البته بدانید برای بررسی سلامت قلب، به پزشک متخصص قلب احتیاج دارید تا تشخیص دهد که قلب سالم است یا نه. برای بررسی یک مفهوم اجتماعی و سیاسی شاید نتوان به دقت یک طبیب که با کمک آزمایش‌های پزشکی، سلامتی و بیماری یک جسم را تشخیص می‌دهد، وضعیت سلامتی و بیماری یک جامعه را مورد بررسی قرار داد اما مساله مورد نظر قطعاً بین مفهوم آزادی و مطالبه خواسته‌هایی که در جامعه وجود دارد، چگونگی طرح، تداوم و به ثمر رسیدن آن است و نسبت آن با نهادها و ساختارهای مدنی، قانونی و حقوقی وجود دارد؛ یعنی به میزانی که یک جامعه نهادمند می‌شود، نهادهای مدنی از قوت و قدرت بیشتری برخوردار می‌شوند و به میزانی که فرصت‌های دموکراتیک در جامعه به وجود می‌آید و دوام پیدا می‌کند، می‌توان گفت که آن خواسته‌ها مسیر تحقق خود را پیدا می‌کنند.

وقتی سرخوردگی‌های فزاینده رخ می‌دهد، نوعی واپس‌گرایی، رادیکالیسم و افراطی‌گرایی هم اتفاق می‌افتد

در عالم ارتباطات و رسانه‌ها یک اصل شناخته شده وجود دارد و آن، این است که در هر جامعه‌ای تمایلات و خواسته‌هایی مطرح می‌شود تا در مقاطعی انباشت آن‌ها، باعث تحرک جامعه ‌شود. «دانیل لرنر» در تحقیقاتی که در خاورمیانه انجام داده به این نتیجه رسیده است یک جامعه زمانی در آستانه تغییر قرار می‌گیرد که مطالبه و خواسته‌های زیادی در آن وجود داشته باشد. این خواسته‌ها نیز باید مسیر تحققی پیدا کنند، اگر مسیر تحقق خودشان را پیدا نکنند، ممکن است منجر به شرایط غیردموکراتیک بشود؛ یعنی انقلاب توقعات فزاینده، به انقلاب سرخوردگی‌های فزاینده تبدیل شود. وقتی که سرخوردگی‌های فزاینده رخ می‌دهد، نوعی واپس‌گرایی، رادیکالیسم و افراطی‌گرایی هم اتفاق می‌افتد.

 

جامعه به صورت هیجانی به دنبال نتیجه مطلوب بعد از انتخابات است و در صورت به نتیجه نرسیدن دچار سرخوردگی می‌شود

جامعه ما یا جوامع مشابه در شرایط انتخابات وقتی در معرض طرح خواسته‌های خود قرار می‌گیرد، این خواسته‌ها را در رسانه‌ها پیگیری می‌کند. رادیو و تلویزیون مناظره می‌گذارد و ایده‌های مختلف مطرح می‌شود اما وقتی پیش یا پس از انتخابات نهادها از قوت و قدرت برخوردار نباشند تنها به طرح موضوعات در ایام انتخابات محدود می‌شود. به همین دلیل به صورت فورانی و هیجانی به دنبال نتیجه مطلوب بعد از انتخابات است و در صورت به نتیجه نرسیدن دچار سرخوردگی می‌شود یا با عوض شدن شرایط انتخابات آن‌ها به عنوان خواسته‌های انتخاباتی در همان زمان باقی می‌ماند. مساله، مساله نهادمندی است. اینکه لرنر می گوید چه خواستن؟ یعنی جامعه چه بخواهد تا سبب تحرک شود. او معتقد است در چنین شرایطی چگونه خواستن مهم است. یکی از الزامات چگونه خواستن فرآیندهای دموکراتیک، سازوکارهای دموکراتیک و نهادهای دموکراتیک است. از طریق این فرآیندها و نهادها می توان این خواسته‌ها و مطالبات را جهت داد و مسیر مناسبی برای آن‌ها تعیین کرد.

 

گفت‌وگو گمشده جامعه ما و هر جامعه دستخوش تغییر است

 

*فکر میکنید نهادها بعد از انتخابات ممکن است شرایط این را داشته باشند که خواسته‌ها و مطالبات خود را پیگیری کنند؟

خانیکی: درباره اینکه از طریق تجمیع آرا می‌توان خواسته‌ها و مطالبات را پیگیری کرد، باید گفت در یک جامعه وقتی شرایط آزاد ایجاد می‌شود سخنان متنوعی هم مطرح می‌شود اما این اظهارات را باید محک زد، تضارب آرا ایجاد شود و یک نوع همگرایی بین آرای مختلف شکل بگیرد. بعد از این تجمیع و همگرایی، قطعا گفت‌وگو کمک‌کننده خواهد بود؛ گفت‌وگو گمشده جامعه ماست، گفت‌وگو گمشده هر جامعه دستخوش تغییر است. گفت‌و‌گو می‌تواند میان نهادهای مدنی، نهادهای سیاسی، نهادهای صنفی و… شکل بگیرد. البته تنوع و تکثری که به‌وجود می‌آید باید به گونه‌ای قانونمند و قاعده‌مند شود و در این قانونمندی و قاعده‌مندی است که در یک مسیر مردم سالارانه‌ کار خود را پی می‌گیرد.

 

*چرا همواره رسانه‌ها در مسیر آزادیخواهی جامعه مورد آسیب قرار می‌گیرند و از انحلال اداره انطباعات در دوران قاجار تا وضعیت بعضا نامعلوم نهادهای صنفی روزنامه نگاران در دوره های اخیر، رسانه‌ها بیشترین هزینه را پرداخت کرده‌اند؟ 

خانیکی: شرایط تاریخی را کاملاً نمی‌توان به شکل یکسان بررسی کرد، اگرچه انجمن‌های صنفی نهادهایی هستند که می‌توانند به ایجاد فضای گفت‌وگو در جامعه کمک کنند و فضای رادیکال و افراط‌گرا را کاهش دهند؛ اما مسئله قابل توجه این است که شرایط امروز جامعه ما و جهان با شرایط مشروطه بسیار تفاوت کرده است؛ مهم‌ترین آن تحولات فناورانه در عالم اطلاع‌رسانی است؛ یعنی این امکانات فضای ممیزی و سانسور به شکل قدیم را متوقف کرده است.

 

اگر به ابتدای دوره مشروطه یا قبل از آن نگاه کنیم، می‌بینیم که روزنامه‌ها هنوز متولد نشده‌اند اما زودتر از آن شاهد سانسور هستیم؛ همان اداره انطباعات یا وزارت انطباعات برای سانسور به‌وجود می‌آید و زیر نظر خود ناصرالدین شاه است؛ در حالی‌که امروز شبکه‌های اجتماعی بسیار پررنگ هستند. به همین دلیل فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی در بسیاری از مواقع به‌جای رسانه‌های رسمی نشستند و حتی نسبت به آن‌ها نقش بیشتری پیدا کردند.

 

می‌توان نتیجه گرفت در شرایط امروز جامعه ما، دسترسی به جریان آزاد اطلاعات به یک خواست عمومی تبدیل شده است. البته این موضوع در برنامه‌های رئیس‌جمهور و در برنامه‌های اغلب گروه‌های سیاسی اصلاح‌طلب هم بوده است. جریان آزاد اطلاعات و اساساً نظام اطلاع‌رسانی شفاف از یک خواست عمومی، به یک برنامه برای اقدام تبدیل می‌شود. اصلاً خود قانون جریان آزاد اطلاعات دستگاه‌ها را موظف می‌کند که اطلاعات خود را در اختیار رسانه‌ها قرار بدهند؛ یا شفافیت اطلاع‌رسانی که در اثر گسترش فناوری نوین ارتباطی رخ داده و اتفاقاً یکی از مهم‌ترین عوامل آن هم توسعه همین زیرساخت‌ها توسط دولت است؛ بنابراین این ضرورت پیش می‌آید که به جای محدود کردن، به گفت‌وگو، مشارکت کنش‌گران مدنی، کنش‌گران سیاسی، کنش‌گران رسانه‌ای و از سوی دیگر نیز به جلب دستگاه‌های رسمی و دولتی پرداخت.

 

کم کردن فاصله میان ملت و حکومت نتیجه ورود به عصر اطلاعات است

به هر میزانی که نهادهای مدنی در چارچوب قانون تقویت شوند از انجمن‌های صنفی گرفته تا تشکل‌های سیاسی، برای دولت و حاکمیت هم مفید خواهد بود؛ یعنی فاصله میان ملت و حاکمیت را کم می‌کند. درواقع کم کردن فاصله‌ها نتیجه ورود به عصر اطلاعات است. هرچقدر این موضوع در متن سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها قرار بگیرد به توفیق ما منجر می‌شود.

 

دموکراسی بازنده‌ای ندارد جز دشمنان دموکراسی

*شهروندان مسوول در یک جامعه دموکراتیک تصمیم‌های خود را از طریق بحث و گفت‌وگوی آزاد مبتنی بر استدلال می‌گیرند، برخی از کارشناسان معتقدند جامعه ایران تمرین دموکراسی نداشتند، با چنین فرضی می‌توان به این نتیجه رسید که غالبا مسوولان و جامعه ایران نمی‌توانند خواسته‌های خود را از طریق گفت وگو با یکدیگر بیان کنند؟

خانیکی: نمی‌توان گفت یک جامعه‌ به دلیل اینکه تمرین دموکراسی ندارد باید از دموکراسی محروم شود. چون اصلاً رسیدن به دموکراسی همانطور که گفتید ترویج همان ایده‌های دموکراتیک است؛ یعنی دموکراسی در واقع بازنده‌ای ندارد جز دشمنان دموکراسی. وگرنه کسانی که به دموکراسی قائل هستند همه از آن نفع می‌برند. مهارت‌های دموکراتیک یا مهارت‌های گفت‌وگویی در کنار اندیشه‌های دموکراتیک یا اندیشه‌های گفت‌وگویی بسیار مهم است یعنی یک جامعه یا شهروندان آن باید بدانند که چطور به خواسته‌های خود دسترسی پیدا کنند و اصلاً چطور باید خواسته‌هایشان را مطرح کنند.

 

لازمه‌ی پیشبرد و تحقق آزادی، اخلاق است

 

*در برخی مواقع شاهد فضای مسموم در عرصه سیاست هستیم، آزادی بیان که یک فضیلت محسوب می‌شود در شرایط امروز تا چه اندازه می‌تواند به شکل غیر اخلاقی و منفی خود مانند دروغگویی و تهمت بروز کند؟

خانیکی: به نکته خوبی اشاره کردید. اینجاست که اخلاق در شکل حرفه‌ای، فردی و نهادی خود مطرح می شود. یعنی لازمه‌ی پیشبرد و تحقق آزادی، اخلاق است.

 

یک اصطلاح روزنامه‌نگارانه‌ای هم هست که می‌گوید آزادی بیان وقتی محقق می شود که آزادی پس از بیان هم وجود داشته باشد، یعنی پس از بیان هم باید معلوم شود امنیت وجود دارد. این امنیت وقتی به‌وجود می‌آید که مبتنی بر امر اخلاقی باشد، یعنی مبتنی بر صراحت، شفافیت، عدالت، برابری حقوقی، شناخت محدودیت‌ها و فرصت‌ها باشد.

 

در این صورت است که آزادی بیان ذیل دو عنوان کلی امر حقوقی، یعنی ضرورت حقوقی و ضرورت اخلاقی مطرح می‌شود؛ بنابراین از یک طرف حقوق شهروندی، حقوق اساسی، حق و تکلیف عنوان می‌شود؛ چون اگر این موارد رعایت شود طبیعتاً هرکسی یا هر نهادی از حق خودش حداکثر استفاده را می‌کند و به طرف مقابل خودش هم حق می‌دهد تا او هم حداکثر استفاده را از حق خود داشته باشد؛ در غیر این صورت جامعه به نوعی نابرابری یا نقض عملی آزادی می‌رسد.

 

هرچقدر حق آزادی بیان بیشتر به رسمیت شناخته شود، افراد در جامعه توانمندتر می‌شوند

 

*مفهوم آزادی بیان با حق آزادی بیان چه تفاوتی دارد و آیا این تفاوت و محدود شدن حق آزای بیان در برابر گستردگی مفهوم آن موجب می‌شود آنچه جوامع به نام آزادی بیان در ذهن دارند همواره دست نیافتی جلوه کند؟ مرز مفهوم و حق آزادی بیان کجاست؟

خانیکی: در فرآیند تحقق حقوق اساسی و حقوق شهروندی ما با دو مقوله روبرو هستیم، حق آزادی و تکلیف در برابر آزادی. یعنی جوامع جدید در مقابل ضرورت‌های جدید، مسئله حق در برابر تکلیف هم برجسته‌ شده است. یعنی آنچه که در گذشته از ناحیه حکومت‌ها اعطا شدنی بوده جای خودش را به این سمت میدان داده است؛ حکومت‌ها و دولت‌ها برای تامین حقوق از جمله حق آزادی بیان، مکلف شدند. از سال‌های گذشته اگر ما به تحولات جامعه از منظر توسعه نگاه کنیم در تاریخ جدید مسئله مشارکت شهروندان در سازوکارهای توسعه لازمه تحقق توسعه است و از لوازم مشارکت هم آشنایی با حقوق است. در جامعه ای که آزادی بیان برای شهروندان به عنوان یک حق در نظر گرفته می شود در این جامعه افراد احساس امنیت، حرمت و مشارکت بیشتری دارند. براساس این مبانی و این تجربه‌ها می‌توان گفت که هرچقدر حق آزادی بیان بیشتر به رسمیت شناخته شود یعنی نهادهای قانونی از این حق بیشتر دفاع کنند و سازوکارهای حقوقی برای تحقق آن بیشتر فراهم باشد، افراد در جامعه توانمندتر می‌شوند و به شکل بهتری می‌تواند در امور مختلف مشارکت کنند. چون وقتی آزادی بیان وجود دارد امکان شفافیت، نقد و نظارت در جامعه افزایش پیدا می‌کند.

 

طبیعتا تامین کننده این حقوق، مفهوم آزادی بیان را به عنوان یک مفهوم لازم و خیر برای جامعه پذیرفته است. هم قوانین موضوعه و هم سازوکارهایی که بتواند از این حق استفاده کند یعنی این حق را براساس سلایق و گرایش‌ها یا نوعی نگاه تمرکز گرایانه مدنظر قرار ندهد. از سویی دیگر حاکمیت را مکلف به تامین آزادی بیان بدانیم و شهروندان نیز در برابر حق آزادی بیان خود  را مکلف بدانند و حریم‌های قانونی را حفظ کنند. اگر توازن بین حق و تکلیف از بین برود، افراد یا نهادهای سیاسی صرفا در موضع تکلیف قرار داشته باشند، در فرآیند تعریف و تحقق این مفهوم مشارکت نداشته باشند، احساس کنند که مشارکت ندارند و همین عدم توازن سبب تضعیف یا حتی تخریب آزادی بیان می شود.

 

*با توجه به آموزه‌های دینی و آیه‌ی شریفه «لااکراه فی الدین» در قرآن کریم، به نظر شما گستره آزادی اندیشه، آزادی عقیده و آزادی بیان چقدر از هم متفاوت است؟ و در ایران و قوانین ما که در تطبیق یا عدم مغایرت با فقه اسلامی تدوین شده، چقدر به این مسایل توجه شده؟ و چقدر نیازمند بازنگری هستیم؟

خانیکی: مساله نوع نگاه دین به آزادی بیان و آزادی عقیده بحث جدیدی نیست، قدمت آن به قدمت طرح اسلام به عنوان یک آیین رهایی بخش می‌رسد و اجرای آن در حوزه حکمروایی پیامبر(ص) و برخی از ائمه که امکان حکم‌روایی را یافتند بر می‌گردد. آنچه در تاریخ باقی مانده و جزو افتخارات شیعه است میزان آزادی بیانی در زمان حکم‌روایی حضرت علی(ع) است، حتی خوارج به عنوان یک جریان مخالف اجازه داشتند در برابر خلیفه مسلمین نظرخودشان را ابراز کنند. شهید مطهری هم نکته مهمی را بیان می‌کند، اساسا اگر شیعه نبود شاید خیلی از نظرات مخالفان شیعه نیز ثبت و ضبط نمی‌شد یا نوع برخوردی که امام صادق(ع) با مخالفان خود داشتند و با آنها به گفت و گو می پرداخت.

 

در این دوران متاخر هم چه در دوران انقلاب و بعد از آن این بحث به وضوح مطرح شده و بهترین منابع آن می‌تواند جلسات خبرگان قانون اساسی باشد که در اصول مرتبط با قانون اساسی مطرح شده است بنابراین می‌توان دیدگاه‌های متفکران دینی را دید. به هر حال تحمیل و اجبار برای بیان یا عدم بیان یک نظری با رویکرد دینی با تمدن و فرهنگ اسلامی سازگار نیست؛ پس می‌توان این مساله را در خلال یک تجربه تاریخی و مطالعه نظری هم دید.

*در شرایط کنونی که موج شبکه های اجتماعی جریان دسترسی آزاد به اطلاعات را آسان‌تر کرده فکر می‌کنید آزادی بیان نیز بیشتر قابل تحقق است و آیا این می‌تواند در سرعت بخشیدن به روند دموکراسی‌ در ایران موثر باشد؟

خانیکی: گسترش شبکه‌ها و سهولت انتشار، مواجهه با اخبار، دریافت و انباشت اطلاعات و اندیشه‎‌ها جامعه ما و جوامع جدید را وارد پارادیم و چارچوب جدیدی از معرفت کرده است که دیگر نمی توان اطلاعات، ارتباطات و گفته ها را رتبه بندی و سیاست گذاری کرد. هر کسی به راحتی می‌تواند در معرض این اطلاعات جدید قرار بگیرد. طبیعتا فرصت‌ها و تهدیدهای جدیدی به وجود آورده است، پس اطلاعات را نمی‌توان محبوس و منع کرد یا جلوی انتشار اندیشه‌ها و اطلاعات را گرفت. اما تهدید هم تراکم اطلاعات و اندیشه هاست چون در شرایطی می‌تواند دریافت کننده را منفعل و سردرگم کند؛ در چنین شرایطی ارتباط بین شبکه‌های مجازی و نهادهای مدنی این تهدید را به فرصت تبدیل می‌کند؛ آنچه که در عالم واقع می‌تواند شهروندان را در مواجهه با یکدیگر، رقابت، مشارکت افراد، تضارب افکار و انتخاب احسن در فضاهای واقعی افراد را توانمندتر کند. به عبارت دیگر رشد این شبکه‌ها زمینه خوبی است اما شرط کافی نیست تا امکان گفت و گو و انتخاب در فضای واقعی وجود داشته باشد‌. فضای مجازی می‌تواند به گسترش آزادی‌ها کمک کند اما پایدار شدن این آزادی و نهادمندی آن در زمانی محقق می‌شود که جامعه به اتکای نهادهای امنیتی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خودشان از قوت و توان لازم برخوردار باشند.

 

تامین و گسترش آزادی یکی از اولویت های جریان اصلاح طلبی است

 

*جریان سیاسی که شما به آن تعلق دارید نسبت به کم‌توجی به آزادی بیان از سوی نهادهای مسول بیشتر انتقاد داشته است، به نظر شما این جریان که در چند انتخابات اخیر نیز اکثریت داشته چه نقشی می‌تواند در نهادینه کردن آزادی بیان از طریق احزاب و رسانه‌های خود داشته باشد و متقابلا اینکه آزادی بیان چقدر در موفقیت این جریان نقش دارد؟

خانیکی: اگر بخواهیم جریان اصلاح‌طلب را به واسطه نگاه تاریخی بشناسیم از مشروطه در مقاطع مختلف به طور مشخص در سال ۷۶ با دستیابی به مدارهایی از قدرت سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری وارد مرحله جدیدی شد و به برآورده کردن خواسته‌های خود و مردم نزدیک شود؛ از ابتدا تا کنون آزادی یکی از شعارهای اصلی بود و نمی‌توان این بیش از صد سال تاریخ معاصر ایران بدون گفتمان‌های معطوف به آزادی چه در شکل نظری و سیاسی شناخت.

 

آزادی یکی از پایه‌های قوام بخش اصلاح‌طلبی در ایران بوده است چون اصلاحات یعنی نسبت به مسایل شناخت درست‌تر و واقع بینانه‌تر داشته باشیم؛ مگر می‌شود این امور در شرایط بسته و خفقان محقق شود؟ جریان اصلاح‌طلبی مبتنی و متکی بر این تلاش است که باید با اتکا به ظرفیت‌های قانونی، تحولات و خواسته‌های جامعه را پیش برد. لازمه این انعطاف و بالا بردن ظرفیت قانونی این است که آزادی‌ها توسعه پیدا کند و سهم آزادی بیان در میان آزادی‌ها در جامعه ما بالاتر رود چون در جامعه بیشترین بخش فرهنگ آن، فرهنگ شفاهی است و بیشترین بخش ارتباط، چهره به چهره بوده است. ابزار ارتباطی موثر و معتبر بیشتر خطابه بوده است؛ پاسداشت این ابزارها و ظرفیت‌های تاریخی معطوف به گسترش آزادی و آزادی بیان است. بنابراین رویکرد اصلاحات هم در این مدت چه در قالب حقوق ملت در قانون اساسی محقق شود و از طریق وضع قوانین موضوعه که بتواند آرمان‌ها و ایده‌ها را پیگیری کند.

 

قانون اساسی به قدری قابل توجه است که هیچ بهایی را برای محدود کردن آزادی نمی‌پذیرد و استقلال و آزادی هم لازم و ملزوم می داند، بر این اساس می‌توان موارد دیگر مانند رابطه آزادی و امنیت، رابطه توسعه و آزادی را مورد بررسی قرار داد. اگر بخواهیم یکی از اولویت های جریان اصلاح طلبی را بررسی کنیم تامین و گسترش آزادی بوده است و در میان گونه‌های مختلف آزادی هم آزادی بیان برجسته می داند.

 

 

 

 

 

  • 19
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش