جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۲:۲۷ - ۰۲ دي ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۰۰۰۳۳۶
احزاب، تشکل ها، شخصیت ها

محمدرضا باهنر:

آیت الله جنتی گفت احمدی نژاد نامزد بشود، یعنی دنبال فتنه است

محمدرضا باهنر,اخبار سیاسی,خبرهای سیاسی,احزاب و شخصیتها

پانزدهم اسفند ٨٤ با تأخيري زياد نخستين بودجه دولت نهم به مجلس رفت. کارشناسان، بودجه دولت عدالت‌محور را به‌شدت انبساطي، تورم‌زا، ضدتوليد و اشتغال و بحران‌زا توصيف کردند. دولت از مجلس بودجه‌اي ١٢هزارو‌٥٠٠ميلياردي طلب کرده بود؛ اما در کوران نقدهاي فراواني که بر بودجه رفت، نتيجه بسيار شگفت از کار درآمد. مجلس نه‌تنها سقف بودجه را به لايحه بازگرداند، بلکه رقم پيشنهادي دولت را به ١٤هزارو ٥٠٠ ميليارد تومان افزايش داد.

 

کارشناسان اقتصادي همان زمان گفتند آنچه در جلسه مجلس هفتم رخ داد، مسئوليتي سنگين را متوجه نمايندگان مي‌کند.مجلس يكدست اصولگرا همان بودجه انبساطي را بازهم افزايش داده و تازه دولت را از برخي محدوديت‌ها معاف کرده بود. همان نمايندگان حامي، مانند اين‌روزها، مدعي‌اند در جرگه مخالفان آن بودجه بوده‌اند و حتي پيش‌تر عامل رأي‌نياوردن چهار وزير احمدي‌نژاد شده‌اند؛ افرادي مانند محمدرضا باهنر.

 

اين دو اتفاق يعني مخالفتش با بودجه و نقشش در افتادن آن وزرا را نشانه اين مي‌داند که حمايتش از رئيس دولت سابق که عامل برآمدنش بود، دربست نبوده‌ است. اين در حالي است که همان مجلس در نهايت به همان بودجه‌اي که به ادعاي باهنر با انتقاد همراه بود، رأي داد؛ آن‌هم درحالي که باهنر تأكيد دارد محال بوده رخدادي در مجلس بدون نقش و اثرگذاري او رخ بدهد. پس شايد بتوان گفت مخالفت‌هايش با آن بودجه نیز چندان جدي نبوده‌ است.‌

 

باهنر گويا حرف‌هاي آن‌روزهاي خودش را که گفته بود «هرکس مي‌خواهد با اين دولت کار کند، بايد رفتار و افکارش را با احمدي‌نژاد هماهنگ کند»، فراموش کرده است. اين‌روزها که رئيس دولت نهم و دهم توپخانه حمله خود را به سمت يکي از قوا نشانه رفته است، اصولگرايان ترجيح مي‌دهند به‌جاي تحليل رفتار او از همان ابتدا و پذيرش مسئوليت خود در همه اتفاقات گذشته، به‌راحتي بگويند: «احمدي‌نژاد رايانه‌اي است که نرم‌افزارش را نداريم و مي‌ترسيم به دکمه‌هايش دست بزنيم».

 

احمدي‌نژاد اما همان احمدي‌نژاد است؛ يک زماني بودن و حمايت از او براي اصولگرايان انتفاع داشت، از زماني به بعد ضرر‌. آنها کاري به اين ندارند که تصميمات غلط سياسي- اقتصادي احمدي‌نژاد در آن هشت سال تا چه اندازه کشور را با خسران روبه‌رو کرده؛ در دوران ماه‌عسلشان، او رئيس دولت مهرورز و عدالت‌محور بود. بعدا با طرح «جريان انحرافي» بهانه‌اي جستند تا احمدي‌نژادي را که ديگر باب‌ميلشان رفتار نمي‌کرد، از دايره خودي‌ها بيرون کنند و حالا هم کسي نبايد طلبکارشان باشد!

 

با محمدرضا باهنر درباره احمدي‌نژادي که آنها مي‌شناختند و احمدي‌نژادي که امروز مي‌شناسند، علت شانه‌خالي‌کردن اصولگرايان از پذيرش مسئوليت و شريک‌بودن در رفتارهاي دولت گذشته گفت‌وگو کرده‌ايم.

 

  سؤالم را با اين جمله آيت‌الله آملي‌لاريجاني آغاز مي‌كنم. ايشان درباره احمدي‌نژاد گفته‌اند: «آخر مي‌شود انسان اين‌مقدار دروغ بگويد و از مسير انصاف و تقوا دور شود؟»؛ آيا اصولگرايان به‌تازگي متوجه شده‌‌اند كه آقاي احمدي‌نژاد دروغ هم مي‌گويد؟ شما گفته‌ايد كه نزديك به ٢٣ يا ٢٤ سال سابقه آشنايي و دوستي با آقاي احمدي‌نژاد داشته‌ايد؛ چه طور متوجه اين خصلت آقاي احمدي‌نژاد نشده بوديد؟ آيا اين خصلت يكباره در ايشان ايجاد شده است؟ تا جايي كه شما جايي حتي به صداقت گفتار احمدي‌نژاد هم اشاره كرده بوديد.

فكر مي‌كنم بايد اين سؤال را به شكلي ديگر پاسخ دهم. چون در كشورمان جريان‌هاي تعريف‌شده حزبي نداريم يا خيلي كم‌رنگ هستند، گروه‌ها، جرياني و جناحي تعريف مي‌شوند و اين يك معضل اساسي براي همه فعالان سياسي است. شما درباره صحبت آيت‌الله صادق لاريجاني درباره احمدي‌نژاد سؤال مي‌كنيد. من بخواهم ساده پاسخ بدهم، مي‌توانم خيلي ساده بگويم چه ربطي به من دارد از خود ايشان سؤال كنيد.

 

  يعني شما اين وجه يا خصلت آقاي احمدي‌نژاد را قبول نداريد؟

عرض مي‌كنم؛ يك زماني است ما در يك مجموعه متشكل تعريف‌شده كار مي‌كنيم؛ آن وقت قاعدتا بايد مسئوليت كارهاي همديگر را بپذيريم؛ اما اين مشكل الان براي اصلاح‌طلبان نیز وجود دارد. يك فردي يك زماني اصلاح‌طلب بوده، بعد مي‌رود يك گوشه‌اي يك حرفي مي‌زند، آن‌وقت همه دوستان اصلاح‌طلب بايد پاسخ‌گوي صحبت‌هاي او باشند. اين يكي از معضلات و مشكلات نبود وجود احزاب تعريف‌شده قانوني و چارچوب‌دار است.

 

در رابطه با اينكه ايشان در يك جمله چند دروغ گفته است، ١٠تا گفته ١٢تا گفته كمتر گفته يا بيشتر گفته، واقعيتش اين است كه من احصا نكرده‌ام.‌ آيت‌الله آملي‌لاريجاني لابد احصا كرده‌‌اند و گفته‌‌اند و خودشان هم پاسخ‌گو هستند.درباره شخص احمدي‌نژاد هم زماني شما نظر آقايان را مي‌پرسيد، زماني دیگر نظر من را مي‌پرسيد كه آيا عوض شده يا نشده، چرا نشناخته بوديدش و...

 

اينها سؤالات خوبي است كه من هم بايد به آن پاسخ دهم و من هم كاملا موافقم؛ اما اينكه ديگران چه اظهارنظري درباره آقاي احمدي‌نژاد مي‌كنند يا احمدي‌نژاد چه اظهارنظري درباره ديگران مي‌كند، به علت نبود همان چارچوب، مسئوليت پاسخ‌گويي‌اش بر عهده من نيست. درباره شخص آقاي احمدي‌نژاد من بارها گفته‌ام و الان هم تكرار مي‌كنم كه در نخستين سالي كه ايشان رئيس‌جمهور شد و لايحه بودجه را به مجلس آورد، اختلاف‌های كارشناسي‌مان با ايشان شروع شد.

 

  بله شما بارها به اين مسئله اشاره كرده‌ايد؛ ولي نكته‌اي که وجود دارد، اين است كه گاهي شما حامي سياست‌هاي كلي اقتصادي، سياسي و فرهنگي يك نفر هستيد؛ ولي به او در برخي موارد انتقاد هم داريد. درست مثل الان اصلاح‌طلبان كه در‌عين‌حال به روحاني انتقاد دارند كه مثلا نتوانسته به برخي مطالبات پاسخ دهد يا در مواردي كوتاه آمده؛ ولي همچنان اعلام مي‌كنند كه حامي او هستند. آنچه شما هم درباره انتقاد از احمدي‌نژاد مطرح مي‌كنيد، درست مانند همين است. پس شما هم حامي ايشان شناخته مي‌شديد؛ به‌ويژه آنكه در مجلس هم حضور داشتيد؛ حتي مي‌توان گفت كه نسبت به عملكرد آن دولت مسئول هم بوده‌ايد.

پس بايد برگردم و تاريخچه‌اي را بگويم.

 

  من چند جمله از خود شما را مي‌خواستم همين‌جا يادآوري كنم. شما سال ٨٤ گفته بوديد «كساني كه مي‌خواهند با اين دولت كار كنند، بايد رفتارشان را با رئيس دولت هماهنگ كنند» يا«من اولين كسي بودم كه بحث رياست‌جمهوري احمدي‌نژاد را مطرح كردم» «صداقت و گفتار احمدي‌نژاد باعث نفوذ او در قلب‌هاي مردم شده است» شما مي‌گوييد كه با نخستين بودجه احمدي‌نژاد مخالفت كرديد؛ ولي اين جمله‌ها هم از شما وجود دارد.

زماني شما روند يك فرايند را مي‌خواهيد بدانيد كه خب آن زمان من به شما مي‌گويم ما چه زماني از ايشان حمايت كرديم، چه زمانی منتقد شديم و چه زمانی فاصله گرفتيم؛ ولی زماني يك تك‌خبر يا تك‌جمله‌اي را در يك گوشه انتخاب مي‌كنيد؛ مثلا درباره آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني هم شما اگر بگرديد، در مقاطع مختلف جملات متفاوتي را از من پيدا مي‌كنيد.

 

ما زماني در فهرست تبليغاتي انتخابات مجلس پنجم نوشته بوديم «اطاعت از رهبري و حمايت از هاشمي» يا در مجلس ششم هم همين‌طور. اگر سؤال شما درباره رابطه من و آقاي احمدي‌نژاد است، من بايد تاريخچه‌ای براي شما بگويم. سال ٨٤ كه ايشان نامزد شد، من رئيس ستاد آقاي لاريجاني بودم.

 

  بله، گفته‌ايد كه دور نخست به آقاي لاريجاني رأي داده‌ايد.

دور دوم هم جالب است. من، هم مسئول جامعه اسلامي مهندسين بودم، هم قائم‌مقام جبهه پيروان خط امام و رهبري. در هر دو بيانيه داديم كه هر دو اين افراد نقاط ضعف و مثبتي دارند و آتش به اختيار عمل شود.

 

  شما دور دوم به چه كسي رأي داديد؟

به آقاي هاشمي فكر كنم رأي دادم. يادم نيست. سال ٨٨ را كه بارها و بارها گفتم به محسن رضایي رأي دادم.

 

  مگر مي‌شود يادتان نباشد كه به چه كسي رأي داده‌ايد!

يك زماني است كه آدم يك رأي دارد كه يك جايي مي‌دهد، اين خيلي متفاوت است. بالاخره بنده به اندازه ٥٠ يا صد هزار نفر نفوذ رأي دارم. شما بايد موضع بيروني ما را تحليل كنيد. اينكه من روي يك كاغذ يادداشتي اسم چه كسي را نوشتم، هيچ فرقي نمي‌كند كه اسم هاشمي را نوشته باشم يا احمدي‌نژاد را.

 

  ولي كمي عجيب است اگر به آقاي هاشمي رأي داده باشيد؛ ولي چند ماه بعد آن‌طور از آقاي احمدي‌نژاد تعريف و تمجيد و حمايت كنيد.

اينها تحليل دارد. من سال ٨٨ مطمئن بودم محسن رضایي رأي نمي‌آورد؛ اما به او رأي دادم؛ چون نه مهندس موسوي را مي‌توانستم بپذيرم و نه احمدي‌نژاد را؛ اما وظيفه خودم مي‌دانستم كه در انتخابات شركت كنم. اولين اختلاف من با آقاي احمدي‌نژاد بر سر همان بودجه بود. من يك خاطره را براي چندمين بار تعريف كنم كه در اولين سال دولت آقاي خاتمي من رئيس كميسيون تلفيق مجلس پنجم بودم كه بودجه را بررسي و تصويب كرديم.

 

شب ديدم در اخبار آقاي مهاجراني گفت كه قانون بودجه‌اي كه مجلس تصويب كرده، بهتر از لايحه‌اي است كه ما تحويل مجلس داده‌ايم و ما از كل مجلس به‌ويژه آقاي مهندس محمدرضا باهنر تشكر مي‌كنيم. من تعجب كردم و بلافاصله تماس گرفتم با آقاي مهاجراني و گفتم من را دست انداخته‌ايد؟ چون سابقه نداشته است.

 

آقاي مهاجراني گفت كه اين نكته در دولت تصويب شد و من مكلف شدم كه به اسم از تو تشكر كنم. اولين بودجه آقاي احمدي‌نژاد هم كه به مجلس آمد، من و آقاي احمد توكلي بوديم كه بحث بيماري هلندي و... را مطرح كرديم. ما فقط به يك نفر از كابينه نخست آقاي خاتمي كه مخالف ما بود، رأي نداديم؛ ولي در مقابل به چهار نفر از كابينه اول احمدي‌نژاد رأي نداديم. نگوييد اينها همه‌اش هيچ چيزي نيست. اينها همه‌اش موضع سياسي است.

 

  با وجود اينكه مي‌گوييد ما به چهار نفر از كابينه نخست احمدي‌نژاد رأي نداديم يا بر سر بودجه اول آقاي احمدي‌نژاد به آن انتقاد كرديم؛ اما همه اينها مانع اين نشد كه شما در زمره مخالفان منتقد احمدي‌نژاد قرار بگيريد. همين الان هم قطعا خيلي از نماينده‌هاي حامي دولت در مجلس انتقاداتي كارشناسي به برخي سياست‌هاي دولت دارند؛ اما حامي سياست‌هاي كلي دولت هستند. برخی از اصولگرايان هم حتي اگر انتقادهايي به احمدي‌نژاد داشته بودند؛ اما در كل حمايت مي‌كردند.

من نمي‌خواهم اعلام برائت كنم و بگويم من هيچ نقشي در حمايت از دولت آقاي احمدي‌نژاد نداشتم. من از ايشان حمايت مي‌كردم؛ اما مي‌خواهم بگويم بالاخره من در مجلس يك نفوذ رأيي داشتم و استفاده كردم كه به چهار نفر از وزراي احمدي‌نژاد رأي ندهم؛ درحالی‌که مثلا به اكثريت وزراي آقاي خاتمي رأي داديم.

 

اصلا سابقه نداشت كه يك دولتي در همان ابتداي كار چهار نفر از وزرايش رأي نياورند؛ حتي دولت‌هايي كه كاملا به لحاظ سياسي با مجلس مخالف بودند. من همان زمان يادم هست كه گفتم حضور دو نفر ما در يك جناح يعني من و آقاي احمدي‌نژاد مانع از فداكردن منافع ملي نخواهد شد. نمونه هم مي‌خواهيد دو مورد برايتان گفتم.

 

  آقاي باهنر اگر با اين روند بخواهيم جلو برويم قطعا تك‌تك اصولگراها استدلالاتي شبيه شما خواهند آورد. در نهايت به اين نتيجه مي‌رسيم كه اصلا آقاي احمدي‌نژاد هيچ حامي اصولگرايي نداشته و مقصر همه رخدادها و اتفاقاتي كه در آن هشت سال افتاد، خودش بوده و خودش!

اولا آقاي احمدي‌نژاد در سال ٨٤ نامزد جامعه اصولگرايي نبود. ما آن زمان يك جبهه پيروان خط امام و رهبري داشتيم. يك جامعه اسلامي مهندسين داشتيم. مؤتلفه را داشتيم. اينكه يكدفعه آقاي احمدي‌نژاد كف خيابان توانست ١٨ ميليون رأي جمع كند، اين موج را آقاي خاتمي هم توانست  ايجاد كند.

 

  ولي در نهايت وقتي شما متوجه اين رأي كف‌خياباني شديد، بعدا رفتيد پشت احمدي‌نژاد.

ولي ما براي ايشان ستاد تشكيل نداده بوديم. اينكه مي‌گويم ممكن است هم‌حزبي من اين كار را كرده باشد اما ما به عنوان يك تشكيلات معرفي‌شده نبوديم. ما با اينكه مي‌دانستيم احمدي‌نژاد رأي مي‌آورد اما از او حمايت نمي‌كنيم و بيانيه آتش‌به‌اختيار مي‌دهيم، معلوم مي‌شود كه يك‌سري ارزش‌هاي ديگر در ذهن ما بيش از آنكه آقاي احمدي‌نژاد در نظر داشت، وجود دارد.

 

  پس با اين وصف شما داريد اين سخن خودتان را تكذيب مي‌كنيد كه گفته بوديد شهرداري براي آقاي احمدي‌نژاد دست‌گرمي است و ما او را براي رياست جمهوري در نظر گرفته‌ايم!

نه؛ من اين را گفته‌ام اما ببينيد آن زمان آقاي احمدي‌نژاد را آقايان در سيستم اطلاعاتي رد كرده بودند كه صلاحيت شهردارشدن ندارد. من رفتم و با آقاي يونسي صحبت كردم، گفت يك‌سري مشكلات مثل فروش نفت و... دارد. من گفتم اين اجازه را همه استانداران مرزي از آقاي هاشمي‌رفسنجاني داشتند.

 

نكته دوم اين بود كه گفتم آقاي احمدي‌نژاد كه استاندار بوده و دكترا دارد، صلاحيت ندارد اما آن شهردار پيشين كه فوق ديپلم داشت، صلاحيت دارد؟! گفتم مشكل از فيلتر است. بعد براي اينكه يك تيكه سياسي هم بپرانم، گفتم در ضمن خودت بدان، به آقاي خاتمي هم بگو كه شهرداري براي احمدي‌نژاد دست‌گرمي است والا او رئيس‌جمهوري آينده است. آن زمان هم اصلا حدس نمي‌زدم كه دو سال بعد رئيس‌جمهور است؛ فكر مي‌كردم حالا ١٠ يا ١٢ سال بعد رشد كند.

 

  ولي ايشان را در نظر داشتيد ديگر؟ در ناصيه ايشان مي‌ديديد؟

وقتي ايشان رئيس‌جمهوري شد، ما خيلي هم خوشحال شديم.

 

  ولي به طور مشخص اصولگرايان زماني با احمدي‌نژاد مشكل پيدا كردند كه اين ماجراي جريان انحرافي را مطرح كردند. يعني از سال ٨٩ به بعد و نه بر سر شيوه اشتباه ايشان در كشورداري. من جايي با داماد آقاي احمدي‌نژاد صحبت مي‌كردم، ايشان مي‌گفتند من هم قانع نشدم كه ٧٠٠ ميليارد دلار درآمدهاي نفتي چطور در دولت پدرخانمم هزينه شد. مي‌خواهم بگويم مواردي از اين دست كه حتي داماد ايشان را هم قانع نكرده يا مثلا انحلال سازمان برنامه يا ماجراجويي‌هاي ايشان در سياست خارجي و... هيچ وقت با اعتراضات جدي شما و كل اصولگرايان روبه‌رو نشد.

اختلافات ما از همان بودجه اول شروع شد. اين به معناي اين نبود كه از او برگشته بوديم. البته به مرور اختلافات بيشتر شد. ميزان تحقيق‌وتفحص‌ها و شكايات و نامه‌هايي كه ما نسبت به تخلفات بودجه‌اي آقاي احمدي‌نژاد داشتيم و به قوه قضائيه و ديوان محاسبات ارائه كرديم، موجود است.

 

يا آقاي احمدي‌نژاد حاضر نبود قانون وزارت ورزش و جوانان را اجرا كند. من معاون نظارت مجلس بودم. رئيس‌جمهور را كه نمي‌شد دادگاهي كرد كه چرا قانون را اجرا نمي‌كني. بايد راهي پيدا مي‌كردم. من يك نامه نوشتم به خزانه‌دار كل كشور و مسئول سازمان تربيت بدني و مسئول سازمان جوانان كه يك ريال تخصيص‌دادن بودجه به اين دو سازمان خلاف قانون است و قابل تعقيب قضائي.

 

ديگر آنجا بود كه دولت فهميد قضيه جدي است و از صبح كه نامه را دريافت كردند، كات شد و بودجه تخصيص ندادند و آقاي احمدي‌نژاد مجبور شد قانون را اجرا كند. البته اينكه مي‌گوييد جامعه اصولگراها از احمدي‌نژاد حمايت مي‌كرد، مشكل حقوقي دارد. چون اين كليت يك حزب كه نيستند. اين مشكل را اصلاح‌طلبان هم دارند و بخشي هم تقصير خود ما سياست‌مداران است چون ما منافع حزب را مي‌خواهيم اما هزينه‌هاي حزب را حاضر نيستيم بپذيريم.

 

براي انتخابات ما هرچه خواهش، تمنا و استدلال مي‌كرديم از نامزدها كه شما رأيتان پايين است و نظرسنجي‌ها اين را مي‌گويد،تبعيت نمي‌كردند.مي‌گفتيم اين يعني شما يك شركت تشكيل داديد كه رقيبتان برنده شود؛ كسي گوش نمي‌كرد. 

 

شوراي نگهبان كه ظاهرا به ضرر شما كار مي‌كرد اما در نهايت عملكردش گاهي به نفعتان مي‌شد چون در يك حوزه يك اصلاح‌طلب تأييد مي‌شد با شش اصولگرا. يك نامزد اصلاح‌طلب. هرچه به آن پنج نفر مي‌گفتيم به صلاح شما نيست چون باعث تشتت آرا مي‌شويد، گوش نمي‌دادند.اين مشكل را هم اصلاح‌طلبان دارند. الان ١٤٥ نفر با ليست اميد وارد مجلس شده‌‌اند اما در رأي‌گيري‌ها ١٠٣ نفر با ليست اميد همراه مي‌شوند.

 

  اگر معتقد بوديد احمدي‌نژاد اين همه تخلف داشته چرا هيچ وقت كار به استيضاح او كشيده نشد؟

اين سؤال خوبي است. من هنوز هم مي‌گويم آن زمان هم مي‌گفتم كه ما در جمهوري اسلامي يك بار رأي به عدم كفايت سياسي رياست‌جمهوري داديم كه بني‌صدر بود؛ حقش بود و نوش جانش اما من آرزو مي‌كنم تا زماني كه در قيد حيات هستم، ديگر از اين اصل هيچ مجلسي استفاده نكند چون خيلي هزينه‌هاي بالايي دارد.

 

اما در عين حال نخستين سؤال از رئيس‌جمهوري توسط مجلس اصولگرا از احمدي‌نژاد شد. اين را هم شما هنوز يك مورد نمي‌دانيد؟ ممكن است شما بگوييد باهنر در مجلس رأي نداشته است. خب اين نظر شخصي شماست و من هم كه اهل منم‌منم‌كردن نيستم، ولي بالاخره در مجلس يك نفوذرأيي داشتم. از هر كسي مي‌خواهيد بپرسيد؛ از اصلاح‌طلبان تا اصولگرايان. يعني باورتان اين است كه در مجلس چهار وزير بيفتند و اين خارج از اراده من باشد؟ واقعا باورتان اين است؟ خيلي عجيب است. هيچ‌كس اين تحليل را ندارد، مگر شما داشته باشيد كه اشكالي هم ندارد.

 

  يعني فكر مي‌كنيد هزينه‌هاي ابقاي احمدي‌نژاد كمتر از بركناري‌اش بود؟

اصلا. بعد از عزل بني‌صدر مي‌دانيد چه هزينه‌هايي به كشور وارد شد؟ هفت تير، هشت شهريور و... بسياري از آنها بعد از عزل بني‌صدر بودند.

 

  الان كه ماجراهاي اصولگرايان و احمدي‌نژاد به اينجا رسيده است، پشيمان نيستيد كه ‌اي‌كاش براي شهردارشدنش تلاش نمي‌كرديد؟ و عامل برآمدنش نمي‌شديد.

بله، من منكر اين نيستم كه در رشد ايشان نقش داشتيم، اما يك نفر سؤال زيباتري از من كرد؛ گفت احمدي‌نژاد سال ٨٤ و ٨٨ چه فرقي داشت كه ديگر از او حمايت نكرديد؟ من گفتم كه او فرقي نكرد، من اطلاعاتم درباره او بيشتر شد. احمدي‌نژاد روي يك كرسي‌اي نشست كه ما او را در اين كرسي تجربه نكرده بوديم.

 

  خب اين به نظر شما خبط بزرگي نيست؟ كسي كه به قول شما ناشناخته يا كمترشناخته‌شده بوده را حمايت كرديد تا شهردار شد و بعد هم رئيس‌جمهور؟

ايشان اگر استاندار هاشمي نشده بود، شهردار هم نشده بود.

 

  او مدتي استاندار يك استان تازه‌تأسيس بوده، بعد هم بركنار شد و به كار دانشگاهي‌اش رسيد. كسي ايشان را نمي‌شناخت. احمدي‌نژاد تا پيش از اينكه شهردار شود، يك فرد ناشناخته براي مردم ايران بود.

ما مسائل ديگري هم داريم. اول انقلاب، حضرت امام آقايي به نام قطب‌زاده را مديرعامل صداوسيما كرد. ما در دانشگاه سر قطب‌زاده كلي با منافقين، همديگر را مي‌زديم. ما دفاع مي‌كرديم، آنها فحش مي‌دادند. بعد از دوسال، قطب‌زاده در جريان كودتايي اعدام شد.

 

منافقين مي‌گفتند ديديد كه دفاع مي‌كرديد؟ ما مي‌گفتيم آن زمان درست دفاع مي‌كرديم، الان هم كه اعدام شد درست اعدام شد. الان خود من شايد ظرفيت اين صندلي را داشته باشم، اما فردا اگر بلايي سر ملت نازل شود و من رئيس‌جمهور شوم، شايد ظرفيت آن صندلي را نداشته باشم. در نظاممان اين‌قدر از اين بالا و پايين‌رفتن‌ها بوده است.نمي‌خواهم بگويم خوب بوده. جاهايي باعث تأسف است.

 

  آخرين‌بار كي احمدي‌نژاد را ديديد؟ در جلسات مجمع بوده؟ صحبت و گفت‌وگويي هم با هم داريد؟

بله، در مجمع اين اواخر او را بيشتر مي‌بينم. بيشتر هم در حد همين سلام و احوال‌پرسي است. صحبت خاصي با هم نداريم. اين‌قدر که ديگر ارزش ندارد كه بخواهيم بايستيم با او درباره اينكه فلان حرف را در فضاي مجازي زده و شكايت كرده و... صحبت كنيم.

 

  بقيه اعضا هم همين‌طور؟

بله، كمابيش. البته در يكي از جلسات قبل از دستور، آقاي توكلي يك اعتراضي كرد، احمدي‌نژاد هم بود. گفت كجا را مي‌خواهد احمدي‌نژاد بزند؟ كجا دارد مي‌رود كه بحث ادامه پيدا نكرد و خود احمدي‌نژاد هم پاسخي نداد. ما هم خيلي موافق بوديم كه بحث ادامه پيدا نكند.

 

  شما قبل از انتخابات گفته بوديد كه ما هنوز به احمدي‌نژاد نياز داريم.

فكر مي‌كنم اسفندماه بود. من حضرت آيت‌الله جنتي را در يكي از جلسات مجمع تشخيص ديدم. بعد از اين بود كه حضرت آقا سفارش كرده بودند كه آمدن احمدي‌نژاد به مصلحت نيست. به آقاي جنتي گفتم احمدي‌نژاد كانديدا مي‌شود. گفت واقعا كانديدا مي‌شود؟ گفت خبر داري؟ گفتم به‌هيچ‌وجه. فقط تحليل دارم. آيت‌الله جنتي خيلي تعجب كرد و گفت  اگر نامزد بشود يعني به دنبال فتنه است. يادم هست آن زمان به كسي ديگر نگفتم.

 

مهسا جزيني

 

 

sharghdaily.ir
  • 13
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش