موضوع گفتوگوی ملی یا نزدیک شدن اصولگرایان به اصلاحطلبان یا به سخن دیگر کاهش کدورتهای دو جناح اصلی که امروز قدرت را در دست دارند، گویا دارد به جاهای امیدبخشی میرسد. اساسا در اردوگاه اصلاحطلبان کسی مخالف گفتوگوی ملی نیست، این در حالی است که در جناح اصولگرا برخی چهرههای تندرو که معمولا همیشه ساز مخالف میزنند سعی میکنند که با تمسک به ماجراهای بعد از وقایع ۸۸ و انگهایی که به بسیاری از اصلاحطلبان روا میدارند یا آنکه مدعی هستند حتی برخی از کسانی که امروز در دولت یا مجلس قرار دارند به زعم آنها فتنه هستند و باید توبه کنند، در حقیقت بیشتر به جای آنکه بخواهند برای کشور دلسوزی کنند، آتش اختلافات و فتنهافکنی را به نوعی روشن نگه میدارند. اما برخی از چهرههای اصولگرا که به نوعی معتدلتر از طیفهای تندرو هستند، آرام آرام میخواهند که یخهای رابطه را آب کنند و حداقل تجربه آن طیفی از اصولگراها را که در انتخابات۹۶ همراه با اصلاحطلبان به روحانی رای دادهاند در آینده استفاده کنند.
محمدرضا باهنر یکی از چهرههای معروف جناح راست یا اصولگرا پیرو حرفهای گذشتهاش که از احمدینژاد تبری جست ولی بال و پر دادن به احمدینژاد را هم صراحتا پذیرفت و در برخی از نشستهایش از گفتوگوی اصلاحطلبان با اصولگراها صحه گذاشت و در عین حال تعریف تلویحی او از برخی چهرههای اصلاحطلب از جمله سیدمحمد خاتمی، از یک اتفاق سیاسی در سپهر سیاسی ایران خبر میدهد و آن این است که اصولگراها میخواهند بعد از سالها اگرچه با اصلاحطلبان وحدت نمیکنند، ولی حداقل شامهای آشتی را در سر یک سفره بخورند. باهنر روز گذشته در گفتوگو با خراسان، حرفهایی زد که کاملا بوی آشتی میدهد.
دبیرکل جبهه پیروان در عین حال در همان گفتوگو البته گویا با حضور قالیباف در انتخابات هم راضی نبود به صورتی که تاکید کرد میدانستم که اگر قالیباف می آمد حتما رایش کمتر می شد . این تحلیل من است و شاید اشتباه باشد اما همان موقع نظرم این بود که قالیباف باید برود کنار.»
این نماینده ۷دوره مجلس تاکید می کند که بحث این نیست که اختلافات سیاسی را کنار بگذاریم اما موقعی که نگاه می کنیم می بینیم خیلی از مسائل هست که ما می توانیم با یکدیگر هم موضع باشیم و چون این گفتوگو ها اتفاق نمیافتد در جاهایی که باید هم موضع باشیم هر کسی یک چیزی میگوید و بازار سیاست و اقتصاد و فرهنگ و ... را آشفتهتر میکند.»
او اگرچه یکی از دلایل گفتوگو برای حل مشکلات را نبود احزاب میداند، اما از خط قرمزی به زعم خود به نام فتنه نیز صحبت میکند و میگوید که «ما اصلاحطلبان را به طور عام فتنهگر نمیدانیم. این گفت و گوها که شروع می شود از درون آن برای برخی مسائل که خطیر هستند و نیاز به وحدت جدی گفتمانی بین جریانات سیاسی دارد، راه حل ایجاد میشود. اینها استدلالهایی برای شروع گفت و گو هستند.»
اما باهنر بااین حال خیلی هم به افراد طیفش اطمینان ندارد و میگوید «تا ما بخواهیم یک اجماعی در همه دوستان اصولگرای خود ایجاد کنیم مشکل است.»
این چهره اصولگرا گرچه از گفتوگو سخن میگوید، ولی به نوعی خود یا حتی طیفش را در مقام برتر قرار میدهد و به نوعی میخواهد، خود را طرفدار حق و نظام و برخی از چهرههای اصلاحطلب را در زمره دشمنان قرار دهد که به هیچ وجه قابل مذاکره نیستند، اما او برای آنکه موضع همطیفیهایش را بیشتر عیان کند، از چهرههایی مثل دکتر محمدرضا عارف یا مجید انصاری و حتی موسوی خوئینیها نام میبرد که به قول ایشان میتوان با آنها مذاکره کرد و حتی تاکید میکند که «موسوی خوئینیها، شخصیتی است که کاملا میشود مورد مذاکره قرار بگیرد.»
باهنر نام افراد طیف خود را هم اعلام میکند، کسانی مثل حدادعادل، احمد توکلی، نادران و حتی ذوالقدر.
اما وقتی که به «سیدمحمد خاتمی» میرسد میگوید:«آقای خاتمی را برخی جزو سران فتنه میدانند البته من ایشان را جزو سران فتنه نمیدانم، ولی فکر میکنم آقای خاتمی در ۸۸ کوتاهیهایی داشته که باید جبران کند و اگر طرحی داشته باشد که بخواهد بنشیند و جبران کند و اشکالاتی را که به وجود آوردند حل کنند حتما باید اشتباهاتش را جبران کند و اگر جبران کند می توان نشست و گفتوگو کرد.»
با این حال باهنر، گرچه هر لحظه برای آنکه بخشی از چهرههای مطرح اصولگرا را از خود نراند، با فلاشبکهای اردوگاه اصلاحطلبان را مثل دیگر دوستان خود با چماق ماجرای ۸۸ نوازش میدهد، ا ما میخواهد این پیام را به طیف اصلاحطلبان بدهد که گروه آنها آماده گفتوگو است. شکی نیست که در اگر این گفتوگو اتفاق بیفتد، برنده اصلی اصولگراها هستند، زیرا آنها در دو انتخابات اخیر محبوبیت نیمبند خود را از دست دادهاند و حال میخواهند که با لطایفاالحیلی راه بازگشت خود را پیدا کنند. راهی که برخی از اصولگراها در مجلس دهم، با نردبان اصلاحطلبان به صندلی سبز بهارستان رسیدند.
- 10
- 1