ابهام در تعریف اصلاحات تا به امروز پیامدهای بسیاری برای این جریان سیاسی داشته است. در مرحله نخست، جریان رقیب با استفاده از همین ابهام تهمتهایی همچون براندازی به اعضای این حزب میزنند. علاوه بر این، افراد حامی اصلاحات هم دچار سرگردانی میشوند و از ماجرا و اهداف این جریان سیاسی بیخبر هستند و این روزها هم این جریان سیاسی از نظر تضعیف جایگاه اجتماعی ایام سختی را پشت سرمیگذارند. این اتفاق ابهاماتی را در ذهن ایجاد میکند و سوالاتی هم در خصوص ماهیت اصلاحات به وجود
می آورد؛ هدف اصلی اصلاحات چیست؟اصلاحطلبان به دنبال دستیابی به چه جامعهای هستند؟ اصلاحات امروز با آنچه در در سال ۷۶ وجود داشت، چه تفاوتی دارد؟
بانگاهی گذرا به تاریخ جمهوری اسلامی به سادگی میتوان به این نکته پی برد که اصلاحات تا به امروز مسیر پر فراز ونشیبی را طی کرده است و به رغم کارشکنیها و مخالفتهایی که از سوی جریان رقیب وجود داشته به آهستگی تغییراتی هم ایجاد کرده است. با این وجود، ابهام و مشکلی که در مانیفست این جریان سیاسی وجود دارد تا به امروز مشکلات بسیاری را برای اصلاحطلبان ایجاد کرده است، جریان رقیب که بیشتر شامل اصولگرایان رادیکال میشود، اصلاحطلبان را به دشمنی با نظام و حاکمیت متهم میکنند و از سوی دیگر، مردم و جامعه هم به دلیل همین ابهام در خصوص حمایت یا عدم حمایت اصلاحطلبان سرگردان هستند.
در همین راستا، عبدالله ناصری عضو شورای مشورتی سید محمد خاتمی در گفتوگو با «ابتکار» در رابطه با چارچوب کلی و اصول اولیهای که جریان اصلاحات به آن پایبند است، اظهار کرد: «اگر بخواهم به صورت کوتاه اصلاحات را تعریف کنم؛ اصلاحات گفتمانی مبتنی بر شعارهای اولیه انقلاب اسلامی است که این هم مشخص است، همان شعار معروف استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی اساس جریان اصلاحات محسوب میشود و قانون اساسی را هم میتوان تفسیری از این شعار دانست.» وی در ادامه افزود:
«بنابراین بیان روزآمد این شعار، گفتمان اصلاحطلبی است که تلاش کرده تا متناسب با این روزآمد شدن و تحولات جهانی، فرهنگی و اجتماعی جامعه ایران آن را به روز کند.» وی تصریح کرد: « برهمین اساس است که بر این مسئله تاکید دارند که قانون اساسی اجرا شود. قانون اساسی همه آن باید یک جا دیده و اجرا شود و در نهات اصلاحات به دنبال این است که این اتفاق بیفتد.» این فعال سیاسی اصلاحطلب در خصوص عملکرد جریان رقیب عنوان کرد: «در مقابل بخشی از جریان رادیکال اصولگرا هم به دنبال گفتمان مقاومت یا انقلابی هستند که این گفتمان محتوای قانون اساسی را تهی میکند و آزادی و جمهوریتی که امام(ره)وقانون اساسی مدنظر داشتند، فاصله میگیرد.» وی در رابطه با رویکرد جریان رقیب از قانون اساسی مطرح کرد: «جریان رقیب به دنبال استفاده تک وجهی از بخشی از آرمانهای اسلامی است که به حکومت اسلامی بازمیگردد. البته این هم وجود دارد اما اصلاحات در کنار آن به دنبال جمهوری اسلامی است که این بدان معنا است که رای مردم رسمیتی به نظام سیاسی و قدرت میدهد.»
اولویت اجرای قانون اساسی
در این میان لازم به یادآوری است که جریان رقیب تا به امروز به دنبال حذف کامل جریان اصلاحات بوده است و تاکنون هم با انواع اقسام تهمتها این مسئله را دنبال کردهاند. اگر جریان اصلاحات به دنبال اجرای قانونی است، این دشمنی ریشه در چه مسئله ای دارد؟ ناصری در خصوص این قضیه بیان کرد: «حاکمیت، قدرت و نهادهای انتسابی قدرتمند، طرفدار جریان رقیب هستند و به همین علت نمیخواهد اجازه دهند تا گفتمان اصلاحطلبی تعمیق پیدا کند. غافل از اینکه در دنیای امروز، نسل جدید با استفاده از شبکههای اجتماعی قدرت سخت را کنار میزند و نمی توانند به مانند گذشته در مقابل مطالبات جوانان ایستادگی کنند.»
وی در ادامه افزود:« باتوجه به تحولات دنیای امروز باید این حقیقت را در نظر داشته باشیم که با قانون اساسی که ۴۰ سال پیش نوشته شده است،نمیتوانیم نیازهای جامعه امروز را برطرف کنیم و نباید خود را به آن محدود کنیم.» وی تصریح کرد: « در ۳ دهه اخیر،تحولات بسیاری ایجاد شده است، بنابراین من این حق را برای جامعه مدنی مسلم میدانم که اگر یک روزی تقاضا داشته باشد که در قانون اساسی هم بازنگری صورت گیرد. با این وجود، قانون اساسی توان آن را دارد که با اجرای آن جامعه مدنی را آرام کند و نسبت به مفاهیم و نسل اول انقلاب آشنا کند. اما متاسفانه بسیاری از موارد موجود در قانون اساسی تا به امروز نادیده گرفته شده است.»
لزوم توجه به مسائل روز
گفتنی است که تا به امروز صحبت های بسیاری در خصوص ماهیت و ساختار اصلاحات صورت گرفتاست وبرخی از کارشناسان سیاسی معتقدند که این جریان سیاسی قابل ارتقا نیست. با این وجود ناصری عقیده دیگری دارد. این فعال سیاسی اصلاح طلب در این خصوص عنوان کرد: « در مجموع، هم اصولگرایی و هم اصلاحطلبی و یا هر گفتمان سیاسی دیگری قابل ارتقا است البته منوط به اینکه مفهوم دنیای جدید، مدرنیزاسیون و جهانی شدن را درک کرده باشند و با حفظ هویت دینی خود بپذیریم که جامعه دینی ما نمیتواند بین دین و فرهنگ جامعه گسست ایجاد کند.»
وی تصریح کرد: «هر گاه این گسست ایجاد شود به دنبال آن رادیکالیسم و سکولاریسم نیز به وجود میآید و این دو منجر به بنیاد گرایی میشود و در ایران هم شاید کم باشند اما این پدیده وجود دارد و مسئلهای غیرقابل کتمان محسوب میشود.» ناصری در ادامه افزود: « تا به امروز هرگاه اصلاحطلبان متناسب با تغییرات جهانی خود را روزآمد کردهاند و اصلاحات موفقتر عمل کرده و با این حساب حامیان بیشتری در جامعه داشته است.» وی خاطرنشان کرد: «شما نمیتوانید ملزومات مدرنیته را در جامعه نادیده بگیرید.
انتظارات نسل جدید تغییر کرده است و آزادیهایی را میخواهند که شاید برای نسل انقلاب مهم نبود و در گذشته اهمیتی نداشت که زن به ورزشگاه برود و یا تکخوان زن فعالیت داشته باشد اما در شرایط کنونی این مسائل برای ما و فرزندان ما دارای اهمیت بسیاری است.» وی در رابطه با تفاوتهای اصلاحات با سال ۷۶ مطرح کرد: « اصلاحات تغییری نکرده است و تنها اتفاقی که رخ داده است این است که گفتمان خود را روزآمد کرده است و برخی کلمات مانند نو اصلاحطلبی یا نو اصولگرایی که به کار میبرند، تنها کابردی که دارند اشغال صفحات روزنامه و فضای مجازی است و کاربردی به آن صورت ندارند، اصلاح طلبان چارچوب خود که در حقیقت همان چیزی است که در سال ۷۶ بوده است و تغییری در بنیاد آن ایجاد نکردهاند.» وی در ادامه افزود:
«گفتمان اصلاحطلبی به دنبال موقعیتی است تا خود را مطرح کند و تغییراتی ایجاد کند. درست است که اصلاحات با محدودیتهای بسیاری روبرو است اما با توجه به موفقیتهایی که تا به امروز داشته است، میتوانیم به این نتیجه برسیم که این اصلیترین دستاورد گفتمان محسوب میشود و رئیس دولت اصلاحات که به عنوان یکی از رهبران گفتمان شناخته میشود، به تحولات جهانی توجه دارد و سعی میکند در چارچوب قانون اساسی به فعالیت خود ادامه دهد.»
اصلاحات و حاکمیت
تا به امروز، بارها مسائلی همچون دور نگه داشتن اصلاح طلبان از قدرت مطرح شده است. حتی برخی هم معتقدند حاکمیت تمایلی به مذاکره با این جریان سیاسی را ندارد. ناصری در این خصوص گفت: «اصلاحطلبان هیچ گاه در برابر حاکمیت نایستاده است و معتقدند که قانون اساسی راه نجات کشوراست و این را هم که قانون اساسی باید مورد بازبینی قرار گیرد را هم قبول دارند در تمام دنیا چنین اتفاقی ممکن است رخ دهد اما هیچگاه در برابر ساختار حاکمیت و جمهوری اسلامی نمیایستند.» وی در ادامه افزود: «اما به یک چیز باور دارند؛ هر جریان فکری که به قدرت میرسد باید بر اساس خواست و اراده ملت فعالیت کند و این را امام هم فرمودهاند و در قانون اساسی هم آماده است و نباید رویکرد ایدئولوژیک نسبت به مطالبات مردم داشت.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب تصریح کرد: « اصلاحطلبان معتقدند که جامعه وارد دوران جدیدی شده است، ما با ساختارشکنی مخالفیم اما مطالبات مردم را هم نباید نادیده گرفت و این را هم قبول کنید که بسیاری از اقدامات ساختارشکنانه که تا به امروز شکل گرفته است، نتیجه مطلوبی نداشت.» وی خاطرنشان کرد: « در گذشته هم وقتی انقلاب صورت گرفت، امام با این رویکرد مخالفت کردند. زمانی که جامعه تغییر میکند، حاکمیت باید بداند که به جای سرکوب و برخورد مطالبات را جدی بگیرند و برای آن برنامهریزی داشته باشند و این مشکلی است که در تمام نهادهای انتسابی وجود دارد و فکر میکنند که اگر چند نفر روسری از سر برداشتهاند با نظام مخالفت دارند. حکومت باید به گونهای عمل کند که افکار و عقاید بازنشر شود.»
مسیر اصلاحات
یکی دیگر از مشکلاتی که اصلاح طلبان این روزها با آن درگیر هستند، مسئله ناامیدی بخشی از جامعه نسبت به کارآمد بودن اصلاحات است. در حقیقت همین زمانبر بودن ایجاد تغییر و اصلاح دراین قضیه دخیل است. ناصری در این رابطه اظهار کرد:
« شاید تنها ۲۰ درصد قدرت در دست این گروه باشد. با این اوصاف، با چنین شرایطی، ایجاد تغییر زمانبر است و مردم باید بدانند که راه اصلاحات و ایجاد تغییر از صندوق های رای عبور میکند.» وی در ادامه افزود: «بخشی از مردم با صندوقها رای قهرند اما باید بدانند راهی جز شرکت در انتخابات و گزینش افراد اصلاحطلب ندارند.» این فعال سیاسی اصلاحطلب خاطرنشان کرد: «تجربههای تاریخی نشان داده است که در صورت عدم مشارکت و همراهی مردم با اصلاحات آینده خوبی در انتظار کشور نخواهد بود.»
زهره احدی
- 19
- 6