روز گذشته رسول منتجبنیا خبر از تشکیل یک حزب جدید داد. این فعال سیاسی اصلاحطلب با بیان اینکه، استعفاهای مکرر من از اعتماد ملی به دلیل رنجش نبود، گفت: من به این نتیجه رسیدم که گمشده من پیدا نخواهد شد به همین دلیل ماندن خود را موجب خسران دنیا و آخرت میدانم و عاقلانه نیست که در حزب باقی بمانم. با توجه به ظرفیتی که جریان اصلاحات دارد و نیز کثرت گفتمانی آن تشکیل احزاب جدید میتواند به جذب بدنه دیگری به این جریان کمک کند اما البته به شرطی که آنچه که انجام میپذیرد در مسیر ایجاد یک فضای مناسب برای پیشرفت مجموعه اصلاحات و پیشبرد اهداف تعریف شده در قالب اصلاح و اصلاحات باشد.
تشکیل حزب جدید در چه مرحلهای قرار دارد
این فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: حزبی که در نظر داریم تشکیل دهیم، حزبی دارای اهداف و آرمانهای بلند و مرامنامه بسیار روشن، شفاف و مردمی خواهد بود، حزبی که هم مردمی بوده و هم مبنای اعتقادی، اخلاقی و فقهی دارد.
رسول منتجبنیا با بیان اینکه ما از روز اول در حزب اعتماد ملی بر یک سلسله اهداف و آرمانها به توافق رسیدیم که حزب را وسیله رسیدن به آن قرار دادیم، چنین ابراز عقیده کرد: متاسفانه در سالهای اخیر به این نتیجه رسیدیم که جمعی از دوستان ما در حزب آن را هدف و یا وسیله رسیدن به برخی از اهداف پایینمرتبه و ناچیز قرار دادند. ما حزب را به عنوان وسیله رسیدن به اهداف بلند قبول داریم، نه قدرت، پست و مطامع مادی. ما دو راه و دو هدف کاملا متفاوت داریم، هدف ما چیز دیگری و هدف تعدادی از دوستان چیز دیگری است؛ بنابراین مصلحت را در خداحافظی با حزب اعتماد ملی دیدم.
منتجبنیا افزود: من به این نتیجه رسیدم که گمشده من پیدا نخواهد شد و ماندن من در حزب نیز موجب اتلاف وقت، عمر و انرژیهای خودم است. در گذشته نیز نامهای به دبیر کل حزب نوشتم که با وضعیت پیش آمده و انحراف ایجاد شده در حزب، ماندن خود را موجب خسران دنیا و آخرت میدانم و عاقلانه نیست که در حزب باقی بمانم.
این فعال سیاسی با بیان اینکه حزبی که ما درصدد راهاندازی آن هستیم، قطعا حزبی دارای اهداف، اصول و مبانی خاص و تکیه بر یک سلسله مسائل خواهد بود که کمتر به آنها بها داده میشود، عنوان کرد: در مورد بانوان و بیتوجهی به این قشر عظیم و تاثیرگذار و تکیه بر نسل جوان که امروز به عنوان یک شعار جوانگرایی در کشور ما رایج شده و عدهای از آن استفاده ابزاری میکنند، در این حزب تاکید شده است.
وی درخصوص اینکه تشکیل حزب در چه مرحلهای قرار دارد، تصریح کرد: از زمانی که اعلام کردیم ما در کنگره شرکت نخواهیم کرد و به زودی حزب جدیدی را تشکیل خواهیم داد، با بزرگان و همفکران اعم از شورای مرکزی حزب اعتماد ملی که کناهگیری کرده بودند یا خارج از آن قرار داشتند و در کل شخصیتهای خارج از حزب، جلسات متعددی را تشکیل دادیم و به نتایج خوبی رسیدیم. دو نشست هماندیشی با اعضای حزب داشتیم که جمع قابل توجهی شرکت کردند.
منتجبنیا بیان کرد: کارگروههایی انتخاب شدند که مسائل را دنبال کنند. این کارگروهها درخصوص اساسنامه و مرامنامه، مانیفست حزب، اسامی پیشنهادی برای حزب و تشکیلات، مناطق، شهرستانها و استانها فعالیت دارند. اساسنامه حزب با توجه به اساسنامههایی که تاکنون در اختیار بوده، آماده تصویب نهایی شده و مرامنامه حزب نیز در حال نهایی شدن است که به زودی به هیئت موسس تقدیم میشود.
این فعال سیاسی اصلاحطلب اضافه کرد: اعضای هیئت موسس شامل شورای مرکزی حزب اعتماد ملی که کنارهگیری کردهاند، نیروهای جوان، بانوان، استانها و قومیتها است که تقریبا نهایی شده و مرامنامه و اساسنامه را به وزارت کشور و کمیسیون ماده ۱۰ اعلام خواهیم کرد. افراد زیادی منتظر هستند که این حزب شروع به کار کند.
اعلام موضع منتجبنیا در فاصله حدود یک سال مانده به انتخابات مجلس شورای اسلامی و در پس آن انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، میتواند برای اصلاحطلبان هم به عنوان یک فرصت قلمداد شود و هم یک تهدید جدی. اگر منتجبنیا یا هر فعال سیاسی اصلاحطلب دیگری بتواند در بستر تشکیل حزب و گروهی بخش تازهای از جامعه را به کنشگران سیاسی اضافه کرده و بر سبد رای اصلاحطلبان بیفزاید، یقینا این اقدام به سود جریان اصلاحطلبی رقم خواهد خورد.
اما اگر چنین نشود و جریان اصلاحطلبی در آستانه انتخابات مهم مجلس شورای اسلامی دچار تشتت در تصمیمگیری شده و زمینه برای وحدت حول یک جریان، گروه یا حزبی مهیا نشود، نهتنها امیدبخش نخواهد بود، بلکه موجب انفکاک جدی نیروهای فعال و کنشگران سیاسی اصلاحطلب هم میشود.
به این موضوع باید مسئله عدم اعتقاد و باور به فعالیتهای حزبی در جامعه ایران را هم اضافه کرد. فعالان سیاسی ایران به خوبی و بهتر از هر گروه دیگری میدانند که فعالیتهای حزبی در ایران تجربه موفقی نبوده است و احزاب هیچگاه نتوانستهاند آنگونه که هدفگذاری کرده بودند به اهداف و خواستههای خود دست یابند.
از این منظر هم میتوان ادعا کرد که چنین اقدامی میتواند بیش از آنکه اثرگذار و در خدمت جریان اصلاحطلبی باشد، در نهایت به ضعف آن منجر شود چرا که بخشی از فعالان سیاسی بر این باورند که به جای افزودن بر تعداد و کمیت احزاب سیاسی، باید بر کیفیت، قوام، اثربخشی و حوزه نفوذ احزاب موجود افزود. گرچه در مقابل دیگرانی هم هستند که خاستگاه و پایه جریان اصلاحطلبی را ایجاد چندصدایی و توجه به آرا و نظرات مختلف میدانند و از این رو معتقدند هر چه بر تعداد و حجم احزاب اصلاحطلب افزوده شود، این جریان در نهایت به هدفگذاری غائی و نهایی خود که همان ایجاد چندصدایی در جامعه است، دست پیدا میکند.
منظر و زاویه استدلالی هر دو گروه را میتوان در منطق سیاسی بازتعریف کرده و نسبت به آن امیدوار بود. در حقیقت نوع نگرش هر دو گروه به مسئله هم صحیح است و هم میتواند نادرست باشد. باید این مسئله از معبر تجربه عینی ـ سیاسی عبور کند تا عیار هر یک مشخص شود.
آیا تشکیل حذف جدید باعث تشتت و انفکاک در جریان اصلاحات میشود یا نه با توجه به ظرفیتی که این جریان در سطح جامعه دارد باعث میشود بدنه دیگری را جذب این جریان کند؟
مهدی مطهرنیا، فعال سیاسی و استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال به «ابتکار» گفت: اصلاحات در سپهر گفتمانی حرکت میکند که کثرتها را پذیرا است و حوزه فکر و جوانب گوناگون تفکر اصلاحات ایجاب میکند که اصلاحطلبان به افراد و نظراتشان، شخصیتها و جایگاه آنها احترام بگذارد. همچنین از منظر ایجاد یک فضای معنادار به اهداف تعریف شده هر فرد در پیکره اصلاحات نیز احترام بگذارد. البته به شرطی که آنچه انجام میپذیرد در مسیر ایجاد یک فضای مناسب برای پیشرفت مجموعه اصلاحات و پیشبرد اهداف تعریف شده در قالب اصلاح و اصلاحات باشد. بدین ترتیب در فضای گفتمانی حاکم بر اصلاحات همچنین در ارتباط با تفکر دموکراتیک مبتنی برساخت اخلاقی آن، میتوان به شخصیتی مانند آقای منتجبنیا حق داد و او را در مسیر ایجاد یک حزب جدید مورد احترام و شایسته همراهی دانست.
این فعال سیاسی خاطرنشان کرد: نکتهای که باید در این زمینه اندیشیده شود آن است که نظام دموکراتیک اگرچه به اصالت فردی، خواستهها و اهداف فرد توجه دارد اما براین نکته تاکید و پافشاری دارد که اهداف مجموعهای که در آن زیست میکند یا به معنای دیگر زیستبوم سیاسی این افراد نیز در نظر گرفته شود.
وی افزود: در یک اخلاق دموکراتیک همه انسانها رسما به دنبال منافع فردی خود هستند. اصالت فرد یا انگزیرژوالیست زمینهساز اساسی و بنیاد اساسی اخلاق دموکراتیک است. اما این آگاهی در پیکره رفتار فردی و کنش اجتماعی و بهتبع آن فعالیتهای سیاسی وجود دارد که منافع فرد در گرو حصول منافع جمعی است. همچنین اصالت فرد و حصول به اصالت فردی در چارچوب تفکر دموکراتیک وابسته و پیوسته به منافع اجتماع و جامعهای است که زیست بوم انسان را رقم میزند.
مطهرنیا با بیان اینکه خود اصلاحات هم نمیتواند به عنوان یک پیکره خود را از منافع و اهداف ملی جامعهای که در آن زیستبوم میکند جدا بداند، گفت: لذا به طریق اولی و بهتبع این اخلاق دموکراتیک، هیچگاه نباید افراد و خواستههای فردی آنها نادیده گرفته شود. اما به همان نسبت و حتی بیشتر باید این دانایی معطوف به ایجاد رفتارها، کنشها و فعالیتهای سیاسی معطوف به پیکره جمعی مورد توجه باشد.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: آقای منتجبنیا اگر میخواهد حزبی را برپا دارد و معتقد است که نتوانسته است تواناییهای خود را در قالب حزب اعتماد ملی به نمایش بگذارد محق است و باید به تواناییهای او احترام گذاشت.
اما نیم رخ دیگر این حقیقت آن است که به گونهای باید عمل کند که موجب ایجاد انشقاق و شکاف در مسیر حرکت اصلاحات در چارچوب آنچه که در آینده پیشبینی میشود نباشد.
وی افزود: اصولا اصلاحطلب و اصلاحطلبان مدعی اخلاق دموکراتیک هستند و اگر در ارتباط با منتجبنیا و هر شخص دیگری این اخلاق دموکراتیک رعایت نشود خلاف بنیادهای فکری و سروش جوانب سپهر اندیشه خود عمل کردهاند. از این منظر در چارچوب اخلاق دموکراتیک این احترام گذاشته میشود.
اما اگر ایجاد این حزب در صحنه عمل سیاسی موجب ایجاد فضا برای حرکت منتجبنیا و مجموعه همفکرانش نشود بلکه ایجاد شکاف در حوزه اصلاحطلب و جبهه حاصل از آن در دوسه دهه اخیر را بیش از گذشته فراهم کند به این ترتیب منتجبنیا نیز باید به عنوان یک اصلاحطلب از آنچه که اراده کرده است در آینده نیز عدول کند چرا که با عدم رعایت اخلاق دموکراتیک در سپهر اندیشه اصلاحطلب ضد آنچه که خود به آن باور دارد عمل کرده است و این میتواند نشاندهنده انحراف از معیارهای اصیل اصلاحات تلقی شود.
الهام برخوردار
- 12
- 2