واژه ی ایدئولوژی
ایدیولوژی از نظر ساخت لغوی واژه ای است مرکب از دو جزء «ایده» و «لوژی» که ایده به معنی اندیشه، تصور، عقیده، نظر، آگاهی و... آمده است و لوژی که به صورت پسوند امروزه معمولاً به معنی دانش و شناسایی به کار میرود و معرف علم است مثل سوسیولوژی (جامعه شناسی)، پسیکولوژی (روانشناسی) و... بدین ترتیب ایدئولوژی از نظر ساختمان لغوی هم معنا با دانش و شناخت عقیده یا بطور خلاصه عقیده شناسی است.
ایدئولوژی چیست؟
ایدئولوژی نوعی خودآگاهی است یا بعبارتی ایدئولوژی را سیستمی از ایده ها و قضاوتهای روشن و واضح و عموماً سازمان یافته ای بدانیم که موقعیت یک گروه، یا جامعه را توجیه و تفسیر و تشریح می نماید. ایدئولوژی نوعی نظام اعتقادی ذات گرایانه است که در آن انسان مکلف به تحقق اهداف مقرر و متعین است. ذات انگاری آن نوع از تلقی است که مدعی دستیابی انحصاری به واقعیت است. حقیقتی که وظایف مشخصی برای انسان تعریف و برای تحقق آن بایدها و نبایدهای ثابت و انعطاف ناپذیری را دیکته می کند.
حکومتهای ایدئولوژیک، مشروعیت خود را از یک نظام اعتقادی کسب می کنند که آن نظام تکلیف ها و وظایف مشخصی را در برنامه کاری خود دارد. وظایفی که خارج از اراده و حاکمیت مردم تعیین و همگی موظف به انجام آن هستند. در نظام های اعتقادی همه چیز در خدمت به اهداف آرمانی تعریف می شود و قدرت هم در ابتدا مانند دیگر منابع برای پیشبرد اهداف مصرف می شود.
ایدئولوژی در تاریخ قرن بیستم نقش اساسی دارد. رشد ملی گرایی، لیبرالیسم، ایجاد انقلاب های متعدد و ایجاد حکومت های تمامیت خواه راست گرا (نازی) و چپ گرا (کمونیست) از نتایج شکل گیری ایدئولوژی های گوناگون در سطح جامعه بشری است. تمام انقلاب های مهم برپایه یک ایدئولوژی شکل گرفته است که این ایدئولوژی به مردم نشان می دهد، روابط انسانها چطور است، چطور ممکن است باشد و چطور باید باشد. این چطور باید بودن موتور محرک انقلاب ها و تحولات مهم قرن بیستم بوده است.
تاریخچه ایدئولوژی
کلمه ایدئولوژی اولین بار در سال ۱۷۹۶ میلادی توسط آنتوان دو تراسی فیلسوف و اشراف زاده فرانسوی دوران روشنگری به کار رفت.
ویژگی های ایدئولوژی
پژوهشگران غربی برای ایدئولوژی کارکردها و اوصاف خاصی را ذکر کرده اند. به بیان دیگر در پاسخ به این سؤال که «ایدئولوژی» چه فایده و ضرورتی دارد، برای آن نقشهایی را ذکر کرده اند. به عنوان مثال موریس دوورژه دو نقش برای ایدئولوژی قایل است:
- ایدئولوژی بوجود آورنده پدیده ای جمعی به نام (ما) است، به این ترتیب که مردم را به گردهم آئی در یک مجمع می خواند، یعنی جائیکه افراد میتوانند یکدیگر را شناخته و دارای روحیه و احساسی قوی شوند. در این جا (ما) میتواند یک طبقه اجتماعی، یک حزب سیاسی، یک ملت و یا یک نهضت اجتماعی و یا پدیده دیگری از این قبیل باشد. (ما) در ایدئولوژی اکثراً آنچنان ساده و مشخص شده است که افراد میتوانند با آن و یا آنچه ارائه می دهد وحدت یابند و حالات اضطرابی و یا تهاجمی درونی را تحمل نمایند.
- ایدئولوژی بر مبنای جهان بینی است. جهان بینی نظر در مورد جهان است آنچنان که هست (دیدگاه توصیفی) و ایدئوژی نظر در مورد انسان است آنچنان که باید باشد. (دیدگاه هنجاری یا دستوری)
- با توجه به این مسئله که ایدئولوژی سیستمی از ایده ها و قضاوتهاست، با منافع شخصی و جمعی افراد در رابطه قرار می گیرد یعنی منافع افرادی که می خواهند از پایگاه و موقعیت خود محافظت و نگهداری کنند و یا افرادی که می خواهند موقعیت خویش را بهتر سازند و به این ترتیب ایدئولوژی برطبق منافعی که برای افراد در بردارد، موقعیت های موجود را تائید می نماید و یا مورد انتقاد قرار می دهد.
- ایدئولوژی پذیرفتنی و جذب شدنی است نه گردن نهادنی. ایدئولوژی مبتنی بر ایمان است و ایمان حقیقتی است که با زور و بخاطر مصلحت امکان پذیر نیست؛ بدین ترتیب ایدئولوژی نیز با زور و اجبار محقق نمی شود. احتمالا انسان به اجبار به مطلبی گردن نهد ولی ایدئولوژی گردن نهادنی نیست.
- از آن جا که ایدئولوژی ها توانایی دگرگونی حقیقت را ندارند، می کوشند تا اندیشه را با روشهای برهانی از قید تجربه آزاد سازند. تفکر ایدئولوژیک واقعیات را در یک نظام منطقی و ذهنی سامان می دهد و برای نیل به این مقصود همه چیز را از یک قضیه اصلی بدیهی و مسلم شروع می کند.
- ایدئولوژی با منافع در رابطه است. بر این اساس با حالاتی روانی که اغلب فراگیر است ولی به چشم نمی خورد مرتبط می گردد این حالات روانی را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: اول آنکه امکان دارد این حالات، حالاتی اضطراب آمیز و نگران کننده باشند که معمولاً در اثر نا امنی و تردید ناشی از تغییرات احتمالی بوجود می آید. حالات اضطراب ممکن است شدید باشد و به صورت نوعی ترس شدید و دلهره در آیند. حالات مذکور فوق معمولاً ایدئولوژی از نوع محافظه کارانه یا ارتجاعی را ایجاد می کند. حالات روانی میتواند به صورت تهاجمی و خشن ظاهر شود که ثمره دوره ای طولانی از محرومیت فردی و جمعی باشد. این حالات تهاجمی بر خلاف حالات اضطرابی سبب به وجود آمدن ایدئولوژی از نوع انقلابی یا اصلاح طلب می گردد.
- گذشته از این که انسان در شرایط گوناگون به ایدئولوژی های متعدد نیازمند نیست، خود ایدئولوژی نیز با تکامل و تحول جامعه دگرگون نمی شود. در فرهنگ اسلامی آنچه در بستر تغییرات زمانی و مکانی و شرایط فرهنگی تحول و تکامل می پذیرد اجتهاد اسلامی است نه ایدئولوژی اسلامی.
- ایدئولوژی مکان پیدائی ارزشهای جدید می گردد، به این ترتیب که این ارزشهای نوین که اکثراً منتشر ولی در وضعیتی پنهان و خفته بسر می برند، سرانجام در قالب یک طرح ایدئولوژی قابل توجیه ظاهر میشوند. گاهی نیز آنچه را که تحت عنوان ارزشهای نوظهور یا جدید می نامیم در واقع همان ارزشهای قدیمی یا ارزشهای موجود هستند که ایدئولوژی در قالب جدیدی به تعریف دوباره آن می پردازد و یا این که به آن ارزشها مفهومی خاص می دهد که قبلاً هم به صورت ضمنی وجود داشته است.
ایدئولوژی بر پایه عقل
ایدئولوژی اسلام از گذر بیان عقل مدارانه و هدفمند معارف اسلامی، که بر فطرت انسانی استوارند، در جان آدمی نهال ایمان را می نشاند و وی را در سیر بسوی تکامل یاری می بخشد. این خصوصیت باعث می شود که اصول و ارکان ایدئولوژی اسلامی- بر خلاف ایدئولوژی های مادی- پایدار و ماندگار ماند. بدین سان، ایدئولوژی اسلامی به معنای برنامه اسلام برای رسیدن انسان به زندگی سعادتمند دنیوی و اخروی است.
گردآوری: بخش سیاست سرپوش
- 16
- 3