ماکیاولیسم
به یک نوع ویژگی شخصیتی، ماکیاولیسم و ماکیاولیست میگویند که قادر است حیله گری، توانایی دستکاری احساسات و باورهای دیگران و تمایل به استفاده از هر وسیله لازم برای کسب قدرت را نشان دهد. ویژگی ماکیاولیسم بهمراه خودشیفتگی و روان پریشی، باعث تشکیل سه گانه تاریک میشود و در مردان نسبت به زنان شایع تر است.
منظور از ماکیاولیسم در روانشناسی، یک ویژگی شخصیتی میباشد ، به این صورت که فرد با تمرکز زیاد بر منافعش باعث فریب دادن دیگران برای رسیدن به اهدافشان میشود. اشخاص ماکیاولی، اندرز های ماکیاولی را در نظر می گیرند و اعتقادی به ایثار یا از خودگذشتگی ندارند و بر این باورند که نتیجه ی هیچ ارتباطی،« برد- برد» نیست. ماکیاولیسم به توصیف شخص مستعد دروغگویی و بدبینی میپردازد.
تاریخچه ماکیاولیسم
ماکیاولی توانست برای نخستین بار ، سنگ بنای مکتب ماکیاولیسم و تراوشات فکری را در کتاب« شهریار» به رشته تحریر درآورد. هدف عمل سیاسی ماکیاولی در کتابش، دستیابی به قدرت است. بنابراین، آنرا به هیچ حکم اخلاقی محدود نمی کند، از این رو ماکیاولی برای پیشبرد اهدافش بکار بردن هر چیزی در سیاست را مجاز می شمارد و از نظر او سیاست، از اخلاق جداست.
عقیده و باور ماکیاولی اینست که اگر زمامدار، قصد باقی ماندن و به موفقیت رسیدن را دارد؛ نباید ترسی از شرارت و اعمال خشونت آمیز داشته باشد، به این دلیل که حفظ دولت بدون شرارت، غیر ممکن است. عقیده ی مکتب ماکیاولیسم درخصوص رجال سیاسی اینست که باید کاملاً واقع بین و مادی و جدی باشند. سخت گیری او به حدی باشد که اگر تکالیف دینی، اخلاقی و احساسات، مانع آنان شود، با صرف نظر کردن از آن ها هدفی جز رسیدن به مقصود نداشته باشند.
ماکیاولی، اقدام به واژگونی اساس اخلاقیات کرد. یگانه شعار سیاسی او چنین بود که شاه فوق تمام قیود و الزامات مردم عادی است. اما عقیده و باور بسیاری از محققان اینست که ماکیاولی در شرایط خاصی کتاب« شهریار» را نوشته است. هدف از نوشتن کتاب« شهریار» این بود که ملت ایتالیا با کمک شخص مقتدری، از وضع ناامیدانه و شرایط فاسد سیاسی اش نجات پیدا کند.
ماکیاولیسم مذهبی
به انحراف در شیوه حکومت مذهبی و تمایل حکومتداران به معیارهای ابزارگرایانهٔ دینی، ماکیاولیسم مذهبی می گویند و از مصادیق آن می توان به تن دادن به اصالت منافع و تبلیغات ناراست در انتخابات و شعارهای آن اشاره کرد. سیاست در حکومت مذهبی در این روش، به خودی خود هدف می شود و اخلاق و دین حول مدار منافع سیاسی می چرخد.
عقیده ی تئوری پردازانی نظیر عماد افروغ اینست که در سیاست ایران، ماکیاولیسم مذهبی از نوع اسلامی وجود دارد. اظهارات عماد افروغ به این شرح میباشد :« ما امروز، غرب را می کوبیم اما از غربی ها، غربی تریم. امروز معنویت و اخلاق، فدای سود و اقتدار شده و هدف و وسیله با هم جابه جا شده اند. اگر سیاست برای خودش هدف شد و فعل سیاسی، فعل مشروط نبود و فعل هدف شد، فاتحه اخلاق را باید خواند. اما درصورتی مشکلات حل می شود که فعل اخلاقی، فعل هدف شود. در واقع معنویات، طراز سیاست است و نه برعکس.»
ماکیاولیسم در روانشناسی
اصطلاح ماکیاولیسم در حوزه ی روانشناسی نیز کاربرد دارد و تقریباً معادل خودخواه می باشد. یک فرد ماکیاولیستی حاضر است که همه چیز را بدون توجه به اخلاقیات، فدای اهدافش کند.
خصوصیات شخصیتی ماکیاولیست
گرایش های شخصی که ویژگی ماکیاولیسم دارد عبارتست از:
>> پول و قدرت از نظر ماکیاولیست، بر روابط اولویت دارد.
>> تمرکز یک ماکیاولیست بر جاه طلبی و منافعش می باشد.
>> ماکیاولیست در صورت لزوم از دروغ و فریب استفاده میکند.
>> شخصیت ماکیاولیست، اغلب از چاپلوسی بهره میگیرد.
>> ماکیاولیست به نیکی کردن ، بدبین است.
>> از دیگر خصوصیات ماکیاولیست میتوان به منزوی بودنش اشاره کرد.
>> ماکیاولیست برای رسیدن به امکاناتش به به دیگران اسیب می رساند.
>> احتمال صبور بودن یک ماکیاولیست به دلیل ماهیت محاسباتی اش وجود دارد.
>> کسی که دارای ویژگی ماکیاولیسم است از تعهد و وابستگی های عاطفی می پرهیزد.
>> یک ماکیاولیست، مستعد برخوردهای جنسی گاه به گاه است.
>> ماکیاولیست، کسی است که نیت واقعی اش را به ندرت آشکار می کند.
>> یکی از خصوصیات شخصیت ماکیاولیست اینست که برای پیشرفت خود، اقدام به استثمار و دستکاری دیگران میکند.
>> ماکیاولیست از توانایی خوبی در خواندن موقعیت های اجتماعی برخوردار است.
>> ماکیاولیست، کسی است که همیشه عواقب اعمالش را نمیداند.
تشخیص ماکیاولیسم ها در محیط کار
در نظر داشته باشید که مدیران یا همکاران ماکیاولیستی بر افراد و کل سازمان ها تأثیرات منفی می گذارند. بنابراین، باید حتماً عملکرد ماکیاولیسم و اقدامات لازم برای مقابله با آنرا درک کرد. شما از چهار طریق می توانید ماکیاولیسم را بشناسید.
- عملکرد ماکیاولیست ها در محیط های کاری، خوب است. به عنوان مثال ، آن ها میتوانند مکانهایی که تأکیدشان بر خلاقیت است، مبهم باشند؛ به این دلیل که ماهیت نوآوری و خلاقیت که باعث ابهام در موارد لازم می شود، آشفته است. همچنین براساس برخی از شواهد، عملکرد ماکیاولی ها در شرکت های مبتنی بر قوانین، کم تر است و آن ها به اغلب رویه های تعيين شده مؤسسه توجهی نمی کنند.
- ماکیاولیست ها قادر بیان طیف کاملی از احساسات نیستند و میتوانند جدا از موقعیت ها ظاهر شوند. در واقع ، بیشتر افراد در زمان بروز رویدادهای ناراحت کننده ، عاطفه منفی نشان میدهند درحالیکه ماکیاولیست ها لذت می برند که رویدادهای منفی را تماشا کنند.
- ماکیاولی ها در ابتدا، کاریزماتیک و دوستانه بودند. آن ها برای دستیابی به اهدافشان نظیر خودافشایی از تاکتیک های نرم و سخت استفاده می کنند. با این حال، آن ها در تلاشند تا به کسی احساس گناه کنند.
- عملکرد ماکیاولیست ها در محیط های رقابتی، خوب است و آن ها همکاران ماکیاولی ها را دوستانه می یابند؛ به این دلیل که برای به دست آوردن تعهد از تاکتیک های نرم استفاده می کنند ولی ماکیاولیسم ها تمایل دارند که رفتار خوب خود را در زمانیکه همکاران، صحت اقداماتشان را می شناسند، از دست بدهند.
گردآوری: بخش سیاست سرپوش
- 16
- 6