تروریسم
هراس افگنی یا تِروریسم که در زبان فارسی از آن با عنوان وحشت افکنی، هراس افکنی و ارعاب گری نیز نام برده شده است، به استفاده از خشونت یا تهدید به استفاده از خشونت برای دستیابی به اهداف سیاسی، مذهبی، یا ایدئولوژیک گفته می شود، تروریسم استفاده غیرقانونی از خشونت یا ارعاب است، بالاخص بر علیه غیر نظامیان، برای دنبال کردن اهداف سیاسی است. البته، در جهان امروزی، تعریف دقیقی از واژه «تروریسم» در دست نیست.
به عبارت دیگر تروریسم یا تروریست به مکتبی گفته می شود که اساس روش تحمیل عقاید به دیگران را صرفا با زورآزمایی، ترور، جنگ، اعمال خشونت آمیز، ترس و وحشت، آشوب آفرینی، عملیات های چریکی، کشتار جمعی، نسل کشی، شکنجه و کودتا می داند. به شخص، گروه یا دولتی که مکتب تروریسم را پذیرفته باشد و آنرا جهت رسیدن به اهداف و آرمان هایش به مرحله اِعمال رسانده باشد، تروریست گفته می شود. برای تمایز تروریست از مبارزه راه آزادی سه معیار مطرح شده است:
۱. تفاوت در روش جنگی
۲. انقلابیون یا مبارزان راه آزادی با نظام حاکمیت ظالمانه می جنگند
۳. تروریستها با رژیمهای خودکامه هم پیمانند
گونه های مختلف از تروریسم در تقسیم بندی های متفاوتی قابل بازشناسی است. دركنار انواع گوناگون تروریسم، تقسیم بندی های مختلفی از گونه های تروریست وجود دارد كه هر یك بر پایه مبنا و معیاری خاص شكل گرفته است.
انواع تروریست
در ساده ترین تقسیم بندی از انواع تروریسم، میتوان به الگویی اشاره كرد كه طبق عوامل تروریسم، این پدیده را به سه گروه تروریسم فردی وتروریسم سازمانی و تروریسم دولتی تقسیم كرده است.
۱. تروریست فردی:
تروریست فردی عملیاتی است که توسط فرد یا افراد مشخصی انجام می گیرد و فاقد سازمان دهی معین هدایت شده از طرف یک مجموعه سازمان یافته است؛ مانند ترور امین السلطان، نخست وزیر و صدر اعظم ضد مشروطه محمد علی شاه قاجار، که توسط عباس آقا صراف تبریزی صورت گرفت و این اقدام نتایج سیاسی فراوانی را به دنبال داشت و نیروهای سیاسی مشروطه خواه از این ترورها بهره های فراوانی بردند ولی اقدام عباس آقا صراف تبریزی اقدامی فردی و فاقد سازماندهی بوده است و بعضی ترور ناصر الدین شاه قاجار، توسط میرزا رضای کرمانی، را نیز از جمله همین موارد ترور فردی می دانند.
این که شخص واحدی، بدون هیچ پیوند سازمانی، تصمیم به حذف شخصیتی سیاسی و یا دست یافتن به یک برنامه گسترده اجتماعی می گیرد. البته این اقدام اکثراً، امکان دارد توسط طبقات پایین و زیردست جامعه صورت گیرد و ظلم های اجتماعی و نابسامانی و بی عدالتی در رواج این تصمیمات بی تأثیر نیست که از این گروه از ترورها میتوان به قتل خلیفه دوم عمر توسط فیروز ابولولو اشاره کرد. به همین علت برخی این نوع ترور و همچنین ترور بر ضد حاکمیت ها را، هر چند سازمان یافته باشد، تروریسم سفید نام گذاری کرده اند.
۲. تروریسم سازمانی:
در نقطه مقابل تروریسم فردی، تروریسم سازمانی قرار دارد. تروریسم سازمانی به آن نوع از تروریسم گفته می شود كه یك سازمان، اجتماعی، سیاسی یا نظامی، دولتی یا غیر دولتی با انگیزه های گوناگون، اقدام به حذف عناصر دولتی یا مخالف خود بنماید و اقدام آن در چارچوب اهداف سازمانی بوده باشد. عمده ترورهای مهم در تاریخ از این نوع ترورها بوده است. این نوع ترور میتواند در دو سطح ملی و بین المللی صورت گیرد. در سطح ملی، گروههای سازمان یافته اجتماعی و سیاسی برای رسیدن به اهداف خود دست به حذف مخالفان خود می زدند و یا كسانی را كه معتقد هستند در رسیدن آنان به اهداف سیاسی شان ممانعت و یا مخالفت ایجاد خواهند كرد از میان بر میدارند. مهمترین تفاوت ترور فردی و سازمانی در هدف و تشكیلات سازمانی است.
در خیلی از موارد شاهد تلفیق تروریسم سازمان یافته با تروریسم دولتی هستیم چون دولت ها هم تحت شرایطی در صدد حمایت، هدایت، حتی عملیاتی كردن و بهره برداری از حملات تروریستی هستند. نگاهی تاریخی به حملات تروریستی بر این واقعیت اشاره دارد كه اغلب اعمال تروریستی در دنیا به شكل برنامه ریزی شده و سازمان یافته تحت اقدامات پوششی صورت گرفته است.
۳. تروریسم دولتی:
اقدام براندازانه و به کارگیری تروریسم دولتی علیه نیروهایی که ضد تروریسم محبوب و مطلوب آمریکایی عمل کنند. کلمه تروریسم دولتی واژه ای مساله برانگیز است. تروریست دولتی اصطلاحی است که برای دخالت دولت یا دولت هایی در امور داخلی یا خارجی دولتی دیگر که به وسیله اجرا یا مشارکت در عملیات تروریستی یا حمایت از عملیات نظامی برای زوال، تضعیف و براندازی دولت مذکور یا کل دستگاه حاکمه آن کشور انجام می شود. کمک های مادی و معنوی (مانند حمایت سیاسی) به گروه های مخالف و مشارکت در عملیاتی چون بمب گذاری، مین گذاری بنادر و سواحل، آدم ربایی، هواپیما ربایی و ترور مقام های عالی مملکتی، نمونه هایی از تروریسم دولتی هستند.
علل و عوامل ایجاد و رشد تروریسم
از مهمترین علتهای پیدایش و گسترش تروریسم میتوان به عوامل زیر اشاره نمود:
> عدم تعادل و انسجام و بی قانونی در جامعه عامل دیگری برای پیدایش و رشد تروریسم است. هر قدر همبستگی و پیوند بین قشرها و اجزاء جامعه ای بیشتر باشد به همان نسبت رشد تروریسم در آن کم تر است.
> شهرنشینی و کلاً تمرکز جمعیت را از نظر نتایج و آثار مورفولوژیکی آن میتوان یکی از موجبات بروز و گسترش تروریسم در جامعه دانست. در جامعه های بیابان گرد و کوه نشین پدیده ای به نام ترور شناخته شده نیست زیرا ترور جنبه سیاسی داشته است و سیاست مستلزم وجود دولت و تأسیسات دولتی من جمله نیروهای انتظامی است و اینها همه از نتایج شهرنشینی است. جامعه های ابتدایی که هنوز به مرحله شهرنشینی نرسیده اند، نه دولتی می شناسند، نه سیاستی و نه تروری.
> در دوران تحول و دگرگونی نظامهای سیاسی یا حتی تغییر و تحول حکام و فرمانروایان رشد و افزایش تروریسم مشاهده می شود. ترور میتواند وسیله ای برای فراهم کردن فرمانروای جدید به جای شاه قبلی باشد.
> یکی از عوامل بسیار مهم و مؤثر در گسترش تروریسم اختلاف و تضادهای مذهبی و ایدئولوژیکی است. دین، مذهب و ایدئولوژی عامل بسیار مهمی در انگیختن احساسات انسان و تحریک وی به انجام عملیات جسورانه و از جان گذشتگی است.
> خودکامگی و استبداد بی حد و مرز و بی خردانه هم از موجبات بروز تروریسم در درون خود هیئت حاکمه بوده است.
گردآوری: بخش سیاست سرپوش
- 12
- 2