تئوری توطئه در اصل در بین مردم کشورهایی رایج میشود که به تمامیتخواهی دچار شدهاند و نارضایتی عمومی در آنها موج میزند. در کشورهایی که مردم میتوانند حرف خود را بزنند و بین مردم و مسئولان روابط صمیمانه و درستی برقرار است، تئوری توطئه شکل نمیگیرد. در جایی که مردم، مسئولان را از خود میدانند، این تئوریهای توطئه جایگاهی ندارند. بیشتر در مکانهایی مثل کشورهای بلوک شرق سابق است که چنین تئوریهایی رواج پیدا میکند. در کشور ما نیز تئوری توطئه رواج داشته است.
میبینیم که درباره مسئله آتشسوزی و فروریختن ساختمان پلاسکو، در مورد حادثه اخیر نفتکش سانچی که آتش گرفت و ٣٢ جوان عزیز ایران در آن کشته شدند و سوختند یا در حوادث دیگر، عدهای میخواهند آن را بهنوعی به دستهای خارجی یا ندانمکاریهای مسئولان یا عدم رسیدگی بهموقع نسبت بدهند. این تئوری توطئه نتیجه رفتار و عملکرد مسئولان جامعه است که ناراضیان هر چیز بد را به آنها نسبت میدهند و بهاصطلاح مسئولیت را به دوش آنها میاندازند.
همانطور که چینیها گفته بودند، دریانوردان در همان ساعات اول جان خود را از دست داده بودند و امکان کمکرسانی به آنها وجود نداشت، اما اکنون عدهای میگویند که مسئولان رسیدگی نکردهاند یا نیروهای امدادی را دیر رساندهاند و بهطورخلاصه، معتقدند که این حادثه نتیجه عملکرد و رفتار مسئولان بوده است. همچنان که پیشتر هم در یادداشتهایی اشاره کرده بودم که «اعتماد عمودی»؛ یعنی اعتماد بین مردم و مسئولان، ضعیف است.
بنابراین تئوری توطئه شکل میگیرد و بسیاری از مردم هم آن را باور میکنند؛
بهعنوانمثال درباره مسئله آب شنیدهام که مسائلی مثل ارسال امواج الکترومغناطیسی و تأثیر آن در کاهش باران و برف را مطرح کردهاند؛ گویی معتقدند که در این مسئله نیز دست خارجی یا دست توطئهگران در میان است. باید پرسید علت چیست؟ علت این است که خود مسئولان بهطور مرتب اینگونه تئوریها را رواج میدهند. وقتی اعتراضها بهغیر نسبت داده میشود، کمکم این تئوری توطئه به فرهنگ بدل میشود و در نتیجه، همهچیز به توطئه نسبت داده میشود.
امانالله قراییمقدم
- 13
- 1