گام بعدی در صنعت ساخت پهپادهای نظامی، حرکت به سمت کوچک کردن آنهاست. پهپادهای کوچک توان حمل موشکها و بمبهای سنگین را ندارند، از این روی سازندگان صنایع نظامی دست به ساخت مهمات هواپرتاب کوچک برای آنان زدند که هچت (Hatchet به معنی تیشه) یکی از آنهاست.
امروزه به لطف پیشرفت تکنولوژی و امکان ساخت سنسورها، سیستمها و دوربینهای کوچک با کارایی بسیار بالا، استفاده از پهپادهای کوچک برای عملیات جاسوسی (اطلاعاتی)، دیدهبانی و شناسایی (که تحت عنوان عملیات ISR شناخته میشوند) در میدانهای نبرد بسیار گسترش یافته است و سازندگان کوچک و بزرگ بسیاری در سراسر دنیا مشغول طراحی چنین پهپادهایی هستند. پهپادهای سبک و کوچک بینیاز از باند و به آسانی قابل حمل و پرتاب هستند، سطح مقطع راداری، صدا و اثر گرمایی بسیار کم و ناچیزی دارند و با چشم به سختی دیده میشوند. این مزیتها در کنار چندین ویژگی ذاتی دیگر همچون کم هزینه بودن، همگی دست به دست هم دادهاند تا این پهپادها را به یکی از جنگ افزارهای مورد علاقه ارتشها تبدیل کنند.
پیش از این، پهپادهای کوچک ضمن ارائه تصویر زنده و آنی از میدان نبرد و انجام عملیات ISR، توان نشانهگذاری اهداف برای حمله به آنان با مهمات هدایت لیزی را نیز داشتند. برای اثبات اثرگذاری بالای این هواگردهای کوچک میتوان به اظهارات رسمی سپاه تفنگداران دریایی آمریکا اشاره که بنابر آن، پهپادهای RQ-7 شادوو (Shadow به معنی سایه) در طول یک اعزام عملیاتی به افغانستان، موفق به کشف ۹۴ هدف با ارزش شدند. اما در این ۹۴ مورد، پهپادها همواره غیر مسلح بوده و در بیشتر مواقع پیش از آنکه نیروهای خودی بتوانند به محل برسند، هدف گریخته بود. این اتفاقات سبب گشت ارتش آمریکا به فکر مسلح سازی پهپادهای تاکتیکی کوچک بیافتد.
امروزه استفاده از این پهپادهای کوچک به منظور انجام حمله با استفاده از مهمات هدایت دقیق، سبب ایجاد انقلابی در دنیای این هواگردهای کوچک شده است و آنان را بیش از پیش در دل ارتشها عزیز کرده است. نمونههای تهاجمی این پهپادهای کوچک یا انتحاری هستند و یا مهمات قابل پرتاب/شلیک با خود حمل میکنند. با مسلح کردن پهپادهای کوچک مانند RQ-7 به بمبهایی همچون هچت، این پهپاد ضمن پرواز جلوتر از نیروهای خودی و انجام دیدهبانی، به محض دیدن هدفهایی همچون یک تیم خمپاره انداز، یا یک خودرو متعلق به دشمن، یا یک تیم بمب گذار و… سریعا میتواند با آنها درگیر شود. همچنین برای انجام حمله دقیق در شهر نیز بسیار مناسب است. زیرا به دلیل سبک بودن سرجنگی، آسیب جانبی و خسارت ناخواستهای وارد نمیکند و از کشته شدن غیرنظامیان جلوگیری میشود. بمبهای کوچک موجب افزایش انعطاف پذیری هواگردهای حامل نیز میشوند؛ بدین صورت که از بمبهای سبک برای هدف قرار دادن اهداف نرم (همچون نیروهای پیاده و خودرهای فاقد زره) و از بمبهای بزرگتر برای نابودی اهداف سخت استفاده کرد.
هچت یک بمب هواپرتاب و هدایتی بسیار کوچک است که توسط کمپانی هوافضا و دفاعی آمریکایی اوربیتال اِیتیکِی (Orbital ATK) طراحی و ساخته شده است. پهپادهای کوچک برای اینکه بتوانند پیوستگی پروازی و برد رزمی بالایی داشته باشند، به مهماتی کوچک و سبک نیازمند هستند که هچت یکی از این مهمات است. هچت ضمن کوچکی و سبکی، توان مرگ آوری مناسب و هدایت بسیار دقیقی دارد.
در سال ۲۰۱۰، ارتش آمریکا خواستار نوعی جدیدی از مهمات هدایت دقیق و سبکی شد که کمتر از ۱۱.۳ کیلوگرم (۲۵ پوند) وزن داشته باشند. در پاسخ بسیاری کمپانیهای دفاعی آمریکا دست به کار شده و طرحهای پیشنهادی خود برای درخواست ارتش را ارائه دادند. بسیاری از طرحها برای سبک بودن فاقد موتور بودند (همچون هچت) و به کمک جاذبه، با سر خوردن در هوا (گلاید کردن)، به سمت هدف میرفتند. این پروژه همچنین باعث شد سیستمهای هدایت بسیار کوچکی نیز عرضه شوند که از میان آنها میتوان به جستجوگرهای لیزری فشرده به منظور هدایت نیمه فعال لیزری اشاره کرد. زیرا این بمبها برای هدفگیری دقیق و همچنین درگیری با اهداف متحرک، نیازمند هدایت در گام پایانی حمله هستند که این هدایت میتواند به روشهای گوناگونی از قبیل هدایت تلویزیونی، هدایت لیزری، هدایت آشیانهیابی فروسرخ و… باشد که در این میان سیستم هدایت لیزری پتانسیل کوچک سازی بالاتری دارد، زیرا پیچیدگی سخت افزاری کمتری دارد.
از میان نمونههای ارئه شده، هچت را میتوان خلاقانهترین طرح دانست. این بمب که ۳.۲ کیلوگرم وزن دارد، علیه طیف گستردهای از اهداف ثابت و متحرک موثر است. سرجنگی هچت ۲.۷ کیلوگرم وزن داشته و از نمونه انفجاری ترکشزا است. الگوی ترکش پرانی و کارکرد سرجنگی هچت مشابه سرجنگی بمبهای ۲۳۲ کیلوگرمی مارک ۸۲ است، گرچه طبیعتا نسبت به آن بسیار ضعیفتر است. این سرجنگی چندان قوی نیست و نمیتوان از آن انتظار آسیب زدن به اهداف سخت و سنگین همچون تانک را داشت، اما برای اهداف سبک همچون پرتابگر موشک بالستیک، قایقهای کوچک و سبک و یا رادار و پرتابگر موشک پدافندی مناسب است. نکته جالب دیگر درباره سرجنگی هچت آن است که سازندگان این سرجنگی را به گونهای طراحی کرده اند که ۴ تا ۶ برابر مرگبارتر از سرهای جنگی هم وزن خود است.
همانطور که پیشتر اشاره شد، هزینه پایین یکی دیگر از حسنهای هچت هست. برای مثال یک خودرو وانت مسلح به تیربار را در نظر بگیرید. برای هدف قرار دادن این خودرو میتوان از یک تیر موشک ضد زره همچون بریمستون بریتانیایی به ارزش صد هزار پوند استفاده کرد و یا آن را با یک بمب هچت که بسیار ارزانتر از آن است نابود کرد. چنین مسئله مشابهی در دولت بریتانیا سوال برانگیز شده بود که چرا باید از موشکهای بریمستون برای نابود کردن اهداف کم ارزش داعش همچون وانتها در سوریه استفاده کرد.
هچت بمب بسیار سبکی است و با تقریبا ۳۲ سانتیمتری داراز و ۶۰ میلیمتری قطر، اندازه آن تقریبا برابر با گلوله توپهای ۳۰ و ۴۰ میلیمتری است. این بمب سرجنگی قدرتمندی ندارد، اما یک هواگرد (با سرنشین و بی سرنشین) میتواند تعداد بسیار بالایی از آن (حتی تا چند صد بمب) را با خود حمل کرده و اهداف بسیار زیادی را مورد برخورد قرار دهد. همچنین میتوان شمار بالایی از این بمبها را بر فراز هدفها رها کرد که اثری مشابه بمباران خوشهای خواهد داشت. حمله با شمار بسیار بالایی از بمب های هوشمند به اهداف (مشابه حمله زنبوری) میتواند یک قابلیت انقلابی برای هواگردها در میدان نبرد باشد که با فلج کردن دشمن، امکان دفاع را از آن سلب میکند.
این بمب برای پرتاب از پهپادهای گروه ۲ طراحی شده است، اما پهپادهای گروههای ۳ و ۴ و ۵ و حتی جنگندههای سرنشیندار نیز میتوانند آن را حمل کنند. پهپادهای گروه ۲ به هواگردهای بدون سرنشینی گفته میشود که بیشینه وزن آنها هنگام برخاستن ۹.۵ تا ۲۵ کیلوگرم است؛ همچون پهپاد آمریکایی اسکن ایگل (ScanEagle). گروه ۵ نیز به پهپادهایی گفته میشود که بیشینه وزن آنها هنگام برخاست بالای ۶۰۰ کیلوگرم است که از بین آنها میتوان به پهپاد ISR و تهاجمی MQ-9 ریپر (Reaper به معنی دِروگَر) اشاره کرد.
پهپادهای کوچک گروه ۲ همچون اسکن ایگل میتوانند با ۱ بمب هچت و پهپادهایی در اندازه RQ-7 (که از گروه ۳ محسوب میشود) با ۴ تا ۶ بمب هچت مسلح میشوند، اما پهپادهای بزرگ همچون ریپر، با استفاده از پرتابگر چرخان میتوانند بیش از ۱۰۸ بمب هچت با خود حمل کنند؛ شمار بمبهای قابل حمل برای هلیکوپتر بدون سرنشین آمریکایی A160 هامینگبرد (Hummingbird به معنی مرغ مگس خوار) نیز بیش از ۲۰۰ بمب است. یک ریپر با حمل ۱۰۸ بمب، عملا میتواند مانع از پیشروی نیروهای سبک دشمن و عبور آنان از یک مرز یا نقطه خاص شود.
جنگندههای سرنشیندار نیز میتوانند تعداد بسیار بیشتری نسبت به پهپادها با خود حمل کنند و هنگام پشتیبانی هوایی نزدیک از نیروهای خودی، با این بمبها اهدافی همچون تیمهای تیربارچی دشمن و دیگر اهداف نرم اشاره شده را مورد هدف قرار دهند. هواپیماهای بسیار بزرگتر همچون کشتی توپدار و هواپیمای پشتیبانی هوایی نزدیک آمریکایی AC-130 نیز توان حمل و پرتاب چند صد عدد از این بمبها را دارند. هواپیمای حامل میتواند پس از رها کردن هچت، به سرعت منطقه را ترک کرده و دیگر نیروهای خودی همچون سربازان و یا پهپادها، با نشانهگذاری هدفها به وسیله لیزر، بمب را به سوی آن هدایت کنند.
این بمب آیرودینامیک بالایی دارد و پس از رها شدن، بالچههای هدایتی خود را باز کرده و به سمت هدف گلاید میکند. هچت دارای هدایت دوگانه است و پس از پرتاب تا میانههای مسیر با استفاده از سیستم هدایت داخلی (INS، اینرسایی) و سیستم هدایت ماهوارهای GPS به سمت مسیر پرواز میکند. گرچه امکان پیمودن تمام مسیر به کمک سیستمهای هدایتی INS و GPS را دارد، اما برای گام پایانی حمله میتواند به روش هدایت نیمه فعال لیزری، یا هدایت تصویرسازی فروسرخ، یا هدایت تلویزیونی (کنترل از راه دور با کمک دوربین موجود در دماغه بمب) و یا دیگر روشهای هدایتی به سمت هدف هدایت شود که این روشها برای درگیری با اهداف متحرک و یا به منظور هدایت بسیار دقیق بمب (مثلا در محیط شهری) کاربرد دارند.
ناگفته نماند هچت با همکاری نیروی هوایی آمریکا همچنان در دست توسعه است. اولین پرتابهای آزمایشی این بمب نیز از سال ۲۰۱۸ میلادی آغاز خواهند شد. سازندگان همچنین قصد دارند بازاریابی برای محصول خود را از ۲۰۱۸ آغاز کنند و تاکنون علاوه بر نیروی هوایی آمریکا، با نیروی زمینی و دریایی این کشور نیز وارد گفتگو شده و طرح خود را به آنان معرفی کردهاند.
- 14
- 7