شنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۳
۱۲:۴۲ - ۲۹ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۸۰۶۴
اخبار علمی و پژوهشی

گفتگو با ایرج حسابی،پسر دکتر حسابی

«بنیانگذار دانشگاه تهران پدر من بود»، «پدر من اینشتین و خواهرش را برای دیدن سفره هفت سین دعوت کرد و برای او ساز زد»، «پدر من حق السکوت شاه برای ریاست مجلس را رد کرد تا به کاپیتولاسیون و کنسرسیوم اعتراض کند.» و... همه این ها و کلی خاطره عجیب دیگر حرف هایی است که ایرج حسابی در مورد پدرش بیان می کند.

تقریبا تنها راوی این صحبت ها فرزند ارشد پروفسور است و آن ها را به قدری جذاب و با جزییات خاص تعریف می کند که هر کسی مخاطبش باشد، برای خود و همنسلانش تاسف می خورد که چرا دکتر حسابی را از نزدیک درک نکرده است.

بعد از گذشت دکتر حسابی تا سال ها بازار ایرج حسابی و خاطراتی که از پدرش نقل می کرد، گرم بود اما در چند سال اخیر افرادی مانند ضبا موحد، رضا منصوری، محمدتقی توسلی و... که هر کدام در رشته خودشان شاخص به حساب می آیند، به شکل جدی نسبت به صحبت های ایرج حسابی واکنش نشان داده اند و برای خاطراتش از واژه هایی مانند بزرگنمایی و دروغ استفاده کرده اند. این صحبت ها باعث شد خیلی ها به ایرج حسابی به چشم دیگری نگاه کنند که تنها شناسه اش پسر دکتر حسابی بودن است. به همین خاطر سراغ ایرج حسابی رفتیم تا نظرش را نسبت به این شایعات بشنویم.

ایرج حسابی,اخبار علمی,خبرهای علمی,پژوهش

فکر می کنم مدت هاست هیچ اثری از شما و خاطراتتان از پروفسور حسابی در تلویزیون نیست، درست است؟

بله، آخرین باری که در تلویزیون حاضر شدم حدود نه سال قبل بود اما بعد از آن به یکباره در هیچ برنامه ای حضور پیدا نکردم و فقط به دانشگاه ها رفتم. الان هم صبح تا شب در دانشگاه ها حضور دارم.

دلیل خاصی دارد؟

بله، یکی از دوستان به من خبر داد که فلان مسئول مهم کشور از تو خوشش نمی آید و در سفر اخیر به فلان استان کشور گفته: «چه خبر است که هر روز پسر حسابی به تلویزیون می آید و خاطره می گوید؟» من هم دیدم که بهتر است با این بزرگان در نیفتم. به همین خاطر تصمیم گرفتم بی خیال تلویزیون شوم و فقط به دانشگاه ها بروم.

غیبت شما در رسانه ها باعث شد خیلی ها تصور کنند که شایعات علیه شما درست بوده و لابد خاطرات شما از آقای دکتر دروغ بوده که دیگر آن ها را بیان نمی کنید.

جدا؟ من تا به حال چنین چیزی به گوشم نرسیده بود، البته در چند سال اخیر خیلی صحبت ها ضد پدر من و خود من مطرح شد. آقای دکتر حسابی یک عمر در این مملکت خدمت کردند و به جانورهایی مثل ... و ... کمک کردند. نتیجه اش چه شد؟ گذاشتند ۲۰ سال از مرگ آقای دکتر بگذرد و بعد حرف هایشان شروع شد. یکی از آن ها فردی است که اول آمده بود فیزیک بخواند اما چون توان علمی و سوادش کافی نبود رفت فلسفه! نمره های علمی این آدم در کلاس آقای دکتر را دارم و نگه داشته ام. سه سال پشت سر هم ماکزیمم نمره ای که می گیرد شش است اما آقای دکتر نگذاشت اخراج شود و او را فرستاد فلسفه بخواند. گذاشتند ۲۰ سال از درگذشت آقای دکتر بگذرد تا هر کاری که می خواهند بکنند و هر حرفی که می خواهند بزنند.

البته موحد فقط گفته آقای دکتر، استاد خوبی نبودند.

حدود ۴۰ زونکن از شاگردان آقای دکتر و نسل های بعدی شاگردانش این جا هست که باید ببینید. تا سه نسل بعد از شاگردان آقای دکتر از نحوه تدریس آقای دکتر تقدیر و تشکر می کنند اما موحد آمده و این حرف ها را زده! بعد هم که فشارها زیاد شد، خود موحد حرف هایش را منکر شد و گفت حرف من چیز دیگری بوده و خبرنگار بد نوشته است.

بیشتر بخوانید: زندگینامه دکتر حسابی

چطور؟

یک بار من را بردند شبکه چهار که درباره همین بحث ها جواب یکی از این افراد و... را بدهم. این ها را یک شست و شوی کاملی دادم که دیگر عقب نشستند. در همان برنامه به فلانی گفتم: «تا آقای دکتر زنده بود می آمدی روی این صندلی می نشستن تا زمان دیدارهای آقای دکتر با مسئولان کشور و فرزندانش حضور داشته باشی تا خودت را شیرین کنی و با آن ها ارتباط بگیری. آخر هم با این کارها مسئول شدی! ما صدایمان در نمی آید لااقل شما ساکت شوید.»

ایرج حسابی,اخبار علمی,خبرهای علمی,پژوهش

پس چرا این حرف ها را می زنند؟

چون قدر بزرگان مان را نمی دانیم! شما فرض کنید یک نفر پریستون، شیکاگو، اینشتین، بور و... را بی خیال شده است و به ایران آمده تا خدمت کند. در طول سال های خدمتش هم دانشگاه ساخته، راکتور ساخته، لیزر را معرفی کرده و... با این حال آخرش هم یک عده نمک نشناس می گویند که طرف بی سواد است و همه چیزهایی که پسرش تعریف می کند، غلو و دروغ است. ناگهان در اوج خدمت به جای قدردانی با تهمت و تخریب و دروغ مواجه می شوید. جوان ها وقتی این ها را می بینند به فکر مهاجرت می افتند. مگر آقای دکتر حسابی نمی توانست نوبل بگیرد؟ آمد این جا و نتیجه اش شد این.

اولین شایعاتی که در مورد عدم صحت حرف های شما مطرح شد، برای چه زمانی است؟

خاطرم نیست. اگر قرار باشد این ها را حفظ کنم که از زندگی خودم می مانم. به طور کلی یادم هست که ۲۰ سال بعد از فوت آقای دکتر شروع شد. یعنی حدودا از سال ۹۱ مصاحبه های ضد آقای دکتر شروع شد. بیشترشان قبل از آن حرفی نمی زدند ولی به مرور زمان شروع کردند.

یعنی خاطرات شما اغراق ندارد؟ همه واقعی هستند و در ذهنتان با همین جزییات ثبت شده است؟

خیر! آقای دکتر نیازی به این کارها ندارند. ماجرای خاطرات من هم این است که در اتاق نشیمن ما دو صندلی بزرگ برای پدر و مادر وجود داشت که روی آن ها می نشستند. پدر از وقتی که من شش سالم بود تا آخر عمرش هر شب ساعت ۱۰ تا ۱۲ شب با من و خواهر درس کار می کرد، البته خواهرم بعد از یک دوره ای ازدواج کرد و فقط من ماندم.

آقای دکتر هر شب ساعت ۱۲ درس دادن را متوقف می کرد و یک خاطره از زندگی شان تعریف می کردند. شما جای من باشید و پدر شما یک شخصیت بزرگ باشد که خاطره ای از زندگی اش برایتان تعریف کند، نمی خواهید این خاطره را به گوش بقیه برسانید؟

این قدر این خاطرات مهم و جذاب و... است که قطعا شما هم مثل من می خواستید این ها را برای بقیه بگویید که یاد بگیرند. اگر برعکس این عمل می کردم هیچ کس چیزی از پدر من به یاد نداشت؛ مثلا فرزندان آقای دکتر هشترودی، خمسوی، فرشاد، عابدی یا خیلی از پروفسورها و استادان مهم دیگر با من همبازی و دوست نزدیک بودند. به این ها التماس کردم که خانه پدری شان را نگه دارند و برای زنده ماندن یاد و خاطره پدرشان تلاش کنند اما هیچ کدام گوش نکردند. من می توانستم این زمین را در خیابان فرشته بفروشم و پورشه سوار شوم اما یاد پدرم را زنده نگه داشتم تا بقیه درس بگیرند و امیدشان به این کشور باقی بماند. این وسط هم کلی دروغ به من نسبت دادند.

ایرج حسابی,اخبار علمی,خبرهای علمی,پژوهش

جایی گفته بودید که ماجرای عکس معروف گودل و اینشتین که برخی ها به عنوان عکس پدر شما می شناسند هم کار این هاست؛ یعنی شما اصلا عکسی را منتشر نکردید؟

قطعا این کار را نکردم. این کار را همین افراد مغرض کردند. اولین بار این عکس با یک مطلب در مورد من در یک روزنامه منتشر شد. یکی از دوستان این را برای من ارسال کرد. زیر این عکس نوشته بود: «پسر شیاد پروفسور حسابی گفته است که این تصویر متعلق به پدر من است.» من حالم بد شد و پیش یکی از دوستان در آن روزنامه رفتم و از او پرس و جو کردم. او گفت که فردی این عکس و متن را برای ما آورد و حتی خودش این چینش را برای مطلب در نظر گرفت. این حرف ها را برای من ساخته اند که بدنام شوم. من کجا نوشتم که این عکس پدر من است؟ من کی گفتم پدرم با اینشتین عکس دارد؟ فکر می کنید که من پدرم را نمی شناسم؟ چرا باید بگویم گودل پدر من است؟ من هرچه که گفتم تا الان مستند بوده است.

البته فقط بحث با عکس گودل تمام نمی شود. ماجرای دانشگاه تهران و فاضلاب فرانسه و خیلی موارد دیگر هم هست.

هر مصداقی که هست، بگویید تا من پاسخ دهم.

مثلا در همین ماجرای دانشگاه تهران، کافی است یک نفر برود سایت دانشگاه و تاریخچه آن را بخواند. کاملا با داستانی که شما تعریف می کنید، متفاوت است. شما باز هم می گویید که دانشگاه تهران را دکتر حسابی  بنیان گذاشت؟

بله، قدیم ترها روایت آن ها با روایت من از دانشگاه تهران یکسان بود اما بعد یک دستور داد تا حرف شان را عوض کنند. چندین سال قبل ویژه نامه ای برای سالگرد دانشگاه منتشر شد که بنده عکس آن را دارم. در آن دقیقا حرف من تایید شده است و پدر من به همراه مرحوم حکمت که وزیر آن موقع بود و یک نفر فرانسوی، سه بنیانگذار دانشگاه تهران معرفی شدند. آقای حکمت که وزیر بود و طبیعی است اسمش بیاید، آن فرد فرانسوی هم نمی تواند خیلی در ایران قدرت داشته باشد یا دلش برای دانشگاه در ایران بسوزد. می ماند پدر من که یک فرد دانشگاهی بود و آمد به مرحوم حکمت پیشنهاد داد و پیش رضاخان هم رفت تا هرجوری که هست این دانشگاه تاسیس شود.

رابطه حسابی و اینشتین چگونه بود؟

دلداده بودند

ارتباط دکتر حسابی و اینشتین یکی از هیجان انگیزترین بخش های مصاحبه بود. ایرج حسابی هنوز سرسختانه اعتقاد دارد پدرش و اینشتین دو دوست صمیمی بوده اند.

ماجرای هفت سینی که آقای دکتر برای اینشتین پهن کردند چه بوده؟

این ها می گویند دکتر حسابی را در فلان دانشگاه آمریکایی، سفره هفت سین چید. آقای دکتر فقط در آمریکا سفره هفت سین نینداخت، در مدرسه مهندسی بیروت هم این کار را به پیشنهاد مادرشان انجام دادند. آن هفت سین روی میزی چیده شده به اندازه یک وجب در دو وجب؛ سفره ای نبوده! آقای دکتر یک میز کوچک در آزمایشگاه گذاشته و روی آن میز یک سفره هفت سین کوچک چیدند. تا یادآوری کنند پیوند علم و مذهب در ایران متعلق به چه دورانی است و ایرانی ها قرآن در سفره هفت سین می گذارند تا به برکت الهی سوگند بخورند. ما عکس آن میز را هم در موزه دکتر حسابی گذاشته ایم.

به جز اینشتین افراد دیگری هم حضور داشتند، البته من ریزاسامی مهمان های آقای دکتر را به خاطر ندارم ولی اینشتین با خواهرش صد در صد جزء مهمان ها بوده است. ادعای آقایان در این باره که اینشتین در آن سال در پرینستون نبوده، کاملا غلط است. اینشتین و دکتر حسابی در آن سال، هر دو در پرینستون بودند. این حرف ها را خود دکتر حسابی در یک مصاحبه با تلویزیون هم مطرح کرده است و از رابطه اش با اینشتین، دلدادگی های او، رفتار ملایم، برخورد مساعد و همراهی او با یک غیرآمریکایی، نکاتی را گفته است.

بعضی ها گفته اند آقای دکتر برای اینشتین ساز هم زده. تکذیبش می کنید؟

خیر. آقای دکتر یک قطعه ساده موسیقی ایرانی را با ویولون برای اینشتین نواختند؛ به همین سادگی. بعضی ها مثل منصوری می گویند پدر من و اینشتین رابطه ای با هم نداشتند و فقط چند بار در دیداری عمومی پیش  هم بودند. این ها دروغ است و صحبت های من را افراد مهم دیگری هم تایید کرده اند.

مثلا چه کسی؟

حدود ۱۰ سال قبل، آقای دکتر ریاضی، رییس دانشگاه امیرکبیر بودند و بزرگداشتی برای دکتر حسابی در سالگرد فوت ایشان برگزار کرد. پروفسور ماسینی که برنده جایزه نوبل شده هم به ایران آمد. پروفسور ماسینی در آن مراسم به من گفت: «من از پدر تو و آلبرت اینشتین در دانشگاه پرینستون، دو سال خاطره دارم.» این که دیگر حرف من نیست؛ سخن دکتر ماسینی است و نوار آن هم در دانشگاه امیرکبیر موجود است.

پس شما معتقدید که همه مواردی که مطرح کردید مستند است و هر چیز غیر مستندی مانند عکس گودل که مطرح شده تهمت و دروغ به شماست؟

بله. من این همه سال در مورد پدرم حرف زدم و خاطره گفتم اما تا الان چیزی به دروغ در مورد او نگفتم و همه اش واقعی و مستند بوده است، چون معتقدم پدرم به این کارها احتیاج ندارد. در نهایت هم از کارم راضی هستم، چون موفق شدم یاد و خاطره پدرم را زنده نگه دارم، این رویه را هم ادامه می دهم. می دانم که بعضی ها با این کارها مشکل دارند اما چون کارم درست است، ادامه می دهم.

bartarinha.ir
  • 52
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۹
در انتظار بررسی: ۱۷
غیر قابل انتشار: ۱۹
جدیدترین
قدیمی ترین
با سلام، پسرش دورغ بگوید یا راست، فرقی نمی کند دکتر حسابی دانشمند شناخته شده جهان است، به جای اینکه بررسی کنیم ایرج راستگو است به تاثیرات پرفسور حسابی بیاندیشم
پرفسور حسابی بینظیرن؛ می تونید باور نکنید
پروفسور حسابی کارش درست بوده ولی پسرش ..
به نظر من جناب ایرج حسابی اصلا نباید با این ها بحث و گفتگو کنند دکتر با اون شخصیت بزرگشون نیاز به تعریف ندارن‌ و قطعا فکر این ادمها اون حجم بزرگ رو درک نمیکنه
آقای حسابی اگر شما مسلمان باشید که حتما هم هستید باید بدانیدکه رضاشاهی که شما آنطور با دهان پر از او حرف می زدید روبروی فرمان نص قرآن ایستاد بعنوان پادشاه یک مملکتی که ۹۸٪ آن مسلمان شیعه بودند و الگوی آنها مظهر شرافت و پاکی و عصمت و آزادگی یعنی خانم فاطمهٔ زهرا(ع)برای زنان آگاه مسلمان ایران بود با چماق و زور و کتک حجاب و چادر آنها را از سرشان میکشید آیا برای شما این که رضا شاه پای تحجر غربی و استارت عریانی چ برهنگی را در ایران زد با اهمیت تر است و به دین زن ایرانی لطمه زد مهمتر است یا دانشگاه کدام مهمتر و بزرگتر، خیانت رضا شاه به خداوند سبحان و پیامبر(ص) و قرآن و ائمهٔ اطهار(ع) یا تأسبس دانشگاه و دختران بی حجاب. انسان عاقل باید ببیند در مقابل چیزی که بدست آورده چه چیزی را از دست داده رضاشاه شرافت زن پاک ایرانی را با چماق و زور و اسبداد بر باد داد.پیشنهاد میکنم کتاب روزگاران دکتر زرین کوب پدر تاریخ ایران را حتما مطالعه کنید و البته قرآن را. یاالله
آقای حسابی اگر شما م...
هنوزم نظرت این چرندیات هست؟
آقای حسابی اگر شما م...
یا خود خدا ، امثال شماهان که دوست دارین همیشه زنها تو پستو باشن و برای شماها قرمه سبزی بپزن
آقای حسابی اگر شما م...
میخوای بگی تو خوبی ؟!!! هنر دیگری جز انتقاد شاخ دار و کور داری اخه!!!!
آقای حسابی اگر شما م...
ما مثل همیشه همه مسایل و قاطی میکنیم! نه اون رضاخان همه کاراش بد بوده نه اینها همه کاراشون خوب و مثبت ... ایندگان بهتر قضاوت میکنند
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش