دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳
۱۶:۱۷ - ۰۱ آبان ۱۴۰۲ کد خبر: ۱۴۰۲۰۸۰۰۶۴
شهری و روستایی

چرا شهرداری و زیباسازی این همه گاف می‌دهند و درکی از کارشان ندارند؟

گاف‌های زیباسازی شهرداری تهران ,بیلبوردهای شهرتهران
وظیفه زیباسازی را، بهسازی و حفظ هویت محیط شهری تعیین شده است؛ آن هم در جهت ارتقای کیفیت زیست شهری. به واقع زیباسازی، قرار است که حتی مفاهیم انتزاعی و فرهنگی را، در کالبد فیزیکال شهر زنده و بازسازی کند؛ آن‌هم به دستور زبان معماری و معماری شهری. این‌که کار زیباسازی شده است نصب بنرها و بیلبوردهایی که محل بحث‌های زیادی هم قرار می‌گیرد، چه محلی از اعراب دارد؟

 روزنامه توسعه ایرانی نوشت: ظاهرا شهرداری تهران عادت کرده است که به طور منظم، حاشیه‌هایی داشته باشد؛ و حاشیه‌ اخیرش در بیلبوردها و تابلوهای شهری، با موضوع تهران؛ شهر شعر نمود داشته است. خب چه اشکالی دارد؟ خیلی هم خوب است. مشکل در خود ایده نبود، در نوع اجرای آن بود؛ مشکلی که شهرداری حسابی با آن دست و پنجه نرم می‌کند؛ درست مثل همان بادکنک‌های رنگی که نشان می‌داد در کدام منطقه، چه طرح‌های عمرانی در حال اجراست، ولی یکی از این بادکنک‌های هلیومی ترکید و شش بچه را به بیمارستان فرستاد. البته این طرح اخیر سازمان زیباسازی شهرداری تهران، با همکاری خانه نیما یوشیج سر و شکل گرفته است. پس مشکل کجاست؟

جمع کردن گاف‌ها به همین راحتی

ایراداتی در نوع اجرا به چشم می‌خورد. مثل این‌که عکس سهراب سپهری را اشتباه زده‌ بودند و این، واقعا گاف مهلکی محسوب می‌شود. از سوی دیگر، عکسی که از فروغ فرخزاد زده بودند هم، بحث‌هایی را ایجاد کرد. برخی گفتند که این عکس به زعم آن‌ها بی‌حجاب از فروغ، چه نسبتی با برخوردهای سال گذشته با معترضانی داشت که به مرگ مهسا امینی اعتراض داشتند؟ در حالی که پوشش ظاهری مهسا امینی، از این شاعر معروف کاملتر بود؛ پس این استاندارد دوگانه چرا؟ البته سخنگوی شورای شهر به میدان آمد تا قضیه را جمع کند که:«عکس با حجاب پیدا نشد، عکس با کلاه گذاشتند.» جالب این‌که نادعلی، اشاره کرده «حالا فروغ در دوره‌ای زندگی می‌کرده که اصلا این بحث‌ها نبوده و حالا یک عکس با کلاه هم گذاشته‌ایم دیگر.» 

حالا یک عکسی جابه‌جا شده دیگر!

اما نادعلی، درباره اشتباه جابه‌جایی عکس سهراب سپهری هم، گفت که: «در خصوص انتشار اشتباه عکس مرحوم سهراب سپهری آن هم با انتشار عکس بازیگر نقش وی یک اشتباه معمولی و آن‌چنان هم پرت نبوده است.» او گفته نباید وقتی سازمانی مثل زیباسازی دارد کار می‌کند، ایرادهای بی‌خود گرفت. و اما بعد، درباره ماجرای زخمی شدن شش نوجوان هم چنین گفته: «۶ نفر از نوجوانان از بالن‌های تبلیغاتی در منطقه ۲۱ آسیب دیدند؛ این بالن‌ها در نقاطی که کارگاه عمرانی برقرار بود وجود داشت و کار خلاقانه‌ای بود تا مردم بدانند خدمت‌رسانی به آن‌ها در حال انجام است. جنس گاز این بالن‌ها اشتعال‌پذیر بوده و باید ایمنی را درنظر می‌گرفتند؛ بچه‌ها از لای فنس‌ها وارد شده و چون گاز آن‌ها کم شده بود، وقتی پایین آمده گازش دچار اشتعال شده و بچه‌ها را مصدوم کرده است.» البته کاش که همه موارد را به همین راحتی حل و فصل می‌کردند و دست‌کم به ایرادات دیگران چنین متمرکز نمی‌شدند. 

شاعری به نام سعید حدادیان

البته ایراد دیگری که خیلی سر و صدا کرد، حضور یک مداح معروف، یعنی حدادیان، در این تابلوها بود. اما چرا؟ اگر خاطرتان مانده باشد او در دانشگاه تهران است و زمانی هم مدعی شده بود که در کلاس‌های استاد شفیعی کدکنی حضور داشته و ...؛ ادعایی که البته توسط پیج منتسب به کدکنی، تکذیب شد. در حالی که بخشی از دانشگاهیان کشور از حقوق طبیعی خود در تدریس و تحقیق محروم شده‌اند، سئوال این است که چرا امثال او باید در دانشگاه باشند و حتی تدریس کنند؟ البته حدادیان، شاعر هم هست و به همین دلیل، بیتی از او را در یکی از بیلبوردها گذاشته‌اند. 

از   عقیق تا بیلبورد

البته حضور حدادیان، چندان بی‌ربط هم نبود. وقتی که رئیس زیباسازی تهران، خودش یکی از فعالان عرصه هیأت‌های مذهبی بوده و کار اطلاع‌رسانی درباره آن‌ها را در یک درگاه معروف به نام عقیق بر عهده داشته، طبیعی است که باید حدادیان را، شاعری بالاتر از بسیاری از شاعران زنده و غیرزنده ایرانی بداند. نباید فراموش کرد که اساسا حضور این فرد در چنین کسوتی، خود محل بحث‌های زیادی قرار گرفت؛ چرا که به غیر از جنبه‌ها و تجربه‌های ژورنالیستی در عرصه مذهبی، تجربه دیگری در این حوزه نداشت. 

 

حساسیت اضافه؟

البته حاشیه‌های زیباسازی، چندان جدید نبوده و نیست. همین چند روز پیش، عنوان رژیم حرامزاده صهیونیستی، حسابی محل بحث قرار گرفت. نه به این مفهوم که چرا به اسرائیل که رژیمی نامشروع است، چنین نسبتی داده شده؛ از این بابت که اگر بچه‌ای در ماشینی، از والدین خود معنای حرامزاده را بپرسد، چطور به او باید توضیح بدهند؟ البته برخی کاربران این میزان حساسیت را، اضافه و افراطی دانستند. اما وقتی که والدین و خانواده‌های امروزی، درباره تربیت جنسی و بلوغ فرزندان خود، نه آموزش لازم را دیده‌اند و نه می‌دانند که چطور باید آن‌ها را با چنین مفاهیمی آشنا کرد، چنین تابلوهایی چه محلی از اعراب می‌تواند داشته باشد؟ 

حاشیه‌های اطراف سفارتخانه

بخشی دیگر از دردسرهایی که زیباسازی تهران ایجاد کرده، پیرامون سفارت انگلیس اتفاق افتاده است. این کشور به رغم تنش‌های دیپلماتیک از گذشته‌های دور تا امروز با کشور ما؛‌ به هر حال در ایران سفارتخانه دارد و همه چیز رسمی است، چطور یکی از نهادهای رسمی مملکت، می‌تواند در اطراف این سفارتخانه، چنین اقداماتی انجام دهد؟ اقدام اخیر، نصب تندیس قحطی ایران در زمان جنگ جهانی بوده است؛ که گفته می‌شود انگلیسی‌ها در آن نقش مهمی داشته و چند میلیون ایرانی به کام مرگ فرو رفتند و از گرسنگی مردند. زیباسازی برای این‌که به یاد انگلیسی‌ها بیاورد چه خباثتی کرده‌اند، تندیس قحطی را نزدیک سفارتخانه نصب کرده. در حالی که گفته می‌شود این تندیس، مربوط به قتل عام ارامنه توسط عثمانی‌ها بوده؛ یک گاف بزرگ دیگر.

کدام ننگ؟ کدام رنگ؟

تقابل زیباسازی و سفارت انگلیس، البته سابقه‌دار بوده. اگر خاطرتان مانده باشد شعارنویسی‌هایی روی در و دیوار این سفارتخانه توسط نیروهای خودسر صورت گرفت. سفیر انگلیس هم در اقدامی نمادین، با رنگ و فرچه و ...، شروع به پاک کردن این شعارها کرد. ظاهرا چند تن دیگر از سفرای کشورهای اروپایی هم حضور داشتند تا بازدیدی از این وضعیت داشته باشند. و آن وقت زیباسازی شهرداری انقلابی تهران چه کرد؟ بنرهایی در چهار طرف ساختمان آن‌ها نصب کرد که ننگ را با رنگ نمی‌شود پاک کرد!

چرا می‌خواهند به هر شکلی دیده شوند؟

درمورد نصب بیلبوردهای سطح شهر این پرسش‌ها مطرح است که این همه اصرار برای حضور در ملأ عام و در صدر خبرها بودن، از کجا ناشی می‌شود؟ مگر زیباسازی و شهرداری کارهای مهمتری ندارند؟ مگر نمی‌بینند که مردم در مترو و بی‌آر‌تی چطور به جان هم می‌افتند و وضعیت ترافیک و نظافت و ... شهر چگونه است؟ آیا مردم راضی‌اند که هزینه عوارض و... که به شهرداری می‌دهند، صرف چنین کارهایی شود؟

اما این همه اصرار برای حضور در ملأ عام و در صدر خبرها بودن، از کجا ناشی می‌شود؟ مگر زیباسازی و شهرداری کارهای مهمتری ندارند؟ مگر نمی‌بینند که مردم در مترو و بی‌آر‌تی چطور به جان هم می‌افتند و وضعیت ترافیک و نظافت و ... شهر چگونه است؟ آیا مردم راضی‌اند که هزینه عوارض و  ... که به شهرداری می‌دهند، صرف چنین کارهایی شود؟ این در حالی است که حتی اگر ویکی‌پدیا را سرچ کنید، وظیفه زیباسازی را، بهسازی و حفظ هویت محیط شهری تعیین شده است؛ آن هم در جهت ارتقای کیفیت زیست شهری. به واقع زیباسازی، قرار است که حتی مفاهیم انتزاعی و فرهنگی را، در کالبد فیزیکال شهر زنده و بازسازی کند؛ آن‌هم به دستور زبان معماری و معماری شهری. این‌که کار زیباسازی شده است نصب بنرها و بیلبوردهایی که محل بحث‌های زیادی هم قرار می‌گیرد، چه محلی از اعراب دارد؟

یک پوشش بزرگ  بر ضعف‌های مدیریتی

حقیقت امر آن است که همه چیز از یک ضعف مدیریتی بزرگ برمی‌خیزد. وقتی شما در عرصه مدیریت، ترازویی برای سنجش موفقیت افراد نداشته باشید، اولین چیزی که به ذهن آن‌ها می‌رسد، آن است که کار پر سر و صدا کنند. نویسنده زمانی که در دهه هشتاد و نود با برنامه‌های صداوسیما همکاری داشت، به عینه مشاهده می‌کرد که تهیه‌کننده‌ها چه تلاشی برای دیده شدن کارشان در رسانه‌ها داشتند. اما چرا؟ چون این بازخوردها را برای مدیران بالادستی خودشان فاکتور می‌کردند تا بگویند که کار ما چقدر موفق بوده است؛ در حالی که طبیعی بود موفقیت کار در حوزه صداوسیما، به میزان بیننده و استقبال منتقدان و ... بازمی‌گردد؛ نه به نقدها و دیده‌شدن‌های زورکی در رسانه‌ها.

ساخت دستاوردهای مصنوعی 

حالا ماجرای زیباسازی شهر تهران هم چنین است. آن‌ها می‌‌خواهند که توی چشم شهروندان باشند و به شدت دیده شوند. این برای آن‌ها، می‌تواند نوعی رزومه موفق و دستاورد موفق تلقی شود؛ چرا که نه؟ نتیجه چنین کاری، انتخاب رئیس سازمان زیباسازی تهران، به عنوان مدیر برتر شهرداری بوده است. یک مدیر تازه‌کار و بی‌کارنامه، مگر دیگر چه می‌خواهد؟ آن‌هم مدیری که وقتی وارد سازمان عریض و طویلی چون زیباسازی شده بود، اساسا درکی از بزرگی و ماهیت پروژه‌های عظیم این بخش نداشت؛ و صرفا به واسطه سابقه رسانه‌ای خود، دنبال کارهای رسانه‌ای بود؛ کارهایی رسانه‌ای که در مقایسه با آن پروژه‌های عظیم زیباسازی، به چشم نمی‌آمد و یک شوخی بیشتر نبود. ظاهرا که شهرداری، عرصه تاخت و تاز چنین افراد و مدیرانی قرار گرفته است؛ و آن‌چه در ظواهر شهر می‌بینیم،‌ از جمله در همین بیلبوردها، تنها نوک این کوه یخی است؛ کوهی یخی که شامل برنامه‌هایی چون مهمانی‌ها و بدرقه‌های کیلومتری و پر سر و صدا و بنرهای بحث‌برانگیز و ... بوده و هست....

  • 17
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش