به گزارش ایلنا، از چند سال پیش که جدیتر شدن بلندمرتبهسازیها در شهر تهران کم کم کارشناسان شهری و مردم را در این خصوص نگران کرده بود که آیا شهر تهران که پر از بافتهای فرسوده است و همچنین خطر زلزله آن را تهدید میکند، ظرفیت این ساختمانهای بلند را دارد یا نه؛ شهرداری تهران طبق معمول از این نگرانی استفاده کرد و در این خصوص طرح تفصیلی را ارائه داد، اگر چه این طرح روی کاغذ بسیار خوب به نظر میرسد و اگر به آن عمل می شد تهران میتوانست تا حدودی از ساختمانهای بلند و غیراستاندار، تخلفهای ساختمانی، تغییرکاربریها و...در امان باشد اما، این طرح فقط روی کاغذ خوب بود و آنچه که در نهایت به آن عمل شد چیز دیگری بود. شهرداری از طرح تفصیلی به عنوان ابزاری برای درآمدزایی استفاده کرد.
ساختمانهای بلند به چه قیمتی ساخته شدند؟
طرح تفصیلی در سال ۱۳۸۹ با الگویی مبتنی بر پهنهبندی جغرافیایی مطرح شد، وجود ضوابط و مقررات شفاف برای ساخت و سازهای شهر، ساماندهی فضای شهری و پاسخگویی به صاحبان اراضی برای هرگونه ساختوساز مجاز از جمله اهدافی بود که ذیل این طرح ابلاغ شد.
همچنین قرار بود این طرح به آنجا منتهی شود که دیگر شهر مبتنی بر سلیقه و بخشنامه اداره نشود، به دور از فضای رانت فساد و مبتنی بر شفافیت باشد، ضابطهمند هدایت شود و تخلفات ساختوساز کاهش پیدا کند اما، هیچ کدام از این اهداف محقق نشد. طرح تفصیلی ابزاری شد تا شهرداری بتواند پول بیشتری از کسانی که میخواهند ساختوساز کنند و یا تغییر کاربری دهند بگیرد.
این طرح بیشتر از قبل بستر مناسب برای رانتخواری را برای شهرداری به وجود آورد، تا بتواند در تخلفات و فساد مالی خود بیشتر غوطه ور شود.
چند سال مردم سرگردان بودند که آیا طرح تفصیلی اجرایی میشود یا نه. شهرداری هر سال هشدار میداد که هر لحظه ممکن است بر اساس طرح تفصیلی دیگر مجوز ساخت ساختمانهای بلندتر از ۴طبقه داده نشود. این هشدارها باعث ایجاد تقاضای کاذب برای دریافت پروانه ساختمانی شد.
براساس اسناد و گزارشهایی که در اختیار رویداد۲۴ قرار گرفته است، صدور پروانه ساختمانی با توجه به مطرح کردن طرح تفصیلی توسط شهرداری به عنوان طرحی که بر اساس آن مقرر شد در برخی مناطق ساختمانهای بیشتر از ۴ طبقه مجوزی دریافت نکنند در سالهای ۹۰ تا ۹۲ که این طرح در ابهام بوده است میزان صدور پروانه به طور چشمگیری نسبت به سالهای قبل افزایش پیدا کرده است.
با توجه به جدول بالا به خوبی میتوان فهمید چه تفاوت معنا داری در روند صدور پروانه ساختمانی در دو سالی که طرح تفصیلی در ابهام بود؛ وجود دارد. انگار برای شهرداری اهمیتی نداشته و ندارد که این ابهامات علاوه بر این که باعث افزایش بیرویه ساختوساز، افزایش درآمدهای ناپایدار شهرداری و از دست رفتن بخش بزرگی از اراضی بزرگ مقیاس شهر شده؛ از تهران شهری مملو از ساختمانهای ناامن مدرن ساخته است که با یک تلنگر بر سر مردمش آوار میشود.
استفاده از قانون، راهی برای گریز از آن
مطابق با ماده ۱۰۰ قانون شهرداری، «مالکان اراضی و املاک واقع در محدوده شهر یا حریم آن باید قبل از هر اقدام عمرانی یا تفکیک اراضی و شروع ساختمان از شهرداری پروانه ساخت بگیرند.»
خیلی از مردم عادی مجبورند برای کوچکترین تغییری در ساخت منزل مسکونی و یا مغازه و محل کارشان از شهرداری پروانه بگیرند و پول زیادی هم برای دریافت این پروانه خرج کنند، در صورتی که به اطلاع شهرداری برسد کسی بدون مجوز کمی خانهاش را تعمیر داده است، شهرداری سریع اقدام به پلمپ و متوقف کردن کار میکند!
پس مجوز این میزان از ساختمانها که در تهران ساخته میشود که اکثرا هم غیراستاندار هستند را چه کسی صادر میکند؟ آیا شهرداری برجهایی را که در کوچههای تنگ و باریک ساخته شدهاند تاکنون ندیده است؟
این میزان تغییر کاربریها که در تهران انجام شده با کدام مجوز است؟ آیا باید باور کنیم شهردار تهران از هیچ کدام از خانههایی که در مناطق پرجمعیت شهر به انبار تبدیل شده و هر لحظه ممکن است آتش بگیرند و جان خیلیها را به خطر بیاندازند خبر ندارد؟ آیا باید باور کنیم که شهردار تهران علت آتشسوزیهایی که هر روز در یک گوشه از شهر اتفاق میافتد را نمیداند؟
نمودارهای بالا آراء صادره کمیسیون ماده ۱۰۰ را از ابتدای سال ۱۳۹۴ تا آخر اردیبهشت سال ۱۳۹۵ نشان می دهد. این نمودارها تا حدود زیادی گویای تخلفات شهرداری با استفاده از ماده ۱۰۰ است.
آنطور که این نمودارها نشان میدهد، میزان تخلفات در زمینههایی که ماده ۱۰۰ آنها را پوشش میدهد بسیار زیاد است.به طور مثال در سال ۱۳۹۴ حدود ۱۰هزار پروانه ساختمانی صادر شده است در حالی که ۱۱هزار و نهصد پرونده به کمیسیون ماده ۱۰۰ جهت رسیدگی به تخلفات ارسال شده است.
ماده ۱۰۰ هم به جای اینکه از ساخت و سازهای مازاد ظرفیت شهر، تغییر کاربری ها و... جلوگیری کند، تبدیل به راهی برای درآمدزایی شهرداری از تخلفات ساختمانی و گسترش شب مردگی در مناطق مرکزی شهر تهران به واسطه تخلفات ساختمانی شده است.
وضعیت تهران بعد از ۱۲ سال
تهران در وضعیت آشفتهای قرار دارد و این را حتی بدون رجوع به آمار و ارقام با مشاهده ترافیک شهری، آسیبهای اجتماعی، آتشسوزیهایی که بسیار بیشتر از یک آتشسوزی معمولی خسارت به جای میگذارند، وضعیت محیطزیست، آلودگی هوا و... میتوان فهمید اما، آمار ارقام عمق این آشفتگی را بیشتر به رخ میکشد.
امروز شهرداری تهران حدود ۲۱ هزار میلیارد تومان بدهی دارد و بیش از ۴۱ هزار میلیارد تومان هم پول لازم دارد تا بتواند پروزههای نیمه تمامش را تمام کند.
املاک و اراضی شهر تهران که جزء دارایی و پسانداز این شهر محسوب میشد امروز بدون هیچ توجیه قانونی و عقلی واگذار شده است. همچنین پروژههای بزرگی مثل شهرآفتاب و بانک شهر که قرار بود سرمایه شهرداری باشند؛ واگذار شدهاند. همچنین هیچ توضیح شفافی در زمینه تراکمفروشی توسط شهرداری وجود ندارد.
باید گفت امروز تهران یک شهر ورشکسته است که بیش از ۵۰ درصد از منابع درآمدیاش به منابع درآمدی ناپایداری چون فروش تراکم و تغییر کاربریها متکی است. این در حالی است که کلانشهر تهران منابع زیادی برای کسب درآمد پایدار داشت و امروز هم میتواند با استفاده از زبالهها به درآمد پایدارش بیافزاید.
عملکرد ۱۲ساله قالیباف در مدیریت شهرداری تهران کاملا ناموفق بوده است . در این ۱۲سال شهرداری با وجود رانتها و عدم وجود طرحهایی با پشتوانه علمی و تحقیقی تهران را با وضعیتی روبهرو کرده است که شهردار بعدی تا سالها بعد هم نمیتواند آن را به شرایط عادی بازگرداند.
- 11
- 6