اینبار حیوانات را نجات دادهاند و آنها را از مرگ برگرداندهاند. دو ماموری که هر روز جانشان را کف دستشان میگذارند و برای نجات انسانها، حلشدن مشکلشان و گرفتن حقشان، در دل ماموریتهای سخت و خطرناک میروند، اینبار به داد حیوانات رسیدند. آنها نشان دادند که فقط به انسانها کمک نمیکنند، بلکه برای نجات هر موجود زندهای آماده خدمتند و ماموریتشان را تمام و کمال انجام میدهند. ماموران آتشنشانی و کلانتری اینبار در ماموریتشان، ناجی دو حیوان بیپناه شدند و در این راه از هیچ تلاشی دریغ نکردند.
سگ و گربهای که نفسهای آخرشان را میکشیدند، با تلاش ماموران آتشنشانی ایستگاه ٩٣ تهران و معاون پیشگیری کلانتری ١٠٣ گاندی به زندگی برگشتند؛ نجات پیدا کردند و هنوز هم نفس میکشند؛ دو ماجرای جداگانه که حکایت از مهربانی مامورانمان دارد. سرهنگ علی آل بویه، معاون پیشگیری کلانتری ١٠٣ گاندی، یکی از همین ماموران مهربان است که نجاتگر بچهگربه تازهمتولدشده بود. گربه کوچک را از گرما نجات داد؛ او را پیش خودش آورد و تمام تلاشش را کرد تا این بچهگربه زنده بماند. این مامور در گفتوگو با «شهروند» ماجرای این نجات و جزییات آن را روایت کرد.
فیلم نجات بچهگربه توسط شما، در فضای مجازی دست به دست میچرخد؛ ماجرا چه بود؟
شنبه هفته گذشته، در حیاط کلانتری، دقیقا زیر خودروی ون کلانتری صدای بچهگربهای را شنیدم. وقتی نگاه کردم دیدم بچهگربه خیلی کوچکی زیر ماشین افتاده و ناله میکند. کاملا مشخص بود که تازه به دنیا آمده است، اما مادرش او را ترک کرده بود. تنها در گرما مانده بود و با زور نفس میکشید. بلافاصله او را برداشتم و داخل کلانتری بردم و سعی کردم نجاتش دهم.
چه کارهایی برای نجاتش انجام دادید؟
متوجه شدم بهزور نفس میکشد. بلافاصله برایش شیر تهیه کردم. به او شیر دادم. یک دستکش با آب خنک تهیه کردم و کنارش گذاشتم تا گرمای بدنش را بگیرد. خلاصه تمام تلاشم را کردم که زنده بماند. خیلی کوچک بود. معلوم بود که تازه به دنیا آمده است. برای همین دلم میخواست هر طور شده، زنده بماند.
به پزشک هم مراجعه کردید؟
بله، اتفاقا بلافاصله او را به دامپزشکی بردم ولی گفتند کاری از دستشان برنمیآید. وقتی در آنجا ناامید شدم، تصمیم گرفتم خودم نجاتش دهم.
الان حالش خوب است؟
بله، وقتی جان گرفت و حالش بهتر شد، او را به یکی از دوستانم سپردم. چون با توجه به ماموریتهای روزانهای که داریم، نمیشد این گربه را در کلانتری نگه دارم. برای همین الان در کارگاهی که هوای خنکی هم دارد، زندگی میکند و مرتب سراغش را میگیرم. الان کمی بزرگتر شده و حالش کاملا خوب است.
چرا این کار را کردید؟
این طبیعت هر انسانی است که وقتی میبیند، موجود زندهای بیپناه در گرما در حال مردن است، دست به کار شود و جانش را نجات دهد. کار ما کمککردن به هر موجود زندهای است. درواقع هدف اصلی ما کمکرساندن به دیگران است. وقتی این حس در هر انسانی وجود داشته باشد، طبیعتا باعث میشود در هر شرایطی هر کمکی از دستش بربیاید برای هر موجود زندهای انجام دهد.
قبلا هم پیش آمده بود که جان حیوانی را نجات دهید؟
نه، اولینبار بود که در چنین شرایطی قرار گرفتم؛ ولی خیلی خوشحالم و وقتی میبینم زنده است و دارد بزرگ میشود، احساس خوبی دارم. خودم هم مرتب پیگیری میکنم و میدانم که در شرایط خوبی از او نگهداری میشود و اگر هم احساس کنم چنین اتفاقی نمیافتد حتما گربه را پیش خودم میآورم.
چند وقت است که در کلانتری کار میکنید؟
٢٠ سالی میشود که خدمت میکنم.
- 11
- 1