اين روزها اخبار ضد و نقيض در رابطه با مشکلات کم آبي، تهديد سدها، پاييز خشک و کم بارش ۱۴۰۱ داغ است. چندي قبل مديرعامل شرکت اب و فاضلاب تهران اعلام کرد که «سدهاي پايتخت حداکثر تا ۱۰۰ روز ديگر ذخيره آب دارند.» اما طولي نکشيد که اين صحبت تکذيب شد. از سويي وزير کشور نيز نسبت به کاهش شديد آب سدها و ذخاير آبي تهران هشدار جدي داده. هشدارهايي که حداقل براي اين فصل کم بارش، عجيب به نظر مي رسد و در عين حال ميتواند زنگ خطري جدي براي تابستان و بهار سال ۱۴۰۲ باشد. روز گذشته آمار دفتر اطلاعات و دادههاي آب کشور اعلام کرد: «ميزان پرشدگي سد زايندهرود در استان اصفهان، سدهاي استان تهران، سدهاي استان خوزستان و سدهاي حوضه آبريز درياچه اروميه در شرايط فعلي به ترتيب حدود ۱۱ درصد، ۱۸ درصد، ۴۲ درصد و ۲۹ درصد است.»
همچنين بررسي وضعيت ورودي سدهاي کشور نشان ميدهد که ورودي به مخازن در سال آبي جاري به ۱.۰۵ ميليارد مترمکعب رسيده که نسبت به مدت مشابه سال آبي گذشته ۱۲ درصد کاهش دارد. اين سدها که نيازمند بارش هاي پاييزي و زمستاني هستند، مي توانند با روند فعلي کشور را در تابستان ۱۴۰۲ با مشکلاتي جدي مواجه کنند و حتي باعث شود تا جيره بندي آب را براي نخستين بار در سراسر کشور تجربه شود.
اما براي بررسي اين موضوع و در ميان اخبار ضد و نقيض، «آرمان امروز» با احد وظيفه، رئيس مرکز اقليم و مديريت بحران خشکسالي انجام داده است که در ادامه مي خوانيد:
در هفتههاي اخير بارها در مورد کم آبي بيسابقه در ايران که ميتواند باعث جيرهبندي آب در کشور شود، هشدار داده شده، با اين وجود هنوز برخي از کارشناسان اين نظريه را رد ميکنند و مدعياند که بارش هاي خوبي در پاييز و زمستان امسال پيشرو داريم. به عنوان يک اقليم شناس وخامت شرايط آبي کشور را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
قبل از اينکه به سوال شما پاسخ دهم اجازه بدهيد مروري بر وضعيت تاريخي خشکسالي در ايران داشته باشيم. واقعيت اين است که تا قبل از ۵۰-۶۰ سال پيش، هر وقت در کشور کم بارشي رخ مي داد، با نسبت کمتري شاهد ترسالي و سالهاي پر بارش بوديم. يعني مثلا اگر هفت سال ترسالي داشتيم، بعد از آن يکي دوسال خشکسالي در کشور بهوجود ميآيد. اما در يکي– دو دهه اخير فراواني خشکسالي در کشور بيشتر شده. يعني مثلا اگر يکي- دوسال ترسالي داشتيم، بلافاصله دو سال هم خشکسالي را داشتيم. از سويي دماي متوسط کشور طي ۵۰ سال اخير ۲ درجه گرمتر شده که همين مساله باعث شده تا تبخير آب نيز ۱۰ تا ۱۲ درصد افزايش پيدا کند. اين امر باعث ميشود که آبهاي سدها، زودتر خشک ميشوند. ضمن آنکه همين افزايش دما باعث آب شدن برف در کوهستانها و جاري شدن زود هنگام آنها در چشمه ساران مي شود.
در مورد تهران هم همين فرآيند صادق است؟
بله. همانطور که حتما شنيدهايد امسال تهران سومين سال خشکسالي خود را تجربه ميکند. سال گذشته نيز از شهريور تا مهر، به شدت خشکسالي را در کشور داشتيم. در اين ميان البته خشکسالي دربرخي از استانها مانند خوزستان کمتر از ۵۰ درصد نرمال بارشها بوده. بارش باران در تهران نيز ۲۲ درصد زير نُرم عادي بود. امسال اين رقم در مورد تهران به حدود ۳۵ درصد رسيده است و همين عدد کافي است که به عمق بحران کم آبي در تهران پي ببريم.
پس بايد سدهاي ما نيز در شرايط بحراني قرار داشته باشند؟
اول از همه بايد توجه داشته باشيم که کمتر از ۵۰ درصد آب مورد استفاده مردم تهران، از طريق سدها تامين ميشود و مابقي آن از راه منابع زير زميني و چاهها به سطح زمين ميرسد. از طرفي بارشها کاهش پيدا کرده و درنتيجه آب پشت سدها نيز کاهش يافته است. وقتي هم که آب جاري شده از سدها کاهش پيدا کند، منابع زير زميني ما نيز دستخوش مرگ تدريجي ميشوند.
تا چه زماني اين رويه ادامه دارد؟ يعني سدها و چاههاي ما تا چه زماني ميتوانند جوابگوي آب مورد نياز کلانشهر تهران باشند؟
بايد سازمانهاي مرتبط اين موضوع را بررسي کنند. ولي بنده گزارشي در اين زمينه نديدهام! ببينيد هر دشتي از يک مقدار خاک و سنگ بستر تشکيل شده است. بسته به عمق خاکي که آب به آن رسيده، ميتوان پيش بيني کرد که آن منطقه تا چه زماني آب دارد. البته هر چقدر عمق آب زيادتر باشد، گل آلودتر خواهد بود و شورتر. اما در پاسخ به سوال شما بهنوعي ميتوان تداعي اين موضوع را داشت که اگر زمستان امسال بارش هاي خوبي را نداشته باشيم واقعا وضعيت نگران کنندهاي را براي سال آينده و بهخصوص در تابستان خواهيم داشت. اين هم فقط مختص تهران نيست، البرز هم شرايطي مانند تهران را دارد. اين دو استان منابع بالادستي به خوبي مديريت نميشود. تمام حاشيه رودخانهها و مسيلهاي روستاهاي کرج و تهران پر است از ويلاها و ساختمان هاي لاکچري که بي قاعده ساختهاند. اين سازه ها باعث شده تا اولا حجم بالايي از آب رودخانه اي که قرار بوده به سدها جاري شود، صرف آبياري باغهاي اين ويلاها و يا پرکردن استخرهاي آنها شود، ثانيا آب در مسيري که حرکت ميکند آب با انواع آلودگيها دچار و گل آلود ميشود.
يعني هيچ راهکاري به جز مديريت آب براي گذر از بحران کم آبي نداريم؟
نه متاسفانه. ما نمي توانيم آب خلق کنيم! ضمن اينکه امکان انتقال آب از درياي خزر و يا خليج فارس را هم به دليل هزينههاي نجومي آن نداريم. چون در اين صورت هر مترمکعب آب براي شهروندان چندين دلار ميشود. از سويي روش هاي ديگر مانند بارور کردن ابرها نيز –اگر مثمر ثمر باشد – براي شهرهاي ما و طبيعتي که داريم جواب نميدهد. پس بهترين گزينه همان مديريت آبهاي موجود است. چرا در شهري که زمينه آب آن ناپايدار است (تهران)، در هر روز چند صد نفر به آن مهاجرت ميکنند.
پس چرا شهرداري و ساير نهادها با افتخارصحبت از اجراي طرح هاي ملي مسکن و ساخت ۲۰۰ هزار مسکن در تهران و دهها هزار مسکن ديگر در ساير شهرها ميکنند؟
اين هم از آن مصاديق سوء مديريت در کشور ماست! شما حساب کنيد اگر شهرداري بخواهد ۲۰۰ هزار مسکن در تهران بسازد و در هر خانه نيز به طور متوسط ۴ نفر ساکن باشند، حدود يک ميليون نفر به جمعيت پايتخت اضافه ميشود که هيچ فکري براي تامين آب شرب آنها نشده است! اين در حالي است که ما سندي به نام سند آمايش سرزميني داريم که هر گونه تصميم گيري کلان در کشور بايد براساس آن صورت گيرد. اين سند الگوهايي را براي توسعه کشور مطابق با الگوهاي زيست محيطي در دل خود دارد که مي توان بسيار راهگشا باشد اما در عمل ...!
حميد رضا خالدی
- 17
- 6
کاربر مهمان
۱۴۰۱/۹/۲۶ - ۶:۴۰
Permalink